eitaa logo
ارزانسرای کفش و صندل کیانی 👠
22.2هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
6.4هزار ویدیو
16 فایل
بهترین کیفیت با کمترین قیمت 🤯😌 اول مقایسه کنید بعد خرید💰 پاها قلب دوم شما هستند...👣 قلب خود را با اطمینان به ما بسپارید🫀 جهت ثبت سفارش 👇 تماس 09165520623 🧑‍💻 @Hamzeh4k✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
#جواب_آیت_الله_بهجت_ره سؤال: مدتی است شیطان و هوای نفس در تزکیه بطن و لسان، کم‌خوری، کم‌گفتن و کم‌خوابیدن اذیتم می‌کند، برای رفع این معایب چه کنم؟ جواب: بسمه‌تعالی، گوی سبقت را نمازشب‌خوان‌ها ربودند مخفیانه. ترتیبی برای تقلیل طعام ذکر می‌شود، إن‌شاءاللّه. هرچه را که قصد دارید بخورید، اول جدا نمایید ـ مثلاً در سینی جداگانه ـ و قناعت هم نکنید، آن وقت فقط از آن میل کنید؛ این را باید عمل نمایید تا معلوم گردد. 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#از_یزید_بدتر_کیست میدونید از #یزید پست تر چه کسیه⁉️ قابل توجه #آقایانی که دنبال #زنان‌_شوهردار... 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#پرسش_و_پاسخ از آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓سؤال: برای رفع تنبلی و کسالت در عبادات، چه باید کرد؟ 📝 جواب: در اوقات نشاط، مشغول به عبادت مستحبه شوید؛ و در اوقات کسالت، اقتصار بر واجبات نمایید. (به‌سوی محبوب، ص٧٠) 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#نطام_مذهبی_حق_است ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 📝 ... با اینکه می‌دانیم نظام #مذهبی حق است، با گرفتن #رشوه‌ها و اشاعه‌ی اکاذیب و اتهامات برای براندازی آن تلاش می‌کنیم، تا پست و مقام دیگران نصیب ما گردد! 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#تعبیر_خواب_حیوان_وحشی❗️ 🍃استاد صمدی آملی : اکثر آنچه در خواب هايمان از حيوانات وحشی می بينيم زير سر سوءظن ما نسبت به ديگران است. 📚شرح مراتب طهارت @behjat135
#سیره_عبادی حضرت آیت الله بهجت 🔻 (برگرفته از کتاب #بهجت_الدعاء؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد سفارش حضرت آيت‌الله بهجت رحمه‌الله) 🔹 حضرت آیت الله بهجت، شروع عبادتشان از نیمه‌های شب بود. دو تا سه ساعت پیش از اذان صبح برای ادای نماز شب و عبادت از خواب برمی‌خاستند. زیر لب ذکر می‌گفتند و گاهی شعرهایی را زمزمه می‌کردند و پس از وضو مشغول عبادت و رازونیاز با خداوند متعال می‌شدند. 🔹 پس از اقامۀ نماز صبح، به تعقیبات نماز مشغول می‌شدند. 🔹 زیارت عاشورا و نمازش را به‌جا می‌آوردند و دعای علقمه را می‌خواندند. سپس صد لعن و صد سلام زیارت عاشورا را در میان کارهای روزمره و مسیر رفت‌وآمد به حرم یا کلاس می‌گفتند. 📚 بهجت‌الدعاء، ص١٣ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هرکاری_کنید_سرتون_میاد❗️ ✍ شوهر در آسانسور با زن غریبه! خانوم در تاکسی با مرد غریبه 😳 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#امروز_به_داد_اموات_برسید ☘ آیت الله بهجت (ره) : 🌷 هیچ عملی به اندازه ی صلوات نمی تواند به اموات کمک کند و به دادِ آن ها برسد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#پرسش_و_پاسخ از آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓سؤال: برای رفع تنبلی و کسالت در عبادات، چه باید کرد؟ 📝 جواب: در اوقات نشاط، مشغول به عبادت مستحبه شوید؛ و در اوقات کسالت، اقتصار بر واجبات نمایید. (به‌سوی محبوب، ص٧٠) 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#نطام_مذهبی_حق_است ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 📝 ... با اینکه می‌دانیم نظام #مذهبی حق است، با گرفتن #رشوه‌ها و اشاعه‌ی اکاذیب و اتهامات برای براندازی آن تلاش می‌کنیم، تا پست و مقام دیگران نصیب ما گردد! 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هیچ_مردچشم_چرانی_روی_خوش #زندگیش_رو_نمی_بینه 🔴عواقب شوم،چشم چرانی!!!! 🔹بدون شرح...!! 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#یک_صلوات 🍃تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان مےشود، که آنها را از گرفتاریهای آن عالم نجات مےدهد. تا می توانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند. «علامه طباطبایی» @behjat135
#بقال‌های_نجف_هم_طی_الارض #داشتند گزیده‌ای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیت‌الله بهجت قدس‌سره✅ آمده بود جلو و وسط جمعیت پرسیده بود: «شما طی‌الارض دارید؟» همه منتظر بودند ببینند آقا چی جواب می‌دهد؛ «نه» دروغ بود و «آره» با مرامش جور درنمی‌آمد. بعد از چند ثانیه گفت: «آن وقتی که ما نجف بودیم، بقال‌های نجف هم طی‌الارض داشتند!» نفس‌ها آزاد شد، لبخند نشست کُنج لب‌ها.. 📚 به شیوه باران، ص١۵ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان علیه‌السلام نسبت به محبان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی‌شود انکار کرد! 📚 در محضر بهجت، ج١، ص٢٤٧ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: رشته‌ی کارها در طاعت و معصیت به هم پیوسته است. اگر در طاعت گام اول برداشته شود، به دنبال آن توفیق برداشتنِ گام بعدی طاعت به انسان دست می‌دهد، و اگر در معصیت باشد گام دوم هم زمینه‌ی معصیت خواهد بود. 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص١۴ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: سجود لله افضل عبادات است. بالاترین مقام جسمانی که در آن جا انسان عبودیت را برای خدا اختیار کند همین سجود است و ظاهراً افضل افعال است. 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#تغذیه_اسلامی_را_رعایت_کنیم❗️ آیت الله بهجت (ره) : اگر آداب تغذیه اسلامی را رعایت کنیم، از بیماری ها در امان خواهیم ماند. «در محضر بهجت ، ج۳ ، ص۲۳۸» 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#آقا_در_کاسبی_ام_ضعیفم_چه_کنم #پرسش_و_پاسخ از آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓ سؤال: شخصی در کاسبی‌اش ضعیف است و مشکل دارد، چه کند؟ 📝 جواب: از روی اعتقاد کامل، زیاد استغفار کند. 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
#هیچ_کس_به_فکر_من_نیست❗️ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حائری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غائب علیه‌السلام را در خواب دید، حضرت به او فرمود: اینها که در اینجا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و…، ولی هیچ‌کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به‌طور جدی دعا نمی‌کند! 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢۴٨ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🔰 #آیــت_الله_محمد_تقی_بهجتــ : 💠 حسرت ما از این است که عدّه ای از علما را دیده ایم که تفاوت میان آنها از لحاظ مقاومت معنوی بسیار است، به حدّی که گویی میان ما و آنها به اندازه چند صد سال فاصله است. 📚 در محضر بهجت،ج۱،ص۱۴ 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @behjat135
#سلمان فارسی ره آیت‌الله بهجت قدس‌سره🌺 در روایتی اثاثیه و لوازم منزلش را بر شمرده: یک پوست، یک کیسه آرد و...؛ ولی باز گریه می‌کرده که فردا بارش سنگین است 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت تکان دهنده از حضرت امام رضا علیه السلام 🌺 ♨️داستان مرد نابینا و نادر شاه❣ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 متفاوت‌ترین خانم دکتری که تا حالا دیده‌اید! پزشکی که کام نوزادان را با تربت امام حسین باز می‌کند خییییلی دیدنیه☝️ 👈 کمی تا بهجت🌷 @behjat135
عفت و پاکدامنی (داستانی بسیار زیبا و عبرت انگیز)زنی که از خدا ترسید وخداوند او را پادشاه گردانیدحکایت شده است که مردی با زنی که در نهایت جمال و زیبایی بود، ازدواج کرد، هر دو همدیگر را بسیار دوست می داشتند، آن دو ازدواج بسیار موفقی داشتند،، پس از مدت زمانی شوهر برای مسائل مادی قصد سفر می کند، ولی قبل از مسافرت می بایست همسرش را به شخص امینی بسپارد، چون ماندن زن به تنهایی در خانه صلاح نیست، و این زن نیز در آنجا بیگانه و غریب بود، و هیچ کس از بستگانش در آنجا نبودند،،، ناچارا شوهر کسی بهتر از برادرش را پیدا نمی کند، و نزد برادرش رفته و در مورد همسرش به او توصیه می کند،،، ولی مسکین نمی دانست که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده: الحمو الموت، یعنی برادر شوهر مرگ است.چند روزی گذشت که آن برادر در طمع همسر برادرش افتاد و قصد مراوده با او نمود ولی آن زن از خدا ترسید، و تسلیم هوای برادر شوهرش نشد، برادر شوهرش نیز تهدید کرد اگر تسلیم او نشود أبرویش را خواهد ریخت، زن نیز با ایمان کامل رو به او کرد، و گفت: هر کاری می خواهی انجام بده، پروردگارم با من است.هنگامی که مرد از سفر باز گشت، برادرش به او گفت: همسرت قصد خیانت به تو را داشته، ولی من به او اجابت نکردم.آن مرد بدون سوال و پرس همسرش را طلاق داد، و او از خانه بیرون کرد. بدون اینکه سخن او را بشنود.بالاخره آن زن بی گناه، بدون هیچ پناهگاهی از خانه خارج شد، و در مسیر راه از خانۀ عابدی گذشت، به آنجا رفت و داستان را برای او تعریف کرد، آن عابد سخنان زن را تصدیق کرد، و به او پیشنهاد داد تا در خانۀ وی برای مراقبت از فرزند کوچکش، در مقابل حقوقی مشخص کار کند، آن زن نیز موافقت نمود.در روزی از روزها آن عابد از خانه خارج شد، و زن در خانه تنها ماند، در آن هنگام غلام عابد قصد سوء با آن زن نمود، ولی آن زن تسلیم او نشد و از پروردگارش ترسید، غلام تهدید کرد اگر او را اجابت نکند، کاری خواهد کرد که از این خانه رانده شود، ولی باز هم تسلیم وی نشد، آن غلام خبیث طفل عابد را کشت، و به عابد گفت: این زن بچه ی تو را کشته است، عابد نیز بسیار خشمگین شد، ولی خشم خود را کنترل کرد و از وی در گذشت،،، حقوقش که دو دینار بود به او داد، و او را از خانه بیرون کرد.زن پاکدامن از خانه عابد خارج شد و راهی شهر شد، در مسیر راه مشاهده نمود که چند مرد یک مرد دیگر را ضرب و شتم می کنند، سوال گرفت که چرا چنین می کنند؟ گفتند: این مرد بدهکار ماست یا باید قرضش را ادا کند یا باید بردۀ ما باشد، گفت: چقدر بدهکاری دارد؟ گفتند: دو دینار.دو دینار خود را به آنها داد و آن مرد را أزاد نمود، آن مرد نیز تعجب کرد و از او پرسید، تو کیستی و چرا این کار را انجام دادی؟ زن نیز داستان روزگارش را برای او تعریف کرد.آن مرد از زن در خواست کرد تا همراه او کار کند، و سود را بین خودشان مساوی تقسیم کنند، زن نیز پذیرفت، پس به او گفت: بهتره سوار کشتی شویم و این شهر بد را ترک کنیم.وقتی به کشتی رسیدند به زن گفت: تا سوار کشتی شود، و خودش نزد ملوان کشتی رفت، و گفت: کنیزکی زیبا برای فروش آوردم، ملوان نیز او را خرید، و پول را به مرد داد.کشتی حرکت نمود، و زن مسکین دنبال آن مرد می گشت، ولی متوجه شد ملوانان قصد معاشقه با او را دارند، و گفتند تو کنیز ما هستی و باید اجابت کنی، اربابت تو را به ما فروخته است، در این هنگام بود که خداوند طوفانی را فرستاد و آن کشتی با همه کارکنانش غرق شدند مگر آن زن پرهیزگار که بروی تخته چوبی به ساحل رسید.در آن هنگام پادشاه بر ساحل نشسته بود و ناگهان متوجه شد که طوفان شدیدی شروع به وزیدن می کند با وجودی که الان فصل وزش باد نبود، سپس بعد از دقایقی دید که زنی بر روی تخته چوبی که از بقایای یک کشتی است شناورکنان به ساحل رسید.به نگهبانش دستور داد تا آن زن را به قصر ببرند، طبیب را برای معالجه اش احضار کردند، و از او مراقبت شد تا اینکه به هوش آمد،،، پادشاه از وی در مورد حادثۀ رخ داده سوال نمود،،، و آن زن همۀ حکایت زندگی اش را برای او تعریف کرد، از خیانت برادر شوهرش، تا داستان عابد، و فروخته شدنش توسط مردی که به او احسان کرد،،، ولی در همه این موارد، او فقط صبر پیشه کرده است.پادشاه از داستان زندگی او بسیار شگفت زده شد، و با او ازدواج نمود، و در همه امورات حکومتی با وی مشورت می نمود، آن زن نزد پادشاه دارای مکانت و منزلت خاصی بود.روزگار سپری شد تا اینکه پادشاه مریض شد، و وفات نمود، بزرگان شهر دور هم جمع شدند، تا کسی را جایگزین او نمایند، همه به اتفاق رسیدند که کسی بهتر از زن پادشاه لایق پادشاهی نیست.بدینوسیله این زن پرهیزگار پادشاه آن شهر شد.آن زن دستور داد تا تخت پادشاهی را در مکان عمومی شهر برده، و دستور دهند همه مردان آن شهر یک به یک از جلوی او بگذرند.مراسم شروع شد در حالی که او بر تخت نشسته بود مردان یکی یکی ا
ادامه داستان👆👆 .جلوی وی می گذشتند، شوهرش را دید که از جلویش گذشت، دستور داد تا او را از صف بیرون آورند،،، سپس برادر شوهرش رسید، دستور تا او را نیز بیرون آورند،،، سپس عابد را دید، او را نیز از صف بیرون کشاندند،، سپس غلام عابد را دید، او را نیز بیرون کشاند، سپس آن مرد خبیث که او را آزاد نموده بود را دید، او را نیز از صف بیرون کشاندند.دستور داد تا همه این افراد در روبروی او قرار دهند، آنگاه به طرف شوهرش رو کرد، وگفت: برادرت تو را فریب داد، و من خیانت نکردم، تو ازادی، ولی برادرت، پس او را شلاق میزنیم، چون به من تهمت دروغ بسته است.سپس به عابد گفت: غلامت تو را فریب داده، تو آزادی، ولی غلامت کشته خواهد شد، چون فرزندت را کشته است.سپس به آن مرد خبیث گفت: .. اما تو .. به زندان خواهی رفت تا نتیجۀ خیانت ، و فروختن زنی که تو را نجات داد، ببینی.و این نهایت داستان این زن با عفت بود، به راستی که خداوند هیچ وقت عمل بنده اش را ضایع نخواهد کرد، و خداوند می فرماید: (وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ) هر كس هم از خدا بترسد و پرهیزگاری كند ، خدا راه نجات از هر تنگنائی را برای او فراهم می‌سازد . و به او از جائی كه تصوّرش نمی‌كند روزی می‌رساند . هر كس بر خداوند توكّل كند و كار و بار خود را بدو واگذارد، خدا او را بسنده است