eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
601 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙 #⃣ #⃣ خداحافظ ای کوچه های مدینه خدا حافظ ای زخم بازو و سینه خداحافظ ای گریه های شبانه خداحافظ ای ضربه ی تازیانه خداحافظ ای سرو از غم خمیده خداحافظ ای امید دل، نور دیده خداحافظ و وعده ی ما به گودال کنار تنی پاره و سر بریده زآنچه آن بدترین مردم کرد صورت مادرم تورم کرد آنقدر ضربه سخت و کاری بود مادرم راه خانه را گم کرد... زهرای من! قلندر خوبی نبوده ام من را ببخش؛ شوهر خوبی نبوده ام با درد ِ دنده های ِ شکسته جدال کن تقصیرِ دستِ بسته ی من شد حلال کن دلگرمی علی! چقدر زود می روی!؟ نه سال شد فقط، به نظر زود می روی! بعد از تو فیض های خدایی نمی رسد فریاد مرتضی که به جایی نمی رسد زهرا بمان و چهره ی غم را عبوس کن زهرا بمان و زینب مان را عروس کن غصه به کار دل گره  ی کور می زند خیلی دلم برای حسن شور می زند زهرا نرو، که بغض بدی در گلوی توست دامادی حسین و حسن آرزوی توست حالا که اعتنا به قسم ها نمی کنی فکر حسین تشنه لبت را نمی کنی!؟ دیدی که رنگ از رخ مهتاب می پرد شبها حسین تشنه لب از خواب می پرد در باغِ میوه های دلت، سیبِ نوبر است این کربلایی از همه شان مادری تر است *روزهای آخر صدا زد: زینب جان! مادر بیا یه پیراهن نیمه کارِ دارم، زینب نگاه کرد دید یه پارچه ی سفیده مادر داره پیراهن باهاش میدوزه، گفت: مادر! این چیه؟ گفت: زینبم! من کربلا نیستم برا حسینم مادری کنم، این پیرهن رو جای من تن حسین کن.‌‌..* حرف از سفر زدی و تبسم حرام شد پیراهن حسین شنیدم تمام شد باشد برو، قبول، علی بی پناه شد باشد قرارِ بعدی مان قتلگاه شد باشد برو که کرببلا گریه می کنیم با هم کنار طشت طلا گریه می کنیم *ای حسین...*
#⃣ #⃣ #⃣ علامۀ مجلسی می نویسه:امیرالمؤمنین نمازش رو توی مسجد خوند، از مسجد آمد بیرون،تا خَمِ کوچه رو رد کرد دید یه عده از این کنیزا در حال گریه دارن نگاش میکنن، امیرالمؤمنین صدا زد: "مَا الْخَبَر؟" چی شده؟ یهو یکی روش بشه،نشه،صدا زد: آقا! اگه میخوای فاطمه ات رو ببینی عجله کن..." فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا" امیرالمؤمنین دوان دوان خودش رو رسوند، وارد حجره شد،" وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا ... وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالا" دید فاطمه داره از درد به خودش رو زمین می پیچه... "فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِه" عمامه رو برداشت، زانو زد زمین، سَرِ فاطمه رو از زمین بلند کرد گذاشت تو بغلش "وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" صدا زد:یا زهرا! با من حرف بزن...اما جوابی نشنید...یه بار دیگه صدا زد: فاطمه! عزیزم!" فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ " آی مردم! باورتون میشه این علی است؟ باورتون میشه این همون علی است که دَرِ خیبر ازجا بلند کرده؟ همه ی قدرتش رو آقا جمع کرد، برای بار آخر صدا زد:" فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ كَلِّمِينِي" زهرا جان! من به کسی التماس نمی کنم، اما الان دارم تو رو التماس می کنم "كَلِّمِينِي" كَلِّمِينِی، یه کمی حرف بزن علی نمیره كَلِّمِينِي، حرفِ رفتن نزن علی میمیره كَلِّمِينِی، بگو تو کوچه چی اومد سرت كَلِّمِينِی، چیزی که به من نمیگه پسرت سر تویِ بغلِ امیرالمؤمنینِ،آقا خم شده رو صورتِ بی بی، تا صدا زد: "كَلِّمِينِي" زهرا! امیدم تو بودی، میخوای جواب ندی؟...صدا زد:" فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب" تا گفت من علی هستم... "فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْه" چشماش رو فاطمه باز کرد و یه نگاه به امیرالمؤمنین کرد...روایت میگه: تا نگاه کرد: "وَ بَكَتْ وَ بَكَى" هم زهرا و هم علی هر دو زدن زیرِ گریه.... می میرم برات، تو فقط گریه نکن پیشِ بچه هات، تو فقط گریه نکن میخندم برات، تو فقط گریه نکن ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#⃣ #⃣ #⃣ اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی با درد پیش پای همسرت باشی هِی گفتم از دردات هِی گفتی چیزی نیست *مادر وقتی حالش خوب نیست بچه ها هول میکنند...مادرِ...میگه چیزی نیست...من خوبم...غصه نخورید...من خوبم...بعد مهر فاطمه به علی قابل وصف نیست...هیچ جای عالم نمیشه با چیزی مقایسه کرد...هی میگفت:چیزی نیست...آقا چیزی نیست...* اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی با درد پیش پای همسرت باشی هِی گفتم از دردات هِی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی میُفتی چیزی نیست *چیزی نیست...تو ۱۸سالته...چرا اینطور راه میری...* تو دست به دیواری گفتی یکم خستم دیدم قنوتت رو گفتی یکم دستم... این بچه ها سایه رو سَر میخوان بانو تا وقت دامادی مادر میخوان بانو از رفتن و از من کمتر بگی ای کاش مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش چشمِ پر آب تو نقشِ برآبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم مویِ زینب هم خونَم بهم ریخته طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره هی میگه دیواره هی میگه گوشواره زینب با دل شوره هی روتو میبوسه شونه که می اُفته بازوتو میبوسه *ای واااای...ای واااای....ای واااای...* تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی *اونقدر آروم حرف میزد...تا میومد صدا گریه بلند بشه میگفت:حسینم بدخواب میشه...بچه هام بیدار میشن...شاید اولین کسانی که آستین به دهن گریه میکردند خودِ خانوم و مولا بودند...ولی کار به یه جایی رسید دید علی داره می میره...گفت:آقاجان! راحت گریه کن...* تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی یادت میاد اون روزایی که خواستگاری کردم و تو عمرِ من اون روزی بود که بی قراری کردم و یادت میاد اون روزی که قدم گذاشتی رو چشام همون شبی که اولین نگاهت افتاد تو نگام یادت میاد دست تورو بابات گذاشت تو دست من میگفت علی جان، فاطمه است تموم بود و هست من میگفت که باید کم کنی بارِ غم از شونِ علی فاطمه جان از این به بعد جونِ تو و جونِ علی فاطمه جان ممنونتم باتو دلم غمگین نبود تموم نه سال زندگیم هیچی مِثِش شیرین نبود *اما از اولش قرار بود من محرم راز تو باشم...تو محرم راز من...* کار تو بی حکمت که نیست که رو گرفتی فاطمه اگه حالت خوب نیست چرا به من نگفتی فاطمه؟! بمون بهار من بمون بمون کنار من بمون سپر نمیخواد شوهرت ای ذوالفقارِ من بمون بمون عزیزم حیدر تو فتنه ها تنها نذار ایشالا خوب میشی نرو رو قلبم پا نذار ✍شاعر:محمدجواد پرچم ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#⃣ #⃣ #⃣ جزداغ تو،هیچ کس مرا پیرنکرده است اینگونه،شکسته و زمین گیر نکرده است بچه یتیمایِ خانم، تسلیت می گم بی مادر شدنتون رو ... آی خانم .. آی خانم ... اصلا نیاز به خواننده و روضه خوان ندارید ... آدمی که اومده کنار قبر مادرش ؛ نه تنها نیاز به روضه خوان نداره دیگران میان هی آرامش می کنن ... آی حسین .. آی حسن .. آی زینب .. آی ام کلثوم ... کار یه جوری می شد کنار قبرِ فاطمه ، بچه ها می اومدن زیر بغلِ علی رو می گرفتن ... بابا ؛ ما که بی مادر شدیم نکنه می خوای ما رو بی بابا کنی ... خوش به حالتون ، دلاتون می سوزه برا زهرایِ مرضیه(س) ...* جزداغ تو،هیچ کس مرا پیرنکرده است اینگونه،شکسته و زمین گیر نکرده است کاری که غم تو کرد ، با سینۀ من شمشیر و سپاه و نیزه و تیر نکرد *شاید وقت گریز نباشه،اما ما تابع این قوانین نیستیم دلمون هر جا بره دنبالش میریم ،حقیقتش رو بخوای حسین هم تو گودال همین رو می گفت .... مادر... کاری که غم تو کرد،با سینۀ من شمشیر و سپاه و نیزه و نعل اسبُ ... برگردم مدینه ... شب آمد و به سرت آمدم،برار سری ... *فاطمه جانم ... رفتی چراغ خونم رو خاموش کردی ...* شب آمد و به سرت آمدم،برار سری ... *یه حرفی با من بزن ... دلم برات تنگ شده زهرا جانم ... هم گریه کن باش هم روضه خوان ...* شب آمد و به سرت آمدم،برار سری ... نبود شرط وفا خود رَوی ، مرا نبری ... *برا اهل محبت،خدا شاهده کشنده ست ، چه کردند با آقامون علی .. اون سید بزرگوار بعد از سال هایِ طولانی عمر وقتی می پرسند چرا سکوت می کنی ؟ می گه همش تو این فکرم اینا با بابام چه کردند ... اینا با مادر ما زهرا (س) چه کردند ... یکیش رو بگم ، فاطمه جانم ...* به روز لحظه شماری کنم که شب برسد ... *ای آقام .. ای آقام .. یعنی چی علی جان؟ یعنی می ترسم روز بیام کنار قبرت جای قبرت رو پیدا کنند .. اینا خیلی بی تربیت اند فاطمه جان .... چی می دید علی ؟ .. علی می دید اون روزی که اینا جای بدن حسین رو پیدا کردند ... ده نفر داوطلب شدند گفتند یه کاری کنیم دیگه از این بدن چیزی باقی نمونه .... حسین ...... ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#⃣ #⃣ #⃣ ای كه میگی به روضه خون روضه ات رو اینجوری نخون منم میگم با دلِ خون خدا كنه دروغ باشه میگن كه گوشواره شكست میگن روی زمین نشست مونده هنوز جایِ یه دست خدا كنه دروغ باشه به زخم تو نمک زدن به خاطر فدک زدن مادرمُ کتک زدن خدا كنه دروغ باشه دنیا به ما وفا نکرد دردامونُ دوا نکرد قنفذ چرا حیا نکرد خدا كنه دروغ باشه جاریِ اشکش مثه رود بینِ در و آتیش و دود گناهِ محسنش چی بود خدا كنه دروغ باشه تو کوچه هایِ بی سپر تنها میونِ رهگذر چهل نفر به یک نفر خدا كنه دروغ باشه *از اینجا وصل شیم علقمه، از اونجا روضه بخونم،علقمه هم همین اتفاق افتاد،چهل نفر نه،چهار هزار نفر به یک نفر،اما اون یک نفر عباس بود،اون یک نفر پسرِ امیرالمؤمنین بود،چهارهزار نفر رو کنده ی زانو همه هدف گرفتن عباس رو،الله اکبر،اول دست هارو قطع کردن،وقتی بازوش رو زدن،ابی عبدالله داشت رجز میخوند،تا این اتفاق افتاد،ابی عبدالله،از اون ورِ میدان صدا زد: " اَنَا بنُ فاطِمه" یعنی عباس یادت نره،بازوی مادرِ من رو هم تو کوچه ها زدن...تو مَردی،تو پهلوانی،تو عباسی،اما مادرِ من یک زنِ هجده ساله...مگه دستش چقدر توان داشت،چهل نفر دورش حلقه بزنن....امام باقر فرمود: سبب شهادت مادرِ ما همون ضربه های غلاف بود...یه جوری زد... علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دری شکست در آن دَم، فتاد بر رویت شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید رسید آتشِ نمرودیان به گیسویت جراحتی است به روی پرت از آن ایام نشانه ای ز ملاقات میخ و پهلویت هوا ز جور مخاف چو قیرگون گردید نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت شاعر : *مدینه با غلاف زدن،کربلا هر کی هرچی داشت دور حسینش حلقه زد،" فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ" امام باقر فرمود:جدِّ مارو به پنج وسیله کشتن،یه عده شمشیر زدن،یه عده تیرزدن،یه عده نیزه زدن،یه عده سنگ زدن....{ اما این آخری رو تا قیامت نمیشه باورش کرد...خیلی باورش سخته} امام باقر می فرمایند:" وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا؛" پیرمردها با چوب و عصا میزدن ... بگو : حسین ... ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#⃣ #⃣ #⃣ كبوديِ بدنِ مادرم مرا كشته سياه كرده جهان را سفيديِ مويش فدايِ چادرِ آتش گرفته ات زهرا درونِ شعله چه آمد به روزِ گيسويش *روضه بخوانم: هيزم رو ريختن پايِ در، در شعله ور شد، با همه ي زورش فاطمه، در رو گرفت، شعله بالا رفت، يه صدايي مدينه رو پُر كرد: سوختم…* چه ضربه اي، چه صدايي، چه دستِ سنگيني سه ماه فاطمه پوشيه بسته بر رويش شبيه كِشتيِ پهلو گرفته مي ماند شكسته شد به لگد، دنده ها و پهلويش “رويِ گُل كه با پا نميزنن چهل نفري يك زن رو تنها نميزنن اي قنفذ! بس كن، با تهِ غلاف اينجوري رويِ بازويِ زنها نميزنن مادرم رو كُشتيد، ولش كنيد اي حروميا چي سرش آوُرديد، كه يهو داد زد: فضه بيا با چه دستي زده كه جايِ كبودي از گوش يكسره تا به لبِ توست، خدا رحم كند” و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد همين غلاف گرفته توانِ بازويش فدايِ دخترِ مادر، گريزِ روضه زدم ببين به دستِ زنِ حرمله، النگويش   *با اسب رفتن تو خيمه ي زنها، زنها مي دويدن، با اسب دنبالِ دختر سه ساله كرد، گوشواره ي بچه رو كشيد، حسين…* ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─