#ناشناس
ﺷﺒﻬﺎ ﮔﺬﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﺴﺖ
ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺗﻮ ﻣﺴﺖ
#عروه_الوثقی
ترسم از آن قوم که بر دردکشان می خندند بر سر کار خرابات کنند ایمان را
#ناشناس
این دلتنگیهای من را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن اشک من طعنه میزند به باران رحمتت
#عروه_الوثقی
تا نیفتادم نفهمیدم که شادی می کنند
دشمنانم بیش اما دوستانم بیشتر
#ناشناس
اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست منزل آن مه عاشق كش عيار كجاست
#عروه_الوثقی
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشـــد در انتظار بوده
#ناشناس
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است
#عروه_الوثقی
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را
#ناشناس
رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
#عروه_الوثقی
از خدا جوييم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از لطف رب
#ناشناس
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبــت اســت بر جریــده عالــم دوام مــا
#عروه_الوثقی
بسی زیبا!
شعر روی مزار شهید توحیدیان ! :)
از دوست به يادگار دردي دارم
كان درد به هزار درمان ندهم
#ناشناس
آسمان بار امانت نتواست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند
#عروه_الوثقی
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
#ناشناس
تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو ؟ وعده ای وصل اگر دهد طاقت انتظار کو؟
#عروه_الوثقی
وحشت ما کم نگردد ز اجتماع دوستان
چون الف با هر چه پیوندیم تنهاییم ما
#ناشناس
بشنو این نی چون حکایت میکند از جدایی ها شکایت میکند
#عروه_الوثقی
دشمن دوست نما را نتوان كرد علاج
شاخه را مرغ چه داند كه قفس خواهد شد؟
#ناشناس
حالا من میگم تو بگو
رد شدی از بغل مسجـد و حـالا باید یا بچسبیم به تو یا به مسلمانی خویش
#عروه_الوثقی
شب است و باغ گلستان خزان رویاخیز
بیا که طعنه به شیراز می زند تبریز
#ناشناس
خاکم به سر، زغصه به سر، خاک اگر کنم خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم
من یه ناشناس دیگه ام. با اونیکه مشاعره میکردی اشتباه نگیر😂 و یه پرسپولیسی . دمتون گرم با تبریک دیشب تون🌹
#عروه_الوثقی
من بهشتی هم که باشم قصر میخواهم چکار؟
میروم چادر کنار حوض کوثر میزنم