اسم کتاب شهید عطایی هم ابوعلی کجاس هست ولی همش درباره شهید مصطفی صدرزادس🙂

...!

التماس دعا یا؏ـلی (:

رهبری: ما مشکل اقتصادی داریم علاج کار ما... #جهاد_تبیین #لبیک_یا_خامنه_ای

اگر موقع خرید عید معیار مهم مون این باشه که کالا تولید ایران باشه سال آینده همین موقع چند نفر شاغل اند؟ چند کارگاه تولیدی به چرخه تولید اضافه می شوند؟ #حمایت_از_کالای_ایرانی

از خودمون شروع کنیم....🙃

آقا جانمون گفتند دیگه.... برای شکست دادن دشمن در جنگ اقتصادی همه باید باهم باشیم🙂

از خواهران میخواهم که حجابشان را مانند حجاب ِ حضرت زهرا [س] رعایت کنند نه مثل ِ حجاب‌هایِ امروز .. این حجاب ها بویِ حضرت زهرا[س] نمیدهند ! +شهید‌هادی‌ذوالفقاری

ما پاریس رفتیم یه استوری نذاشتیم؛ یه راهیان رفتید دیگه😅😅 #طنز

مقایسه با خودتون..... ولی لطفا اگه جرات زدن حرف حق رو ندارید واسه اونایی که حرف ناحق میزنند دست نزنید.... #کتابدار #لبیک_یا_خامنه_ای #عبدالحمید @ehva_a

حقایق را روایت کنید و اِلّا دشمن به دروغ روایت میکند . +حضرت‌آقا

به نام زینت بخش دلها.. سلام !

بسم رب شھدا و صدیقین :)🥀!-

شهید حسن باقری..

غلام حسین افشردی در ۲۱ اسفند ۱۳۳۴ در تهران به دنیا اومدن و ۲۸ سال بد در ۹ بهمن ۱۳۶۱ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در فکه به شهادت رسیدن بد از پیروزی انقلاب مدتی به عنوان خبرنگار.. و در همین ایام به فرماندهی سپاه جنوب معرفی شدن و بد از مدتی با راه اندازی واحد اطلاعات - عملیات رزمی در سپاه با نام نظامی حسن باقری جایگاه ویژه ای در جبهه جنوب به دست آورد و بد از مدت کوتاهی معاونت ستاد عملیات جنوب به ایشون واگذار شد و خیلی طول نکشید که به فرماندهی قرارگاه نصر و بد قرارگاه کربلا منصوب شد ، از مبرزترین و توانمند ترین استراژیست های سپاه پاسداران به شمار می‌رفت که در طرح عملیات های ثامن الائمه ، طریق القدس و بیت المقدس نقش ویژه ای داشتن و در زمان شهادتشون هم جانشینی فرماندهی نیروی زمینی سپاه رو بر عهده داشتن .

در امتحانات کنکور توی هشت رشته قبول شدن و از بین این هشت رشته دامپروری رو انتخاب کردن آن هم در شهرستان رضائیه !!! مادرش مخالف بود و می‌گفت رضائیه دوره ، سردسیره، لب مرزه از لحاظ امنیتی هم مناسب نیست اما آقا حسن میگن که من از تهران بیزارم می‌خوام برم برم رضائیه این رژیم خیلی از مردم رو فاسد کرده و من کاری نمیتونم بکنم اون جا کوچیکه و من هم بیشتر میتونم مثمر ثمر باشم ... در رضائیه به فعالیت های سیاسی میپردازن امان عوامل دانشگاه مانع فعالیتش میشدن با اساتید دانشگاه درگیر میشن و بد از ۱۵،۱۶ ماه به علت فعالیت ضد رژیم اخراج میشن بد از اون به تهران میان و به سربازی میرن .

طبق دستور امام خمینی مبنی برا فرار سرباز ها از پادگان ها فرار می‌کنن و باز به تهران برمیگردن یکی از دوستاشون میگن که بد از شهادت در دفترچه خاطرات دوران سربازی نوشته بود یک روز از شدت خستگی فکر کردم یه چرتی بزنم وقتی بلند شدم دیدم نماز صبحم قضا شده این قدر از این که نمازم قضا شده ناراحت و عصبی بودم که چندین بار سرمو به دیوار کوبیدم و گریه کردم و خودم رو به شدت ملامت کردم ، حال گریه و اندوه به من دست داده بود و تا یه هفته دست از سرم برنداشت .

یه نماز و حق الناس خیلی اهمیت میدادن!! طبق خاطرات یکی از همرزم هاشون برای شناسایی به منطقه ای بین سوسنگرد و حمیدیه رفته بودیم ظهر بود که برگشتیم موقع اذان بود حسن آقا به راننده گفتن واستا برای نماز جایی که توقف کردیم حاشیه جاده بود و ماشین ها با سرعت رد میشدن ، دیدم اگه بخوام کنار جاده نماز بخونم هم امنیت لازم وجود نداره به خاطر سرعت عبور ماشینا هم رو شن سخت بود نماز خواندن کمی آن طرف تر چمن زاری بود نمازم رو خوندم بد از نماز دیدم حسن آقا همون جا در حاشیه جاده و روی شن نمازشون رو خوندن جلو رفتم و بهشون گفتم اینجا خطرناکه بیاین نماز دوم رو اینجا بخونید و جواب میگیرن که همین جا نماز میخونم اون زمین چمن ملک شخصیه درسته که الان زمان جنگه اما چون یقین ندارم که صاحب زمین راضیه یا نه نمازم رو همین جا میخونم ..

دفاع مقدس وسیله ای شد برای این که استعداد های مکنون در انسان ها به شکی عجیبی بروز کنه ! در سپاه شما ملاحضه‌ میکنید یه جوون چادر میدان جنگ میشن و درحالی که از مسائل نظامی هیچ اطلاعی نداره و وارد نیست در ظرف یک سال یک سال و نیم ،دو سال تبدیل میشه به یه استراژیست نظامی ! این خیلی مهمه .