3. امام حسین ع.mp3
4.26M
#روضه_شب_اول_محرم
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
توو مجلس پسر ، مادر صاحب عزاست ، توو مجلس پسر ، مادر خوش آمد میگه ، توو مجلس پسر ، مادر میگه « بُنَیَّ » ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... مادر روضه میخونه ... هر کسی امشب صدای مادرش رو میشنوه ، خوشا به حالش ، « بُنَیَّ قَتَلوک » ... « وَ ما عَرَفوک » این جمله ی آخرش جگر رو میسوزونه ... « وَ مِنَ الماءِ مَنَعوک » مادرآبت ندادند ، حسییین ... این ناله های شما واشک های شما تسلای دل داغدار مادره ...
چون وقتی پیغمبر خدا (ص) ، خبر شهادت ابی عبدالله رو به بی بی داد ، بی بی شروع کرد به گریه کردن ، خوب که گریه هاشو کرد ، سرش رو بلند کرد گفت بابا یه سئوال ازتون دارم ، باباجان اون روزی که حسینم رو میکُشند ، شما هستین ؟ پیغمبر (ص) فرمود : نه دخترم ، نه من هستم ، نه باباش علی هست ، نه تو هستی ، نه برادش حسن هست ، صدای گریه ی بی بی بلند شد ، باباجان یه سئوال دیگه دارم ، بابا پس کی برا حسینم گریه میکنه ؟ ... صدات رو نشون بده به بی بی ، بگو من براش گریه میکنم ، بی بی من حسینت رو غریب می بینم ...
پیغمبر(ص) دلداریش داد ، فرمود آرام باش دخترم ، مادر حسین ، عزیز دل بابا ، ... مردان امت من دور هم جمع میشن ، برا حسین گریه میکنن ... زنهای امت من ، مثل مادران جوان مرده ، دور هم می نشینند ، به سینه می زنند میگن حسین ...
لب تشنه سر بریدند
سلطان کربلا را
در خاک و خون کِشیدند
عطشان نینوا را ...
#استقبال_از_محرم
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
۱۸ مردادماه ۱۴۰۰
#روضه_شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
نه تنها خودش رو لب تشنه سر بریدند ، نماینده و سفیرش حضرت مسلم ابن عقیل رو ، با دستای بسته می آوردند ، وقتی بهش امان دادند ، حیله زدند ، نیرنگ به کار بردند ، گفتند تو در امانی ، حضرت پذیرفت ، شمشیرش رو گرفتند ، سپرش رو گرفتند ، اما تا شمشیرش رو گرفتند ، دستاشو بستند ... ریسمان و طناب آوردند ... کجایی گریه کنه اباعبدالله ؟
ریسمان و طناب آوردند
یاد دستان بسته افتادم
هر زمانی که من زمین خوردم
یاد پهلو شکسته افتادم
دیدند داره گریه میکنه ، گفتند مسلم چرا گریه میکنی ، گریه برا مرد جنگجو معنا نداره ، میدونید چی جواب داد ؟ گفت گریه ام برا خودم نیست ، گریه برا اون آقائیه که نامه نوشتم بهش بیا ، الان دست زینبش رو گرفته داره میاد ...
نامه نوشتم ، بیایی آقا
کاشکی نیایی
مسلم رو تنها بزاری
من التماست میکنم ارباب
اگر میایی ،
زن و بچه رو نیاری
یکی داره تیر سه شعبه
برای حرمله میسازه
یه عده هم میگردند اینجا
به دنبال نعل های تازه
خونه به خونه
کوچه به کوچه
گشتم ولی
یه سرپناه پیدا نکردم
از این محله به اون محله
دنبال یه قطره آب
دارم میگردم
عهدشون رو با من شکستند
دستم رو بینِ کوچه بستند
برای کُشتن تو آقا
اینجا همه کمین نشستند
آوردنش بالای دارالاماره با دستای بسته ، مردم پائین دارالاماره ایستادند ، ببینند با مسلم چه میکنند ؟ دلای آماده ... یه مرتبه دیدند بدن بی سرِ مسلم ، از بالای دارالاماره ، ... جانم ، یه لحظه دلت رو بفرست کوفه ، توو حرم باصفای حضرت مسلم ... بدن بی سرِ مسلم ابن عقیل از بالای دارالاماره روی زمین افتاد ، بدنش رو توو کوچه های کوفه میگردوندند ، میکشیدند ، اما بمیرم برا اون بدنی که کربلا ، ده نفر آمدند ... اگه اشک هم نداری ، نفس داری ناله بزنی ، ... این حرفِ خودشونو ، گفتند امیر « نَحْنُ رَضَضْنا الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْرِی ... » اول پشت حضرت رو زیر سم اسب ها کوبیدند ، بعد بدن رو برگرداندند ... حالا هر کجا نشستی به قصد فرج فریاد بزن یا حسیییین ...
#استقبال_از_محرم
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
۱۸ مردادماه ۱۴۰۰
4. حضرت مسلم ع.mp3
6.17M
#روضه_شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#استقبال_از_محرم
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
۱۸ مردادماه ۱۴۰۰
1. لب گشا.mp3
5.65M
#نوحه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
لب گشا
بر خواندنِ قرآن برادر
بر تسلاّی دلِ طفلان برادر
(زینبم من ، زینبم من) تکرار
می کنم همراه تو
طیِ مراحل
میروم از کربلا
منزل به منزل
(زینبم من ، زینبم من) تکرار
« تکراربند اول »
زینب ای
لاله ی غمگین و ملول
زینب ای
واله و محوِ تو عقول
زینب ای
روشنی چشم رسول
زینب ای
زاده ی زهرای بتول
ای مرا
خاکِ قدوم تو به سر
تو که دادی به رهِ دین ،
دو پسر
تو که گلها همه
پَرپَر دیده ای
تو که تن ها همه
بی سر دیده ای
تو که خود
داغ برادر دیده ای
تو که در خون
علی اکبر دیده ای
تو که قنداقه ی
اصغر دیده ای ...
( یا زینب کبری
ای دختر زهرا ... ) تکرار
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
2. آن که نامش.mp3
5.07M
#مدح_حضرت_زینب
#نوحه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
( یا زینب کبری
ای دختر زهرا ... ) تکرار
آن که نامش
کرده عالَم را مسخر
زینب است
آن که وصفش
میرباید هوش از سر
زینب است
گر علی بن ابوطالب
بوَد معیار صبر
آن که صبرش با علی
باشد برابر ، زینب است
گر مدال فاطمه
از میخ در بر سینه بود
خونِ پیشانی
مدال افتخار زینب است
#شاعر_ژولیده_نیشابوری
#مدح_امام_حسین
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
یه یاحسین بگو دلت
صفا بگیره
هر نفَست هوایِ کربلا بگیره
به شوقِ این وصل و طلب
آروم ندارم روز وشب
( یا اباعبدالله ... ) تکرار
حسین ، دلِ عاشقاشو
نشونه کرده
با یک نظر ، عاَلمی رو
دیوونه کرده
معرفتش اگه باشه
امیدمون هست
محبتش یه روزی
دستِ ما بگیره
( یا اباعبدالله ... ) تکرار
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
3.ذکر پایان.mp3
4.74M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#ذکر_پایان_سینه_زنی
از اَزل در طَلَبَت
چشم ترم گفت #حسين
هركجا بال زدم ،
بال و پرم گفت #حسين
مادرم داد به من
شیرِ محبت اما
من حسيني شدم از
بس پدرم گفت #حسين
تا گُل ِ نام تو واشد به لبم
باز پدر
گفت شُكرِ تو خدايا
پسرم گفت #حسين
هرچه دارم همه از
لطف پدر بود كه او
عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم
گفت #حسين
شعر غزل از :
#رضا_حمامي_آراني
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا ...
#دو_دمه
بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی یا حسین
به فدای لب عطشان حسین
( وای حسین ... ) تکرار
صَلَّى اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ
عَلَى الْحُسَيْن ...
ای علَمدار سپاه منو
ای میرِ حرم
دیده بگشا و نظر
که چه آمد به سرم
دیده بر هم مَنِه ای
سروِ به خون غلطیده
تا نگویند حسین
داغ برادر دیده ...
در کنار علقمه
سروی ز پا افتاده است
یا گُلی از گلشنِ
آل عبا افتاده است
یا حجة بن الحسن
عجل علی ظهورک
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )