eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیها ✍ یارب غریب و مضطرم؛ عجّل وفاتي آمد بلایا بر سرم؛ عجّل وفاتي خانه نشینیِ علی بی‌طاقتم کرد از بغض، پُر شد حنجرم؛ عجّل وفاتي دنیاپرستان یک به یک بیعت شکستند می‌سوزم و شعله ورم؛ عجّل وفاتي در پشتِ در خوردم زمین و چادرم سوخت در آتشِ دور و برم؛ عجّل وفاتي محکم زد و ضربِ غلافِ قنفذ انداخت بر دست و بازویم ورم؛ عجّل وفاتي ماندم میانِ هجمه‌ی دیوار و مسمار آزرده شد بال و پرم؛ عجّل وفاتي بی مادری سخت است، گرچه فوراً آمد فضه به جایِ مادرم؛ عجّل وفاتي خیلی برای داغِ محسن گریه کردم، هر شب میانِ بسترم؛ عجّل وفاتي طاقت ندارم اشکِ حیدر را ببینم جانِ همین چشمِ ترم؛ عجّل وفاتي آغوش می‌خواهد حسین اما توان نیست، در جای‌جایِ پیکرم؛ عجّل وفاتي باید به زینب بسپرم چندین کفن را در روزهای آخرم؛ عجّل وفاتي...! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت
. در پشت در یارت اگر غرق خون شد۳ تنها نه یار تو چنین واژگون شد۳ ببین غنچه‌ی باغت رفته از دستم گرفت از من دشمن ثلثی از هستم محسنم شده شهید فدای سرت۳ قامتم اگر خمید فدای سرت۳ ای امام بی کسم علی یاعلی۳ ای امام بی کسم علی یاعلی۳ از زبان مولا (علیه السلام): ای رنگ رخسارت ز سیلی مکدر۳ رویت مکن پنهان ز چشمان حیدر۳ مگیر دستت بر دیوار توان من مسوزانم بانوی جوان من من تک و تنها شدم فدای سرت۳ طعمه‌ی اعدا شدم فدای سرت۳ فاطمه یافاطمه تویی کوثرم۳ فاطمه یافاطمه تویی کوثرم۳ ✍ .
. گشتم اسیر پیری در موسم جوانی شد تیره در نگاهم ایام زندگانی وا می کنم به زحمت در روی شوهر خود با دست ناتوان و با قامت کمانی تا پای جان حمایت از رهبرم نمودم از او جدا نگشتم باحال ناتوانی دشمن به قصد کشتن زد تازیانه بر من من زیر پا فتادم در حد نیمه جانی رفتم فدک بگیرم از دشمن سیه دل برگشته‌ام به خانه با روی ارغوانی درکنج دیده ی من یک آسمان کبودیست مانده ز پنجه ی کین بر صورتم نشانی یا رب پس از خزانم با غنچه ها چه سازد این باغبان مظلوم در گلشن خوانی 🦋🦋🦋🔳🔳🔳🔳🦋🦋
. (س) (س) با حضرت خدیجه(س) _ به این ماه شب تیره/همه دردامو گفتم الهی خوب شی ای مادر/ بی تو از پا میافتم بلند شو تا که بهتر شه/ با حالت حال زارم غیرتو غیر باباجون/ آخه من کیو دارم میدونی، تو نباشی، بدون تو این، دلم میگیره حالت، داره تموم، امید من رو، ازم میگیره پاشو، که فاطمت داره، ازنگاه، توغم میگیره مادر مادر مادر تو بری.. غریب تر میشه پدرم تو بری.. آتیش میگیره جیگرم تو بری.. دنیا خراب میشه سرم (وای...... مادرم) _ مگه میشه بدون تو/دنیا خوب باشه بامن شب عقدم کنارم باش/ مادری کن برامن نمیشه باورم داری/ میری از پیش زهرات اینقدْ گریه نکن واسم/ بمیرم واسه اشکات بعده، تو سخته خیلی، برام تو این شهر، بی مروت اینها، نقشه کشیدن، از همین الان، که سر فرصت هر طوری، که می‌تونند، برای بابام، نزارن حرمت مادر مادر مادر بعد تو... به لب میارن جونمو بعد تو... آتیش میکشن خونمو بعد تو... میگیرن یه دردونمو *(بعد تو... غم میگیره کاشونمو)* (وای...... مادرم) _ بزار نور نگاه تو/ روی چشمام بتابه بدون تو پریشونم/ حال و روزم خرابه یه حرفایی تو چشماته /چقدَر بی قراری یه رازی داره این اشکات/ مثه ابر بهاری دیشب، دیدم یه چند تا، کفن آورده، واست بابایی حرفایی، زد کنارت ، ابر بهاری ،  شدین دو تایی حرف از، یه بی کفن بود، حرف غریبی، حرف جدایی مادر مادر مادر شنیدم..حرفْْ بودْ از آتیش وحرم شنیدم.. غریبْ میمونه پسرم شنیدم.. خون میشه چشمای ترم شنیدم.. میگیرن دورو برش و شنیدم.. میشینن رو پیکرش و شنیدم... میبرّن بزور سرش و (وای... حسین) شعرونغمه الاحقر كربلایی 👇
. شهادت (ص) (س) داری میری تنها میزاری دختر تو میکشی به سختی نفس آخر تو مدینه دلت رو پر خون کرده ولی، غیر علی هیچکس که نبود یاور تو سفارشاتو یادشون رفت حرمت ماها رو شکستن تو رفتی و بعد تو دست علی رو توی کوچه بستن من بی تو ای بابا_تنها شدم خیلی اجر رسالت شد_این صورت نیلی مولا اباالزهرا ........... اگه بری غم رو سرم آواره پدر مدینه با اهلش پی ِ آزاره پدر آتیش حسادت داره غوغا میکنه زندگی پس از تو دیگه دشواره پدر خونه ای که معدن وحی ِ اینا بهش هجوم میارن داغ حسین و حسنم رو همینا رو دلم میزارن این خاطرات تلخ_بازم میشه تکرار زینب هراسونه_تو کوچه و بازار وای از دل زينب ...... اونیکه غمش شعله به قلبم میزنه تا خونه منو از کوچه آورد یه تنه کسی که خبر داره چی اومد به سرم اونیکه عصا شد واسه مادر حسنه اون کسی که کینه به دل داشت راهمونو تو کوچه سد کرد چادری که روی سرم بود جلو چشه همه لگد کرد با اینکه دلگیر از_دیوار و مسمارم یک لحظه از حیدر_ دس برنمیدارم مولا علی جانم ✍ 👇
. منم زهرا غریب عالمینم شده ابر بهاری هر دو عینم در این ایام حیرانم بگریم به محسن یا حسن یا که حسینم .
. لحظه های آخر😭 حیدر بِنِگر که بودنم‌ سخت شده با این همه درد، ماندنم سخت شده از بس که نمانده نا دگر در تن من بر روی زمین نشستنم سخت شده شرمنده که پیش تو زمین‌گیر شدم در پای تو هم پاشدنم سخت شده از همسر رو گرفته ات، خرده مگیر با روی کبود، دیدنم سخت شده اندوه گران فاطمه غربت توست بر داغ تو غصّه خوردنم سخت شده دشمن به بهانه ی عیادت آمد بر دشمن من نمردنم سخت شده از فضّه کمک گرفته ام پیش عدو چرخاندن کلّ گردنم ،سخت شده😭 با این همه زخم در تنم، آه؛ علی با دست تو غسل دادنم سخت شده ای محرم بی کس و غریبم،حیدر در قبر ،نهادن تنم سخت شده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. مادر: نازنين دختر من نور چشم تر من تو گل حیدری و همه جا یاور من بنشین دخترکم شانه کنم موی تو را تا ببوسم دم آخـر رخ نیکوی تو را وای علی وای علی(2) دختر : نازنين مادر من سایه ات بر سر من نیمه ی شب تو چرا میروی از بر من ای عزیز دل من از چه تو پر بسته شدی مثل بابای غریبم ز همه خسته شدی وای علی وای علی(2) مادر: گل دردانه تویی شمع و پروانه تویی بعد من زینب من بانوی خانه تویی ذات حق خوانده تو را زینت بابا باشی بعد من در همه جا یاور مولا باشی وای علی وای علی(2) دختر : ای طرفدار علی بهترین یار علی بعد تو زار شود به خدا کار علی بیت الاحزان شود از بعد تو این خانه ما میرود شور و صفا از در کاشانه ی ما وای علی وای علی(2) مادر: من زمین گیر شدم از جهان سیر شدم در جوانی تو ببین چقدر پیر شدم من که در راه علی هستی خود را دادم عاقبت بهر ولایت به زمین افتادم وای علی وای علی(2) یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب) .👇
. نبینم اشکُ تو یِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده ها و خوشی هامون یادته از رو هم ، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب میکرد دعامون یادته دعا میکرد بمونیم برای هم همدم و همدل و هم صدای هم تازه فهمیدم چی میدید که میگفت الهی که پیر بشید بپای هم منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دو باره میمیرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم  اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن حلالم کن که من از پیشت میرم حلالم کن  تو خونه ات سر به زیرم رو مو بر می‌میگردونم غصه نخور بخدا که  مجبورم رو بگیرم تو خودت میبینی دست به دیوارم با سوالِ تو جوابی ندارم این یه رازیه  برا من و حسن مجبورم تو خونه چادر بزارم.... میثم مؤمنی نژاد .
. با علیهماالسلام گریز به روضه ی حضرت علی اصغر علیه السلام توی کوه و صحرا داری گریه می کنی فدای پلکای زخمیت پسرم کنار هیزم ها داری لطمه می زنی یه عمره از داغ تو خون جگرم مظلوم یه عمره به غربت شدی محکوم یه لحظه نشد قلب تو آروم مظلوم شدی دائم از حقّ خود محروم الهی بشه قلب تو آروم خدا رو قسم میدم.... به قلب صبور تو که دیگه بشه امضا.......ایشالا ظهور تو اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸 هزار و صدساله داری روضه میخونی برای دستی که رفت بین طناب چهل نامرد پست، منو بدجوری زدند تو رو روضه ی کوچه میده عذاب مظلوم دلت زخمه از زخم رو پهلوم یه لحظه نشد قلب تو آروم مظلوم پر از دردی از دردای بازوم الهی بشه قلب تو آروم خدا رو قسم میدم.... به قلب صبور تو که دیگه بشه امضا.......ایشالا ظهور تو اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸 با داغ شیش ماهه، دلت میره کربلا بازم مضطر میشی با روضه ی آب علی اصغر شد ذبح توی آغوش حسین نداره روی رفتن سمت رباب مظلوم با داغ علی؛ کودک معصوم نشد دیگه قلب حسین آروم مظلوم کشیده سه شعبه رو از حلقوم نشد دیگه قلب حسین آروم خدا رو قسم میدم.... به قلب صبور تو که دیگه بشه امضا.......ایشالا ظهور تو اللهم عجل لولیک الفرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. 🎼 ................... شونه به موهام داره می‌زنه مادر بمیرم با همون بازو و پهلوی شکسته از توو نگاهش دارم اینو می‌خونم دیگه مادرم از دست زمونه شده خسته گرچه دلش خونه از این دوره زمونه خنده به لب موی منو می‌زنه شونه داره وصیت می‌کنه دونه به دونه عزیز من حالا دیگه رسیده وقت مرگ مادر تو بعد من مادری کن برای خواهر و برادر ############# دختر خوبم عزیز دل مادر اینه این دم آخر واسه تو ختم کلامم جون تو باید بشه وقف امامِت مث من که سپر شد بدنم واسه امامم من با همه سختی و بی‌مهری که دیدم با دل و جون درد و بلاها رو خریدم لحظه‌ای از یاری حق دست نکشیدم محسن من فدایی شد واسه دفاعِ از ولایت حکایت تو ام‌ باید بشه شبیه این حکایت ############## روزای سختی پیش روته عزیزم تو باید که به جونت بخری رنج و بلا رو بعد حسینم تک و تنها تو باید بگیری روی دوشت علم کرب‌وبلا رو بعد حسین خیمه توو آتیش میشه غارت سهم حسین قتله و سهم تو اسارت سهم حسین تیغه و سهم تو جسارت با خطبه‌هات شبیه من بساط ظلمو ریشه‌کن کن تموم عالمو پر از اسم شهید بی‌کفن کن .👇
👆 از زبان بی بی (سلام الله علیها):👇 در پشت در یارت اگر غرق خون شد۳ تنها نه یار تو چنین واژگون شد۳ ببین غنچه‌ی باغت رفته از دستم گرفت از من دشمن ثلثی از هستم محسنم شده شهید (فدای سرت)۳ قامتم اگر خمید (فدای سرت)۳ ای امام بی کسم علی یاعلی۳ ای امام بی کسم علی یاعلی۳ (علیه السلام):👇 ای رنگ رخسارت ز سیلی مکدر۳ رویت مکن پنهان ز چشمان حیدر۳ مگیر دستت بر دیوار توان من مسوزانم بانوی جوان من من تک و تنها شدم فدای سرت۳ طعمه‌ی اعدا شدم فدای سرت۳ فاطمه یافاطمه تویی کوثرم۳ فاطمه یافاطمه تویی کوثرم۳ ✍ .
. پر میکِشم میرم_خیلی غریبونه یه فکری کن آقا_برا ، درِ خونه جلوم‌نکن‌گریه_ نیگا به حالم کن میزارمت تنها_بیا حلالم کن درسته سخته درد پهلو درسته سخته این مریضی اما هنوز یار تو هستم میدونی که برام عزیزی علی علی غریب عالم دیدی زدن مَردُم_به عشقمون تیشه مزدِ  رسالت این_هیزم و آتیشه غربت محض تو_قلب منو کَنده برا غمت مولا_همسایه می خنده اگه دلای اینها سنگه سنگ تو میزنم به سینه الهی فاطمه ت بمیره اشک غریبی تو نبینه علی علی غریب عالم..... دارم میسوزم که_دست رو بستن فدا سرت حیدر_دستمو بشکستن یه عالمه عشق و_تو دلم انداختی راستی بگو آقا_تابوت مو ساختی؟ این بدن و شبونه غسل کن تو دل شب جسممو خاک کن پاشو برو خاطره هامو از دیوارای خونه پاک کن علی علی غریب عالم....‌‌‌ 👇
. از روی بستر برنمی دارم سرم را آهسته می بندم دو چشمان ترم را تا آن كه پرپر گشتنم را كس نبيند کردم برون گُل های یاس و پرپرم را پوشانده ام رخسار نيلی را،كه شايد حيدر نبيند گوشه ی چشم ترم را چون روبرو گشتند با من غنچه هايم اسما توخود درياب حال دخترم را هجده ورق از دفتر عمرم تمام است آماده ام بندد شهادت دفترم را كردم وضو ازاشك وهنگام شهادت خواندم دراين بسترنماز آخرم را چيزی نمانده تا نهان ازچشم دشمن پنهان كند در شب علی خاكسترم را ترسم علی از پا بيفتد ای «وفایی» بردوش خود وقتی بگيردپيكرم را
. با حضرت زینب کوکب روشن من، ای مه منظومه ی من آه ای دخترک خسته ومظلومه ی من مدتی می گذرد خواب نداری بنشین به روی پای خودت تاب نداری بنشین ازچه بردیده ی من دیده ی خود دوخته ای توچه دیدی به رخ من که چنین سوخته ای گرچه روزمحن من شب یلدای شماست این کبودی سند غربت بابای شماست سعی کن غم به دلت اینهمه غالب نشود دخترم چون توکسی ام مصائب نشود آنقدرداغ ببینی که دلت داغ شود لاله های جگرت زینت هرباغ شود چهره ی غرق به خونی زپدر می بینی آه ازآن لحظه که در تشت جگرمی بینی دل شرر دارد وچشمان ترم می سوزد تا تو را می نگرم من، جگرم می سوزد شدسرشته غم واندوه به آب وگل تو همه فریاد برآرند امان از دل تو گل یاس چمنم، ای گل دردانه ی من گوش کن برسخنم روشنی خانه ی من دل تو چون دل من همدم اندوه وبلاست پیش روی تو عزیزم سفرکرب وبلاست باخبرباش که من پیرهنی دوخته ام پیرهن که چه بگویم، کفنی دوخته ام گرچه دربین مصیبات وبلا تنهایی تودرآن وادی طف نایبة الزهرایی روشنی بخش دلم دل زغمت تاریک است دخترم گریه مکن روز دهم نزدیک است صحبت ازقتلگه وسینه ی افروخته است لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است ✍ .
. خانه‌ را بر سرم از داغِ خود آوار مکن جارو از فضه مگیر آب شدی کار مکن تب مکن  لرزه مکن  خوب شو و  خواب برو لب مگز  حرف بزن  دردِ خود انکار مکن نان نپز  خاک مگیر  آرد مکن  راه مرو بسترت جمع مکن  کار به اصرار مکن به خود از درد مپیچ  آب مشو  چهره نگیر بغلی باز کن و  حالِ حسن زار مکن   نفسی آب بنوش  آه مکش  سرفه مکن زخمِ خود تازه مکن  مقنعه خونبار مکن نفسم حبس نمان  آینه‌ام خورد مشو قسمتم خنده‌ی  نا‌مردمِ بی‌عار مکن حرفِ تابوت نزن  باز وصیت ننویس یاد محسن نکن و بر جگرم خار مکن گفتمت فاصله‌گیر  آتش و بغض و لگد است حرفی از من نزن و  تکیه به دیوار مکن گفتم ای در مشکن  شعله نزن  سینه مسوز زخم،  مسمار مزن  آه که مسمار مکن را باز مکن  باز کفن را مشمار صحبت از غسلِ تن و نیمه‌شبِ تار مکن دست لرزان و نخ و سوزن و چشمِ تارت آه ای یار مکن  یار مکن  یار مکن پیراهن را بسپار و غم گودال نخور زینبت را نشکن  صحبت دیدار مکن زینبت زار زند دشنه‌نزن تیغ مَبُر پیراهن را مکش و زخم تلنبار مکن جرعه‌ای آب، لبش خشک تنش پامال است نیزه‌ها را مشکن  این‌همه نیزار مکن شمر برگرد، گلو را سه نفر بوسیدند خنجرت بی‌اثر است  اینهمه اصرار مکن ۱۴۰۳/۰۸/۲۳ .
. 🎤 کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار می‌داند دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشه‌ی چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهارِ زندگی‌ام در خزان نشست؛ بیا! «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی، به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... ✍ ...................... جز به مهدی روی سیلی خورده نگشایم به کس منتقم باید ببیند روی سیلی خورده را ............ . از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد استاد حاج ✍ .👇
. (س) با مولا حیدر و هرکس داره بی نیازه عالمیه عالم بی نیازی ... نه ساله من چیزی ازت نخواستم الان میخوام تابوتمو بسازی بهت نگفتم چرا رو گرفتم به غیرتت بر نخوره عزیزم از رو لباسم منو غسل بدی کاش پیکرم از زخمه پره عزیزم ... مرگم رو خواستم با دله شکسته خدا هم این حاجتو زود بهم داد النگوهامو به فقیرا دادم ... غلاف یه دستبند کبود بهم داد وصیتای فاطمه زیاد نیست خبر دارم آخه دل تو خونه تابوتمو یه کم هلال درست کن کسی نبینه قامتم کمونه .... از پر کاه سبکترم می خواستم به شونه هات فشار نیاره جسمم ببخش اگه موقع غسلم علی اشک چشاتو در میاره جسمم ... دستای من بالا نمیاد امروز مشکل دست منو حل کن علی دلش برای بغلام تنگ نشده دخترمو به جام بغل کن علی بالا سر حسین شبا آب بزار شونه ی موهای سرش با زینب ... بوسه گرفتن از چشاش با توئه بوسه ی زیر حنجرش با زینب .... ✍ .
. حسن جان مادر میدونم سخته برات چیزایی رو که دیدی حسن جان مادر میدونم سخته برات چیزایی که شنیدی ولی مادر فراموش کن شدیم توی کوچه گرفتار فراموش کن که شد آسمون چشام تار فراموش کن که من خوردم اون روز به دیوار تو دیگه واسه خودت یک مردی اون روزم سعی خودت رو کردی نزاری  بابات بفهمه مادر که زده به صورتم نامردی حسین جان مادر چرا آسمون چشمات شده پر ستاره حسین جان مادر یکمی برای دلخوشیم بخند دوباره بیا مادر فراموش کن که دیدی منو پشت اون در فراموش کن تو آتیش چطور سوخته مادر فراموش کن که اومد تو خونه یه لشکر پسرم گریه نکن  آروم باش غم و غصه تو نبینم ای کاش دوباره میام پیشت روزی که آسمون خونه برا تو چشماش بیا زینب جان کمکم کن که بلندشم از میون بستر بیا زینب جان موهاتو شونه کنم برای بار آخر دیگه مادر فراموش کن اگه خون پهلومو دیدی فراموش کن کبودیه بازومو دیدی فراموش کن اگه زخم ابرومو دیدی کاش میشد پیشت بمونم اما دیگه خسته شدم از این دنیا زینبم گریه نکن واسه من بزار اشکاتو برا عاشورا ✍ 👇
. همسر خونه ی من عزیز من حیدر من پهلوون صف شکن بمیرم غم توی چهرت نبینم حرف شرمنده گیو دیگه نزن مدینه صدای مظلومو شنید به حمایت تو هیچکس نرسید الهی فاطمه واست بمیره یه نفر برا تو آهی نکشید دنیا از ما خسته شد منو ببخش دستای تو بسته شد منو ببخش پهلوون مدینه اگه تو شهر غرورت شکسته شد منو ببخش اگه من یاور خوبی نبودم اگه همسنگر خوبی نبودم تو رو جون فاطمه منو ببخش من برات همسر خوبی نبودم بعد من الهی راحتت بشه نذاری زندگی حسرتت بشه من که از نُه سال پیش دعام اینه فاطمه فدای غربتت بشه همه جا میگم یا مرتضی علی میزنم فقط صدا صدا علی مهمون قبر تموم عالمی دیدن فاطمه هم بیا علی از تو معذرت میخوام برا صدام تو ببخش اگه نمیبینه چشام تا قیامت اگه میشه با وفا برسون سلاممو به بچه هام ✍ 👇
. هر جا که عزا بر من مظلومه گرفتید ساکت منشینید حسین وحسن آنجاست این قدر پی قبر من زار نگردید هر جا دلتان می شکند قبر من آنجاست .
. سلام‌الله‌‌علیها عدو حیران شوی از وضع حیرانی که من دارم پریشانت کند حال پریشانی که من دارم کجاپروانه این‌سان سوخت،کی‌شمعی چنین‌سوزد؟ ندارد بلبل آشفته افغانی که من دارم به گِرد بسترم جمع‌اند اطفال پریشانم خدایا! چون کَنَم دل زین عزیزانی که من دارم فراق آتشین آمد، تو آب دیده! رحمی کن بر احوال دل زار و یتیمانی که من دارم الا ای محرم اسرار حق! سرّی است قبر من مبادا فاش گردد قبر پنهانی که من دارم .
. رسم زمونه اکنون رسیده ، وقت جدایی من می شوم در، رهت فدایی تو می مانی واین درو دیوار خدانگهدار خدا نگهدار(2) دیگر ننالم ، از سوز بازو شبها نگریم، از درد پهلو رفتم زدنیا ، با چشم خونبار خدانگهدار خدا نگهدار(2) غُسلم بده با، اشک غم وتب مرا کفن کن ، درنیمه ی شب تا کمتر سوزی، زآه شرربار خدانگهدار خدا نگهدار(2) ترسم زجان ، تو ناله خیزد کز پهلوی من، خونابه ریزد ترسم که بینی ،توجای مسمار خدانگهدار خدا نگهدار(2) چشمت فتد چون، بر روی نیلی برچهره ی خود ، مزن توسیلی زین غُصه گردی، عمری عزادار خدانگهدار خدا نگهدار(2) پیش حسینم ، کمتر فغان کن خاکسترم را، درشب نهان کن توماندی واین ، گل های گلزار خدانگهدار خدا نگهدار(2) دفنم چوکردی ، بنشین کنارم قرآن بخوان بر، روی مزارم ترسم زقبر و، ازآن شب تار خدانگهدار خدا نگهدار(2) .