eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) من مسلمم ابن عقیل هستم حامی یار و بی بدیل هستم با اذن آقایم،سفیرقرآنم حامی دین هستم،با دادن جانم کوفه میا مولی۲ در کوفه من به شور و شین هستم سفیر و سردار حسین هستم مردم بی دردند،ز بس که نامردند کنار جسم من،کف زده می خندند کوفه میا مولی۲ از دست کوفیان شدم تنها کوفه میا ایا گل زهرا با خدعه و نیرنگ،عرصه به من شد تنگ به جای استقبال،زدند به رویم سنگ کوفه میا مولی۲ مردم کوفه بی حیا هستند دشمن دین و بی وفا هستند صبح همه پیوستند،پیمان به تو بستند شب مانده ام تنها،بس بی وفا هستند کوفه میا مولی۲ حمله نموده اند به سوی من سنگ می زنند بر سر و روی من گفتن چه دشواره،عطش شده چاره ز کینه ی دشمن،لبم شده پاره کوفه میا مولی۲ گرچه ز کین جانم بود بر لب هستم به فکر غربت زینب رخساره ی طفلان،ز کین شود نیلی زنند به پیکرها،کعب نی و سیلی کوفه میا مولی۲
۳ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) من مسلمم پور عقیلم من قهرمانی بی بدیلم سفیر مولایم حسینم در کوفه من اول قتیلم کوفه میا حسین زهرا۲ سفیر شاه کربلایم او رهبر است و مقتدایم اسیر نامردان کوفه زندان کوفه گشته جایم کوفه میا حسین زهرا۲ این کوفیان حیا ندارند نامردها وفا ندارند بر میهمان خود ز کینه کاری به جز جفا ندارند کوفه میا حسین زهرا۲ مردم کوفه بد و پستند دستان مسلم تو بستند آن ضد دین ها با شرارت دندانم از کینه شکستند کوفه میا حسین زهرا۲ شکر خدا با عز و جاهم سوی تو باشد این نگاهم گردیده از ظلم عدویت دارالعماره قتلگاهم کوفه میا حسین زهرا۲ در کوفه جان رسیده بر لب ذکرم شده هر لحظه یا رب سوزم از این غم یا حسین جان بسته شود دستان زینب کوفه میا حسین زهرا۲ مردم کوفه کینه دارند خصومت دیرینه دارند اهل سقیفه اند تمامی بغض خود از مدینه دارند کوفه میا حسین زهرا۲ آماده کردند تیغ و خنجر بهر جدایی تن و سر تیر عدو آماده گشته بهر گلوی علی اصغر کوفه میا حسین زهرا۲
۴ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) مسلم سفیر پور زهرا گشته اسیر دست اعدا آمد به کوفه،سفیر مولی گشته اسیر،ظلم و ستم ها میا به کوفه،مولی حسین جان۲ مسلم شده تنهای تنها گشته اسیر کوه غم ها روز اهل کوفه،با پور زهرا شب گشته مسلم،تنهای تنها میا به کوفه،مولی حسین جان۲ کوفه میا عزیز زهرا زینب شود اسیر غم ها کوفی نامرد،وفا ندارد جز ظلم و جور و،جفا ندارد میا به کوفه،مولی حسین جان۲ گشته سفیرت جان بر لب مهمان طوعه گشتم امشب جز تو حسین جان،کسی ندارم امشب به دیوار،سر می گذارم میا به کوفه،مولی حسین جان۲ همچون علی دستم ببستند دندانم از کینه شکستند دیگر ندارم،من راه چاره شد مقتل من،دارالعماره میا به کوفه،مولی حسین جان۲
۵ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) مسلمم تنهای تنها مانده ام با کوه غم ها من سفیر شه کربلایم این بود ذکر و شور و نوایم تو میا کوفه مولی حسین جان۲ تو میا کوفه حسینم من به فکر زینبینم کوفیان مردمی بی وفایند میهمان کش ز راه جفایند تو میا کوفه مولی حسین جان۲ گرچه بر مولی سفیرم دست این مردم اسیرم کوفیان حرمتم را شکستند چون علی هر دو دستم ببستند تو میا کوفه مولی حسین جان۲ بین دشمن ها غریبم ظلم و کینه شد نصیبم یا حسین کار مسلم تمام است قتلگاهم حسین روی بام است تو میا کوفه مولی حسین جان۲ من به عشقت مبتلایم در ره تو جانفدایم دشمن از کین بریده سر من می کشد بر زمین پیکر من تو میا کوفه مولی حسین جان۲
۶ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) منم مسلم سفیر کربلایم گرفتار غم و درد و بلایم الا ای نور عینم ببین در شور و شینم میا کوفه حسینم۲ در این عالم تو بودی تکیه گاهم شده دارالعماره قتلگاهم به کوفه من اسیرم برای تو بمیرم میا کوفه حسینم۲ حسین جان کوفیان چه بی وفایند تمامی اهل تزویر و ریایند غمت آرام جانم زده آتش به جانم میا کوفه حسینم۲ همان نامردمان بی همیت نمودند دعوتت از بهر بیعت به روز پیمان ببستند به شب پیمان شکستند میا کوفه حسینم۲ رسیده جان من بر لب حسین جان میاور با خودت زینب حسین جان تمامی بی وفایند همه اهل جفایند میا کوفه حسینم۲
۷ (حضرت مسلم ابن عقیل ع) بر دلم داغ غم شکوفه زده سری امشب به شهر کوفه زده یاد مردی چو مسلم بن عقیل سری کنج مسجد کوفه زده میا کوفه حسین حسین مولی۳ منم ای کوفیان سفیر حسین یار و سردار بی نظیر حسین من ز طفلی ز لطف خاص خدا بوده ام کوفیان اسیر حسین میا کوفه حسین حسین مولی۳ بیعت خود را ز تو بگسستند کوفیان دستان مرا بستند موقع تشنگی و خوردن آب در دندان ز کینه بشکستند میا کوفه حسین حسین مولی۳ مردمان کوفه جفا کردند بین کوچه ها مرا رها کردند روی دارالعماره یا مولی سر من از بدن جدا کردند میا کوفه حسین حسین مولی۳ بام دارالعماره قتلگهم به سوی کاروان تو نگهم می کشند پیکر مرا بر خاک شده بازار کوفه جایگهم میا کوفه حسین حسین مولی۳ جان من بر لبم رسیده حسین کسی چون من ستم ندیده حسین بین این مردمان نیرنگ باز پیکر من به خون تپیده حسین میا کوفه حسین حسین مولی۳ ای شه با صفای کرب و بلا میا کوفه کوفی نداره وفا پیش چشمان خواهرت زینب می شود از ستم سر تو جدا میا کوفه حسین حسین مولی۳
۱ (ورود امام حسین ع به کربلا) باز محرم آمده،دوره ی غم آمده بر عزیز فاطمه،رنج و ماتم آمده۲ شاه مظلومان حسین آید به دشت کربلا زینب غمدیده اش بیند رنج و ابتلا کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲ شور ماتم شد به پا،غرق در غم ماسوا بوی خون می آید از،سرزمین کربلا۲ می رسد آوای مظلومی به صد شور و نوا از مدینه آمده یک کاروان در نینوا کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲ محشر کبری شده،خون به قلب ما شده هر نوا در کربلا،آه و واویلا شده۲ یاوران دین و حق و حامی قرآن رسید در زمین کربلا هفتاد و دو قربان رسید کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲ اهل دل جان بر لب است،شیعه در تاب و تب است از غریبی حسین،خون به قلب زینب است۲ همه ی عمر تو بودی به من خسته توان ترسم آخر تو شوی کشته ی دست عدوان کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲ آمدی روح روان،اکبر تازه جوان در کنار خواهرش،اصغر شیرین زبان۲ آمده جعفر و عون قاسم و عباس رشید تا که گردند به ره دین خداوند شهید کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا۲
۳ (ورود امام حسین ع به کربلا) آمد محرم،غرق غم عالم بر سر زنانند،زهرا و خاتم شیعه غرق نوا شد مهدی صاحب عزا شد حسین جان حسین جان حسین حسین حسین جان۳ کاروان غم،از ره رسیده این چنین ماتم،کسی ندیده جان هاشان بر لب آمد غمدیده زینب آمد حسین جان حسین جان حسین حسین حسین جان۳ وارد به دشت،کرب و بلا شد دل های طفلان،محنت سرا شد گوید که غم نصیبم ای بابای غریبم حسین جان حسین جان حسین حسین حسین جان۳ زینب بگوید،ای جان خواهر جانم رسیده،بر لب برادر حسین بر تو اسیرم دعا کن من بمیرم حسین جان حسین جان حسین حسین حسین جان۳
۱ (حضرت رقیه س) من چو شمع سوخته،غم به قلبم ریخته از فراق باب خود،چشم بر در دوخته۲ کی شود آن گل زیبای من آید ز سفر تا ببوسم رخ زیبای پدر بار دگر ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ ای پدر خوش آمدی،از سفر خوش آمدی ای پدر پیش من،دیده تر خوش آمدی۲ آمدی تا که زنم بوسه بر آن روی مهت جان دهم بهر غم و درد تو و یک نگهت ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ ای مرا صبر و قرار،بی قرارم دلفگار شادم از این موهبت،دارمت اندر کنار۲ شاملم گشته ز تو لطف و عنایت بابا بر رقیه تو زدی سر ز محبت بابا ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ بر لبم این زمزمه،آمده جان همه من رقیه هستم و،یادگار فاطمه۲ زد عدو با لگد و کعب نی و هم سیلی همچو زهرا رخ من گشته کبود و نیلی ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲ من ز عمه خجلم،حل نموده مشکلم کن از او دلجویی،ای تمام حاصلم۲ گر نبود عمه من از رنج و محن می مردم از عدو کعب نی و سیلی کتک می خوردم ابتا یا ابتا یا ابتا یا ابتا۲
۲ (حضرت رقیه س) گشته خرابه وادی طور از مقدم بابا پر از نور بابای خوبم،گریم برایت می کنم امشب،جانم فدایت بابای مظلوم۲ درد دلم با تو بگویم رویت به اشک تر بشویم ای دلنوازم،بی تو چه سازم بابا ببین من،غرق نیازم بابای مظلوم۲ دیگر پدر از جان سیرم برای غربتت بمیرم ای نور دیده،ستم کشیده از چه پدر رگ،هایت بریده بابای مظلوم۲ بی تو دلم غمخانه گشته پایم پر از آبله گشته دنبال رأست،از بس دویدم درد و غمت را،به جان خریدم بابای مظلوم۲ نبودی از ناقه فتادم تا که رسی پدر به دادم از این مصیبت،لبریز داغم پهلو شکسته،آمد سراغم بابای مظلوم۲
۳ (حضرت رقیه س) از نور حق شد،روشن خرابه مهمان من شد،بابا شبانه در بر دارم سر تو بابا کو پیکر تو پدرجان پدرجان یا ابتا حسین جان۳ بشنو حدیث،سه ساله ی خود گویم سخن ها،با لاله ی خود دشمن زد بی بهانه کعب نی تازیانه پدرجان پدرجان یا ابتا حسین جان۳ بس که زدم من،بر سر و سینه افتاده ام من،یاد مدینه روی من گشته نیلی بر رویم خورده سیلی پدرجان پدرجان یا ابتا حسین جان۳ در آن شب غم،تنها شدم من اسیر دست،غم ها شدم من من از ناقه فتادم زهرا رسید به دادم پدرجان پدرجان یا ابتا حسین جان۳ دیگر از نفس،سه ساله افتاد بلبل زهرا،از ناله افتاد عمه ی قد خمیده داغ رقیه دیده پدرجان پدرجان یا ابتا حسین جان۳
۴ (حضرت رقیه س) من امید دو عالم،گل بستان دینم از کرامات حق بر،شیعه حبل المتینم ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ دشمن دین و قرآن،گرچه کرده اسیرم کربلا کوفه و شام،بر تو بابا سفیرم ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ نجل پیغمبرم من،نوه ی پاک حیدر همه هستی زینب،جان زهرای اطهر ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ تو صفابخش عالم،بر علی نور عینی خامس آل احمد،گل زهرا حسینی ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ آمدی در خرابه،گشته ام از تو ممنون از غم هجر رویت،شده ام زار و دلخون ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ شده ای میهمانم،ای پدر سر بریده در کجا مانده بابا،جسم در خون تپیده ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ ای گل باغ زهرا،نظری کن به حالم از ستم ها شکسته،یا حسین پر و بالم ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ تو نبودی که دشمن،از ستم ظالمانه بر من و کودکان زد،کعب نی تازیانه ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ خصم پست ستمگر،صورتم کرده نیلی شد سیه ای پدرجان،رخم از ضرب سیلی ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲ از خود و زنده بودن،ای پدر بی تو سیرم کن دعا از برایم،در کنارت بمیرم ای گل محمدی بابا آمدی خوش آمدی بابا ای پدرجانم بابا بابا۲
۵ (حضرت رقیه س) از نسل پاک مرتضایی دخت شه کرب و بلایی تو شمع جمع عالمینی تمام هست زینبینی نور دو دیده ی حسینی مظلومه ی عالم رقیه۳ ای نوه ی شاه ولایت جان همه عالم فدایت آیینه ی زهرا نمایی سر تا به پا جود و سخایی پیغمبر کرب و بلایی مظلومه ی عالم رقیه۳ حضرت طاها به تو نازد حیدر و زهرا به تو نازد کعبه ی دل هایی رقیه تالی زهرایی رقیه عزیز بابایی رقیه مظلومه ی عالم رقیه۳ از لطف تو مهمانت هستم شرمنده ی احسانت هستم رقیه جان گر روسیاهم آمده ام بر تو پناهم از کرمت نما نگاهم مظلومه ی عالم رقیه۳ جنت شیعه حرم توست شامل عالم کرم توست ای صاحب جود و کرامت باب الحوائج گشته نامت بنشسته بر سفره ی عامت مظلومه ی عالم رقیه۳ امشب دلم در تب و تابه رفته ز غم کنج خرابه از دشمنان چه ها کشیدی زخم زبان ها می شنیدی غربت بابا را بدیدی مظلومه ی عالم رقیه۳ مهمان تو نور حق آمد سر پدر در طبق آمد گفتی پدر ای نور دیده خورشید در خون آرمیده که رأس پاکت را بریده مظلومه ی عالم رقیه۳ رقیه ات چه ها کشیده بنگر پدر قدم خمیده دشمن قرآن ظالمانه از جور و کینه وحشیانه می زد مرا با تازیانه مظلومه ی عالم رقیه۳ دیدم زدند آتش به خیمه دیدم سرت بر روی نیزه بودی پدر تنها حبیبم بی تو پدر غم شد نصیبم رفته دگر صبر و شکیبم مظلومه ی عالم رقیه۳ بابا امان از مردم شام سنگ می زدند بر ما ز هر بام دیدم پدر کینه ی عدوان تشت زر و قاری قرآن می زد تو را با چوب خزران مظلومه ی عالم رقیه۳