«بسم رب المهدے»
#جمعه_های_انتظار
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
─━⊰••❃❀❃••⊱━─
آقا بیـــا ! تا باغ دلهـــا جان بگیرد
چشم انتظاری هایمان پایان بگیرد
در نابســامانی گرفتـار است دنیــا
برگرد تا عالم ، سر و ســـامان بگیرد
هر کس که در دل ، درد هجران تو دارد
می خواهد از دستان تو درمان بگیرد
اشعار ما تفسیری از درد است برگرد
تا هر غزل ، عطر خوش عرفان بگیرد
دست خزان برده طــراوت از بهاران
برگرد تا رنگـی دگر ، بُســتان بگیرد
ای کاش بر این خشکسالی های دلها
از ابر لطــف و رحمتــت باران بگیرد
ای نوح کشتیبان امت ، با حضورت
نگذار دنیـــا را غـــمِ تـوفـــان بگیرد
بیرون بیا از پشت ابر غیبت خویش
تا یک جهان ، مِهر از رخِ جانان بگیرد
کی می شود وقت ظهورت یابن زهرا
جشنـــی برایت ملـــت ایــران بگیرد
هر عصر جمعه بی قراریم از فراقت
دلهایمان تا کی از این هجران بگیرد؟
دنیا پر از دجال های پر فریب است
اما ظهــورت راه بر شیطان بگیرد
آقا عنــایت کن که این خاک درِ تو
از "کیمــیا"ی رحمت تو جان بگیرد
گردد گـــدای خــانه زاد لطــفت آقا !
هرکس که ازاین سفره قدری نان بگیرد
─━⊰••❃❀❃••⊱━─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۱۰/۱۵🦋🦋🦋🦋🦋🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🦋🦋🦋🦋
این جمعه هم گذشت؟
این هفته نیز جمعه ما بی شما گذشت
آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت!
این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی
بر من ولی عزیز دلم، قرنها گذشت...
هفتاد گوشه ناله زدم تا که جمعه شد
جانم به لب رسید ولی جمعه تا گذشت
گفتند جمعه بوی تو میآورَد نسیم
اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت
خورشید هم هوای مرا تازهتر نکرد
او هفت دفعه آمد و بیاعتنا گذشت
عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعهها
تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت
🦋🦋🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🦋🦋
🌷برای مداح اهل بیت #شهید_عادل_رضایی که در #حادثه_تروریستی_کرمان به #شهادت رسید.
بر گونهات از آتش غم شبنم بود
چون عهد قدیم تو، دلت محکم بود
ای حنجرهات حنجرهی داغ حسین
نام تو «شهید» در کنارش کم بود
✍ #محمدرضا_شفیعی
Amir Kermanshahi - Man Sare Ghararam To Kojae (128).mp3
2.81M
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
السلام علیک یا مهدی عج❣
🔘مداحی: من سَرِ قرارم تو کجایی
🎙امیر کرمانشاهی
🕕 زمان: ۲ دقیقه و ۵۴ ثانیه
متن:
🔹من سر قرارم تو کجایی، خیلی بی قرارم تو کجایی
از خودم سیر شدم، پیر شدی، پیر شدم، پر از انتظارم تو کجایی
کجا گمت کردم، نمیدونم، کجای دنیایی، نمیدونم
همه میگن نیستی، میگن رفتی، یا اینکه اینجایی، نمیدونم
دل اگه دل بود، که خونه ی تو میشد
دل اگه دل بود، دیوونه ی تو میشد
دل دیگه دل نیست، دل دیگه دل نیست
کجا گمت کردم، کجای دنیایی نمیدونم، نمیدونم
هیچ کسی نمیدونه چجوری، دل میره کلنجار، با صبوری
لحظه های حسود، حقِ من این نبود
من دلم حرم خواست، بسه دوری
یه کربلا میخوام، بگو باشه، همراه رفیقام، بگو باشه
میشه تو هم باشی، با هم باشیم تعبیر بشه رویام، بگو باشه
دل اگه دل بود، همین فردا میبردیش
دل اگه دل بود، پایین پا میبردیش
دل دیگه دل نیست، دل دیگه دل نیست.
#امام زمان_عج❣
#مهدی جان_ عج❣
🔹🔹🔹
🔹🔹
1. ای حجابت.mp3
25.12M
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
#مدح_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#کربلایی_زهیر_سازگار
ای حجابت فرشته را چادر
حوریان در طواف معجر تو
آن قدر ناز داری ای بانو..!
بال جبریل فرش معبر تو
پیش پایت تمام حور و ملک
در رکوع و سجود افتاده
نسل برتر ز خانواده نور..!
دخت مولا و فاطمه زاده
ای مقامت فراتر از مریم
ای شکوهت رساتر از حوا
ام کلثوم ! خواهر زینب
عصمت الله دوم زهرا
از نفسهایت ای نسیم بهشت
بوی عطر و گلاب می آید
التماس دعای نیمه شبان
سوی تو مستجاب می آید
تو کجا و تبار ناپاکا
تو ملیکه ز عالم ملکوت
تو بهشتی چه نسبتی داری
به کویر و به دوزخ و برهوت؟
قرص خورشید و زمهریر سیاه
جمع ایمان و کفر ممکن نیست
هرکه این قصه را کند باور
به خدا شیعه نیست مؤمن نیست
انتهای عروج جبرائیل
اولین پله مقام شما
کربلا زنده مانده اما، با
خطبه زینب و کلام شما
مثل زینب غروب عاشورا
داغدار برادرت بودی
آمدی در حوالی گودال
و کمک حال مادرت بودی
دست سنگین عصر عاشورا
روی ماه تو را کبود، نمود
آن طرف زینبی که بود سپر
این طرف تو میان آتش و دود
مثل زینب میان بزم شراب
تکیه گاه یتیم اربابی
کربلا؛ کوفه؛ شام؛ کرب و بلا
تا مدینه چو ماه، می تابی
زینب و تو ؛ مکمل عشقید
تو درخشنده ؛
زینب الماس است
ادبت در مقابل خواهر
در مثل ،
چون حسین و عباس است
ای کاش توای شهید مظلوم
ای گشته ز حق خویش محروم
تیری که به قلب اصغرت خورد
میخورد به قلب ام کلثوم
#شاعر_یاسر_حوتی
26/10/1401
#بیست_و_نه_جمادی_الثانی
زنی چون فاطمه
کوثر شمائل
تمام مرتضی را
گشته حاصل
لقب ، کُنیه ،
مُثمایش ، همین بس
چوزینب برحسین
شد فاتح دل ...
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار
یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا
یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف
یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه ِ او
همگی نذر شاهِ کرببلاست
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
#شاعر_قاسم_نعمتی
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
می نویسم به اِذن ثارُالله
از زنی با وقار همچون ماه
راوی صادقِ بنی هاشم
از علوم خفیِ حق آگاه
مَهد علم و مفسر قرآن
کوه عصمت، مقرب درگاه
چون حسین و حسن سخاوتمند
مثل زینب صبور آل الله
مثل زینب بلا چشیدن را
ام کلثوم بوده خاطرخواه
با صلابت مبارزه می کرد
با سلاح دعا و اشک و آه
خطبه مانند مرتضی می خواند
خطبه هایی پر از غم جانکاه
مدح او را بس است چون بوده
دختر فاطمه، سخن کوتاه
دختر دوم ولی خدا
ام کلثومِ حضرت زهرا
آن قدر داغ و دردسر دیده
قد کمان و نحیف گردیده
بعد داغ غم رسول الله
یاس را در دل شرر دیده
وسط کوچه ی بنی هاشم
یک نفر به چهل نفر دیده
خاک غم روی چادرش مانده
چون شکاف سر پدر دیده
جگرش پاره شد کنار حسن
طشت لبریز از جگر دیده
چادر خواهر بزرگش را
وسط خیمه شعله ور دیده
لب گودال بر زمین خورده
غارت جسم محتضر دیده
کوفه و شام پر بلا رفته
بر سر نیزه ها قمر دیده
نیزه ها را ببر
از این جا شمر
دور کن
چشم بی حیا را ، شمر
با دلی پُر شراره و گریان
لقمه ها را گرفت از طفلان
#شاعرمحمدجوادشیرازی
( بی بی بود وقتی یکی از بچه ها ، لقمه رو گذاشت توو دهانش ، از شدت گرسنگی ، حضرت انگشت انداخت از دهانش درآورد ، عزیزم ، بر ما صدقه حرامه ؟؟ دوتایی گریه کردند ، وای وای ... اون کسی که صدقه آوردش ، گفت شما مگه کی هستید ، حضرت فرمودند : ما آلِ رسولُ الله هستیم ، اون سری که می بینی بالای نیزه است اون سرِ حسین ، پسر پیغمبر(ص) .... حسین جان ، حسین جان ...
1396
2. مینویسم به اذن ثارالله.mp3
4.88M
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
می نویسم به اِذنِ ثارالله
#بیست_و_نه_جمادی_الثانی
اُم کلثوم ،
شریک غمِ زینب شدهای
از غمِ کربُبلا
مرثیه بر لب شدهای ؟
خبر از علقمه و
مقتلِ شاه آوردی
خواهرت ماه شب و
لیک تو کوکب شدهای
#حاج_مرتضی_محمودپور
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
( امشب دوست دارم برا این خانم بلند بلند گریه کنید ...به خدا غصه هاش کم از زینب نبود ...)
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ...
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او
بهجایِ همه
ضربه هی خورده او
بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده
چندین بار
بهسرش سنگ خورده
چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بینِ اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
#شاعر_ابراهیم_لآلی
امام باقر علیه السلام فرمودن جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیچاره میکنه ، بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ...حسین ...
1. مینویسم برای.mp3
6.6M
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_رضا_نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو