eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
789 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️بی ارزشم و جز تو خریدار ندارم ▪️گیرم نخرندم به کسی کار ندارم ▪️من دست تهی دارم و تو دست نوازش ▪️تو باغ گلی من به جز از خار ندارم ▪️من مشتری یوسف و هیچ ندارم ▪️جز رشته ی دل بر سر بازار ندارم ▪️در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو ▪️مشتاق گلم ،کار به گلزار ندارم یابن الحسن... السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین از امام صادق علیه السلام پرسیدن بالاترین لذت‌ها برا پدر مادر داده چیه؟فرمود اینکه خدا به اونها فرزندی بده این فرزند جلو چشم پدر مادر بزرگ بشه قد بکشه آقاجان تلخ ترین تلخی‌ها برا پدر مادر،چیه فرمود اینکه جلو چشمشون ببینند جوانشون پرپر بشه، از همینجا بریم کربلا، ▪️تو اِرباً اِربا بدنی،من اِرباً اِربا جگرم ▪️جون بابا یه بار دیگه منو صدا کن پسرم یه چیزی میگم تا آخر روضه ی علی اکبر بهش فکر کن، تنها شهیدی که ابی عبدالله دیر رسید بالا سرش، وقتی رسید که علی جون نداشت حالا ببین با چه حسرتی باهاش حرف میزنه ▪️پاک میکنم با خون دل لخته ی خون از رو لبات ▪️هر کی نبود تو مدینه یه کوچه باز کرده برات اونایی که نبودن مادرمو بزنند، انتقامش رو کربلا از تو دارند میگیرند ▪️بلند شو از جا پسرم،بیا زمین گیرم نکن ▪️عصای پیری حسین ،تو کربلا پیرم نکن ▪️خوش قد و بالای حسين ،افتادی زیر دست و‌ پا ▪️اونقد تنت کوچیک شده،که جا شدی روی عبا حسین.... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله ▪️خیز و از جا آبرویم را بخر ▪️عمه را از پیش نامحرم ببر به نیابت از همه شهدا صدا بزن حسین جان.... ==================== ✍حجت‌الاسلام میرزامحمدی
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم میخای سلام بدی به علی اکبر ابی عبدالله به نیابت از همه شهدا السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین میخاد علیش رو راهی میدان کنه، اَشبَهُ النّاس به پیغمبر رو داره میفرسته میدان اول فرمود برو با حرم وداع کن لذا فقط دو نفر با حرم وداع کردن، یکی خود ابی عبدالله ست، یکی هم علی اکبر، امام حسین دید وداع با اهل خیمه طول کشید، همه دورش حلقه زدند، همه یکصدا حرفشون اینه، دور علی اکبر طواف میکردن با گریه ها و ناله هاشون میگفتند اِرحَم غُربَتَنا وداع ، طول کشید ابی عبدالله اومد وارد خیمه نشده فرمود دَع عَلیا علیمو رها کنید فَإنَّه مَمسوسٌ فِی الله هر طوری بود علی رو از بین زن و بچه و عمه ها و خواهرا جدا کرد حالا پدر و پسر دارن باهم قدم میزنن، علی داره جلو ابی عبدالله راه میره، یه نگاه کرد دید راه رفتنش مثل پیغمبره، دست برد زیر محاسنش، به پهنای صورت داره اشک میریزه، علی رو با اشکش بدرقه کرد ، برگشت سمت خیمه ها، حضرت سکینه میگه من کنار بابا بودم حواسم به بابام بود دیدم بابام، چشماش مثل یه محتضر در حال دورانه، مرحوم شیخ جعفر می‌نویسد ابی عبدالله سه تا احتضار داشت کربلا، احتضار اول، همینجایی بود که علی رو راهی میدان کرد احتضار دوم، علی وقتی برگشت گفت بابا، العَطَشُ قَد قَتَلَنی، حضرت فرمود هٰاتِ لِسانَک، زبونتو بده پسرم، ابی عبدالله، زبان علی اکبر و گذاشت تو دهانش، علی اکبر آتیش گرفت گفت بابا، تو که از من تشنه تری، این احتضار دوم، اما احتضار سوم، اون لحظه ای بود که صدا زد علیک منی السلام ابی عبدالله مثل یه محتضر آمد بالاسر جوانش تعبیر مقاتل اینه العاطِلُ جَوارِحَه اعضا و جوارح حسین دیگه از کار افتاد، چنان با صورت خودشو زمین انداخت حسین.... ==================== ✍ حجت‌الاسلام میرزامحمدی
اومد سمت خیمه ها انقده عمه ها و خواهرا، این دختران خردسال دورش حلقه زده بودن، همه یکصدا یک چیزو میگفتند، میگفتند اِرحَم غُربَتَنا ابی عبدالله دید اگه وداع طول بکشه همینجا تو خیمه نگهش میدارند از بیرون خیمه صدا زد دَع عَلیا چ علی رو رها کنید فَإنَّه مَمسوسٌ فِی الله علی غرق در خداست شما دیگه مانعش نشید حالا پدر و پسر باهم از خیمه ها دارن میان یه نگاه کرد دید بابا به پهنای صورت، داره اشک میریزه، دست برد زیر محاسن سفیدش، پیرمردای جلسه، از شما میپرسم، مگه ابی عبدالله، چند سال داشت ۵۸ سال، اما همه محاسنش سفید شده، دست برد زیر محاسن، خدایا شاهد باش کیو دارم به میدان میفرستم شب علی اکبر شب ویژه ست ان شاءالله خیر از جونیت ببینی، امشب جوونیتون رو بیمه کنید حق روضه ش باید ادا بشه، یه جوری جنگیده میمنه و میسره رو بهم ریخته، تا فهمیدند علی داره میاد میدان، تا فهمیدن شبیه ترین کس به پیغمبر داره میاد ، همه کمین کردند، همشونم میدونستند، حاصل عمر حسینه، لذا شیخ جعفر شوشتری یه تعبیری داره، میگه ابی عبدالله یه قتل داره، اونم قتل صبره، مال گوداله، اما یه موت هم داره، مرگش بالا سر علی اکبرش بود فقط خدا میدونه به حسین چه گذشت، من از خیمه ها ابی عبدالله رو همراهی کنم سکینه بنت الحسین میگه من کنار بابام ایستاده بودم تا صدای داداش اکبرم از میدان آمد عَلیک مِنِّی السّلام دیدم چشمان بابام مثل یه محتضر در دورانه، با چه عجله ای خودشو رساند بالا سر جوانش علی اکبر، ۷ قدم مونده بود به پیکر برسه، دیدند حسین خودشو از مرکب رو زمین انداخت پدران شهدا میخام بگم هیچکدومتون افتادن بچه هاتون رو ندیدید هیچکدومتون قطعه قطعه شدن بچه هاتون رو ندیدید فقط خبرشو براتون آوردند که بعضیاتون سکته کردید ،دووم نیاوردید تنها پدری که قطعه قطعه شدن جوانش رو دیده ،حسینه مرحوم شیخ حر عاملی می‌نویسد دیگه ابی عبدالله نتونست رو پاهاش راه بره ۷ قدم رو زانوهاش راه رفت ابی عبدالله کنار بدن جوانش بلند بلند گریه کرده، تو هم حقشو ادا کن رسیدند کنار مقتل علی اکبر هر چه کرد دید دلش آرام نمیشه وَضَعَ خَدَّه عَلیٰ خَدِّه اما هر چی منتظر شدند دیدند حسین بلند نمیشه ▪️سپه کوفه و شام استاده ▪️به تماشای شه و شه زاده ▪️شه روی نعش علی افتاده ▪️همه گفتند حسین جان داده همه خوشحال از اینکه با یه تیر دو نشون زدند یا صاحب الزمان آقاجان ببخش منو اولین جایی که قدوم عمه جان به میدان باز شده همینجاست یه وقت دیدند یه زن بلند قامتی هی زمین میخوره ، هی بلند میشه هی صدا میزنه وا اُخَیّاه... حسین غیرت اللهِ، زینب عصمت اللهِ، تا صدای نفس نفس زدن دختر علی رو شنید فَقامَ الحُسین، دیگه علی اکبر یادش رفت زیر بغل خواهر رو گرفت خودش به خیمه ها برش گردوند، درستشم همینه، یاد مدینه افتاد، بچه بودم ، ▪️من ایستاده بودم دیدم که مادرم را ▪️قاتل گهی به کوچه ، گه به خانه میزد یازهرا... ==================== ✍حجت‌الاسلام میرزامحمدی
🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁🚩.. ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
گروه مداحی (مجمع الذاکرین) اهلبیت، ع، قوانین گروه👉🏻 تبلیغ لینک گروه یا کانال ممنوع می باشد⛔⛔⛔⛔ درصورت مشاهده حذف از گروه❌❌❌❌❌❌ا ─┅─⊱✤ مم⃟ن ⃟ ‌✤⊰─┅ https://eitaa.com/joinchat/3464298690C2efb4a55b4 با مدیریت:آقای علی کمالی ↶ @Haram75 ─┅⊱✤✤✤⊰┅─
. 🔘🔘 ✅بند اول ای تازه جوان من ای شبه نبی اکبر ۳ ای سرو رشید من در خون شده ای پرپر۳ ای همه حاصلم ای گل لیلا گشته ای در یم خون اربا اربا واویلا ۲ علی اکبر ____ ✅بند دوم ای حاصل عمر من برخیز و ببین بابا۳ از داغ فراق تو گردیده قد من تا۳ بابا ببین دو چشمان ترم را بی تو گم کرده ام راه حرم را واویلا ۲ علی اکبر ____ ✅بندسوم ای ماه دل آرایم ای سرو گل رعنا بوی مادرم آمد در قتلگهت بابا ای اربا اربای غریب بابا می میرد از داغت حضرت لیلا واویلا واویلا علی اکبر (ع) ____
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت علی اکبر(ع) شب هشتم محرم(2) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. ♦️بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است ♦️وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است ♦️دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است ♦️هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است ♦️پیرمردی که عصایش به سرت می کوبید ♦️به هوای سر تو از سر جا پا شده است ♦️ساربان هم که طمع کرده به تو خاتم من ♦️ناگهان در وسط معرکه پیدا شده است ♦️هفتمین دفعه که من یا ولدی می گویم ♦️چشم اگر باز کنی قدّ منم تا شده است ♦️از پراکندگی پیکر تو معلوم است ♦️بند بند تو ز سر تا نوک پا وا شده است ♦️مادرت کو که ببیند پسران خود را ♦️همه ی دشت پر از اکبر لیلا شده است ⬅️شب هشتم ماه محرم دلها رو روانه کنیم کربلا کنار شش گوشه ابا عبدالله پایین پای امام حسین دست توسل بزنیم به درگاه جوان امام حسین گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم [دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم] علی جانم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم دنبال علی راه افتاد از شیخ جعفر شوشتری نقل شده حسین به احتضار افتاد گفتن مانند محتضر چشمای حسین تو حدقه دور می خورد خدایا تو شاهد باش بر این قوم کسی رو به میدان می فرستم اشبه الناس خلقا و خلقا برسول الله هر وقت مشتاق می شدیم به چهره پیغمبر نگاه کنیم نگاه به چهره علی اکبر می کردیم برای بعضیا تانی می کرد اجازه نمی داد اما تا علی آمد اجازه داد چه غوغایی شد تو خیمه لحظه وداع علی خواهرا عمه ها همه دور علی رو گرفتن طبق برخی نقل ها آمد فرمود علی رو رها کنید علی من غرق در ذات خدا است علی اکبر امام حسین وارد میدان شد مردم! :انا علی ابن الحسین بن علی مثل جدش امیرالمومنین به هر طرف لشگر که حمله می کرد لشگر و به هم می زد همه از جلوی علی فرار می کردن آرایش جنگی دشمن به هم می خورد اما یه وقت حسین یه ناله ای شنید یا ابتاه علیک منی السلام بابا دیگه نگران تشنگی و لبای خشک من نباش این رسول خدا با کاسه بهشتی آمده گفتن برا بعضیا با عجله میومد اما از مقتل شیخ حر عاملی نقل می کنن تا نزدیک بدن علی شد گفتن سقط من الفرس از روی اسب به زمین افتاد آرام آرام روی زانو خودشو رسوند به علی فجلس علی التراب یه نگاهی به بدن علی کرد اما عجب بدنی آخه نوشتن تا او ملعون ضربه رو زد علی خودشو انداخت روی اسب اسب گویا آموزش دیده بود باید علی رو برمی گرداند به خیمه اما خون جلوی چشما اسب رو گرفت مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه.. رفت وسط لشکر دشمن. چه کردند با علی اکبر.. حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله.. انشاالله داغ جوان نبینی دور تا دور علی اکبر رو گرفتند.. یکی با شمشیر میزنه...یکی با نیزه میزنه یکی با سنگ میزنه... بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند.. ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش.. ولی دیگه پاها رمق نداره. روی زمین نشست.. دید جوونش رو قطعه قطعه کردند.. خدایا حالا حسین چکار کنه.. سر علی رو به دامن گرفته..دلش آرام نشد هی صدا میزنه.. ولدی علی.. دید جواب نمیده.. دوباره صداش زد.. ولدی علی.. علی جواب نمیده.. دلش طاقت نیاورد.. سر رو به سینه چسباند دلش طاقت نیاورد. یدفعه دیدند.. ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند.. هی صدا میزنه. عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا علی جان بابا.. اُف بر این دنیا بعد از تو علی.. حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره.. هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره.. یه نگاه به سمت خیمه ها..صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم حسین آرام جانم..حسین روح و روانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@nohe_sonatiصدا ۰۲.mp3
زمان: حجم: 1.43M
اذان گوی بابا علی اکبرم گل باغ لیلا علی اکبرم... تو سرو بلند علی منظری تو سر تا به پا مثل پیغمبری ز داغت بود در حرم محشری تویی شبه طاها علی اکبرم اذان گوی بابا علی اکبرم گل باغ لیلا علی اکبرم... محاسن گرفتم به دستم علی ز داغ تو از پا نشستم علی ز کف رفتی ای بود و هستم علی پدر مانده تنها علی اکبرم اذان گوی بابا علی اکبرم گل باغ لیلا علی اکبرم... چه زیبایی ای یاس پژمرده ام ببین بی تو سر زیر پر برده ام ره خیمه را بی تو گم کرده ام کمک کن پدر را علی اکبرم اذان گوی بابا علی اکبرم گل باغ لیلا علی اکبرم... گل یاس بابا چه خوشبو شدی بهارم چه آشفته گیسو شدی گمانم که بشکسته پهلو شدی شدی مثل زهرا علی اکبرم اذان گوی بابا علی اکبرم گل باغ لیلا علی اکبرم... نبیند چنین چشم لیلا تو را چسان بنگرم ارباً اربا تو را چو بردارم از خاک صحرا تو را مکش بر زمین پا علی اکبرم اذان گوی بابا علی اکبرم گل باغ لیلا علی اکبرم... کشد انتظار تو را مادرم تو را در عبا سوی خیمه برم تو عطشانی و دیدگان ترم شده بر تو سقا علی اکبرم اذان گوی بابا علی اکبرم گل باغ لیلا علی اکبرم... ✍امیررضا فرجوند
@nohe_sonati20230725_173132-AudioConverter.mp3
زمان: حجم: 933.4K
عجب گلی روزگار ز دست لیلا گرفت که تا قیامت گلاب ز چشم لیلا گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... گلش مشبک شده از دم تیغ و سَنان گلش به خون غوطه ور، شدست چون ارغوان گلش به دشت بلا شدست در خون تپان قرار و صبر و شکیب ز جمله دلها گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... گلش ز تاب عطش یقین که پژمرده بود آب ندادش فلک یقین که افسرده بود مادر افسرده اش ز داغش آزرده بود دشت بلا در بغل آن قد رعنا گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... گفت نبی و علی غنچه لب باز کن از دل پرحسرتت زمزمه آغاز کن درد جوان مرگیت بر پدر آغاز کن شور و فغان حرم تا به ثریا گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی... ای گل خوش رایحه، مایه درمان من ماتم هجران تو سوخت دل و جان من تا به فلک می رود ناله و افغان من مادر زارت مکان به کوه و صحرا گرفت تازه جوانم علی روح و روانم علی...