حمایت از جسارت عمر و بی توجهی به دستور پیامبر کنار بستر ایشون: عمر جسارت میکنه...عده ای هم در جمع از او حمایت میکنن که لازم نیست قلم و دوات بیارید و پیامبر بیماری برش غلبه کرده و حالت عادی نداره...عجب... عَنِ ‌ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُمَا قَالَ: «لَمَّا حُضِرَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَفِي الْبَيْتِ رِجَالٌ فِيهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: هَلُمَّ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَا تَضِلُّوا بَعْدَهُ، فَقَالَ عُمَرُ: إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ، حَسْبُنَا كِتَابُ اللهِ، فَاخْتَلَفَ أَهْلُ الْبَيْتِ فَاخْتَصَمُوا، مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ: قَرِّبُوا يَكْتُبْ لَكُمُ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ، وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ مَا قَالَ عُمَرُ، فَلَمَّا أَكْثَرُوا اللَّغْوَ وَالِاخْتِلَافَ عِنْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: قُومُوا. قَالَ عُبَيْدُ اللهِ فَكَانَ ابْنُ عَبَّاسٍ يَقُولُ: إِنَّ ‌الرَّزِيَّةَ ‌كُلَّ ‌الرَّزِيَّةِ مَا حَالَ بَيْنَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَبَيْنَ أَنْ يَكْتُبَ لَهُمْ ذَلِكَ الْكِتَابَ مِنِ اخْتِلَافِهِمْ وَلَغَطِهِمْ.» صحيح البخاري، ج7، ص120

پس مردم حامی منافقین بودن...یعنی افکار عمومی جامعه با جریان نفاق همراه شد...مقبولیت پیدا کردن...بدنه جامعه ازشون پشتیبانی میکنه...لذا پیامبر نمیتونه موضع گیری صریح کنه...چون مردم ازش قبول نمیکنن... لذا حذیفه در یه نقلی هست که فرمود محبت ابوبکر در دل مردم اشراب شده بود و ابوبکر در دل مردم جا پیدا کرده همون جور که بنی اسرائیل نسبت به سامری و گوساله سامری علاقه پیدا کرده بودند و به خاطر همین هارون رو رها کردند و تو جامعه تضعیفش کردن...علاوه بر این منافقین با سران قبائل پیمان بسته بودن و زد و بند داشتن...مردم هم که به اقتضای نظام قبیلگی، تابع رئیس قبیله های خودشون بودن... ...فَقَالَ حُذَيْفَةُ إِنَّ هَؤُلَاءِ رُءُوسُ الْقَبَائِلِ وَ أَشْرَافُهَا وَ مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْ هَؤُلَاءِ إِلَّا وَ مَعَهُ مِنَ النَّاسِ خَلْقٌ عَظِيمٌ يَسْمَعُونَ لَهُ وَ يُطِيعُونَ وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمْ مِنْ أَبِي بَكْرٍ كَمَا أُشْرِبَ قُلُوبُ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ حُبِّ الْعِجْلِ [وَ] السَّامِرِيِّ حَتَّى تَرَكُوا هَارُونَ وَ اسْتَضْعَفُوه‏... إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏2، ص 341

حالا پیامبر چطور میتونه به مردم بفهمونه اینا دشمن شما هستن؟ مقابله نظامی که ممکن نیست...چون کارشکنی اینا آشکار نیست...مردم رو نمیشه توجیه کرد برای مقابله با این گروه...جهاد با کفر پنهان مشکله...باورپذیر کردنش برای جامعه سخته...همراه کردن مردم و توجیه کردن جامعه آسون نیست... مردم به اینها به چشم خیرخواه نگاه میکنن...به چشم انسان های ارزشی نگاه میکنن...به چشم دلسوز مردم و متدین نگاه میکنن... وقتی مخوای صریح برخورد کنی یا موضع گیری شفاف داشته باشی مردم روشن گری تو رو یه جور دیگه معنی و ترجمه میکنن...میگن چشم دیدن اینا رو نداری...حسادت میکنی...اسمشو میذارن پرونده سازی...اسمشو میذارن تهمت زدن و انگ جسبوندن...اسمشو میذارن حذف رقیب سیاسی... خصوصا اینکه مردم با مدل دینداری این طیف همراه هستن و این مدل دینداری به مذاقشون خوش میاد...چون میشه باهاش زد و بند کرد...چون میشه از خط قرمز ها کوتاه اومد...چون میشه معامله کرد...چون هزینه اش کمتره...ولی از مدل دینداری مولا و پیامبر خوششون نمیاد...چون هزینه داره...اهل معامله نیستن...اهل کوتاه اومدن از اصول و خط قرمزها نیستن...اهل زد و بند نیستن...

حالا پیامبر چطور باید برای مردم جا بندازه اینا دشمن هستن...؟ باید جا بندازه اینا از جبهه خودی نیستن که صرفاً سلیقه متفاوتی دارن..بحث اختلاف سلیقه نیست...بحث ایمان و کفره...بحث حق و باطله... اینا دروغ میگن...ظاهرسازی میکنن...اصلا باور به این حرفا ندارن... (البقرة، 8) وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنين‏ (الحجرات، 14) قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم‏

📚 برگرفته از کتاب «#رئیس_جمهور_تراز_انقلاب» اثر اندیشکده راهبردی سعداء