eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
300 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مگه ما مُرده باشیم پرچم آیین بیفته🎥 🔰 حاج حسین آل حبیب @Arshiv_Gholam
15.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلّمینی، التماس منو میبینی🎥 🔰 حجّت الإسلام محمّد قربانی @Arshiv_Gholam
زهرا! چرا نمی‌گذرد شست و شوی تو؟ نیمه شب است و تازه رسیدم به موی تو این گیسوی سپید به سنّت نمی‌خورد هجده بهاره‌ای و سپید است موی تو در من هزار بار تو تکثیر می‌شوی آیینه‌ام شکسته شدم رو به روی تو ساقی کوثری من أصلا برای توست أمّا چگونه آب بریزم به روی تو گلبرگ های خشک تو را آب می‌زنم تا در مدینه پخش شود عطر و بوی تو ای در تمام مرحله ها پا به پای تو با خود مرا ببر که شوم کو به کوی تو «علی اکبر لطیفیان» @Arshiv_Gholam
حوریّه‌ی علی بدنت راعقب بكش در سوخته است زود تنت را عقب بكش امروز كه ز دنده چپ پا شده ست میخ با احتیاط پیرهنت را عقب بكش بو می‌برند كوله‌ی بارت شكستنی ست از در نفس نفس زدنت را عقب بكش سینه سپر كن و جلوی نعره‌ها بایست ای شیر زن اباالحسنت را عقب بكش فضّه برای وضعیت حال تو بس است دیگر حسین را، حسنت را عقب بكش «علی اکبر لطیفیان» @Arshiv_Gholam
قامت خمیده بود ولی سرفراز بود زهرا میان آتش و خون در نماز بود در را شکست آن که نفهمیده بود که حتّی به روی او در این خانه باز بود از «فضّهُ خذینیِ» او اینقدر بدان وضعی درست شد که به یک زن نیاز بود بازوش سرّ قوت بازوی مرتضاست أمّا غلاف در پی افشای راز بود حبل المتین شده است گرفتار ریسمان مضطر شده همان که خودش چاره ساز بود گفتند زخم پهلوی او بسته شد؟ نشد حتّی زمان غسل هم این روضه باز بود آری مزار گمشده بی نشان او بی انتهاترین غزل اعتراض بود آخر جهاز فاطمه بر دخترش رسید وقتی سوار بر شتر بی جهاز بود @Arshiv_Gholam
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 من فقط با تو میگم درد و دلامو🎥 🔰 کربلایی علی پورکاوه @Arshiv_Gholam
کربلایی امیر کرمانشاهی1_1462842950.mp3
زمان: حجم: 9.84M
🎙برا یه بارم که شده به خواب من بیا🎙 🔰 کربلایی امیر کرمانشاهی @Arshiv_Gholam
حرفي كلامي مطلبي چيزي جوابي ساكت تر از هر دفعه اي مثل كتابي  از چه نمي‌خواهي شفايت را بگيري؟ تو خود مفاتيح الجنان مستجابي   يك دست‌تر از رنگ نيلي‌ات نديدم در زير اين چرخ كبود و سقف آبي  امروز با ديروز خيلي فرق كردي ديروز آئينه ولي امروز قابي   اين خانه محتاج كمي نور است ور نه تو رو بگيري يا نگيري آفتابي  با دست پخت تو سر سفره نشستيم وقتي نباشي تو چه آبي و چه ناني   پروانه ها را گفته ام دورت نگردند شايد شب آخر كمي راحت بخوابي @Arshiv_Gholam