#تلنگر
میگفت:راهخدارفتنیہ !
گفتنینیست .
#شهیدجوادمحمدۍ . .🌱
#تلنگر💡
⚠️اگر دو تا #نامحرم در فضايي باشند که سومي نتواند وارد بشود ، بدانيد نفر سومي که وارد مي شود #شيطان است😥
💠 بر اساس اين معيار خيلي ها فکر ميکنند که در اتاقي برويم و در را ببنديم🚪
ولي متناسب با مسائل روز خيلي از تلفنها و پيامک ها ☎️ خيلي از چــــ📵ــــت ها ، اين ها همان خلوت با #نامحرم است ☝️
ملاکش جايي است که نفر سومي نتواند بيايد .
مي گويد : من پيام مي دهم و طرف را هم نديده ام!
آيا اين #پيامک هايي که مي دهيد حاضر هستيد کس ديگري آنرا ببيند❔ 😐
حاضر هستيد ديگري هم بخواند 🤔⁉️
اگر نه معلوم است که اين همان مصداق #خلوت کردن با نامحرم است . ..
🌀ابتدا از یه #چت ساده شروع میشه 📲⇦
بعد کم کم #ارتباط و علايق قلبي بوجود مي آيد👫 و بعد نديده #عاشق همديگر مي شوید😳
و همين جاست که👇
💥ولا تتبعوا خطوات الشيطان : گـــــام هاي #شيطان را دنبال نکنيد
. شيطان قدم به قــــــــــ🚶🚶ـدم جلو مي آيد ..
يکدفعه انسان را در چاله نمي اندازد..😐 دانـه مي پاشد . بعد در آخر طرف مي فهمد که در چه #%سرازيـــــري افتاده است
و متوجه نشده است 😓
شیطان برای #گمراهی هر کسی شیوه ای دارد به ایمانمون #مغرور نشیم 😔
لبه ی #پرتگاه امکان سقــ↯ـــوط زیاده 🔔
✅مجاهددرفضایمجازیباشیم
🦋🦋🦋
•°❤️°•
هےمےبخشه...🌱
هےتوعهدمیشکنے...🥀
هےمےبخشه...✨
هےرجبهیچےنمیشے،🚶🏻♂
شعبانرومیاره...🖇
هےهیچےنمیشے،❗️
رمضانرومیاره...🦋
بازماگههیچینشے،👀
محرمروباامامحسین؏میاره...:)🏴
تهشاگهبازمهیچےنشدی،🌻
حقنداریناامیدشےوگرنهگناهکاری!🔥
کیهاینخدا؟! :))))♥️
#اللّٰه☝️🏻
#تلنگر🥀
#گل_نرگس
#-کپیحلال..!آقاامامحسینخودشپرداختکرده..!
{🏴🖤}
#تلنگر
میگفت:
وقتیرفتیقبرستونبالاسرِیکیازقبرها
بایست..
فاصلهتوبااونقبربهنیممترهمنمیرسه!
فرقِشمابااونا،تویِنیممترفاصلهست..
بهفاصلههافکرکنید،کارهاتون،بهنیممترها!
کسیچهمیدونه!
شایدچنددقیقهبعدشفاصلهماهمباآدما
نیممتربود..‼️
التماس دعا🤲🥀
✨اَللّٰھـُــمَّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجـْــ ✨:
{💔😔}
#تلنگر
نزاریمامساݪممثݪسالگذشتہ بدونهدفوٺلاشوخودسازی
بگذره...
شایداز³¹³تایار #صاحبالزمان
فقط¹یارموندھباشہتا تڪمیلبشنیارهاۍآقا...!
پسخودتوبساز...
#بہخودمونبیایم🚯❕
#امامزمان
#گناهممنوع
#تلنگر 🌱
#تلنگر ⚠️
ازخداپرسیدم :
چرافاسدهاخوشگلترن؟
چراآدمایالکیوسیگاریباحالترن؟
چرآاونآییکهدیگرانرومسخرهمیکنن...
بیشترتودلمردممیرن؟
چرآاونآییکهخیانتمیکنن،
تهمتمیزنن،غیبتمیکنن،
دروغمیگنموفقترن؟
چرآهمیشهبدآبهترن😄؟
پرسید:
#پیشمنیامردم💔؟
دیگهچیزینگفتم🚶🏻♀️
2.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چشماتو ببند و اسکرین بگیر ببین امام زمان بهت چی گفته؟ ♥️
⛔️⃟🦋¦⇢#تلنـگر ••
#بدون_تعاࢪف
نمازشوثانیہهاۍآخرمیخونہ..!!
آنقدرتندمیخونہکہنصفکلماتهم
دُرُستادانمیکنہ..!!
بعدانتظاردارهرحمت الهی
مثلسیلسرازیربشہتوزندگیش :|
اینوبدون:↯
تا نمازتدرستنشہ
هیچےتوزندگیتدرستنمیشہ
#تلنگــر
بچـهِمذهبیویتـرینِاسلـامه
چـهخـوششبیـادچـهنیـاد!🖐🏾🕶
شـایدبـایـهرفتـارییکـیروعـاشقاسـلامکنیـم . . .
وشـایدبـایـهرفتـارییکـیکلـاًبگـه
مـنازمـذهبیهـابـدم
میـاد . . .
+خلـاصهحـواستـونبـاشه🚶🏾♂. .
#تلنگر
😔دلتنگ کربلا♥🌿:
#تلنگر❲.🕊🌸.❳
#داستان📚
طولانی ولی باارزش✨
اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما!
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما. . .
خونه ما
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه . . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم
یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......
خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...
بحق مادرت
هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه و برای شفای مریض ها دعا کنه برای عاقبت بخیر ی جوونها دعاکنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین🌹
▹ · –·–·–·–·–·𖧷·–·–·–·–·– · ◃
جوریباشڪههروقت،حضرتمہدۍ
یادتوافتاد . . .
بالبخندبگه:خداحفظشڪنہ:)) ☺️
#تلنگر . . . !
- وقتی اونی که دوستش داری
به حرفت گوشنده خیلی ناراحت میشی🤔!
± خداوند خیلی ما رو دوست داره رفقا...!
بی معرفت نباشیم . . . !