۵
(حضرت مسلم ابن عقیل ع)
مسلمم تنهای تنها
مانده ام با کوه غم ها
من سفیر شه کربلایم
این بود ذکر و شور و نوایم
تو میا کوفه مولی حسین جان۲
تو میا کوفه حسینم
من به فکر زینبینم
کوفیان مردمی بی وفایند
میهمان کش ز راه جفایند
تو میا کوفه مولی حسین جان۲
گرچه بر مولی سفیرم
دست این مردم اسیرم
کوفیان حرمتم را شکستند
چون علی هر دو دستم ببستند
تو میا کوفه مولی حسین جان۲
بین دشمن ها غریبم
ظلم و کینه شد نصیبم
یا حسین کار مسلم تمام است
قتلگاهم حسین روی بام است
تو میا کوفه مولی حسین جان۲
من به عشقت مبتلایم
در ره تو جانفدایم
دشمن از کین بریده سر من
می کشد بر زمین پیکر من
تو میا کوفه مولی حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_ای_مجاهدشهیدمطهر
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
۶
(حضرت مسلم ابن عقیل ع)
منم مسلم سفیر کربلایم
گرفتار غم و درد و بلایم
الا ای نور عینم
ببین در شور و شینم
میا کوفه حسینم۲
در این عالم تو بودی تکیه گاهم
شده دارالعماره قتلگاهم
به کوفه من اسیرم
برای تو بمیرم
میا کوفه حسینم۲
حسین جان کوفیان چه بی وفایند
تمامی اهل تزویر و ریایند
غمت آرام جانم
زده آتش به جانم
میا کوفه حسینم۲
همان نامردمان بی همیت
نمودند دعوتت از بهر بیعت
به روز پیمان ببستند
به شب پیمان شکستند
میا کوفه حسینم۲
رسیده جان من بر لب حسین جان
میاور با خودت زینب حسین جان
تمامی بی وفایند
همه اهل جفایند
میا کوفه حسینم۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
۷
(حضرت مسلم ابن عقیل ع)
بر دلم داغ غم شکوفه زده
سری امشب به شهر کوفه زده
یاد مردی چو مسلم بن عقیل
سری کنج مسجد کوفه زده
میا کوفه حسین حسین مولی۳
منم ای کوفیان سفیر حسین
یار و سردار بی نظیر حسین
من ز طفلی ز لطف خاص خدا
بوده ام کوفیان اسیر حسین
میا کوفه حسین حسین مولی۳
بیعت خود را ز تو بگسستند
کوفیان دستان مرا بستند
موقع تشنگی و خوردن آب
در دندان ز کینه بشکستند
میا کوفه حسین حسین مولی۳
مردمان کوفه جفا کردند
بین کوچه ها مرا رها کردند
روی دارالعماره یا مولی
سر من از بدن جدا کردند
میا کوفه حسین حسین مولی۳
بام دارالعماره قتلگهم
به سوی کاروان تو نگهم
می کشند پیکر مرا بر خاک
شده بازار کوفه جایگهم
میا کوفه حسین حسین مولی۳
جان من بر لبم رسیده حسین
کسی چون من ستم ندیده حسین
بین این مردمان نیرنگ باز
پیکر من به خون تپیده حسین
میا کوفه حسین حسین مولی۳
ای شه با صفای کرب و بلا
میا کوفه کوفی نداره وفا
پیش چشمان خواهرت زینب
می شود از ستم سر تو جدا
میا کوفه حسین حسین مولی۳
#رضا_یعقوبیان
#سبک_شبایی_که_دلارو_غم_میگیره
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
۱
(ورود امام حسین ع به کربلا)
باز محرم آمده،دوره ی غم آمده
بر عزیز فاطمه،رنج و ماتم آمده۲
شاه مظلومان حسین آید به دشت کربلا
زینب غمدیده اش بیند رنج و ابتلا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲
شور ماتم شد به پا،غرق در غم ماسوا
بوی خون می آید از،سرزمین کربلا۲
می رسد آوای مظلومی به صد شور و نوا
از مدینه آمده یک کاروان در نینوا
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲
محشر کبری شده،خون به قلب ما شده
هر نوا در کربلا،آه و واویلا شده۲
یاوران دین و حق و حامی قرآن رسید
در زمین کربلا هفتاد و دو قربان رسید
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲
اهل دل جان بر لب است،شیعه در تاب و تب است
از غریبی حسین،خون به قلب زینب است۲
همه ی عمر تو بودی به من خسته توان
ترسم آخر تو شوی کشته ی دست عدوان
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲
آمدی روح روان،اکبر تازه جوان
در کنار خواهرش،اصغر شیرین زبان۲
آمده جعفر و عون قاسم و عباس رشید
تا که گردند به ره دین خداوند شهید
کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_گل_مینوی_علی
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
۳
(ورود امام حسین ع به کربلا)
آمد محرم،غرق غم عالم
بر سر زنانند،زهرا و خاتم
شیعه غرق نوا شد
مهدی صاحب عزا شد
حسین جان حسین جان
حسین حسین حسین جان۳
کاروان غم،از ره رسیده
این چنین ماتم،کسی ندیده
جان هاشان بر لب آمد
غمدیده زینب آمد
حسین جان حسین جان
حسین حسین حسین جان۳
وارد به دشت،کرب و بلا شد
دل های طفلان،محنت سرا شد
گوید که غم نصیبم
ای بابای غریبم
حسین جان حسین جان
حسین حسین حسین جان۳
زینب بگوید،ای جان خواهر
جانم رسیده،بر لب برادر
حسین بر تو اسیرم
دعا کن من بمیرم
حسین جان حسین جان
حسین حسین حسین جان۳
#رضا_یعقوبیان
#زمینه
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
۱
(حضرت رقیه س)
من چو شمع سوخته،غم به قلبم ریخته
از فراق باب خود،چشم بر در دوخته۲
کی شود آن گل زیبای من آید ز سفر
تا ببوسم رخ زیبای پدر بار دگر
ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲
ای پدر خوش آمدی،از سفر خوش آمدی
ای پدر پیش من،دیده تر خوش آمدی۲
آمدی تا که زنم بوسه بر آن روی مهت
جان دهم بهر غم و درد تو و یک نگهت
ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲
ای مرا صبر و قرار،بی قرارم دلفگار
شادم از این موهبت،دارمت اندر کنار۲
شاملم گشته ز تو لطف و عنایت بابا
بر رقیه تو زدی سر ز محبت بابا
ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲
بر لبم این زمزمه،آمده جان همه
من رقیه هستم و،یادگار فاطمه۲
زد عدو با لگد و کعب نی و هم سیلی
همچو زهرا رخ من گشته کبود و نیلی
ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲
من ز عمه خجلم،حل نموده مشکلم
کن از او دلجویی،ای تمام حاصلم۲
گر نبود عمه من از رنج و محن می مردم
از عدو کعب نی و سیلی کتک می خوردم
ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س