eitaa logo
ارزانسرای کفش و صندل کیانی 👠
20.7هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
6.5هزار ویدیو
16 فایل
❤️هوالرزاق❤️ کفش‌و‌کتونی تک به‌قیمت عمده🤩 ✅مستقیم ،بدون واسطه از تولیدی خرید کن🥰 بهترین کیفیت با کمترین قیمت 😍 اول مقایسه کنید بعد خرید💰 جهت ثبت سفارش👇 🧑‍💻 @Hamzeh4k 📲 09357722560 ✅لینک کانال جهت عضویت👇 https://eitaa.com/ArzansarayeKiani
مشاهده در ایتا
دانلود
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹کشیش مسیحی که مسلمان شد با دیدن نام پیامبرص در کتب قدیمی🔹 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🔷شش بار رساله اش بدون این که بگذارد اسمی از او نوشته شود چاب شد، آخر سرهم به اصرار شاگردان به یک جمله اکتفا کرد (العبد محمد تقی بهجت) 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
❓بچه‌ها توی خانه بازی‌گوشی و شیطنت می‌کردند. گاهی درمانده می‌شدیم. از آقای بهجت پرسیدم: «با بچه‌ای که از دیوار راست می‌رود بالا و حرف گوش نمی‌کند، باید چه کار کرد؟» 🔹 گفت: «همان‌طوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچه‌ها هم همان‌طور رفتار کنید. این‌طور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچه‌ها یا بداخلاقی با آن‌ها به‌خاطر اشتباه، بی‌معنی می‌شود. بچه هم احساس نمی‌کند که بابایش درکش نمی‌کند.» 📚 به شیوه باران، ص٣٩ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
امام العارفین ، امام امیرالمؤمنین على عليه السلام: براى عبادت كردن نفْس خود را بفريب و با آن ملايمت كن و به زور [به عبادت] وادارش مكن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گير ، مگر در عباداتى كه بر تو واجب گشته است كه در اين صورت بايد آنها را به موقع انجام دهى و بر آنها مواظبت كنى . 📖نهج البلاغة 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
عارف واصل، حضرت علامه طباطبایی: ما بزرگترین و مهم ترین کاری که در عالم داریم و هیچ کاری از اَطوار و شؤون زندگی ما مهم تر از آن نیست؛ آن است که خودمان را درست بسازیم، کاری مهم تر از خود سازی نداریم. ما، ابد در پیش داریم... هستیم که هستیم. شما برای‌ معدوم‌ شدن‌ و نابود گشتن‌ آفریده‌ نشده‌ اید، بلكه‌ برای‌ بقاء و ابدیت‌ بوجود آمدید. و اینست‌ و جز این‌ نیست‌ كه‌ بواسطۀ مُردن‌ از خانه ‌ای‌ به‌ خانۀ دگری‌ كوچ‌ می كنید. 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ ماجرای عجیب مرد عرب در حرم حضرت علیه اسلام 🌺 🎤 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
❗️ ✍سردار سلیمانی نقل می‌کند یکبار با دخترم زینب رفته بودیم که میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی که پوشش مناسبی نداشت، با شک و تردید من را نگاه می‌کرد و به همراهش می‌گفت... برای دنبال کردن این ماجرای عجیب کلیک کنید http://eitaa.com/joinchat/2004418583C4d8cbc75cd
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: اولین بار پنجاه سال پیش، سرِ درس آقای بروجردی رحمه‌الله، کنار هم نشسته بودند. بعد از درس، چند دقیقه‌ای هم‌صحبت شده بودند، از حال و روز همدیگر حرف زده بودند، از خانوادۀ‌شان، از زندگی‌شان و از درس‌شان. *** حالا بار دومی بود که هم را می‌دیدند؛ با خوشحالی پیش رفت و سلام کرد. خواست بگوید که فلانی است؛ و نشانی درس آقای بروجردی رحمه‌الله را بدهد، که آقا به اسم صدایش کرد و علیکم‌السلامی گفت، حتی احوال برادر‌هایش را به نام پرسید. بر اساس خاطرۀ یکی از مرتبطین با آقا 📚 این بهشت، آن بهشت، ص٧٠ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
❗️ ✅ توی حرم، هر روز ایستاده زیارت عاشورا را می‌خواندند. بعد در راه برگشت یا در منزل، صد لعن و صد سلامش را هم می‌گفتند. یک‌بار ازشان پرسیدم: «همیشه با صد لعن و صد سلام می خوانید؟». گفتند: «تا جایی که به یاد دارم، ترک نشده». (براساس خاطره یکی ازشاگردان) 📚 ذکرها فرشته‌اند، ص۶٧. 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️ 🖥 اسلام آوردن یک مسیحی به مذهب حقّه تشیع در روز ۲۱ ماه رمضان در مسجدالرسول کالیفرنیا - این شخص پس از مسلمان شدن ، نام "حسن" را برای خود انتخاب کرد. 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🌸برای بیماری ها چه کنیم، آیت الله بهجت پاسخ دادند: خداوند متعال کپسولی درست کرده است که تمام ویتامینها در آن است آن هم کپسول صلوات است.✨ «اللهم صلے علے محمد و آل محمد» 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
در محضرشان بودم. به من اشاره کردند که بعد از درس بنشینم و بیرون نروم. رفقا که رفتند و اتاق خالی شد، آقا از من اسمم را پرسید. گفتم: «ممتاز حسین نقوی». بعد آقا تشریف بردند به اتاق کتابخانه. وقتی برگشتند، به جای عمامه، یک کلاه سفید گذاشته بودند روی سرشان. یک بسته لباس سفید هم در دست گرفته بودند. گفتند: «شما ممتاز حسین را می شناسی؟!». من خیلی با سبک وسیاق تذکرهای ایشان آشنایی نداشتم. فکر کردم منظورشان شخص دیگری است که هم نام من است و ایشان می خواهند این بسته لباس را من به او برسانم. آقا وقتی تحیر من را دیدند، گفتند: «خیلی خوب، حالا این را بگیر، هر موقع ممتاز حسین را شناختی بهش می دهی». همین که لباس را تحویل گرفتم و ایشان در را بستند، اشکم ریخت پایین. تازه متوجه منظور آقا شدم. (براساس خاطره یکی از شاگردان) 📚 ذکرها فرشته اند، ص٧٩ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135