🌷 زمزمه روان و عامیانه با سیدالشهدا (ع) 🌷
می خوام به کربلا بیام دوباره
دلم ز دوریِ تو بی قراره
دیگه دلم صبر و قرار نداره
زِ سوز داغت شده پُر شراره
آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان (۲)
دعا بکن عاشق تو بمونم
تو کربلا روضه ی تو بخونم
بخونم از تشنگیِ لبِ تو
روضه ی قتلگاه و زینب تو
آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان
فدای حنجر بُریده ی تو
جسم به خاک و خون کشیده ی تو
فدای شش ماهه علی اصغرت
فدای عباس و علی اکبرت
آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان
اگه دعا کنی برام همیشه
دیگه دلم از تو جدا نمی شه
تا آخرش تو راه تو می مونم
می مونم و از تو فقط می خونم
آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان
♦️ مرتضی شاهمندی ♦️
🌷 زمزمه روان و عامیانه با سیدالشهدا (ع) 🌷
می خوام به کربلا بیام دوباره
دلم ز دوریِ تو بی قراره
دیگه دلم صبر و قرار نداره
زِ سوز داغت شده پُر شراره
آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان (۲)
دعا بکن عاشق تو بمونم
تو کربلا روضه ی تو بخونم
بخونم از تشنگیِ لبِ تو
روضه ی قتلگاه و زینب تو
آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان
فدای حنجر بُریده ی تو
جسم به خاک و خون کشیده ی تو
فدای شش ماهه علی اصغرت
فدای عباس و علی اکبرت
آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان
اگه دعا کنی برام همیشه
دیگه دلم از تو جدا نمی شه
تا آخرش تو راه تو می مونم
می مونم و از تو فقط می خونم
آقام حسین ، آقام حسین ، حسین جان
♦️ مرتضی شاهمندی ♦️
.
.
#امام_صادق
#مرثیه_امام_صادق
السلام ای دل و دلدار اباعبدالله
ششمین سید و سالار اباعبدالله
همه با دیدن تو یاد حسین افتادند
ای حسینیه سیار اباعبدالله
ما حسینی شدگان ِ نفس گرم توایم
به تو هستیم بدهکار اباعبدالله
کار تو داده نتیجه چه قیامت کردند
اربعین لشکر زوار اباعبدالله
در و دیوار مدینه ز غم بی کسیت
می زند تا به ابد زار اباعبدالله
مادری بودی و کوبید در ِ بیت ِ تو را
آتش آن در و دیوار اباعبدالله
یعنی از آن همه شاگر در آن شب آقا
یک نفر با تو نشد یار اباعبدالله ؟!
تا که بستند دو دستان تو را شد زنده
غربت حیدر کرار اباعبدالله
تو علی گشته ای و ابن ربیع هم قنفذ
وای از این همه تکرار اباعبدالله
این چه سری است که شد ذکر لبت وا اماه
با زمین خوردنت هر بار اباعبدالله
سر ِ پیری گذر ِ تو به چه جاها افتاد
وای از آن همه آزار اباعبدالله
هر چه هم بر سرت آمد دم آخر ز عطش
چشم های تو نشد تار اباعبدالله
خواهر تو نشد ای شاه برای پسرت
در دل شعله پرستار اباعبدالله
کفنت خار بیابان نشد و بی تو نرفت
دخترت بر سر بازار اباعبدالله
🔸شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
.👇
▪️واحد شهادت امام صادق (ع)▪️
گوشواره سربند :
از غم صادق فضا گرفته
مكتب شيعه عزا گرفته
مدينه رنگ و بوي كربلا گرفته
- واي واي واي واويلا –
پيرمرد غريب مدينه
رو به قبله رو خاك زمينه
ناله هاش ناله آتشينه
زهر كينه بريده صداشو
رنگ خون كرده رنگ لباشو
روزمين مي كشونه پاهاشو
ناله هاش محزونه – گريه هاش بارونه – سينه رو مي سوزونه
خورشيد رو بومه – از نگاش معلومه – ديگه كارش تمومه
واي واي واي واويلا
خسته از غربت شهر مادر
با دلي غمزده خسته پيكر
بسته بار سفر سوي دلبر
ميل موندن نداره تو دنيا
از غم بي كسي مثل مولا
ناله مي زد واسه داغ زهرا
روز و شب پيوسته - با دل بشكسته – ياد دستاي بسته
ناله زد تا آخر – مثل جدش حيدر – شد اسير دست كافر
واي واي واي واويلا
دین حق زنده شد از کلامش
معرفت شد بپا با مرامش
حیف که شد زیر پا احترامش
از غم بی کسی مو سفید شد
تنها بین هزار تا مرید شد
عاقبت از غریبی شهید شد
آه و صد واویلا پیش چشم یارا
رفت سوی کاخ اعدا
قلبش و آزردن روحشو پژمردن
با جسارتها بردن
وای وای وای واویلا
اوج درسش پر از شكوه ها بود
عاشق روضه كربلا بود
بزم روضش هميشه به پا بود
طفل قنداقه میدید می نالید
درس و مشقش به ناگه می پاشید
جای اشک از چشا خون می بارید
صاحب مذهب بود غرق تاب و تب بود
بیقرار زینب بود
در حصار ماتم ناله میزد هردم
یاد داغ محرم
****مداحی های ناب و جـوون_پـسـنـد
●بـروزتــریــن شــور و روضـه ها از بـهتـریـن مداحـان کشور
⚪مــطـابـق باهــرخـواسته و ســلیقـه ای
ایــنــجــا پـــاتـــوق بـــچــه مــذهبــــیاست🇮🇷
👇👇👇👇👇👇
《 《 https://t.me/joinchat/AAAAAFAXED9XpwRT0pI86w
🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
#روضه_امام_صادق
#گریزکربلا.
حالا که زائر نیستم؛ بگذار
در روضهها دور و برت باشم
دستِ مرا هم بند کن جایی
بگذار، من هم نوکرت باشم
هر جا که رودِ اشک، جاری بود
از چشم ابر انداختم خود را
میخواستم یک گوشه از دریا
جزء سیاهی لشکرت باشم
از خوبهایت نیستم؛ اما
نامِ مرا بنویس، در بدها
خوشبختی محض است، بگذاری
تا لابلای دفترت باشم
در جمع سرسبزانِ پُربارت
این شاخهی خشک است، سربارت
ختمِ به خیرم کن؛ مرا بشکن
تا تکهای از منبرت باشم
خاکم کن و گِل کن؛ خرابم کن
شرمندهام؛ یک کاسه آبم کن
بگذار، وقتی آب مینوشی
من ساغرِ آبآورت باشم
سنگم؛ ولی سنگی که میخواهد
یک تکه از فرشِ حرم باشد
اهلِ بهشتم کن؛ شبی بگذار
تا زیر پای مادرت باشم
اینکه تو را دارم؛ اگر رویاست
از خواب، بیدارم نکن دیگر
ترکم نکن رویای خوابآور !
بگذار، تا در محضرت باشم
👇👇👇👇
ایام شهادت امام صادق علیه السلام امشب بریم درخونه آقاجان روضه های امام صادق شباهت های زیادی باروضه های مادرشون وعمه سه سالشون داره بزارید ببینیم خود اهلبیت چی روزی ما میکنن...
شب بود ناگهان همه جا پر ز دود شد
بیت الحرام فاطمه جایِ یهود شد
خونه مادرش و روز آتش زدن اما خونه آقا رو شبانه به آتش کشیدن
نامرد تا که دید عزیز مدینه ام
بر این شکوهِ مادریِ من حسود شد
سجاده ام کشید و نماز مرا شکست
با ضربه ای قیام نمازم سجود شد
بابا رئیس مذهبه از هرامامی یه چیزی به ارث برده اینم ارث امام حسنیشه سجاده اززیر پای آقا کشیدن
آنکس که بین کوچۀ باریک ضربه خورد
داند چرا دو گونۀ مادر کبود شد
بار دگر مدینه و یک مرد بی ادب
آنچه سزای آل پیمبر نبود شد
بعضی وقتا دیگه چیزی نگی بهتره خود شعر مقتله گریه کنا لطمه زنا بسم الله
در بین شعله ناله زدم عمه جان کمک
در پیش دیده آتش خیمه شهود شد
شکر خدا ندید کسی سر برهنه ام
بر حفظ آبرو ،شب تاریک سود شد
اما میانِ کوچه و بازار عمه رفت
باعده ای ارازل واشرار عمه رفت
دنبالِ اسب ،پایِ برهنه مرا کشید
راهِ مرا به روضة کرببلا کشید
در دستِ او محاسن من ریخته بهم
بیرون مرا زخانه کسی ، بی حیا کشید
با پیرِ سالخورده چنین تا نمی کنند
بی تربیت لباس مرا بی هواکشید
گودال هم لباسِ حسین پاره پاره شد
ازبسکه گرگ ،پنجه به آن نخ نما کشید
هرکس رسید نیزة خودراشکست ورفت
هرکس رسید یک طرف آن کشته را کشید
با نعل هایِ تازه بهم ریخت پیکرش
کار عزیز فاطمه بر بوریا کشید
درقتلگاه عمة مارا کتک زدند
تادست از گلوی تنی سر جدا کشید
👇👇👇👇👇
حالا بریم کربلا اومد روگودال صدا زد داداش
از اسب واژگون شدی اما بلند شو
خورشید خاک خورده ی صحرا بلند شو
گیرم که شمر روی تن تو نشسته است
بر هم بزن قواعد و از جا بلند شو
باجسم چاک چاک مزن چنگ روی خاک
تنها امید خیمه یِ زن ها بلند شو
دارند می زنند به تو پیر مرد ها
از دست شان بگیر عصا را بلند شو
(ریان ابن شبیب یکی باعصا میزد
ریان ابن شبیب حرف ناروا میزد
ریان ابن شبیب مادرش و صدا میزد
ریان ابن شبیب بدجوری دست وپا میزد)
تا اسب ها به روی تنت تاختند ،شمر
با ریشخند گفت :که حالا بلند شو!!!
«از آب هم مضایقه کردند کوفیان»
ای تشنه ی مقطع الاعضا بلند شو
مادر رسیده آبرویش را بخر حسین
یک یاعلی بگو و ازین جا بلند شو
این خاک ها مناسب این خواب ناز نیست
آتش گرفت خیمه ات آقا!! بلند شو!!...