رحمت خدا
میرفندرسکی
🌱 عالم عامل ، میرداماد روزی روی منبر بی هوش شد. یک هفته او را مداوا کردند. فاید ه ای نداشت. پس شیخ بهایی به منزلش می آید و نبض او را می گیرد و می بیند، شخص بزرگی در او تصرف کرده است. پس از تفحص معلوم می گردد که سیدی، درس او را اتفاقی گوش می کند و چون از مدرسه خارج می شود میرداماد به این حالت می افتد.
🍂 شیخ بهایی متوجه می شود که این تصرف، کار عارف کامل، میرفندرسکی است. پس به محضر او می آید و علت را جویا می شود.
🌷 ایشان فرمودند: « مدتی حرف های او را گوش دادم، دیدم از عذاب خدا سخن می گوید و این سبب ناامیدی مردم می شود. خواستم رحمت خدا را به او بچشانم».
☘ شیخ تقاضای لطف می کند. میرفندرسکی می فرماید:« بروید خانه اش، او به هوش آمده و نسشته .»
📖 نشان از بی نشان ها ، ۲ ص ۲۷
@behjat135
🌺 امام زمان (علیه السلام) به ملا قاسم علی رشتی تعلیم فرمودند :
🍀 به دوستان و موالیان ما بگو در شدائد و سختی ها ما را اینگونه بخوانید ( 70 مرتبه) :
🍁 " یا محمد و یا علی و یا فاطمه ، یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی "
@behjat135
☘ امام علی (علیه السلام) :
🌷 تاخیر در اجابت دعا تو را نومید نسازد ، زیرا که عطای خداوند به اندازه نیّت است . چه بسا در اجابت دعایت تاخیر اندازد ، تا پاداش دعا کننده بیشتر و عطای آرزومند ، افزون تر گردد.
📖 نهج البلاغه - نامه ۳۱ ص ۶۶۱
@behjat135
☘ سفارشی یکی از بزرگان ، جهت بر طرف شدن مشکلات زندگی ، مخصوصا در مورد ازدواج
▫️خیلی از مشکلاتی که حل نمیشود ، به جهت فرصت هایی بوده که از دست رفته است ؛ یعنی یک زمینه ها و فرصت هایی بوده که قدر دانی نشده است ؛ اگر این اشکال هست ، استغفار زیاد ، در طول مدت ، مشکلات را برطرف می کند .
🌷 يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا
تا از آسمان برایتان پی در پی باران فرستد، و شما را به اموال و فرزندان مدد کند و برایتان بستانها و نهرها قرار داد.
▫️نماز جعفر طیار واقعا مجرب ِمجرب است ؛ این نماز ، هدیه ی خدا و رسول خدا به جناب جعفر طیار است .
▫️در هفته یا هر روز ، نماز حضرت امام زمان و یاد ایشان و با آن مرکز بستن و این هم از مجربات امامیه است و یاد حضرت عجیب موثر است .
▫️ اگر ما در جاهایی گیر کردیم ، درست توسل نکرده ایم و ثبات قدم در توسل نداشته ایم .
▫️خیلی راه گشا و مطمئن باید بود و اگر این ها کنار هم باشد و ثبات قدم هم باشد ، مشکل را حل می کند .
@behjat135
🔴 دلیل خواندن نمازهای یومیه از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
✅ نمازصبح :
صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان می ماند.
✅ نمازظهر:
ظهر، همه عالم تسبیح خدا می گویند، زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که دراین ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه میشود.
✅ نمازعصر :
عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستورخداییم.
✅ نماز مغرب:
مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نماز می خوانیم.
✅ نماز عشا:
خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.
📕علل الشرایع شیخ صدوق ص 337
@behjat135
🌷 امام صادق (عليه السلام) :
💐 هركس در هر شب جمعه ، سوره #واقعه را بخواند ؛
1️⃣ خداوند ، او را دوست مى دارد و محبوب همه مردمانش مى گرداند،
2️⃣ و هرگز در دنيا گرفتار درويشى، فقر، درماندگى
3️⃣ و هيچ آفتى از آفات دنيا نخواهد شد
4️⃣ و از همراهان امير مؤمنان (علیه السلام) خواهد بود.
🔆 اين سوره ، ويژه اميرمؤمنان #علی (علیه السلام) است و كسى در آن ، شريكش نيست.
📚 ثواب الأعمال : 144 / 1
☀️ @behjat135
🌺 امام زمان (علیه السلام) به ملا قاسم علی رشتی تعلیم فرمودند :
🍀 به دوستان و موالیان ما بگو در شدائد و سختی ها ما را اینگونه بخوانید ( 70 مرتبه) :
🍁 " یا محمد و یا علی و یا فاطمه ، یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تُهلِکنی "
@behjat135
✍خداوند عهده دارکار حضرت یوسف شد
❄️پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا اورا از چاه بیرون آورد
❄️سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا اورا به فرزندی بپذیرد
❄️سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا اورا از زندان خارج کند
❄️سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود
🌹اگر خدا عهده دار کارت شود ..همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند ...
🌹فقط با صداقت بگو
"افوضُ امری الی الله انّ الله بصیر بالعباد "
@behjat135
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 عنایت امام زمان (علیه السلام)
⚜ از زبان آیت الله بهجت
(خیال می کنید امام زمان از وضعیت شما آگاه نیستند)
@behjat135
🔴خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب
🔹روز عاشورا بود و در مراسمی بهمین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم.
🔹دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم .. موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمی خواستم، فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هرچه بیشتر فکر می کردم ، کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد :
🔹ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
🔹گفتم : استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم
🔹خوشحال شد، شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته، بنده را از نزدیک ببیند، همین طور که صحبت میکرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟
🔹پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار
🔹می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند
🔹پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
🔹گفت : سؤالی داشتم و سپس پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید ؟
🔹گفتم : خب بله ، صددرصد ... گفت : ولی من اعتقاد ندارم !
🔹پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد ؟
💥( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
🔹گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید ؟
🔹گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه
🔹گفت : یک فال برام بگیر
🔹گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست
🔹بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
🔹مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید
🔹فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه ؟؟
🔹برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال
🔹حافظ ...عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ؟
🔹با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد
🔹متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان
🔹چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
📚غزل شماره 94
💥زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
💥گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
💥بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
💥یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
💥رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
💥گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
💥در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
💥سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
💥چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
💥جانا روا نباشد خونریز را حمایت
💥در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
💥از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
💥از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
💥زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
💥ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
💥یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
💥این راه را نهایت صورت کجا توان بست
💥کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
💥هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
💥جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
💥عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
💥قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
🔹خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست ؟ سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده !
🔹بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد، طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
🔹متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم .
🔹بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ادب بوسیدم .
🔹گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد !
🔹آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند .
🔹پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید.
@behjat135
آوای مادرانه - قسمت سوم.mp3
8.14M
#آوای_مادرانه
قسمت سوم
با حال خوب گوش کنید.
روایت آوای مادرانه ادامه دارد ...
آوای مادرانه - قسمت چهارم.mp3
9.77M
#آوای_مادرانه
قسمت چهارم
با حال خوب گوش کنید.
روایت آوای مادرانه ادامه دارد ...