eitaa logo
ارزانسرای کفش و صندل کیانی 👠
21هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
16 فایل
❤️هوالرزاق❤️ کفش‌و‌کتونی تک به‌قیمت عمده🤩 ✅مستقیم ،بدون واسطه از تولیدی خرید کن🥰 بهترین کیفیت با کمترین قیمت 😍 اول مقایسه کنید بعد خرید💰 جهت ثبت سفارش👇 🧑‍💻 @Hamzeh4k 📲 09165520623 ✅لینک کانال جهت عضویت👇 https://eitaa.com/ArzansarayeKiani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وقتی_حقوق_حیوانات_مد_نبود❗️ رفتار #عجیب یکی از علمای مشهد با یک مورچه 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کرامت_امام_رضا_ع #اتفاقی_تکان_دهنده پسری که حاجتش را با زبان #مادرش از امام رضاع خواست و اتفاقاتی عجیب بعد از آن... @behjat135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#منتظر_جواب_باش 🌷 آیت الله بهجت ره 💠هر حرفی ڪه می زنی ، ✨هر ڪاری ڪه انجام می دهی ، 💠 متوجه باش ڪه باید ✨در خانه قبر و در قیامت 💠 جوابی برای آن نزد ✨پروردگار متعال داشته باشی 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135 🍃❤️
#ای_خدا_این_حسین_چه #کشیده_است آیت الله بهجت ره ؛🌺 هر آنچه در مصائب امام حسین(ع)گفته میشود،حق آن ادا نمیشود و مصیبت سخت تراز آن بوده است. کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اهل_سنت_را_هم_تو_شفا_میدهی #آقای_مهربانم...❗️ 🌺🌺 #شفای دختری از اهل سنت در #حرم آقا امیرالمومنین علی علیه السلام #پیشنهاد_ویژه_دانلود💯 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شفای دختر زائر در حرم حضرت عباس بن علی بن ابیطالب صلوات الله علیه😭😭 #یا_ابالفضل 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🌸🍃🌸🍃 داستان واقعی و عبرت آموز از یک قاضی مصری یک قاضی با ایمان مصری به نام محمد عریف در کتابی که خودش نوشته بود یک رویداد واقعی از خودش را تعریف میکند: 15 سال پیش وقتی وکیل دادگستری بودم یک روز صبح میرفتم سر کار و تا شب به خانه برنمی گشتم. جلو درب محل کارم یادم افتاد که چند برگه مهم را خانه جا گذاشتم و فورا سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم تا برگه ها را بردارم. وقتی وارد خانه شدم دیدم یک مرد غریبه با زنم همبستر شده و نمیدانستم چکار کنم. خودم وکیل بوم و قوانین را خوب میدانستم و اگر آن مرد را میکشتم هیچ شاهدی نداشتم. تصمیم گرفتم با مرد هیچ کاری نکنم و به او گفتم: از خانه من برو بیرون و من این کار را به خدا می سپارم. آن مرد هم رفت بیرون و کمی به من خندید. یعنی به عقل من میخندید که باهاش هیچ کاری نکردم. او رفت و به زنم گفتم: وسایلت را جمع کن تا تو را به خانه ی پدرت ببرم و از هم جدا می شویم. سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم. خانه پدر زنم تو یک شهر دیگر بود و تو راه فقط به آن موضوع فکر می کردم و بغض گلویم را گرفته بود تا به آنجا رسیدیم. من کار خودم را به خدا سپرده بودم و نخواستم آبروی زنم را ببرم و به خانواده ی زنم گفتم: ما دیگر به درد هم نمیخوریم و میخواهیم از هم جدا شویم. خانواده ی زنم میگفتن: شما تا حالا با هم مشکل نداشتید و از این حرفها. و من هم تاکید میکردم که به درد هم نمیخوریم و باید از هم جدا بشویم. وقتی از خانه می آمدم بیرون زنم به من گفت: واقعا درود بر شرفت تو خیلی بزرگی که آبرویم را نبردی. من هم بهش گفتم: برو و توبه کن از کاری که کردی. خلاصه از هم جدا شدیم و مدتها فکرم درگیر آن قضیه بود و همیشه وقتی توی تلویزیون یا خیابان یا محل کارم کسی را می دیدم که میخندید یاد آن مرد می افتادم که موقع رفتن به من میخندید. بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و یک زن با تقوا، با ایمان نصیبم شد. سالها گذشت و بعد از 15 سال من قاضی دادگستری شدم. یک روز یک پرونده ی قتل آمد جلو دستم و مرد قاتل را داخل آوردند. به نظرم میرسید که آن مرد را جایی دیده ام و بعد از کلی فکر کردن یادم افتاد که همان مرد است که با زن قبلیم همبستر شده بود. ولی او مرا نشناخت. بهش گفتم: ماجرا را برایم تعریف کن که چرا مرتکب قتل شدی. گفت: جناب قاضی رفتم خانه دیدم یک مرد غریبه با همسرم همبستر شده و نتوانستم جلو خودم را بگیرم و با چاقو کشتمش. گفتم: شاهد داری؟ گفت: نه گفتم: اگر راست میگویی پس چرا زنت را هم نکشتی؟ گفت: زنم زود از خانه فرار کرد. گفتم: نباید می کشتیش چون قانون میگوید که باید 3 شاهد ماجرا را می دیدند. گفت: جناب قاضی اگر این اتفاق برای شما می افتاد آن مرد را نمی کشتی؟ گفتم: نه، در زمان خودش قاضی هم بوده که این اتفاق برایش افتاده و با مرد هیچ کاری نداشته. آن موقع بود که یادش افتاد من آن وکیل 15 سال پیش هستم که با زنم همبستر شده بود و باهاش کاری نکردم. گفتم: من آن روز کار خودم را به خدا سپردم و من الان با نوک خودکارم حکم اعدامت را صادر میکنم. و طبق قانون باید آن مرد اعدام میشد و من حکم اعدامش را صادر کردم. "به در هر خانه ای بزنی فردا در خانه ات را میزنند " 👆 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺🍃 #کرامت امام زین العابدین(ع) #یاسیدالساجدین🌷 حتما ببینین/ از دست ندین👌👌 🎤 #دارستانی 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#دوست_و_دیدار_محبوبش..... آیت الله بهجت:🌺 🍂درباره حضرت علی اکبر وارد است که امام حسین هنگام به میدان رفتن و وداع آن بزرگوار، به مادرش لیلی فرمود: ✨« رهایش کن، که دوست، به دیدار محبوبش اشتیاق پیدا کرده است!» @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قهرمانان_ما_یاد_بگیرند❗️ مجری ﺍز "محمد علی کلی " میپرسه چرا خانومت حجاب دﺍره!؟ جوابش زیباست و تامل برانگیز! 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#استغفار‌_شما_رو_به_درجات #عالیه_میرساند❗️ سؤال: لطفاً دستورات عملی بدهید تا عمل نمایم و به لطف الهی به درجات عالیه نائل شوم؟ جواب: «ألا أخبرکم بدائکم ودوائکم، داؤُکم الذنوب ودواؤُکم الإستغفار؛ آیا شما را از درد و درمانتان آگاه نسازم!! درد شما گناهان و درمانتان #استغفار است»، کلمه «أستغفراللّه» را تا می‌توانید از روی اعتقاد کامل، صمیمانه، با التزام به لوازم حقیقیه معلومه‌اش، تکرار نمایید. 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#لذت_شب_نشینی_واختلات_با #زنان_درآخرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:🌺 📝 آیا لذت شب‌نشینی‌ها و اختلاط زنان و مردان و تناول مشروبات و عیش‌های نامشروع، با لذت انس با خدا و مناجات با او برابر است؟! این لذت، همۀ آن لذت‌ها و تمام کمالات آن عیشها را دارد، و اصلاً نقص‌های آن‌ها را ندارد 📚 در محضر بهجت، ج۳، ص۱۱۸ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135