💠روزمان را با آیات قرآن نورانی کنیم
🍃وأَنكِحُوا۟ ٱلْأَيَٰمَىٰ مِنكُمْ وَٱلصَّلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ
وَإِمَآئِكُمْ ۚ إِن يَكُونُوا۟ فُقَرَآءَ يُغْنِهِمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ ۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌۭ🍃
🔶و زنان و مردان مجرد خود و بردگان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز می سازد؛ خداوند گشایش دهنده و آگاه است🌼🍃
📗سوره مبارکه النور آیه 32
️ سلام آقاجان...یا ابا صالح المهدی حدیث_مهدوی
💠امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
🌹اصحاب مهدی(عج)
مانند شیرهایی هستند که از جنگل بیرون آمدهاند، قلبهای آنها تکههای آهن است،اگر بخواهند کوهی را از جا درآورند از جا درخواهند آورد.روش و لباس یکسانی دارند، مثل اینکه همه از یک پدر هستند.
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🌹❣
🍀🌺🍀🌸🍀🌼
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍀🌺🍀🌸🍀🌼🍀🌺🍀🌸🍀
🌸🍀🌼
🍀🌺
🌸
#ادامه_خطبه_سوم
✳️ خطبه شقشقیه "خلافت ابوبکر
💠چه سرانجام، تصميم گيرى خود را در برابر اين «دو راهى» مشکل و خطرناک به اين صورت بيان مى فرمايد: «سرانجام (بعد از انديشه کافى و در نظر گرفتن تمام جهات) ديدم بردبارى و شکيبايى در برابر اين مشکل، به عقل و خرد نزديکتر است» (فَرَاَيْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا(15) اَحْجى(16)).
🔷«به همين دليل شکيبايى پيشه کردم (نه شکيبايى آميخته با آرامش خاطر بلکه) در حالى بود که گويى چشم را خاشاک پر کرده و استخوان، راه گلويم را گرفته بود» (فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذىً،(17) وَفِى الْحَلْقِ شَجاً(18)).
اين تعبير، ترسيم گويايى از نهايت ناراحتى امام در آن سالهاى پر درد و رنج مى باشد که نمى توانست چشم به روى حوادث ببندد و نه بگشايد و نيز نمى توانست فرياد کشد و سوز درون خود را آشکار سازد. «چرا که با چشم خود مى ديدم ميراثم به غارت مى رود!» (اَرى تُراثى نَهْباً).ديگر اين که، جمله «يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلا يَرْقى اِلَىَّ الطَّيْرُ» يک ادّعاست، دليلش چيست؟
🔶پاسخ اين سؤال از پاسخ سؤال اوّل روشن تر است; زيرا هر کس کم ترين ارتباطى با تاريخ اسلام و مسلمين دارد، مقام بى نظير اميرمؤمنان على(عليه السلام) را در علم و دانش مى داند زيرا علاوه بر احاديث فراوانى که از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)در زمينه علم وسيع على(عليه السلام) نقل شده و علاوه بر اين که همه علوم اسلامى طبق تصريح جمعى از دانشمندان اسلامى از وجود او سرچشمه گرفته و او بنيانگذار اين علوم محسوب مى شود(9) و علاوه بر اين که در تمام دوران خلفا هر زمان مشکل مهمّى در مسائل مختلف اسلامى پيش مى آمد و همه از حلّ آن عاجز مى ماندند، به على(عليه السلام) پناه مى برند و حلّ نهايى را از او مى خواستند، تنها مطالعهئ خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار آن حضرت در نهج البلاغه براى پى بردن به اين حقيقت کافى است. هر انسان منصفى ـ چه مسلمان و چه غير مسلمان ـ نهج البلاغه را به دقّت مطالعه کند در برابر عظمت علمى آن حضرت سر تعظيم فرود مى آورد و مفهوم: «يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلا يَرْقى اِلَىَّ الطَّيْرُ; سيل خروشان علم و دانش از کوهسار وجودم سرازير است و پرنده تيزپرواز انديشه ها به قلّه وجودم نمى رسد» عملا بر او ظاهر و آشکار مى شود.
سوّم اين که چگونه آن حضرت از حوادثى که بعد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در امر خلافت واقع شد شکايت مى کند، آيا با مقام صبر و تسليم و رضا منافات ندارد؟
🔶پاسخ اين سؤال نيز پيچيده نيست. صبر و تسليم و رضا مطلبى است و بيان حقايق براى ثبت در تاريخ و آگاهى حاضران و آيندگان، مطلبى ديگر که نه تنها مانعى ندارد، بلکه گاهى از اوجب واجبات است و مسائل مربوط به خلافت درست از همين نمونه است. در حقيقت مصالح مردم و جامعه اسلامى و نسلهاى آينده ايجاب مى کرده که امام(عليه السلام) اين حقايق را بيان کند تا به دست فراموشى سپرده نشود.
سپس مى فرمايد: «(هنگامى که ديدم او پيشدستى کرد و خلافت را در بر گرفت) من در برابر آن پرده اى افکندم و پهلو از آن تهى کردم (و خود را کنار کشيدم)» (فَسَدَلْتُ(10) دُونَها ثَوْباً، وَ طَوْيتُ عَنْها کَشْحاً(11)).
اين تعبير به خوبى نشان مى دهد که امام(عليه السلام) هنگامى که خود را در برابر اين جريان ديد، آماده درگيرى نشد و به دلايلى که در ذيل به آن اشاره مى شود بزرگوارانه از آن چشم پوشيد و زاهدانه از آن کناره گيرى کرد. ولى از سوى ديگر اين فکر دائماً روح او را آزار مى داد که در برابر اين انحراف بزرگ چه بايد انجام دهد و مسئوليّت الهى خويش را چگونه پياده کند؟
🔷به همين دليل اضافه مى کند: «پيوسته در اين انديشه بودم که آيا با دست بريده (و نداشتن يار و ياور به مخالفان) حمله کنم يا بر اين تاريکى کور، صبر نمايم؟» (وَطَفِقْتُ اَرْتَئى بَيْنَ اَنْ اَصُولَ بِيَد جَذّاءَ،(12) اَوْ اَصْبِرَ عَلى طَخْيَة(13) عَمْياءَ).
امام(عليه السلام) با اين جمله، اين حقيقت را روشن مى سازد که من هرگز مسئوليّت خودم را در برابر امّت و وظيفه اى که خدا و پيامبرش بر دوشم گذارده بودند فراموش نکرده، ولى چه کنم که در ميان دو محذور، گرفتار بودم: محذور اوّل اين که قيام کنم و با مخالفان، درگير شوم در حالى که از يکسو، يار و ياور کافى نداشتم و از سوى ديگر اين قيام موجب شکاف در ميان مسلمين مى شد و فرصت به دست منافقان و دشمنانى مى داد که در انتظار چنين شرايطى بودند. محذور دوّم اين که در آن محيط تاريک و ظلمانى صبر کنم.
تعبير به «طَخْيَة عَمْياءَ» با توجّه به اين که «طخيه» خود به معناى ظلمت و تاريکى است اشاره به اين است که گاهى ظلمتها شديد نيست و از خلال آن مى توان شبحى مشاهده کرد، ولى اين ظلمت آن قدر شديد بود که بايد ظلمت کورش ناميد.
#ادامه_دارد. #قسمت_ششم
🍀🌺🍀🌸🍀🌼
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴?
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام رضا (ع) چه کسی را لعنت میکردند؟!
با توجه به نكات ذكر شده مي توان برخي وظايف منتظر امام زمان(ع) را چنين ذكر كرد:
1. اولين شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان ميهمان خود را نشناسد و از خصوصيات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامي انسان در انتظار كسي مي نشيند كه او را خوب بشناسد اما اگر انسان كسي را نشناسد ولو بداند كه آن شخص خواهد آمد برايش اهميتي نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنين است. كساني كه آن حضرت را نمي شناسند مانند كفار و يا اهل اديان ديگر، هرگز انتظار او را نمي كشند اما كساني كه او را مي شناسند و ارزش او را مي شناسند و مقام او رامي دانند منتظر او مي مانند.
كساني كه امام زمان(عج) را نمي شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در اين حال بميرند در حال جاهليت از دنيا رفته اند. چنانكه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه؛ هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهليت از دنيا رفته است» (بحارالانوار، ج 32، ص 331).
بنابراين اولين شرط انتظار، ايجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبيعي است كه هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بيشتر باشد انسان ارزش او را بيشتر درك خواهد كرد و به عظمت او بيشتر پي خواهد برد و بيشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالي كه افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگي و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدين جهت از زمره منتظران او بيرون هستند. آري:
وصل خورشيد به شب پره اعمي نرسد كه در اين آينه صاحب نظران حيرانند
البته شناخت امام زمان دو گونه است. اول، شناخت تاريخي وجود آن حضرت مانند اينكه امام دوازدهم است و تاريخ ولادتش در چه سالي است و مانند آن. اما گونه ديگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانيت آن حضرت است كه اين شناخت كار هر كسينيست و ظرفيت و لياقت زيادي مي خواهد. و در حقيقت اصحاب خاص امام زمان(ع) كساني هستند كه آن حضرت را به مقام نورانيت شناخته اند براي آگاهي از مقام عظيم امامت رجوع به زيارت جامعه كبيره و تأمل در معاني عميق و عجيب آن توصيه مي شود.
همچنين خواندن كتب معتبري كه در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است مي تواند انسان را تا حدي به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
2. محبت به امام زمان(ع)؛ وظيفه ديگري است كه منتظران آن حضرت بايد در خود ايجاد كنند و آن را افزايش دهند. بديهي است كه تا انسان از ميهمان خويش خوشش نيايد و نسبت به او محبت نداشته باشد هر چند هم كه او رابشناسد نمي تواند واقعا منتظر آمدن او باشد اگر انسان از ميهمان خود بدش بيايد چگونه مي تواند منتظر قدم او باشد و خود را براي پذيرايي از او آماده كند؟ پس تا محبت به امام زمان در وجود انسان شكل نگرفته و شعله ور نشده باشد نمي تواند به وظايف منتظران واقعي عمل نمايد.محبت به امام زمان وظيفه اي است كه پيامبر اكرم(ص) نيز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا كه در قرآن كريم مي فرمايد: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي» ؛ (شوري، آيه23).
3. ايجاد سنخيت با امام زمان(ع)؛ منتظران واقعي وضعيت روحي و فكري و عملي خود با به گونه اي سامان مي دهند كه سنخيت كاملي با امام زمان(ع) داشته باشند. آيا مي توان منتظر قدوم كسي بود و با او مشابهت و سنخيت نداشت؟ آيا مي توان محبت كسي را داشت اما با او هيچ سنخيت و مشابهتي نداشت؟ ايجاد سنخيت با امام زمان از طريق تقويت ايمان و تقوا و فضايل اخلاقي و درجات معنوي حاصل مي شود. و تنها در اين صورت است كه مي توان ادعاي محبت به امام زمان را داشت. در صورتي كه انسان رفتارش مطابق ميل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد كشيد و عشق آن حضرت او را به فرياد خواهد آورد و دوري اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبيعي است كه هر چقدر اين سنخيت بيشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بيشتر خواهد شد و محبت انسان نيز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت.
4. ارتباط با منتظران ديگر؛ منتظر امام زمان مي داند كه برنامه آن حضرت يك برنامه جهاني است و بايد ياوران زيادي داشته باشد تا حركتش پيروز شود. بنابراين به فكر گسترش ياران و منتظران آن حضرت خواهد افتاد و باارتباط با آنها به تقويت روحيات ايماني خود و ديگران خواهد پرداخت تا بر اساس تعاونوا علي البرّ و التقوي به كمك مؤمنان منتظر ديگر خود را آماده ظهور حضرت بنمايد.
5. دعا براي تسريع در ظهور امام زمان(ع)؛ منتظر واقعي هر لحظه انتظار محبوب را مي كشد و از خدا مي خواهد كه هر چه زودتر او را برساند بنابراين دعاي فراوان براي فرج آن حضرت از وظايف هميشگي منتظرآن حضرتش مي باشد. دعاي براي تسريع در فرج امام زمان مورد توصيه آن حضرت نيز مي باشد.
#ادامه_دارد...
🍀🌺🍀🌸🍀🌼
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹سخنرانی تصویری
" فعالیتهای امام زمان(عج) در زمان غیبت "
#استاد_عالی
🍀🌺🍀🌸🍀🌼
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍀🌺🍀🌸🍀🌼🍀🌺🍀🌸🍀
🌴 ترجمه و شرح حکمت 95 نهج البلاغه:
نقش تقوا در قبولى اعمال
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَ كَيْفَ يَقِلُّ مَا يُتَقَبَّلُ.
عملى كه با تقوا توأم باشد، اندك نيست، پس چگونه عملى كه به درگاه خداوند مقبول افتاده، اندك باشد.
ارزش تقوى:
امام(علیه السلام) در این سخن کوتاه و حکمت آمیزش اشاره به نقش تقوا در قبولى اعمال مى کند، یا به تعبیرى دیگر، کیفیت عمل را معیار قبولى در درگاه خدا قرار مى دهد نه کمیت عمل را و مى فرماید: «عملى که توأم با تقواست کم نیست (هرچند ظاهراً کم باشد) چگونه عملى که مقبول درگاه خداست کم مى باشد؟»; (لاَ یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَکَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ؟).
این سخن برگرفته از قرآن مجید است; آنجا که در داستان فرزندان آدم (هابیل و قابیل) مى فرماید: «(إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ); خداوند تنها اعمال پرهیزگاران را قبول مى کند».(1)
بسیارى از بزرگان در کتب فقهى این مطلب را یادآور شده اند که شرایط صحت عمل با شرایط قبول متفاوت است. عمل صحیح عملى است که جامع تمام شرایط و اجزا و خالى از موانع باشد; ولى گاه این عمل، با اعمال دیگرى پیش و پس از آن یا صفات ناشایسته اى همراه مى گردد که مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود (قبولى به معناى پاداش عظیم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل).
مثلاً در روایات آمده است که کسى که شرب خمر کند اعمال او تا چهل روز پذیرفته نمى شود. «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلاَةً أَرْبَعِینَ یَوْماً».(2)
در حدیث دیگرى مى خوانیم: کسى که به پدر و مادرش نگاه غضب آلود کند خدا نماز او را قبول نمى کند،(3) همچنین در مورد خوردن غذاى حرام یا شبهه ناک.(4)
بنابراین اعمالى مقبول درگاه خداوند واقع مى شود که توأم با تقوا باشد و بى تقوایان ممکن است عمل صحیحى انجام دهند و اسقاط تکلیفى شود; اما عمل آنها بى ارزش و فاقد پاداش عظیم و فلسفه و روح عمل باشد.
📚پی نوشت:
(1). مائده، آیه 27.
(2). کافى، ج 6، ص 401، ح 4.
(3). همان، ج 2، ص 392.
(4). بحارالانوار، ج 73، ص 361.
🌴#حکمت شماره ۹۵
شرح و تفسیر در کانال 👇
#عاشقان امیرالمؤمنین#نهج_البلاغه 🌸🌼🌺🍀
🌺☘️🌸☘️🌼☘️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍