نوحه مسجدی رحلت حضرت سکینه
شد سکینه با دیده گریان
زائرِ روی سَروَرِ عطشان
آه و واویلا آه و واویلا...
بوده چون عُمری اهل اشک و آه
جان سِپُرده با داغ ثارُالله
آه و واویلا آه و واویلا...
آن اَدیبه با نطق خود هر جا
کرده تبلیغِ راهِ عاشورا
آه و واویلا آه و واویلا...
قلبِ ما را با مِحنت آغِشتَند
سِبطِ احمد را تشنه لب کُشتند
آه و واویلا آه و واویلا...
راه بابایم بوده تا آخر
امرِ بر معروف،نَهیِ از مُنکَر
آه و واویلا آه و واویلا...
نوحه حضرت سکینه سلام الله علیها
حضرت بِنتُ الحسین جانش فدا
شد زِ داغ کربلا شد زِ داغ کربلا
شد سکینه زائرِ خون خدا
آه و صد واویلتا آه و صد واویلتا
میرَوَد در بَرِ،دلبرِ بی سرش
با دلی پر غم و،با دو چشم ترش
اَبتا یا حسین...
پنجمِ ماهِ ربیعُ الاوّل و
سینه ها دارُالبُکا سینه ها دارُالبُکا
زنده شد بَهر مُحبّین حسین
ماتم کرببلا ماتم کرببلا
یاد آن لحظه که،با غم و سوز و آه
گشته بنتُ الحسین،عازم قتلگاه
اَبتا یا حسین...
عمه جان دیگر به قلبم صبر نیست
آه و صد واویلتا آه و صد واویلتا
این تنِ خونین و بی سر جسمِ کیست
آه و صد واویلتا آه و صد واویلتا
گلشن مصطفی عطر یاسش چه شد
پدرِ بی سرم،پس لباسش چه شد
ابتا یا حسین
مثنوی مدح و مرثیه ی وفات حضرت سکینه
یا سکینه نور خورشید ولا/جلوه ی زهرایی کرببلا
حامی اسلام و مذهب السلام/بهترین شاگرد زینب السلام
ثانی خیر النساء و بوتراب/در خطابه،در طریقت،در حجاب
گوهر نایاب جان ما فدات/کوثر ارباب جان ما فدات
ای گل یاس گلستان عمو/نور چشمان عمو،جان عمو
فضل و ایثار و شرف پابست تو/پرچم حجب و حیا در دست تو
کعبه ای،رکنی،مقامی،زمزمی/مثل عمه آفتاب عالمی
نام تو ذکر ملائک دم به دم/ریگی از صحرای اوصافت کرم
مدح تو لبریز ِ عطر و بوی سیب/ای کلامت برتر صدها ادیب
من کیم عبد قدیم عشق تو/دیده ام خاک حریم عشق تو
در گنه شهره شدم در عالمین/اِشفَعی لی،حضرت ِ بنتُ الحسین
ای که از اهل ستم رنجیده/چه مصیبت ها به عمرت دیده ای
ای وجودت اعتبار کربلا/یادگار ماندگار کربلا
روز عاشورا چه غوغا کرده ای/عشق را زیبا تو معنا کرده ای
ای فروغت رونق هر انجمن/از کدامین داغ تو گویم سخن
نیزه و شمشیر و شمر و قتلگاه/تازیانه،دود،آتش،اشک،آه
یا بگویم با دو چشم خونفشان/از سفر با جمعی از نامحرمان
نیست غمهای تو را محدوده ای/تو خودت ام المصائب بوده ای
روز عاشورا دلت پر داغ بود/چون پدر رو جانب میدان نمود
آتش غم شد ز قلبت شعله ور/جمله ای گفتی تو با چشمان تر
جمله ات مسروری از دل دور کرد/رزق اشک عالمی را جور کرد
گفته ای مرثیه گونه با ملال/ذولجناحا از تو دارم یک سؤال
آب دادند آن شه لب تشنه را/یا که عطشان شد ذبیحاً بلقفا
گرچه رزقش تیر و تیغ و دشنه بود/موقع رفتن به میدان تشنه بود
نوحه – وفات حضرت سکینه سلام الله علیها
بی بی سکینه جانم فدایت/سوزد چو شمعی دل در عزایت
ای گوهر نایاب/کوکب و مهتاب/بضعه ی ارباب
آه آه و واویلا...
آرام ِ جان خون خدایی/تو یادگار کرببلایی
تو نور دلهایی/جان بابایی/بنت الزهرایی
آه آه و واویلا...
تو دیده ای قامت خمیده/تن ِ پر از خون ، سر ِ بریده
آه از ظلم اعدا/بعد از عاشورا/چه شد با شما
آه آه و واویلا...
دشمن به عترت کرده جسارت/عترت کجا و رنج اسارت
آه آل پیمبر/یک جمع کافر/روضه ی معجر
آه آه و واویلا..
متن سینه زنی زمینه شهادت امام حسن عسکری (ع) - نه که روضه هات،خود سامرات، گریه داره -حاج مهدی رسولی
نه که روضه هات،خود سامرات، گریه داره
غم تو نگات ، غربت چشات، گریه داره
خشکی لبات ، لرزش صدات، گریه داره
توی غربت بیقراری
از غریبی ناله داری
خسته از این روزگاری
زهر کینه زد شراره
شد دل تو پاره پاره
غربت تو بیشماره
واااای امون ای دل ای دل
نه که نوکرت،دل مادرت، روضه خونه
بالای سرت،گل مضطرت، روضه خونه
دم آخرت،چشای ترت، روضه خونه
روضه خونت،ابر و بارون
چشم مهدی گشته گریون
فاطمه شد دل پریشون
تشنه هستی ، تشنه آب
رنگ و روت شد مثل مهتاب
میسوزی با قلبی بی تاب
وااااای امون ای دل ای دل
وعده خدا ، آرزوی ما، کی میایی
یابن مرتضی ، هدف دعا، کی میایی
ذکر شیعه ها ، تو غم و بلا، کی میایی
روزگار ما سیاهه
کار شیعه اشک و آهه
مادر تو چشم به راهه
زود بیا با علم عشق
ای شَه باکرم عشق
باز بنا کن حرم عشق
یابن زهرا یابن زهرا
.
#مقتل
پیچیده توی یک صحرا
صدای خواهری تنها
با گریه زیر لب میگه
رهاش کن افتاده از پا
هلهله کردن
تو رو آروم کشتن حوصله کردن
چه جسارتا که به عقیله کردن
خیلی تقدیر آخر از حرمله کردن
مظلوم مظلوم مظلوم ای حسین جان
یه گوشه مادری مضطر
بالای یه تنی بی سر
میخونه آه و واویلا
بنی کشتنت آخر
حمله به اطفال
نمیره از خاطر غارت خلخال
بدن تو زیر پا شده لگد مال
پیرمردا میزنن تو رو تو گودال
مظلوم مظلوم مظلوم ای حسین جان
شعر و سبک : #امیر_رضایی
.👇👇
🏴🏴🏴🏴
#روضه امام حسن عسکری (ع)
#روضه شهادت
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
یااَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
🔸پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
🔸پسری اشک فشان است به حال پدرش
🔸پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
🔸پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
🔸پسری را که بود نبض دو عالم در دست
🔸شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش
🔸حسن العسکری از زهر جفا می سوزد
🔸حجه یابن الحسن از غم شده گریان به برش
🔸چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن
🔸که خداوند نگه دارد و از هر خطرش
🔸دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز
🔸کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش
🔸خانه را که عدو دست به غارت زده است
🔸اتش ظلم بر افروخته از بام و درش
🔸آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
🔸غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش
⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید به ابروی فاطمه زهرا حاجت روا بشید شفای همه مریضها انشاالله روز شهادت امام عسکری (ع) است روز یتیمی امام زمان(عج) است.
امروز هم ناله شیم با امام زمان..
قربون اشک چشمت برم آقا جان.
آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی.
امروز دم در ایستاده.
شال عزا به گردن انداخته.
آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.
هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه.
امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ.
دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه.
میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید...
ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا..
◼️آقا جان مهدی زهرا..
امروز بیا یه روزی به ما بده.
آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم..
آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.
آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه....
اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی.
الا یا اهل العالم انا بقیة الله.
دلتو ببرم سامرا و التماس دعا
◼️میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش
◼️حجة ابن الحسن گشته سیه پوش
◼️سامرا بار دیگر در عزا شد
◼️حجة ابن الحسن صاحب عزا شد
آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره..
میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.
اینقدر آقا ضعیف شده.
،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه.
ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..
صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد.
بمیرم برا امام حسن عسکری..
امام زمان اومد... کنار پدر..
ظرف آب رو برداشت..
ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد.
اینقدر این بدن ضعیف شده..
اینقدر این بدن نحیف شده.
همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید...
از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد...
امان امان(3)..
نمیدونم اون لحظه امام عسکری.آخ یاد چه صحنه ای افتاد...
شاید یاد اون لحظه ای افتاد.
که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين....
یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن...
آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟
شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم.
خیلی غریبی.
بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی
اما می خوام بگم آقا جان.
درسته داغ بابا دیدی.
ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.
با عزت بدن بابا رو تشیع کردند .
ما من بمیرم برای جد غریبت حسین .
چه تشیع جنازه ای شد.
۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن .
اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن.
امان امان .
الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه.
چه کشید بیبی زینب ....
اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ...
آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه...
چه کرد عمهٔ سادات...
یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین....
حسین آرام جانم.. حسین روح روانم
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/6/16
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه_حضرت_سکینه (س)
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
⏺السلام علیک یا بنت رسول الله
السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه
السلام علیک یا بنت امیرالمومنین
السلام علیک یا بنت الحسین شهید
یاسکینه س
🔶اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
🔶نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
🔶نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
🔶نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
🔶به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
🔶فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
🔶بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را
🔶لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
🔶برو در نهر علقم، کن خبر آبآور خود را
🔶ز دورادور، میدیدم گلویت عمه میبوسید
🔶مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را
🔶به همراه مسافر آب میپاشند، من ناچارم
🔶به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
🔶کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
🔶چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را
اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) شب وفات سکینه دختر آقا امام حسینه اگرامروز مریض داری گرفتاری حاجت داری انشاالله به آبروی سکینه امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین …
دختر حسین سکینه سلام الله علیها …
(عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت)
کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد…
◼️آی دلای کربلایی …
روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته…
( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره)
⏺گفت بابا … بابا …بابا
🔸اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
🔸بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را
بابا …
🔸ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید
🔸مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را
(صدا زد بگو دخترم)
گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا
بابا باهات حرف دارم
(حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا)
گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا
یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند…
دخترو به دامن گرفت(بگو بابا)
گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو شنیدی اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو روش کشیدی…
بابا … میدونم دیگه بری بابا بر نمی گردی…
بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا…
خواستم این لحظه آخر رودامنت بشینم بابا…
دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا…
یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد…
صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا )
بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا…
(ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات قلب منو آتیش نزن بابا…
سکینه برگشت خیمه …منتظر بود
امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت)
⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد…
حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد :
وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه …
ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟
صدا زد
ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند…
◾️امان امان …2
امان از اون لحظه ای که
مظلومانه اومد گودال قتلگاه…
ديد عمه با يک بدن بي سر و قطعه قطعه شده صحبت مي کنه …
کنار یه بدنی داره گریه میکنه)
صدا زد «عمتي! هذا نعش من؟»
(نشناخت بدن باباش حسینو)
(سوال کرد عمه جان این بدن کیه؟)
(عزیز دلم سکینه جان حق داری نشناسی… )
«نعش أبيک الحسين» اين بدن بابای مظلومت حسينه …
یا حسین … یا حسین …
قربون اسمت برم آقا جان…
تا اینو شنید …خودشو انداخت رو بدن بابا…
بابا… بابا…
بابا تو که یتیم نواز بودی بابا… من دخترت سکینه ام… یتیمم بابا…
اینقدر این نازدانه روسینه بابا گریه کرد…به قدری ناله زد که بیهوش شد، نمی دونم چه کردند که وقتی به هوش اومد صدا زد: بابا پاشو ببین دارن عمه رو میزنن بابا …
ناله داری به ناله های دل سکینه خاتون سه مرتبه صدا بزن با حسین …
.
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/6/16
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی مجتبی رمضانی
نه که روضه هات،خود سامرات، گریه داره
غم تو نگات ، بارون چشات، گریه داره
خشکی لبات ، لرزش صدات، گریه داره
کاری کرده بابدنت زهر آقا که داره می لرزه دست و پات
داره دونه دونه می ریزه بروی گونه بارون این اشکات
بمیرم که کنار مهدی سینه خسته ت به خس خس افتاده
داره می بینه پسرت که می لرزه ظرف آب بروی دستات
توی غم و بی قراری
خوبه یه پسر که داری
دم آخری روی پاش
داری سرتو می زاری
مظلوم امام عسگری
مسموم امام عسگری
نه که نوکرت،دل مادرت، روضه خونه
بالای سرت،گل مضطرت، روضه خونه
دم آخرت،چشای ترت، روضه خونه
درگلستان سامرا یاد غنچه های خرابه می افتاد
طعم زندان دلیل این شد که یاد زندان کوفه می افتاد
بالب خشک و داغ عطشانش یادسو سوی اختران می کرد
ظرف آب و صدای دندانش یاد اون چوب خیزران می کرد
چشای ترش می سوزه
داره جیگرش می سوزه
تاکه نفسش می گیره
دل پسرش می سوزه
مظلوم امام عسگری
مسموم امام عسگری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دم آخره که می خواد بره غم نداره
نه تو فکر خلخال دختره غم نداره
نه توفکر معجر خواهره غم نداره
بمیرم واسه اون امامی که نیزه ای روی حنجرش می خورد
دست سنگین زجرو خولی به صورت ناز دخترش می خورد
توی اون مجلسی که باچوب خیزران می زدن رو دندونش
ظاهرا چوب رولبش اما به قلب مجروح خواهرش می خورد
الهی که خواهر اینجور
برادرش و نبینه
نبینه یکی باچکمه
روی سینه می شینه
#مهدی_نظری
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
✍شاعر: حسین رحمانی
نه که روضه هات ،خود سامرات گریه داره
غم تو نگات،غربت چشات گریه داره
خشکی لبات ،لرزش صدات گریه داره - گریه داره
توی غربت بیقراری – از غریبی ناله داری - خسته از این روزگاری
چقدغریبی
زهر کینه زد شراره- شد دل تو پاره پاره- غربت تو بیشماره
چقد غریبی
وای امون از این غریبی
نه که نوکرت،دل مادرت روضه خونه
بالای سرت ،گل مضطرت روضه خونه
دم آخرت چشای ترت روضه خونه – روضه خونه
روضه خونت ابرو بارون- چشم مهدی گشته گریون- فاطمه شد دل پریشون
چقد غریبی
تشنه هستی تشنه ی آب- رنگ و روت شد مثل مهتاب- میسوزی با دلی بی تاب
چقد غریبی
وای امون از این غریبی
وعده ی خدا،آرزوی ما کی میای؟
یابن مرتضی،هدف دعا کی میای؟
ذکر شیعه ها،تو غم و بلا کی میای؟کی میای؟
زود بیا با علم عشق- ای شه با کرم عشق- باز بنا کن حرم عشق
توی مدینه
روزگار ما سیاهه-کار شیعه اشک و آهه- مادر تو چش به راهه
توی مدینه
العجل یا حجه الله
شاعر: حسین رحمانی✍
نوحه زمینه وفات حضرت سکینه سلام الله
یا سکینه
گلی ز گلشن ولایی تو
سفیر دشت کربلایی تو
عمری به شور و در نوایی تو
بوده در دلت داغ کربلا
بر لبت ناله ی وا غربتا
رفتی از این جهان گل حسین
راحت گردیدی از رنج و بلا
صلی الله علیک سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای رنج و بلا و غم
تو دیده ای به کربلا ماتم
قامت تو زین همه غم شد خم
دیدی مولاتی در دشت جنون
ظلم و کین دشمن شده فزون
در روز عاشورا به کربلا
دیدی مصیبت ها با دل خون
صلی الله علیک یا سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای غرق به خون اکبر
نقش زمین گشته گل پرپر
غرقه به خون حلق علی اصغر
تو دیده ای سقا فدا شده
دستانش از پیکر جدا شده
دیده ای با عمود آهنین
فرق او از کینه دو تا شده
صلی الله علیک سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای کرب و بلا غوغاست
غرقه به خون تمام آن صحراست
فتاده بر زمین گل زهراست
تو دیدی حرمتش دریده اند
سوی او با خنجر دویده اند
پیش چشمان عمه زینبت
سرش را از قفا بریده اند
صلی الله علیک سکینه جان۴
نوحه وفات حضرت سکینه سلام الله علیها
منم باقي مانده ء صحراي غمها
به ديدارت مي آيم اي تشنه بابا
من از باغت جاماندم
پس از تو اشك افشاندم
مصيبت ها مي خواندم
واويلا
به همراه خواهرت آمدم گودال
لگد خوردم با چكمه من رفتم از حال
تنت را بي سر ديدم
زدم بر سر لرزيدم
گلويت را بوسيدم
واويلا
بهارم شد يكباره فصل پاييزي
اشاره شد بر من با قصد كنيزي
تو در طشت و من سويت
نظر كردم بر رويت
شرابي شد گيسويت
نوحه وفات حضرت سکینه سلام الله علیها
ای نور دل زهرا(هستی به رباب دختر)۲
در محضر آل الله(هستی تو چنان کوثر)۲
تویی دخت والا و بی قرینه
دخت حسین بن علی سکینه
آجرک الله یا حسین زهرا۲
راحت شدی از غم ها(رفتی تو از این دنیا)۲
چشمش به رهت باشد(در باغ جنان زهرا)۲
بودی ای نور دیدگان زهرا
لحظه های آخر یاد کربلا
آجرک الله یا حسین زهرا۲
دیدی تو به دشت خون(گل ها همه شد چیده)۲
دیدی تو علی اصغر(با حنجر ببریده)۲
دیده ای ای گل باغ مدینه
اشک رباب و زینب حزینه
آجرک الله یا حسین زهرا۲
از دشمن دین دیدی(ظلم و ستم افزون)۲
دیدی تو برادر را(غلتان به میان خون)۲
دیدی گل گلشن ام لیلا
علی اکبر شده اربا اربا
آجرک الله یا حسین زهرا۲
دیدی تو عمو عباس(در علقمه افتاده)۲
دست و سر و چشمش را(در راه خدا داده)۲
دیده ای دستانش از تن جدا شد
با عمود آهن فرقش دو تا شد
آجرک الله یا حسین زهرا۲
دیدی تو به چشم خود(شد نقش زمین بابا)۲
با پیکر غرق خون(افتاده در آن صحرا)۲
دیدی از بابایت حرمت دریدند
از قفا سر پاک او بریدند
آجرک الله یا حسین زهرا۲
نوحه زمینه وفات حضرت سکینه سلام الله
یا سکینه
گلی ز گلشن ولایی تو
سفیر دشت کربلایی تو
عمری به شور و در نوایی تو
بوده در دلت داغ کربلا
بر لبت ناله ی وا غربتا
رفتی از این جهان گل حسین
راحت گردیدی از رنج و بلا
صلی الله علیک سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای رنج و بلا و غم
تو دیده ای به کربلا ماتم
قامت تو زین همه غم شد خم
دیدی مولاتی در دشت جنون
ظلم و کین دشمن شده فزون
در روز عاشورا به کربلا
دیدی مصیبت ها با دل خون
صلی الله علیک یا سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای غرق به خون اکبر
نقش زمین گشته گل پرپر
غرقه به خون حلق علی اصغر
تو دیده ای سقا فدا شده
دستانش از پیکر جدا شده
دیده ای با عمود آهنین
فرق او از کینه دو تا شده
صلی الله علیک سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای کرب و بلا غوغاست
غرقه به خون تمام آن صحراست
فتاده بر زمین گل زهراست
تو دیدی حرمتش دریده اند
سوی او با خنجر دویده اند
پیش چشمان عمه زینبت
سرش را از قفا بریده اند
صلی الله علیک سکینه جان۴
https://eitaa.com/joinchat/2962555251Cb4ed38aa4c
#کانال آموزشی- مداحی- رایگان امیری حسین و نعم الامیر( پیرزاده)🌴🌴🌴🌴🌴🌴
4_5983517346071841503.mp3
388.3K
#نوحه_حضرت_سکینه
#زمینه
#حاج_رضا_یعقوبیان
سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
یا سکینه
گلی ز گلشن ولایی تو
سفیر دشت کربلایی تو
عمری به شور و در نوایی تو
بوده در دلت داغ کربلا
بر لبت ناله ی وا غربتا
رفتی از این جهان گل حسین
راحت گردیدی از رنج و بلا
صلی الله علیک سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای رنج و بلا و غم
تو دیده ای به کربلا ماتم
قامت تو زین همه غم شد خم
دیدی مولاتی در دشت جنون
ظلم و کین دشمن شده فزون
در روز عاشورا به کربلا
دیدی مصیبت ها با دل خون
صلی الله علیک یا سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای غرق به خون اکبر
نقش زمین گشته گل پرپر
غرقه به خون حلق علی اصغر
تو دیده ای سقا فدا شده
دستانش از پیکر جدا شده
دیده ای با عمود آهنین
فرق او از کینه دو تا شده
صلی الله علیک سکینه جان۴
یا سکینه
تو دیده ای کرب و بلا غوغاست
غرقه به خون تمام آن صحراست
فتاده بر زمین گل زهراست
تو دیدی حرمتش دریده اند
سوی او با خنجر دویده اند
پیش چشمان عمه زینبت
سرش را از قفا بریده اند
صلی الله علیک سکینه جان۴
#زمینه_حضرت_سکینه_س