eitaa logo
• الشَغَف •
106 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
93 فایل
بـسـمـ ربـــ یوسف الــزهـرا♥ شـروعــ مــونـ : ¹¹'⁹'¹⁴⁰⁰ "الشَغَفْ" یعنی نهايتِ مرحله‌ىِ عشق؛ نفوذِ عشق تا پرده‌یِ دل { یا منجی }♥️ کانال وقف صاحب الزمان♥️ کــپــی؟ فقط از پست هایی که کپی ممنوع نیست حلالت رفیق😉 کانال همسایه @BarayeAgaahi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
شروع تبادلات پر جذب ثنا بانو✨🌿 اد تب چنل های مذهبی میشم🙅🏻‍♀️ آمارتون 50+ باشه...!⚜️ جذبتون بستگی به بنر داره‍ 100+ جذب هم داشتم🙂❌ شرایط و اطلاعات بیشتر.....✨🌿 https://eitaa.com/joinchat/4082827394Ce6506a1891 بعد از خوندن شرایط پی وی در خدمتتون هستم....✨🌿 @Lady_in_a_Chador 🛶 🛶 🛶 با ما پیشرفت رو تجربه کنید...😌👌🏼
‹ قطره باور کرد دریــا شد(꧇! › https://eitaa.com/joinchat/2779709610C8f5309da04 دلنوشته‌هاےناب متن‌هاے‌انگیزشی،
متناش‌همیشه‌حالمو‌خوب‌میکنن!🤞🏻 امتحانش‌ضرری‌نداره، یسری‌بزن… https://eitaa.com/joinchat/2779709610C8f5309da04 ا‌زدستت‌میره‌ها👀🙌🏿
نمیدونم چجوری بیانش کنم امیرمهدی.... _فکر نکن که بی رسم و رسوم و هیچ چیزی خودم پا پیش گذاشتم نه مکث کردم دربرابر سکوت پر تعجب رفیقم لب زدم: _من دلم گیره داداش بدم گیره مامانم تماس گرفت با مامانت ولی مثل اینکه چون خونه نبودی هنوز به گوشت نرسیده +محمدحسین میفهمی چی میگی؟تو الان داری درباره خواهر من.... مطمئنی سرت به جایی برخورد نکرده اخه تو و این حرفا حاج حسین _دلم مونده یک جا سرم به جایی نخورده داداش:) باصدای زنگ تلفن امیرمهدی دست از صحبت کشیدیم و پاسخ داد روی بلندگو بود صدای بی جون و نحیفش که پیچید دلم هری ریخت صداش آروم بود خیلی آروم _داداشی میشه بیای دنبالم خودم نمیتونم برم خونه میتونی؟ و صدای سرفش توی خط پیچید و امیرمهدی بود که نگران جواب داد +چیشده آبجی کجایی الان بگو میام دنبالت _توی بنبست ۴ خیابون کنار مدرسه به یک باره با صدای ناله گوشی قطع شد بی قرار به امیر نگاه کردم که دویید سمت..... اهم اهم برای ادامش باید تشریف بیارید لینک زیر نگران نباشید پارتاشم طولانیه:)))نویسنده هم تمام تلاششو میکنه زود به زود پارت بزاره😉 https://eitaa.com/joinchat/2942435452C57312a28a9
رمان خونا خوراک شماست😋😂☝🏼
[چنـلۍ‌بـابـوۍ‌‌گــل‌محمـدۍ•🌸🌱•] 🌼🛵 تَجمـع‌دختراۍ‌ایتـا🧕🏻💜 معـدن‌استورۍهاۍ‌۱۵ثـانیہ‌اۍ🌱💚 یہ‌ڪامیـون‌پـروفـایـل‌هـاۍ‌دلبـر 🚛🐢‌َ‌مَحــفل‌حــاج‌خــــــــــانـــومــا 📒💛 بیـاتابستون‌بـاهـم‌بـاشیـم💫✨ از‌پسـت‌هـاش‌ڪه‌نگـم‌برات‌از‌بـس‌ڪه‌دلبـرھ😌👭 حیـــفہ،ڪانـال‌بــہ‌‌ایـن‌خـوبۍ‌خـالۍ‌بمونہ😿☹️ :)💙https://eitaa.com/joinchat/354418793C84c05d3923 بـرو‌تـو‌ڪانـال‌و‌مدیرشـو‌خـوشحـال‌ڪن😻🌱‌‌‌‌
پاتـوق سـربازاے امـام زمـان ایـتا😍💜'! عڪـس نوشـتھ هاے مهـدوے›منتـظرانـھ':) ایـن ڪانـال دلتنگـے همـمون و بـرطـرف مے ڪنـھ•✨🌱›• 『 https://eitaa.com/joinchat/1739718840C14feacee63 』 بـا ایـن ڪانـال جـات تو بهـشتھ💚🌿'! اینجـا جایـے نـاب مخـصوص فرشتـھ هـایے مثـل شمـاسـت بانـو🧕🔮•° اینجـا طعـم بهشـت رو میـدھ.😍.🧡› حـاج خـانـم هـا حملـھ🚶‍♀💕^^' 『https://eitaa.com/joinchat/1739718840C14feacee63
مرواریدی‌از‌جنس‌مذهبی❣😎 دختری‌که‌قیمت‌ها‌ارزش‌دارد🧕👒 https://eitaa.com/joinchat/200212663C03e1361397 دخترانی‌که‌آرزوی‌حرم‌ارباب‌را‌دارند💫🌸 منبع‌پستای‌شهیدانه‌و‌مذهبی📓🖤 https://eitaa.com/joinchat/200212663C03e1361397 متونی‌گرانبها‌به‌قیمت‌یک‌الماس💎♥️ نوکرانی‌از‌جنس‌حسین(ع)🤤🖐🏻 https://eitaa.com/joinchat/200212663C03e1361397 منتظرانی‌که‌برای‌آمدن‌کسی‌ترک‌گناه‌میکننند⚡️خترانی‌که‌هرگز‌چادر‌از‌سرشان‌نخواهد‌افتاد🦋 https://eitaa.com/joinchat/200212663C03e1361397 و‌در‌پایان‌خادمی‌که‌منتظرتوست📓✌️ بیاین‌و‌از‌پست‌ها‌استفاده‌کنید♥️🌱 🌚
‴﷽‴ دانیم، حجاب فاطمی و ضرورت عفاف و پاکدامنی برای ما معنای دیگری پیدا می‌کند. آنقدر عشق می‌ورزیم به چادرمان که پای همه نیشخندها و سرکوفت ها می‌ایستیم....🦋 ↯ @dokhtaram_Chadori↯...🦋 ےھ سࢪ بہ کانال ࢪفیقمونم بزن....🦋
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
پایان تبالات پر جذب ثنا بانو✨🌿 به بنر های بالا یه نگاهی بنداز دلبرکم..👀! ثنا بانو چنل بد پیشنهاد نمیده‍🙂🌸 تا نیم ساعت پست ممنوع✔️ بنرا ساعت 24پاک بشن✔️ •••••••••••••••••••••••• اد تب چنل های مذهبی میشم🙅🏻‍♀️ آمارتون 50+ باشه...!⚜️ جذبتون بستگی به بنر داره‍ 100+ جذب هم داشتم🙂❌ شرایط و اطلاعات بیشتر.....✨🌿 https://eitaa.com/joinchat/4082827394Ce6506a1891 بعد از خوندن شرایط پی وی در خدمتتون هستم....✨🌿 @Lady_in_a_Chador 🛶 🛶 🛶 با ما پیشرفت رو تجربه کنید...😌👌🏼مدیرای عزیزم حتما جذب های امشب گفته بشه؛ شبتون خوش...!♥️🌿″
و اینبار گاندو با اتفاقاتی جدید😈 داستانی نفس گیر که با خود شهادت را دنبال میکند...🚶🏻‍♂️ پر از ماجراجویی های جذاب که فقط یک قدم با مرگ فاصله دارد...🌚 ••• ...! چاقو را جلوی گردنم گزاشت... حس کردم گردنم بریده می‌شود.. جدی زنده زنده داشت سر میبرید! -رس....ول داوود داشت نفس نفس میزد ، سرش شل شد....یهو جلوی چشمانم افتاد...برای یک لحظه خراب شدن دنیا روی سرم رو احساس کردم.... خودم رو به زور از دست زیر دست های اسکات کشیدم بیرون و دویدم پیش داوود ، چاقویی که جلوی گردنم بود کاملا با دویدنم فرو رفت..... داشتم خـ..فه میشدم ، دستم را جلوی گردنم گرفته بودم خون از لای انگشتانم فواره میزد..... دهنم پر از خون بود.... نمیتونستم خوب نفس بکشم نفس هایم به هق هق افتاده بود... ولی انگار نه انگار،اصلا درد نداشتم تمام حواسم پیش داوود بود.... که یهو گرمی و زور دستان کسی را مابین گردنم احساس کردم... داشت خفم میکرد! حالا فقط صدای خرناسه هام شنیده میشد... فقط با دستانی خونی زمین را چنگ میزدم... ••• ...! چند نفری که داشتند فرار میکردند را دستگیر کردیم ، با سعید و فرشید داشتیم به سمت اتاقی که رسول داوود توش بودند میرفتیم که ناگهان صدای انفجارما را سر جایمان میخکوب کرد.... با بچه ها بدو بدو به سمت محل انفجار رفتیم رسول خونین روی زمین افتاده بود شعله های اتش اتاق را پر کرده بود... ولی داوود کجا بود؟ ادامه هر دو با جزئیات بیشتر🤫↶ ❥ https://eitaa.com/joinchat/2570911907C504cea0680 رمانی هایی که کل ایتا رو با نظراتش ترکووووند😱❌