eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. خونه کرده عشق تو توی دلم کرم تو آبرو داده به من من حسینی شده ی دست توأم بأبی انت و امی یاحسن تو مالک جان وتنی دوای دردای منی بزار یه امشبو بگم حب الحسن اجننی (حب الحسن اجننی) _ توکریم بن کریمی یاحسن تویی اون عشق قدیمی یاحسن سر سفره ی تو من قد کشیدم تو رفیق بچگیمی یاحسن امشب تو این سینه زنی میخام بخونم علنی آی اهل عالم بدونید حب الحسن اجننی حب الحسن اجننی _ صاحب اختیار شاه عالمین به علی و فاطمه نور دوعین یا امام حسن خودت یه کاری کن جانمونم از زیارت الحسین امام حسن شاه کرم بده اجازه که برم پای پیاده اربعین قدم قدم تابه حرم قدم قدم بایه علم ایشالا اربعین میام سمت حرم بامدد شاه کرم ایشالا اربعین میام سمت حرم... 👇
. ای نور چشمان نبی ، آقای بی همتا ، ای یوسف زهرا عشق ابالفضل و حسین ، ای نایب مولا ، ای یوسف زهرا ای حیدر جنگ جمل ، ای معنی طوفان ، پیروز هر میدان لرزد هنوز از غیرتت ، پشت حرامی ها ای یوسف زهرا بنده نوازی های تو ، کرده چه غوغایی ، الحق که آقایی راه آمدی با دشمنت ای مهربان آقا ، ای یوسف زهرا وا کن گره از کار من ، جان حسین جانت ، دستم به دامانت ای مهربان تر از همه ، حلال مشکل ها ای یوسف زهرا آقا عزادار تو را ، زهرا جدا کرده ، حیدر دعا کرده گریه کُنَت خندان بُوَد در محشر کبری ، ای یوسف زهرا آه ای معز المومنین ، ماندی چرا تنها ، در بین این دنیا گریه کنان از غربتت ، شد ماهی دریا ، ای یوسف زهرا شد با غرور تو چه ها ، در کودکی آقا ، ای وای ازین دنیا گشتی عصای مادرت ، در کوچه ی غم ها ای یوسف زهرا تو در میان خانه ات ، گشتی چرا مسموم ، یا سید المظلوم شد قاتل تو همسرت ، واویلا واویلا،  ای یوسف زهرا دادی نشان تو از همه ، هستی حسینی تر ، ای شاه بی لشکر گردیده از " لا یوم " ِ تو ، در آسمان غوغا ، ای یوسف زهرا .👇
. ماهى دريا كند - گريه براى حسن سينه بزن سينه زن - روز عزاى حسن زَهْر كرده ناتوانم پُر ز خون شده دهانم خاطرات كودكىّ ام مى زند شرر به جانم "فلك ديدى چه خاكى بر سرم كرد به طفلى رَخت ماتم در برم كرد الهى بشكنه دست مغيره ميون كوچه ها بى مادرم كرد" امون اى دل اى دل٣ امون اى دل واى… - اين غصه ها اى خدا - كِى ميشود باورم؟! در پيش چشمم فتاد - روى زمين مادرم شد خزان همه بهارم بعد كوچه بى قرارم من ز قنفذ و مغيره تا هميشه كينه دارم "چرا بال و پر ما را شكستى؟ تو نخل بى بَر ما را شكستى الهى بشكنه قنفذ دو دستت كه دست مادر ما را شكستى" امون اى دل اى دل٣ امون اى دل واى… - در پيش من يا أخا - مى ريزى اشك از دو عِيْن من ديده ام غم ولى - لا يَومْ كَيَومِ الحسين در كنار پيكر تو مى رسد برادر تو مى زند به دلْ شراره روضه هاى مادر تو "اگر كشتند چرا آبت ندادند تو را زآن دُر نايابت ندادند اگر كشتند چرا خاكت نكردند كفن بر جسم صد چاكت نكردند" امون اى دل اى دل٣ امون اى دل واى… 👇
. داغه غمت ، نیست بخدا ، داغ کمی ، حسن جانم سخته برام ، باورشم ،بی حرمی ، حسن جانم ببخش آقا ، واسه غربت تو اگه کاری نکردم ببخش آقا ، دله سیر براتو اگه زاری نکردم ببخش آقا ، یابن الزهرا حسن جانم ، ای جان آقا زهرجفا ، برده امون ، از بدنت ، حسن جانم لخته ی خون ، جاریه از ، توو دهنت ، حسن جانم بمیرم من ، که لب و دهنت پُره لخته ی خونه بمیرم من ، نبینم حال و روز تو که پریشونه بمیرم من ، ای مظلومم حسن جانم ، ای مظلومم عمریه که ، چشم تو بود ، کاسه ی خون ، حسن جانم پیر شدی از ، داغه غم ، مادرمون ، حسن جانم شدی راحت ، از نگاهه مغیره و قنفذ نامرد شدی راحت ، از غمایی که عمریه قلبتو خون کرد شدی راحت ، ای مظلومم حسن جانم ، ای مظلومم یادمه اون ، هُرم تبه ، نیمه شبات ، حسن جانم مردک پست ، مادر و زد ، پیش چشات، حسن جانم یه جوری زد ، دیدی مادرمون راهه خونه رو گم کرد یه جوری زد ، تا سه ماه شده بود خونمون پُره از درد یه جوری زد ، ای مظلومم حسن جانم ، ای مظلومم روضه بخون ، از غمی که ، توو دلته ،حسن جانم حرفی بزن ، از اونی که ، قاتلته ، حسن جانم جلو چشمات ، دیدی مادرمون و چه جوری کتک زد جلو چشمات ، دیدی مادرمون و چیا سرش اومد جلو چشمات ، ای مظلومم حسن جانم ، ای مظلومم .👇
. سلام غریب شهر مدینه سردار تنها محاله دیگه ، بی کس تر از تو ببینه دنیا از آشنا و غریبه عمری ، دیدی تو آزار زمونه حتی نشد یه لحظه ، با دل تو یار تنهاتری از ، حیدر حسن جان گریون غم هات ، مادر حسن جان ای ماهی دریا برایت گریه کرده پیغمبر و زهرا برایت گریه کرده مظلوم حسن جان گریون برای موی سفیدت ، هفت آسمونه من موندم آقا هس قتلگاهت ، کوچه یا خونه برات بمیرم دریای غمهات ، چه بی کرونه مانند مادر ، تشییع تو بود ،کاشکی شبونه واویلتا چه غم عجیبی هزار و چارصد ساله غریبی ای قلبت از زار هلاهل پاره پاره قبر شریفت گشته ممنوع الزیاره 👇
. شهرمدینه‌باز  دارُ العزا شد کریـم‌آل‌الله جانش‌فـدا شد ذکر فاطمه  شد وَاحَسَناه یاصاحب‌َالزّمان آجَرَک‌الله چه‌کرده‌باحسن  این‌زهر کاری! خون‌دل‌از دهان گردیده‌جاری طشت‌پُر ازخون  دهد‌ شهادت نداشته‌این‌امام  یک‌روزِ راحت او که زندگی‌اش مظلومانه‌بود ای‌کاش‌که‌تشییعش‌؛مخفیانه‌بود از‌ جسمش‌حسین؛ با اشک دیده هفتادچوبه‌ی تیر بیرون‌کشیده وصیّت‌هایش‌را آقای‌ما گفت در آخرین نفس ازکربلا گفت در بستر میگفت‌: با‌آه‌ِجانـکاه لایوم‌کیومکْ‌یا اَباعبدِالله در شیب قتلگاه وقتی که افتاد باران‌سنگ و تیر عذابش‌می‌داد سنان بانیزه  زد بر دهانش شمر آمد با خنجر افتاد به‌جانش .👇
. بر دردو غم شد اجل طبیبم حتی در خانه ی خود غریبم آه و واویلا خواهرم زینب بیا در برم گریه کن بر من جای مادرم آه و واویلا تنها نه از دشمن جفا دیدم از آشنا هم طعنه بشنیدم آه و واویلا قاتل مادر بر روی منبر ناسزا می داد بر من و حیدر آه و واویلا دیدم پیش چشمم ظالمانه مادرم را زد قنفذ تازیانه آه و واویلا .👇
. بند اول: چقَدَر با کرمی تو همیشه سایه ی روی سرمی تو انقَدَر غریبی که بی حرمی تو یا حسن مولا به تو مایله دلِ من حل میشه همیشه با تو مشکل من عشق تو شده تموم حاصل من یا حسن مولا از ازل با تو بودم و تا ابد هم امیرمی زندگیم وقف تو شده مقصد این مسیرمی یا کریم یا حسن آقام بند دوم: با تو زندگیمه زیبا من حسینی شدم از لطف تو آقا نوکراتو میخره حضرت زهرا یا حسن مولا در خونه ی تو بازه سائل تو از جهانی بی نیازه یه نگاهت همه دنیامو میسازه یا حسن مولا سفره هات خوان رحتمه حاتمه ریزه خوار تو با همین بخشش و عطا میگذره روزگار تو یا کریم یا حسن آقام بند سوم غرور تو رو شکستن اونایی که راه مادرت رو بستن روبروت تو کوچه یک لشکر پستن امون از غربت چادرش به زیر پا موند ردّ سیلی روی صورتش به جا موند توو دلت یه عمری بغض کوچه ها موند امون از غربت از تب سرد کوچه ها سهم تو چشمای تره هی به مادر میگفتی که راه خونه از این وره یا کریم یا حسن آقام .👇
. |⇦•تو‌ حرم داری... مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی ●━━━━━━─────── بین دل هامون تو حرم داری توی رویامون تو حرم داری قبل از هر چیزی،به خدا که تو آرزوهامون تو حرم داری تکرار میکنم تو حرم داری و من اصرار می کنم توی کفشداری صحنت کار می کنم دلُ فرش پای این زوّار می کنم خاک پای زائرات سرمه چشمای منه گوشه صحن حسن،جنتُ الاعلای منه تا ابد هستم،من که مدیونت دل من عمری،شده مهمونت با رفیقای هیاتیم آقا،میرسم آخر زیر ایوونت... زانو می زنم،به دو دستای کریمت رو می زنم گوشه صحن تو رو جارو می زنم به دو دستای کریمت رو می زنم سفره دار عالمی،بس که تو صاحب کرمی چه شبیه مادرت فاطمه تو بی حرمی تکرار میکنم تو حرم داری و من اصرار می کنم توی کفشداری صحنت کار می کنم دلُ فرش پای این زوار می کنم بین دل هامون تو حرم داری توی رویامون،تو حرم داری قبل از هر چیزی به خدا که تو آرزوهامون تو حرم داری خاک پای زائرات سرمهٔ چشمای منه گوشه صحن حسن،جنت الاعلای منه تکرار میکنم تو حرم داری و من اصرار می کنم توی کفشداری صحنت کار می کنم دلُ فرش پای این زوار می کنم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•گریه‌کردی پسرم.... وتوسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی ●━━━━━━─────── گریه کردی پسرم من بمیرم تو دیگه مَردی،پسرم حسنم،گریه نکن! دنبال گوشواره نگردی پسرم چیزی نشده... فقط یه کم خاکی شده چادر من گریه نکن... چیزی نشده... فقط یه کم سنگین شده سرم حسن گریه نکن... آتیشم میزنه اشک چشات ای مادر! دارم می میرم از بغض صدات ای مادر! «گریه نکن ای مادر...!» غصه خوردی پسرم توی اون کوچه آخه مُردی پسرم حسنم! غصه نخور... دیدی منو خونه آوردی،پسرم؟ چیزی نشده... فقط یه کم دستم ورم کرده، همین! گریه نکن... چیزی نشده... فقط یه هو دیدی که من خوردم زمین گریه نکن... آتیشم می زنه اشک چشات ای مادر! دارم می میرم از بغض صدات،ای مادر! «گریه نکن ای مادر...!» چی کشیدی پسرم؟ سخته به والله هر چی دیدی،پسرم.. عاقبت می میری از طعنه هایی که شنیدی پسرم... چیزی نشده... فقط به هم خورده کمی تعادلم... گریه نکن... چیزی نشده... فقط،یه کم برام قرآن بخون واسَم گلم گریه نکن.... *حسنم چرا هرچی صدات میزنم‌جواب نمیدی؟چرا امشب آرومی حسنم؟..بیا جلو ببینم تو تاریکی نمیبینمت...صدا بلند شد..مادر!مادر! من حسینم نه حسن...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. شاه مردان  شیر یزدان پسری دارد کریم می کند بر ، سفره ی خود نوکرانش‌ را سهیم ای کریم حسن‌ جان با تو می چرخه زندگیم حسن جان آرزومونه که یه روزی آخر وسط صحن تو بگیم حسن جان هیبت داری یو‌ شهامت داری غیرت داری و صلابت داری عزت داری ، لطف بی حد داری نزدیکه روزی که گنبد داری ای دلاور ؛ بهر حیدر پسر ارشد تویی آنکه باید ، شیعه‌ بر او روو بیَندازد تویی جان ، عجب وقاری وارث حقِ تیغ ذوالفقاری تو عوض کردی سرنوشت جنگو چونکه کابوس اون شترسواری رهبر هستی ، میر لشکر هستی مرد جنگِ نابرابر هستی لشکر می بازه خودش رو آقا وقتی میگی ابنُ الحیدر هستی .👇
. دردی در این دل است که درمان نمی شود داغ عزای کوچه که پایان نمی شود درمانِ دل به زهر هلاهِل شنیده اید دردم به غیر زهر که درمان نمی شود من درد زخم سینة مادر گرفته ام درمان زخم سینه که آسان نمی شود اسرار خویش را به علی هم نگفته ام افشای راز ، یار پریشان نمی شود این غربتی که کرده خدا قسمت حسن دیگر نصیب هیچ مسلمان نمی شود یک یار هم برای سپاهم نمانده است اینسان امام بی سر و سامان نمی شود ایکاش یک جوان علمدار داشتم آه و نوا که لشگر قرآن نمی شود آری سپاه یک نفره لشگر من است همچون حسین یار غریبان نمی شود حتی میان خانه کسی نیست یاورم قاتل که مرهم دل سوزان نمی شود از داغ مادرم جگرم پاره پاره شد این جسم و جان رفته دگر جان نمی شود .
واحد؛ شب غربت.mp3
1.47M
علیه‌السلام دلش خون و آهش حزینه لاله لاله رو لب‌هاش می‌شینه ولی بی‌قراره برادر حال و روزش رو خواهر ببینه دلش خونِ دلواپسی‌ها، بی‌کسی‌هاست دلش خونه از غربت کوچه‌های مدینه وقتی که با خون، لب‌هاشو تر کرد پا تا سرش آتیش گرفت تا مثل مادر، پشت در افتاد بال و پرش آتیش گرفت آه از مدینه «غریب وطن ای حسن جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه خم به ابرو نیاورد غم دل مهربونش رو آزرد سر سفره‌شن مردم شهر شهری که خنده رو از لباش برد حالا التیام غماشه، زهر جعده دیگه از مغیره بسه هر چی زخم زبون خورد آه از صبوری، وقتی به قلبش تیر اهانت‌ها نشست آیینه بود و آخر قدش رو سنگ ملامت‌ها شکست آه از مدینه «غریب وطن ای حسن جان» شاعر: نغمه‌پرداز:
. 🏴 یا هفتم صفر شهادت مجتبی علیه السلام 👈 👈 👈 🏴بند اول غریبم من،غریب مادرم غریبم از،حسین غریب ترم میسوزم توو،آتیش همسرم غریبم من،حرم ندارم و ندارم من،زائر کنارم و یه شمع حتی،روی مزارم و غریبم من،مزارم و ببینید کریمم من،به کرمم بنازید غریبم من،در میام از غریبی زمانی که،برام حرم بسازید یه روز میشی صاحب،یه حرم زیبا آقا حرمی که گلدسته و،گنبدشه از طلا 《غریب آقام،یا حسن》 🏴بند دوم غریبم من،غریب خونه ام یه عمره که،سیر از زمونه ام غم کوچه،شده بهونه ام غریبم من،غریب کوچه هام هنوز داره،میلرزه دست و پام نمیدید کاش،اون صحنه رو چشام نشد باشم،سپر برای مادر که میسوزم،یه عمر به پای مادر توام باشی،به جای من میسوزی میسوزی تا،بشی فدای مادر حالا به زهر کینه،حاجت روا شدم خداروشکر برای،مادر فدا شدم 《غریب آقام،یا حسن》 🏴بند سوم غریبم من،با غربت آشِنام غریبم من،مثل علی بابام فقط زهره،حالا دیگه دوام غریبم من،غریب تر از غریب ندارم من،دیگه صبر و شکیب خوشه حالم،میرسم به حبیب بیا مادر،آتیش گرفته جونم داره تو طشت،میریزه لخته خونم نبین زینب،سخته برات ببینی یه روز میشه،سر جدا میبینی میشه نبینی خواهر،من نگران توام میبینی شمر و خنجر،من نگران توام 《غریب آقام،یا حسین》 📙مناسبت:شب مجتبی علیه السلام 🎤با نوای زیبا و دلنشین کربلایی جواد مقدم ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. شهرمدینه‌باز  دارُ العزا شد کریـم‌آل‌الله جانش‌فـدا شد ذکر فاطمه  شد وَاحَسَناه یاصاحب‌َالزّمان آجَرَک‌الله چه‌کرده‌باحسن  این‌زهر کاری! خون‌دل‌از دهان گردیده‌جاری طشت‌پُر ازخون  دهد‌ شهادت نداشته‌این‌امام  یک‌روزِ راحت او که زندگی‌اش مظلومانه‌بود ای‌کاش‌که‌تشییعش‌؛مخفیانه‌بود از‌ جسمش‌حسین؛ با اشک دیده هفتادچوبه‌ی تیر بیرون‌کشیده وصیّت‌هایش‌را آقای‌ما گفت در آخرین نفس ازکربلا گفت در بستر میگفت‌: با‌آه‌ِجانـکاه لایوم‌کیومکْ‌یا اَباعبدِالله در شیب قتلگاه وقتی که افتاد باران‌سنگ و تیر عذابش‌می‌داد سنان بانیزه  زد بر دهانش شمر آمد با خنجر افتاد به‌جانش .👇
. بر دردو غم شد اجل طبیبم حتی در خانه ی خود غریبم آه و واویلا خواهرم زینب بیا در برم گریه کن بر من جای مادرم آه و واویلا تنها نه از دشمن جفا دیدم از آشنا هم طعنه بشنیدم آه و واویلا قاتل مادر بر روی منبر ناسزا می داد بر من و حیدر آه و واویلا دیدم پیش چشمم ظالمانه مادرم را زد قنفذ تازیانه آه و واویلا .👇
. بند اول: چقَدَر با کرمی تو همیشه سایه ی روی سرمی تو انقَدَر غریبی که بی حرمی تو یا حسن مولا به تو مایله دلِ من حل میشه همیشه با تو مشکل من عشق تو شده تموم حاصل من یا حسن مولا از ازل با تو بودم و تا ابد هم امیرمی زندگیم وقف تو شده مقصد این مسیرمی یا کریم یا حسن آقام بند دوم: با تو زندگیمه زیبا من حسینی شدم از لطف تو آقا نوکراتو میخره حضرت زهرا یا حسن مولا در خونه ی تو بازه سائل تو از جهانی بی نیازه یه نگاهت همه دنیامو میسازه یا حسن مولا سفره هات خوان رحتمه حاتمه ریزه خوار تو با همین بخشش و عطا میگذره روزگار تو یا کریم یا حسن آقام بند سوم غرور تو رو شکستن اونایی که راه مادرت رو بستن روبروت تو کوچه یک لشکر پستن امون از غربت چادرش به زیر پا موند ردّ سیلی روی صورتش به جا موند توو دلت یه عمری بغض کوچه ها موند امون از غربت از تب سرد کوچه ها سهم تو چشمای تره هی به مادر میگفتی که راه خونه از این وره یا کریم یا حسن آقام .👇
. |⇦•گریه‌کردی پسرم.... وتوسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ مهدی رسولی ●━━━━━━─────── گریه کردی پسرم من بمیرم تو دیگه مَردی،پسرم حسنم،گریه نکن! دنبال گوشواره نگردی پسرم چیزی نشده... فقط یه کم خاکی شده چادر من گریه نکن... چیزی نشده... فقط یه کم سنگین شده سرم حسن گریه نکن... آتیشم میزنه اشک چشات ای مادر! دارم می میرم از بغض صدات ای مادر! «گریه نکن ای مادر...!» غصه خوردی پسرم توی اون کوچه آخه مُردی پسرم حسنم! غصه نخور... دیدی منو خونه آوردی،پسرم؟ چیزی نشده... فقط یه کم دستم ورم کرده، همین! گریه نکن... چیزی نشده... فقط یه هو دیدی که من خوردم زمین گریه نکن... آتیشم می زنه اشک چشات ای مادر! دارم می میرم از بغض صدات،ای مادر! «گریه نکن ای مادر...!» چی کشیدی پسرم؟ سخته به والله هر چی دیدی،پسرم.. عاقبت می میری از طعنه هایی که شنیدی پسرم... چیزی نشده... فقط به هم خورده کمی تعادلم... گریه نکن... چیزی نشده... فقط،یه کم برام قرآن بخون واسَم گلم گریه نکن.... *حسنم چرا هرچی صدات میزنم‌جواب نمیدی؟چرا امشب آرومی حسنم؟..بیا جلو ببینم تو تاریکی نمیبینمت...صدا بلند شد..مادر!مادر! من حسینم نه حسن...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. شاه مردان  شیر یزدان پسری دارد کریم می کند بر ، سفره ی خود نوکرانش‌ را سهیم ای کریم حسن‌ جان با تو می چرخه زندگیم حسن جان آرزومونه که یه روزی آخر وسط صحن تو بگیم حسن جان هیبت داری یو‌ شهامت داری غیرت داری و صلابت داری عزت داری ، لطف بی حد داری نزدیکه روزی که گنبد داری ای دلاور ؛ بهر حیدر پسر ارشد تویی آنکه باید ، شیعه‌ بر او روو بیَندازد تویی جان ، عجب وقاری وارث حقِ تیغ ذوالفقاری تو عوض کردی سرنوشت جنگو چونکه کابوس اون شترسواری رهبر هستی ، میر لشکر هستی مرد جنگِ نابرابر هستی لشکر می بازه خودش رو آقا وقتی میگی ابنُ الحیدر هستی .👇
. 🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. .
. سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن معرفت رنگ گرفته‌ است از عرفانِ حسن خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید قدرِ یک لحظه زمین‌گیر نخواهم گردید هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید تا خود حشر منم دست به دامان حسن عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود بنویسید مرا بی سر و سامان حسن رنگ پیراهن سرسبزِ دیارم حسنی‌ ست پرچم یَشمیِ خوش‌ نقش و نگارم حسنی‌ ست نه فقط من..،همه ی ایل و تبارم حسنی‌ ست بوده جدَّم یکی از پیرغلامانِ حسن ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است این شعارِ همه‌ی ما ، حسنی‌ها ، شده است: " تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن" خاک خشکیم که لب‌تشنه‌ی جامی بودیم کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم می نشستیم سر سفره ی احسان حسن من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم فقط از دوری معشوق خودم مینالم پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن روضه‌تر از غم آقای کریمان ،غم نیست وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست مادری‌تر ز حسن در همه ی عالم نیست تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن! آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است از مصیبات حسن ، خونِ خدا خون‌جگر است سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است گریه‌کُن‌های حسین‌اند پریشان حسن کوچه‌ای تنگ برای غم او بانی بود قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود داغ ناموس گرفته‌است گریبان حسن سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن ✍ .
. ۴۰ تو نور چشم حیدری یا حسن دردانه ی پیمبری یا حسن تو در کرامت محشری یا حسن گل باغ ولا امام مجتبی تو در کرامت بی نظیری آمده ام دستم بگیری کریم عالم یا حسن جان۲ تو گلبن ولایتی یا حسن تو اسوه ی کرامتی یا حسن سر تا به پا عنایتی یا حسن تو سبط خاتمی کریم عالمی آمده ام بر تو پناهم از کرمت نما نگاهم کریم عالم یا حسن جان۲ به درد عالم یا حسن طبیبی تو در سخاوت و کرم عجیبی اما تو در خانه ی خود غریبی همسر قاتلت خون نموده دلت ای دومین ماه مدینه گردیده ای شهید کینه کریم عالم یا حسن جان۲ زهر ستم شرر زده به جانت سوزانده است تا مغز استخوانت گردیده کم صبر تو و توانت زینبت شد حزین حسین شد دلغمین چون شمع شد پیکر تو آب گشتی ز زهر کینه بی تاب کریم عالم یا حسن جان۲ جان به فدای ذکر یا رب تو جانت ز کین رسیده بر لب تو خون شد دل غمدیده زینب تو حال تو شد خراب دل برایت کباب افتاده ای از پا حسن جان خون شد دل زهرا حسن جان کریم عالم یا حسن جان۲ پیکر پاکت روی دوش یاران تابوت تو گردیده تیرباران حسین و عباس تو دیده گریان شده ظلم فراوان تنت تیرباران جان به فدای غربت تو دشمن شکسته حرمت تو کریم عالم یا حسن جان۲ دیدی عدو آتش به خانه می زد فاطمه را با تازیانه می زد در پیش چشم اهل خانه می زد غنچه اش شد جدا محسنش شد فدا رخسار مادر گشته نیلی گشته کبود از ضرب سیلی کریم عالم یا حسن جان۲
. هر چند در مقتل نوشته سَم شهیدش کرد من باورم این است که ماتم شهیدش کرد من معتقد هستم که زهرِ جعده(لع) یکباره... اما غم ِ بی مادری کم کم شهیدش کرد پُر بود گوشَش از صدایِ ضربهٔ سیلی آن ضربتی که روز و شب؛ هر دم شهیدش کرد رازی که از مادر میانِ سینه پنهان داشت هم سخت پیرش کرد و آخر هم شهیدش کرد از غربت بابا، سکوتِ مبهم ِ مادر... آن چهرهٔ غمدیده ی دَرهم شهیدش کرد آنها که عمری شاهدِ تنهایی اش بودند گفتند قبل از سَم، به قران غم شهیدش کرد نامش حسن(ع) بود و به سائل بسکه رغبت داشت بغض و حسادت!...کینهٔ عالَم شهیدش کرد کوچه، مغیره(لع)، نیشخندِ ممتدِ قنفذ(لع) عمری جراحت هایِ بی مرهم شهیدش کرد مِهرش چنان افتاد در ذرّاتِ زهری که ناچار، با شرمندگی، نم نم شهیدش کرد بر زخم های کهنه اش دائم نمک میریخت در خانه-همسر؛ بهترین مَحرم شهیدش کرد حرف نگفته، قاتلِ جانش شد و یک عمر خون جگر خورد و به ظاهر سَم شهیدش کرد! ✍ .
. بقیع گرید به کربلای حسن زهرا شد نوحه خوان برای حسن زمین و سما گرفته عزا صلی الله علیک یابن المصطفی چشم نبی بر او ریزد ستاره بر زخم پا و بر جگر پاره از آتش زهر افتاده از پا صلی الله علیک یابن المصطفی در خانه می میرد از درد غربت در کوچه می سوزد ، زآتش غیرت مغیره را چون کند تماشا صلی الله علیک یابن المصطفی ✍ باتغییرگوشواره 👇
. |⇦•باز دوباره ام سفر.... صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── باز دوباره ام سفر سوی مدینه آرزو ست تا که ز کام دل زنم بوسه به خاک پای تو از سرا پای مدینه گِل غم میریزد اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد از نگاهِ نگران، برق اِلَم میریزد خوب پیداست که باران ستم میریزد آه! آرامش‌ زهراست به هم میریزد سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود یا قرار است که پیغمبر اکرم برود نور از خنده ی لبهای ترش میبارید از گرفتاری امت به جزا میترسید *این ترس، ترس و دل شوره است. گفتن اگه یک سال قبل مرگشون، یک‌ماه قبل از مرگ،یک هفته قبل مرگ، یک روز، یک ساعت قبل مرگ توبه کنن مابخشیدیم .پیغمبر یه نفس راحت کشید.هی گفت: شیعیانم، امتم،قربونت برم‌ که یه بار ما رو نفرین نکردی..انبیاء سَلف همه نفرین که کردند..خدایا اینارو.. سیل اومد و عذاب اومد و زیر ورو شدن و گرفتار شدن. اما خدا به رسول اکرم فرمود: خب نفرینشون کن گفت: نمی فهمند گناه دارن..پیشنهاد نفرین رو‌خدا به پیغمبر داد. همون طور که امیرالمومنین فاطمه از دست داده بود.عطر نزد بعد از بیست و پنج سال گفتن آقا عطر میزنی؟فرمود:نه من عزا دارم فاطمه ام رو از دست دادم. نفرین امیر المومنین رو‌ هم‌ بشنوید.. پیغمبر رو در حال رویا دیدم پرسید:علی جان چطوری ؟گفتم: آقا خسته شدم از دست اینا انقدر لج بازن. فرمود: نفرینشون کن. خدا من و از اینا بگیره یکی مثل خودشون بهشون بده ... * در بدر در پی ارشاد بشر میگردید مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید در دلم شور عجیبی ست نمی دانم چیست در گلو بغض غریبی ست نمیدانم چیست دخترت زار به سر می‌زند ای وای دلم در دلم غصه شرر میزند ای وای دلم پدرم حرفِ سپر میزند ای وای دلم حرف از داغ پسر میزند ای وای دلم یک نفر آمده در میزند ای وای دلم دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست ؟ این جوان کیست که از دیدن رویش در دل غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل *عزارئیل در این‌خونه رو‌ میزنه بی اذن وارد نمیشه..* آه یارب شده انگار صبوری مشکل گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل : با اجازه بگذارید بیایم داخل‌ با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد پرده از صورت پوشیده خود یک سو زد مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است شبِ بیچارگی نسل بشر نزدیک است به علی هم برسان روز خطر نزدیک است وقتِ آتش‌ زدن یاس و تبر نزدیک است پدر آمادهٔ رفتن به سماوات ولی نگران است برای غمِ فردای علی تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد آه! از سینه ی افلاک بر آمد هیهات به علی فاطمه را باز امانت میداد داشت اما خبر از قصهٔ زهرا ای داد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇