eitaa logo
{عـــاشــــقان ظـــهور}[³¹³]
839 دنبال‌کننده
23هزار عکس
10.2هزار ویدیو
201 فایل
•《﷽》• ❀حࢪف‌دلٺ‌ࢪابگوبێ‌آنڪہ‌ڪسےهویٺت ࢪابشناسڊ↯♥️ https://abzarek.ir/service-p/msg/1664157 ❀پاسخ ڼأشڹٲسمون📮⛱↯ ❥ @Nashenas_Zohor ❀شرایط‌وٺبلیݟاٺ↯💰 ❥ @Sharayet_Zohor ❀﴿ڪانال‌وقف‌ِآقامون امام زمانه🫀🙂﴾ ⁅ᗘ@Asheghan_zhoor
مشاهده در ایتا
دانلود
لف ندید😕🙂
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّد اِکْفِیانى فَاِنَّکُما کافِیان وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِب الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرحم الراحمین بحق محمد و آله الطاهرین 🤲 @ARARARAR0
مد جدیدو دیــدینـ مــجازۍ عــاشـق میشن؟ واقعـــا ڄرا؟ یــڪ فــرمــوݪ قــشــنــگـ بــزار بـــہٺ بگــم عـاشـق شــدن مــجـازی=ٺڪیہ ڪردن بـہ بــاد! ☹️💔دقیقا عشق مجازی دوست داشتنای الکی با شکستنای راستکی هست😔💔مواظب باشین چطور عاشق میشین 🤲 @ARARARAR0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 باهم ببینیم .. الان بـاید‌ بـلدباشیـم بفهمیم این خَـبر صِحـت داره یـا نـه؟ «سـواد‌وَمـهارت‌رسـانه‌ای📲📚» 🤲 @ARARARAR0
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚☘ 🌿 💖آقا این جمعه بیا چشم دلم را وا کن 🌿با آمدنت شور دگر بر پا کن 🌿من پیر شدم مرگ کمی نزدیک است 💖تقدیر مرا جور دگر معنا کن 🌿 ☘☘☘💚💚💚
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرودی متفاوت! اینبار سردار دلها و شهدا میهمانان سرود
واقعا یکم درک کنید لف ندید خادمان کانال و همچون‌ مدیر ها درس داریم همش که نمیتونیم فعالیت کنیم 💔🙂 امتحانا‌ تمام بشه دوباره فعالیتمون‌ زیاد میشه🙂
🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗 💗🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗 🌸💗🌸💗🌸💗🌸💗 💗🌸💗🌸💗🌸💗 🌸💗🌸💗🌸💗 💗🌸💗🌸💗 🌸💗🌸💗 💗🌸💗 🌸💗 💗 عشق پاکــ🌱 پارت چهاردهم مامان با تعجب گفت _خیره چه خبری رسیده؟ خاله خندید و گفت _خیره. خانوم جون گفتن که برای حسنا جون خواستگار اومده مامان لبخند خشکی زد و گفت _اها اونو میگی فعلا که چیزی نشده حسنا داره فکراشو میکنه تا ببینیم چی میشه خاله نگاهی بهم انداخت و گفت خاله برو انگار فاطمه داره صدات میکنه گوشامو تیز کردم اما فاطمه که صدا نکرد با تعجب گفتم _خاله فاطمه که صدام نکرد!! مامان نگاه تیزی کرد و گفت _چرا یکم دقت کنی میفهمی که صدات کرد با ابروهاش بالا رو نشون. داد یعنی جای من نیست گفتم چشم و رفتم بالا اما توی اتاق نرفتم و از پشت نرده ها ایستادم تا گوش کنم ببینم خاله چی میخواد بگه که من نباید باشم.. خاله گفت _خب خواهر حالا دیگه ما نامحرم شدیم که نمیگی بهمون و باید از خانوم جون بشنویم _وای اجی این چه حرفیه بخدا هنوز خبری نیست معلوم نیست بشه نشه فعلا که حسنا گفته میخواد فکراشو بکنه _اجی راسیتش من این خبرو که شنیدم دیشب که محسن بهم زنگ زد بهش گفتم یهو صداش گرفت و ریخت بهم و گوشیو قطع کرد یک ساعت بعدش زنگ زد و گفت که حسنا رو میخواد و خیلی وقته میخواسته بهم بگه تا بیام بهتون بگم اما شرایطش نبوده حالا که بچم اینو شنید خیلی ریخته بهم و گفت که امروز بیام‌ و ببینم نظرتون چیه؟ با شنیدن این حرفی که خاله زد خشکم زد باورم نمیشه یعنی محسن هم حسش به من مثل حسیه که من به اون دارم... مامان صداشو صاف کرد و گفت _چی بگم اجی اخه اینا اومدن اگه حسنا نخواست حتما بهش میگم ببینم چی میگه کی بهتر از آقا محسن خاله لبخندی زد و گفت _پس من منتظرتون میمونم دیگه برم خیلی موندم سلام برسون _نه عزیزم این چه حرفیه چشم حتما خبرشو میدیم شما هم سلام برسون خاله رفت و من از طرفی توی شوک حرفایی که زد بودم از طرفی از ته دلم داشتم ذوق میکردم که محسنم منو دوست داره..... ۳۱۳ ✍🏻 کپی رمان بدون ذکر منبع و حذف نویسنده حرام است🔥 •--------࿐✿࿐---------• @romane_mazhaby