📥#واحد | میشویمت که آب شوم در عزای تو #شام_غریبان_حضرت_زهرا 🎙 برادر مجتبی اسماعیلی 📝 #فاطمیه اول | #شام_شهادت 📅 سه‌‌شنبه، ١۳ آبان ماه ١۴٠۴ #حضرت_زهرا می‌شویَمَت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو گر وا نمی‌شدند گره‌های این کفن دق مرگ می شدند زِ غم بچه‌های تو خون جایِ آب می‌چکد از سنگِ غسلِ تو خون می‌چکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده‌یِ مَردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر‌کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو #حسن_لطفی✍

#فاطمیه #نوحه #زمزمه #سبک_من_مرغ_عشق_حیدرم ای مهدی صاحب زمان صاحب عزای فاطمه اشک تو می گردد روان در روضه های فاطمه تاب و تب تو ذکر لب تو وای مادرم / وای مادرم ............... حیدر غریب عالم و زهرا انیس غربتش آتش زده بر جان ما یاد حدیث غربتش رخساره نیلی از ضرب سیلی وای مادرم /وای مادرم .............. در روضه ها با نیت عرض ارادت میرسیم مادر میان بستر است بهر عیادت میرسیم قدش کمان است خیلی جوان است وای مادرم/ وای مادرم ................ اهل سقیفه آمدند آتش زدند کاشانه را ملعون بی رحمی شکست با پا دره این خانه آتش به پا شد محسن فدا شد وای مادرم / وای مادرم #مرتضی_کربلایی✍

. #شور_حضرت_زهرا #شور #لطمه_زنی #فاطمیه بند اول: الهی جونم فدات / یمه یمه یمه کبوده دوتّا چشات / یمه یمه یمه داره ورم بازوات / یمه یمه یمه جونی نمونده برات / یمه یمه یمه بابامونو بردن با دست بسته جوری زدن پهلوی تو شکسته حتی نمازاتو خوندی نشسته از کوچه داری چندتا نشونه روی تو نیلی ، قدت کمونه ثانی تو رو زد چه وحشیونه هم با غلاف و هم تازیونه ویلی علی الفاطمه الحزینه .......... بند دوم: کاشکی میمردم برات / یمه یمه یمه سیلی میخوردم به جات/ یمه یمه یمه کشته منو سرفه هات/ یمه یمه یمه آتیش گرفته عبات / یمه بمه یمه دیگه اصلا رمق به تن نداری حتی قدرت حرف زدن نداری جای سالمی تو بدن نداری راه تو رو کرده سد تو کوچه شنیدی حرفای بد تو کوچه با دو تا دست سیلی زد تو کوچه چادر تو شد لگد تو کوچه #مرتضی_کربلایی ✍ 👇👇

بند۲

بند۱

. #زمینه #شور #فاطمیه_مهدوی (مناسب چند شب از #فاطمیه) بند ثابت امام زمانی: آقا بیا که مادرت چشم انتظاره تو این شبا از هر دوچشمش خون میباره تنها امید او به تیغ ذوالفقاره غیر از ظهورت زخم او مرهم نداره آقا بیا به حق اون دستان بسته به حق اون سینه و پهلوی شکسته به غنچه ششماهه ی در خون نشسته جواب: یابن الحسن یابن الحسن آجرک الله ...................... (#زبانحال_حضرت_زهرا با فضه ) بند اول: فضه کمک کن که دیگه جونی ندارم حتی نمیشه دستمو بالا بیارم فضه کمک کن تا بازم رو پام بایستم آقام علی وقتی میاد میخوام بایستم آقام علی وقتی میاد در رو میکوبه میخوام ببینه حال زهرا خوبه خوبه زینب نفهمه عمر من رو به غروبه بند دوم: فضه میبینی زینبم آروم نمیشه شبها مواظب باش حسینم تشنه میشه فضه نذاری دیگه مسمارو ببینن یا رد خون روی دیوارو ببینن فضه عزیزان منو تنها نذاری سخته برای زینب من خونه داری چادر نمازم رو میذارم یادگاری ..................................... ( #اذان_بلال ) بند اول: باور نمیکردم اذونم غم بیاره جاری کنه اشکای زهرا رو دوباره باور نمیکردم که داغش تازه ترشه الله اکبر که میگم خونین جگرشه اهل مدینه مومنن یا بت پرستن؟؟ الله اکبر گفتنو در رو شکستن دست امیر خیبرو از کینه بستن بند دوم: اینجا سفارشای طاها شد فراموش دخت پیمبر با اذونم رفته از هوش باور نمیکردم به اشکش هم بخندن کمر برای کشتن زهرا ببندن باور نمیکردم رو بیعت پا بذارن پشت در خونه همه هیزم بیارن اما دیدم یه ذره هم وفا ندارن بند سوم: باور کنم دیگه تموم ماجرا رو بعد از غم زهرا غم کرب و بلارو باور کنم راس حسین از تن جداشه بین دو نهر آب لبه تشنه فداشه اهل سقیفه بذر کینه رو میکارن حسینو تو مقتل غریب گیرش میارن راس مطهرش رو رو نیزه میذارن #مرتضی_کربلایی ✍ 👇

🎧 #زمینه | میشه یه بار دیگه صدام کنی کربلایی سید محسن رسولی 🏴 مراسمات دهه دوم #فاطمیه ۱۴۰۴ #زبانحال_مولا امیرالمومنین با حضرت زهرا سلام الله علیهما میشه یه بار دیگه صدام کنی میشه یه بار دیگه نگام کنی میشه بازم دست شکستتُ بالا بیاری و دعام کنی اگه بری حال علی بدون توخرابه دنیای بعد فاطمه سرابه زندگی بعد تو که زندگی نیست عذابه خداکنه که بعد تو نمونم داری میری همسر قد کمونم ............ نگفتی اخرش چی شد به من شبا که از خواب می پره حسن میون گریه ها و هق هقش میگه که مادرم رو بد زدن به من بگو گوشه‌ی پلک تو چرا کبوده علت زخم صورتت چی بوده خیلی جوونی برا رفتنت خیلی زوده دلم می خواد که چشماتو نبندی دلم می خواد یه بار دیگه بخندی ............. به حق خاطرات خوبمون اگه میشه بازم پیشم بمون بگو که بهتری عزیزمن میشه نری همسر نیمه جون اگه بری روز و شبم بدون تو سیاهه بودن تو برام یه تکیه گاهه اگه بری میگن که شوهرت بی پناهه داری میری صنوبر خمیده داری میری همسفر خمیده .

. #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #غزل_مرثیه #زبانحال_حضرت_زهرا ۱۳۳۱ چه غم از اینکه زهرا بستری گردید و بیمار است بخود می‌نازم از اینکه مرا حیدر پرستار است منی که تکیه گاه حیدرم امّا دو سه روز است به وقت راه رفتن تکیه گاه من به دیوار است کمک از فضه خواهم وقت پیراهن عوض کردن که با یک دست پیراهن عوض کردن چه دشوار است از این پهلو به آن پهلو شدم بستر پر از خون شد نداند کس که زخم سینه‌ی من کار مسمار است چه آمد بر سر چشمم ز بس پلکم ورم کرده مشخص نیست در خواب است چشمم یا که بیدار است چه آمد بر سر چشمم علی را هم نمی‌بینم دو دستی خورده‌ام سیلی که وضع دیدنم تار است #محمود_اسدی_شائق ✍ .

. #شور_حضرت_زهرا #فاطمیه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آه فضه درد دل بدتره از نیزه آه فضه کاش میمردم توی اون لحظه آه فضه زنمو زدن یه مشت هرزه غنچه یاس من شده یاس کبود ای یاس کبود ای یاس کبود آتیش و شعله و خاکستر و دود ای یاس کبود ای یاس کبود چل تا مردِ جنگیه پستِ جُهود ای یاس کبود ای یاس کبود کاشکی دست و پای من بسته نبود ای یاس کبود ای یاس کبود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آه یوماه کاشکی قد من نبود کوتاه آه یوماه سیلی میزنه بهت ناگاه آه یوماه جلو من زد و نکرد اکراه غیرتم شکسته شد تو کوچه ها وامحمدا‌،وامحمدا شد با من زمونه بی مهر و وفا وامحمدا‌،وامحمدا کاشکی من همونجا جون میدادما وامحمدا‌،وامحمدا زهر اثر نکرد ولی سیلی چرا وامحمدا‌،وامحمدا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #سبک_آه_ریان .👇