4_5999326485033255534.mp3
83.7K
#صلوات_آخر_مجلس
#شب_هشتم_محرم
خدای متعال ان شاء الله به حق جوان رعنای سیدالشهداء جوانهای ما رو از گزند تهاجمات فرهنگی مصون و محفوظ بدارد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
(الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ
4_6008174611584257242.mp3
11.07M
❣﷽❣
🥀استودیویی_حضرت_علی_اصغر_علیه السلام🥀
🎤آقای_محمدحسین_حدادیان
ٱما تَرَونه کَیفَ یَتَلَظی عطشا
بچه ام داره میمیره بخدا
مُنّوا عَلی مادرش چشم انتظاره
مُنّوا عَلی تشنگی دوا نداره
منو علی کاشکی آسمون بباره
چجوری روی دست من عزیزم
حرمله دید سفیدی گلوتو
آورده اون تیر سه شعبه ای که
زده تو علقمه عموتو
🔘کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون
این اشک من از گوشه چشمای ترم
رو لبهای خشکت ای پسرم پسرم
مُنّوا عَلی شده پرپر گل یاسم
مُنّوا عَلی بی جوابه التماسم
مُنّوا عَلی حرمتی نمونده واسم
من اذن الی الاذن
صدای ناله بیقرارم اومد
بازم علی و تشییع جنازه
دوباره این عبا به کارم اومد
🔘کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون
سرت به مو بنده ای وای از دست و پا زدنت
قنداقه ات شد آخر کفنت کفنت
مُنّوا عَلی بسه این همه جسارت
مُنّوا عَلی مادرش نره اسارت
مُنّوا عَلی گهواره اش نره به غارت
شبیه روضه ی علی اکبر
دارن به اسک پدرش میخندن
پشت حرم میان سراغ قبرت
سر تو رو رو نیزه ها میبندن
🔘کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#شب_هشتم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
(#نمونه_شروع: شب جمعه)
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ ، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً ، وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ.
(ترجمه: ای خدائی که احسانت بر بندگان دائمیست،ای خدائی که دستانت بر عطا باز است،ای دارنده ی بخشش های ابدی، درود فرست بر بهترین خلقت، محمّد و آل محمّد که دارای بهترین ارزشها هستند و در این شب بر همه ی ما ببخشای،ای صاحب بزرگی)
🔸ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا
🔸وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا
🔸از زخم هر شهید ندا میشود بلند
🔸کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا...
این روزها دل امام زمان خونه...
بیایید دست به دعا بلند کنیم...
برا سلامتی آقا دعا کنیم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان...
#شب_هشتم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
اقا جانم امام زمان...
چرا سر به بیابان ها گذاشتی...
عزیز فاطمه...
🔸بیا تاکی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح
ای خورشید پشت ابرها...
بیا و عالم رو روشن کن...
🔸صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید
🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح
قربونت برم آقای غریبم...
مثل جدت امیرالمومنین...
شما هم تنهای تنهایی...
اگه اون روز امیرالمومنین تنها بود و درددل هاش رو به چاه ميگفت...
آقا... امام زمان...
امروز شما هم در بین ما تنهایید...
امروز شما هم غریبی...
خدا میدونه...
چقد دل امام زمان خونه...
🔸بیا ای وارث حیدر که زخم سینه زهرا
🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح
ای.. مرهم پهلوی شکسته...
🔸به شمشیر تو میگردد مداوا یا اباصالح
🔸سر خونین جدت در تنور و طشت و نوک نی
🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح
أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاء
آقا بیا انتقام جدت غریبت حسین رو بگیر...
🔸تو را خواند ز سوز سینه ما یا اباصالح
آقا... امشب یه درد دلی دارم...
میخام بگم...نميدونم
اون روزی که شما می آیید...
من لیاقت دارم...
در کنارتون باشم یا نه...
آقا...
خیلی ها به ابی عبدالله هم نامه نوشتند...
اما وقتی حضرت اومدند...
در امتحان الهی رد شدند...
دست به شمشیر بردند و...
در مقابل امام زمانشون ایستادند...
آقا...
میدونم.. منم نوکر خوبی نبودم...
شیعه خوبی براتون نبودم...
اما خدا میدونه...
میام تو این مجلسها میشینم...
بخاطر اینکه شما به دلم نظر کنید...
بتونم یار واقعی شما باشم...
امام زمان...
نکنه منم آقام رو تنها بزارم...
واويلا...
نکنه اون روزی که شما میآید...
من در رکابتون نباشم...
واويلا...
آقا اصلا میخام اعتراف کنم...
میخام بگم...
من از خودم چیزی ندارم...
میام توی این هییت ها...
فقط شما به دلم نظر کنید...
شما به دادم برسید...
امام زمان...
حالا با توجه...
هر کی میخاد یار امام زمانش باشه صدا بزنه...
یا صاحب الزمان...
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔸من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم
🔸صبحم زستارهی سحرم دست کشیدم
زبانحال آقامون ابی عبدالله
🔸از داغ ابالفضل گرفتم به کمر دست
🔸با داغ علی از جگرم دست کشیدم
شاعر: سیدرضاموید
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیر کرد...
نمیدونم جوان دارید یا نه...
الهی کسی داغ جوانش رو نبینه...
میدونی بالاترین لذت پدر و مادر در دنیا چیه...
بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده...
با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن...
جوون بشه...
درمقابلشون راه بره...
وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند...
اما سخت ترین لحظه هم..
برا همچین پدر و مادری زمانیه که..
داغ جوانشون رو ببینند..
قربان غریبیت برم حسین..
داغ علی اکبر، ابی عبدالله رو پیرکرد..
قرآن کریم میفرماید:
یعقوب نبی میدونست پسرش زنده است..
میدونست یوسفش سالمه..
بلاخره هم به یوسفش رسید..
اما در فراغ فرزندش آنقدر گریه کرد چشماش نابینا شد...
جانها فدای ابی عبدالله..
جانها فدای جوان ابی عبدالله..
شهزاده علی اکبر..
اومد کنار ابی عبدالله صدا زد:
بابا اجازه میدان بده..
حضرت بدون معطلی فرمودند پسرم علی جانم..
میخوای بری برو بابا..
اما قبل ازرفتن بزار خوب نگاهت کنم علی جانم..
🔸من نگویم مرو ای ماه برو
🔸لیک قدری ببرم راه برو
بذار برای بار آخر.
قد و بالات رو نگاه کنم علی جان..
🔸برو میدان ولی آهسته برو
🔸دیدن عمه ی دل خسته برو
تا اهل حرم فهمیدند علی اكبر می خواد بره میدان..
همه از خیمه بیرون اومدند..
دور علی اکبر رو گرفتند شروع به گریه کردن..
لَمّا تَوَجَهَ إلی الحَرب إجتَمَعَتِ النِّساءُ حُولَهُ کَالحَلقَه
هی صدا میزدنند:
إرحَم غُربَتَنا
به غربت ما رحم کن علی
وَ لاتَستَعجِل إلی القِتال فَإنَّهُ لَیسَ لَنا طاقَةٌ فی فِراقِک
انقده برا جنگیدن عجله نکن..
آخه ما طاقت دوریت رو نداریم..
دور علی اکبر رو گرفتند نمیزارند بره میدان..
بلاخره ابی عبدالله اومد صدا زد:
رهاش کنید...
فَإنَّهُ مَمسوسٌ فِی الله وَ مَقتولٌ فی سَبیلِ الله
رهاش کنید علی اکبرم دیگه شهید در راه خداست..
هر طوری بود وداع کرد رفت به سمت میدان..
اما چه رفتنی..
دیدند ابی عبدالله داره خیره خیره به جوانش نگاه میکنه..
تَغَیَّرَ حالُ الحُسَین بِحَیثُ أشرَفَ عَلَی المُوت
انگار ابی عبدالله داره میمیره از فراغ جوانش..
🔸گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم
جوانم علی...
🔸نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم
صدا زد:
خدایا تو شاهد باش..
فَقَدْ بَرَزَ اِلَيْهِمْ غُلامٌ اَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ
خدایاشاهد باش شبیه ترین مردم به پیغمبر رو دارم به میدان میفرستم..
رفت به سمت میدان..
یا صاحب الزمان..
جنگ نمایانی کرد..
خیلی از این نانجیبا رو به درک واصل کرد..
برگشت صدا زد بابا..
يَا أَبَتِ الْعَطَش قَدْ قَتَلَنِي
بابا دارم از تشنگی میمیرم..
فَبَكَى الْحُسَيْنُ علیه السلام
ابی عبدالله به گریه افتاد..
فرمود عزیز دلم..
علی جان طاقت بیار بابا..
خیلی زود به دست جدت رسول خدا سیراب میشی..
برگشت به سمت میدان...
طولی نکشید..
صدای ناله اش بلند شد یا ابتاه..
بابا به دادم برس..
افتاد روی اسب..
بعضی مقاتل نوشتند..
مرکب به جای اینکه علی رو به خیمه ها برگردونه..
رفت وسط قلب لشگر دشمن..
چه کردند با علی اکبر..
حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله..
دور تا دور علی اکبر رو گرفتند..
تصور کن...
یکی با شمشیر میزنه...
یکی با نیزه میزنه...
یکی با سنگ میزنه...
فَقَطَعوهُ بِسُیوفِهِم إرباً إرباً
بدن علی اکبر رو قطعه قطعه کردند..
ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند.. کنار بدن علی جانش..
ولی دیگه پاها رمق نداره..
(فجلس علی التراب)
روی زمین نشست..
دید جوونش رو قطعه قطعه کردند..
🔸نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی
🔸زمانه کشت مرا لحضه ای که داغ تو دیدم
خدایا حالا حسین چکار کنه..
سر جوانش رو به دامن گرفته..
هی صدا میزنه..
ولدی علی..
دید جواب نمیده..
دوباره صداش زد..
ولدی علی..
علی جواب نمیده..
دلش طاقت نیاورد..
سر رو به سینه چسباند
دلش طاقت نیاورد.
یدفعه دیدند..
وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه
ِ
ابی عبدالله صورت به صورت علی جانش چسباند..
هی صدا میزنه.
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان بابا..
اُف بر این دنیا بعد از تو علی..
🔸سپه كوفه و شام استاده
🔸به تماشاى شه و شهزاده
🔸شه روی نعش پسر افتاده
🔸همه گفتند حسین جان داده
حالا حسین میخواد علی جانش رو به سمت خیمه ها ببره..
هرکاری کرد دید رمق در بدن نداره..
یه نگاه به سمت خیمه ها..
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر در خیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
4_6033038782851187510.mp3
2.5M
مراد زاده:
#زمینه_شب_نهم_محرم_الحرام
#شب_تاسوعا
🎼#سبک_بعد_تو_بابا
#ای_علمدارم_ای_سپهدارم
✅بنداول
ای علمدارم ای سپهدارم
ای امیر لشکرم
باوفا عباس باصفا عباس (ع)
ساقی اهل حرم
پاشو ای سقا برای طفلا
جرعه ی آبی بیار
همه بی تابن تشنه ی آبن
ندارن صبرو قرار
🔘
ای وای از دلای اهل حرم
داره جون میده علی اصغرم
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
تا که افتادی از روی مرکب
یهو حُرّی ریخت دلم
رو زمین خوردی با تن پر تیر
با دو تا دست قلم
وقتی افتادی به روی خاکا
ای یل ام البنین(س)
عدوی نامرد به سرت داداش
زد عمود آهنین
😭
تا خوردی زمین بین دشمنا
گفتی یاحسین ادرک یا اخا
ای عباس من ای عباس من
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
ای حسین من نور عین من
ای عزیز فاطمه
میاد به یادم وقتی افتادم
توی دشت علقمه
بامشک خالی نا امید بودم
با اون حال مضطرم
تاشدم بی حال اومد استقبال
مادرت باقدخم
😭
گفت عباس من گل پرپرم
قربونت برم آه ای پسرم
😭
ای عباس من ای عباس من
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_اهل_بیت_ع
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@Asheghane_hazrat_zeynab
🕊﷽🕊
💔 #روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🖤 #دفتری_علی_اکبر ع
⭐️به آیه آیه قرآن محمدی صلوات
⭐️به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات
⭐️به اهل بیت رسول گرامی اسلام
⭐️به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات
(دعای فرج)
💥#السلام_علیک_یا_مظلوم_یا_اباعبدالله_یاحسین_یا_حسین_یا_حسین
💥#السلام_علیک_یا_علی_ابن_الحسین_ایها_الشهید_بکربلا
💥#السلام_علیک_یا_علی_اکبر_امام_حسین_ع
▪️داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت
▪️جز خالق اکبر که زِ دل حسین خبر داشت
▪️تا آن دم آخر که بریدند سرش را
▪️او دیدهٔ حسرت به سوی جسم پسر داشت
میسوخت خود از تشنگی و در دم مُردن
▪️از سوز لب خشک پسر دیدهٔ تر داشت
⬅️از امام صادق علیه السلام پرسیدند..
آقا جان اَلَّذَ الذائذ...
آقا جان لذت بخش ترین لذتها تو دنیا چیه؟
فرمود اگه فرزند پسری داشته باشی بزرگش کنی جلو چشم پدر و مادر راه بره نگاه به قد و بالای پسر کنی...
( لذت بخش ترین لذتهای دنیا آینه)
پرسیدند آقا جان سخت ترین مصیبت ها چیه؟؟
فرمود اگه همون جوون جلو چشم پدر و مادر از دنیا بره...
💔امان از دل حسین3..
🖤بمیرم برا دل داغدارت یا ابا عبدالله....
💔داغ علی اکبر چه کرد با دل حسین...
امان امان امان امان...
⬅️نقل می کنند آقایی تو حرم امام حسین ع روضه علی اکبر ع خوند میگه شب خوابیدم،، امام حسینُ ع خواب دیدم..
دیدم همه بدن امام مجروحه...
پرسیدم آقا جان...
این زخمها چیه به بدنتون..
فرمود نیزه ها و شمشیرهاییه که به من زدند...
گفتم آقا آیا مرحمی داره؟؟
فرمود بله..
وقتی شیعیانم بر منه حسین ع گریه می کنند زخمهای تن من خوب میشه...
🔹(سوز/اوج)
میگه یه مرتبه دیدم رو قلب امام حسین ع یه زخم عمیقه...
آقا این زخم چیه؟
فرمود از این زخم سوال نکن این زخم هیچ وقت خوب نمیشه...
هیچ وقت خوب نمیشه...
این زخم داغ پسرم علی اکبره...
💔بمیرم برا دل ابی عبدالله...
⬅️اگه جوون داری جوونتو بیمه علی اکبر امام حسین ع کن...
⬅️مادرایی که جوون دارین...
خدا براتون نگه داره ..
الهی نبینی داغ جوونتو...
هر پدری...هر مادری.. هزار آرزو داره برا جوونش..
هی نگاه قد و بالای جوانش میکنه...
مادر الهی داغتو نبینم مادر...
الهی عصای پیریم باشی مادر...
(اما دیدی؟؟)
اون مادری که داغ جوون میبینه...
هی مُشت به سینه میکوبه...
هی میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر...
💔قربون دل داغدارت برم یا اباعبدالله...
💔چه کرد داغ علی اکبر با دل حسین ع...
آی آبرومندا...آی حاجت دارا..
⬅️ روایت میگه هر کدوم از اصحاب که صدای ناله شون بلند می شد...
(وقتی از سمت میدان
ابی عبدالله را صدا میزدند)
آقا سریع می آمد کنار بدنها
اما آی جوون دارا...
همچنین که صدای ناله علی بلند شد...
💔ابَتا عَلَیكَ مِنّى السَّلامَ
روایت میگه ابی عبدالله افتاد رو دو کُنده زانو..
دیگه نتونست قدم از قدم برداره...
از وسط خیمه صدا زد،ولدی علی، باباصبر كن اومدم...
اوج مصیبت علی اكبر ع میدونی کجاست...
امام حسین رحمةالله الواسعه است...اینا خانواده کرمند خانواده رحمتن...
ولی امام حسین عتو كربلا یه جا نفرین كرد...
(کجا)
تا اومد بالا سر علی یه نگاه به لشكر كرد،گفت:عمر سعد،
💔 قَطِعَ الله رَحِمَک
چیكار كردی با بچه ام...
با میوه ی دلم چیكار كردی...
حسین نفرین كرد،
💔قَتَلَ الله قَومً قَتَلوک
امان امان...
نمی دونم،چه جوری ابی عبدالله اومدکناربدن
🔹(سوز/اوج)
آخ اومد کنار بدن علی.....
هرچه کرد دلش آرام نگرفت...
سر علی رو به دامن گرفت دلش آرام نشد...
سر علی رو به سینه چسباند دلش آرام نگرفت....
اگه جون داری بسم الله ....
اگر ناله داری بسم الله ....
که حاجت داری بسم الله...
📒(بگمو التماس دعا)
یه وقت دیدن حسین خم شد
💔وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ
صورت به صورت علی گذاشت....
اینجا ابی عبدالله ناله کرد گریه کرد
(یکی از جاهایی که امام حسین تو کربلا بلند بلند گریه کرده کنار بدن اربا اربای علی اکبر ع بود)
هی صدا میزد...
ولدی علی... ولدی علی..ولدی علی...
🍁تا کنارت با دو زانو اومدم...
🍁عزیز لیلا
🍁جلوی چشای بابا...
🍁دستُ پا مزن مسیحا
🍁ارباً اربا زیر تیغا...
🍁نمیدونم چی کشیدی
🍁اولین باره میبینم...
🍁جلوی بابا خوابیدی
🍁مثل بارون اشک میریزم..
🍁 آبرو دارم عزیزم...
🍁تا که یک بابا نگویی..
🍁 از کنارت بر نخیزم...
🍁 غرق آه آتشینم...
🍁کنارتنت میشینم...
🍁 تیکه تیکه بدن تو رو...
🍁من روی عبا می چینیم..
هر چقدر ناله داری به سوز جگر ابی عبدالله به اشک و آه و ناله امام حسین به حق اون لحظه ای که تو کربلا بلند بلند گریه کرد....حاجتتو مد نظر بگیر..صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگوووو
یا حسیــــــن...یا حسیـــــن
👇 حذف نشه لطفا👇
💔هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
نوحه حضرت علی اکبر
توئی شمع شبستانم چرا در پیش چشمانم
شدی مانند گل پرپر علی اکبر علی اکبر
بجان مادرم زهرا لب خونین ز هم بگشا
بگو بار دگر بابا علی اکبر علی اکبر
گل سرخ و سپید من امید من امید من
شهید من شهید من علی اکبر علی اکبر
جوانم را فدا کردم چو جان از خود جدا کردم
که تقدیم خدا کردم علی اکبر علی اکبر
پسر خون در رُخش جاری پدر گرم عزاداری
حرم در گریه و زاری علی اکبر علی اکبر
صدایت مانده در گوشم دگر بعد از تو خاموشم
دگر آبی نمی نوشم علی اکبر علی اکبر
بپوشان زخم خود شاید که زینب از حرم آید
به رویت دیده بگشاید علی اکبر علی اکبر
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #مدینه_شهر_پیغمبر
شاعر: #حاج_غلامرضا_سازگار (#میثم)
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوحه حضرت علی اکبر
الهی می رود میدان عزیز بهتر از جانم
نبی را اشبه الناس و یگانه روح و ریحانم
علی جانم ، علی جانم
خداوندا ز شوق تو بود سر مست شیدایی
که میدان رفتنش باشد در این صحرا تماشایی
علی جانم ، علی جانم
به میدان می رود اکبر لبش تشنه تنش خسته
جوانی اش به یاد آرد مرا پهلوی بشکسته
علی جانم ، علی جانم
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #مدینه_شهر_پیغمبر
شاعر: #ژولیده_نیشابوری (با تغییر)
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوحه حضرت علی اکبر
جوانان بنی هاشم بیائید از حرم بیرون
زمین کربلا گشته ز خون اکبرم گلگون
واویلا آه و واویلا شده پرپر گل لیلا
من آن خونین جگر هستم که چشم از زندگی بستم
خداوندا بدادم رس جوانم رفته از دستم
واویلا آه و واویلا شده پرپر گل لیلا
علی فرقش دو تا گشته علی از ما جداگشته
علی صورت زخون شسته علی عطشان فدا گشته
واویلا آه و واویلا شده پرپر گل لیلا
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #مدینه_شهر_پیغمبر
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوحه حضرت علی اکبر
بیا برو ای پسرم دست خدا به همراهت
اما کمی آهسته تر تا که کنم خوب نگاهت
نمک تو هیچ کسی تو دنیا نداره
بدون تو دنیا دیگه معنا نداره
می لرزه کرب و بلا به زیر قدمهات
با رفتن تو دیگه جون بابا نداره
علی جان
زیر بازوهام رو باید دیگه اباالفضل بگیره
آخه با دیدن تنت به خیمه ها پام نمیره
با دیدن تو ز جون سیر می شم علی جان
کنار جسمت زمین گیر می شم علی جان
جوون رعنای بابا پیش تن تو
همه می بینن که من پیر می شم علی جان
علی جان
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #تا_مشکتو
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نوحه حضرت علی اکبر
سوی میدان برو ای مه انورم قدری آهسته تر نازنین دلبرم
که بود دیده ام به رهت از قفا آه و واویلتا، آه و واویلتا
برده دین و دلم قد و بالای تو آتشم می زند چشم شهلای تو
نظری کن پسر پدرت در نوا آه و واویلتا، آه و واویلتا
سر منِه روی خاک گل زیبای من آتش افکنده ای به سراپای من
عمه در خیمه گه به غمت مبتلا آه و واویلتا، آه و واویلتا
از چه خونین شده طرّه ی موی تو برده هوش از سرم جلوه ی روی تو
تشنه کامیِ تو زده آتش مرا آه و واویلتا، آه و واویلتا
موضوع: #حضرت_علی_اکبر
سبک: #همه_جا_کربلاست
شاعر: #موحد (با تغییر)
❣﷽❣
🔘 #دفتری_عباس_ع (4)
🔘 #روضه_حضرت_عباس_ع
🔘 #کرامت_حضرت_عباس_ع
💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🔺بر بازوی افتاده به خاک ابالفضل صلوات
🔺برچهره ی ماه تابناک ابالفضل صلوات
🔺افتاده به روی خاک عباس علی
🔺برقد رشید چاک چاکش صلوات
💠(دعای فرج)
◽️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبَاعَبْدِالله …
السلام علیک یا قمر العشیره یا ابالفضل العباس ع
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ، اِکْشِفْ کَرْبِی بِحَقِّ اَخیکَ الْحُسَیْن
▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
▪️سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس
▪️سلام باد به چشم و به دست و بازویش
▪️درود باد به ماه جمال دلجویش
▪️ملقّب است به باب الحوایجی آری
▪️بیا و دست گدایی دراز کن سویش
▪️تمامی شهدا غبطه می برند به او
▪️که هست صحنۀ محشر پر از هیاهویش
▪️سلام خالق منّان سلام خیر النّاس
▪️سلام حضرت زهرا به حضرت عبّاس
🔶ثروتمند بود اونقدر عاشق عباس بود هر ماه در آمدش رو نصف میکرد میگفت اینم سهم عباس…
(همه مردم میدونستند این مجنون عباسه…این آقا ابالفضل العباس رو خیلی دوست داره)
یه دختری خدا بهش داد، دخترش سرطان خون گرفت, همه جا بردنش برا مداوا، دکترا گفتن این دختر رفتنیه، موندنی نیست، دیگه قادر نیست حرکت کنه، دختر ۵ ساله نمیتونه راه بره.
(بعضیا بهش طعنه میزدن، میگفتن این ابالفضلیه …این چرا درمونده شده، تو ثروتی که داشت سهمشو با عباس جدا میکرد ، چرا ابالفضل محلش نمیده، چرا نگاش نمیکنه )
یه شب دلش خیلی شکست گفت آقا من بی ادب نیستم… اما دیگه مردم زخم زبونم میزنن،
منو خجالت زده نکن ، آقا جان یا باب الحوائج منو جلو بچه ام شرمنده نکن.
با گریه خوابش برد…
نصف شب دید دخترش صداش میزنه…
بابا بلند شو بابا…
(اوج) دید بچه سالمه ، رو پا ایستاده…
(دخترم عزیزم چی شده بابا)
صدا زد بابا ,خوابیده بودم ، دیدم یه آقایی بلند قامت ، دستی در بدن نداشت، گفت دخترم برو باباتو صدا کن... بهش بگو حالت خوب شده ، بگو عباس سلام رسوند ، به بابات بگو ...یه عمر سهم ابالفضل دادی اینم سهم ابالفضل… ابالفضل برات جبران کرد…
🔰یا ابالفضل …۳
حاجت دارا کجا نشستند،گرفتارا کجا نشستند،
(اوج) آخ مریض دارا کجا نشستند ، جوون دارا کجا نشستند …
(باب الحوائج کربلاست…)
⬅️امان امان…
⬅️یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا
(شفا همه مریضا بلاخص مرضای منظور )
🔰تا صدای ناله ابالفضل از سمت علقمه بلند شد…
اخا … ادرک اخا … برادر حسین برادرتو دریاب…
(میتونی تصور کنی چی به دل حسین گذشت اون لحظه، یه چشمش سمت خیمه ها یه چشم سمت علقمه)
سراسیمه خودشو رسوند کنار بدن ابالفضل… اما چه ابالفضلی …
📿برام عزیزی …(ابالفضلم داداش …)
📿برام عزیزی …
📿اینجوری دست و پا نزن بهم میریزی
📿از اون قد رشید تو نمونده چیزی
📿 هنوز علمدار منی، پاشو پاشو
📿همه کس و کار منی، پاشو پاشو
📿هیچکی ازت آب نمیخاد, پاشو پاشو
📿فقط میگن عمو بیاد پاشو پاشو
ابالفضلم پاشو بریم خیمه, آخ سکینه چشم انتظاره… رقیه ام چشم انتظاره
آخ رباب چشم انتظاره
نگاه کرد دید عباسش داره گریه میکنه…
عباسم داداش…
چرا گریه میکنی …
گفت حسین جان…
الان که من افتادم ، داداش اومدی سرمو به دامن گرفتی …
آخ حسینم …گریه ام برا اون لحظه ایه که سرت زمین بیفته…اما کسی نیست سر تو به دامن بگیره
(دشتی)
💢کرم یک قطره و دریا اباالفضل
💢گرفتاری بگو یک یا اباالفضل
💢بود مشکل گشای خلق عالم
💢در این دنیا و آن دنیا اباالفضل
‼️هر چقدر ناله داری به امید ناامید شده ابالفضل دستتو بیار بالا … حاجتتو مدنظر بگیر سه مرتبه ناله بزن بگو یا ابالفضل…
⭕️و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@Asheghane_hazrat_zeynab
❣﷽❣
🔳#روضه_حضرت_عباس_ع
🔳#دفتری_عباس_ع ( 3)
🔻شیران دلیر کربلا را صلوات
🔻آن جمع خیام نینوا راصلوات
🔻برساقی لشکر و علمدار حسین
🔻تقدیم به نورچشم زهراصلوات
(دعای فرج)
🔷السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ
السلام علیک یا ابالفضل العباس
یا ابالفضل 3
⬅️یه مسیحی از تجارت تهران خدا فقط تو دنیا یه دختر بهش داده..تومور مغزی گرفته ..چند بار عمل کردن کاسه سرش و چند بار برداشتن دوباره گذاشتن.. یه شب گفتند آقا دیگه دخترت خوبشو نیست..
مادرش میگه گفتم نمی خوام بچم تو بیمارستان بمیره.. حالا که داره میمیره می خوام ببرم خونه خودم دستورات دینمون را براش پیاده کنم.
مسیحی ارمنی دخترش رو برمیداره میاره منزلش..
⬅️پدر میگه من طاقت دیدن آب شدن بچه ها نداشتم از خونه زدم بیرون گفتم لحظه جون دادن بچه ام نباشم
تو خیابونای تهران می رفتم یه مرتبه دیدم یه جایی زن صدا میاد
(همراه کشش👇👇)
ای باوفا (ابالفضل) 3
مشکل گشا (اباالفضل)3
یه پیرمردی رو دید گفت چه خبره..
پیرمرد گفت مگه مسلمون نیستی؟؟نمیدونی چه خبره؟؟
گفت من ارمنی هستم .
پیرمرد گفت حسین مارو میشناسی؟ گفتم بله..
گفت عباسمونو چی؟؟ گفتم بله ابالفضل تونو می شناسم.
گفت این ضریحو ساختیم داریم میبریم کربلا رو قبر ابالفضل نصب کنیم.. امشب مهمان ماست .. اومدیم وداع کنیم.
میگه ناخواسته کشیده شدم به سمت این ضریحی که میخواد بره کربلا
گفت شبکههاشو دستم گرفتم ..صورتمو روش گذاشتم ..
⬅️ (اوج) گفتم یا ابالفضل.. آقا شنیدم خیلی به حسین ارادت داری..شنیدم خیلی حسینتو دوست داریآقا
اومدم بگم تورو به جان حسینت قسم دخترم داره میمیره.. اگه واسطه بشی خوب بشه قسم میخورم مسلمان بشم..
⬅️میگه گریه کردم سوار ماشین شدم اومدم خونه دیدم خونه شلوغه..خودمو آماده کرده بودم بهم تسلیت بگن.. از پله ها که بالا می رفتم همه نگاه می کردند گریه می کردم..
وارد که شدم دیدم دخترم تو اتاق داره راه میره ..تاچشمش به من افتاد صدا زد بابا کجا رفته بودی.. گفتم چطور بابا.. بابا من که افتاده بودم دونفر اومدن سمتم.. گفتن وقتش تمومه.. داشتن می بردند سمت آسمان..
یه وقت یه آقای جلو راه اینا رو گرفت..فرمود ولش کنید..برش گردونید..( گفتن آقا وقتش تموم شده)
فرمود باباش منو به حسینم قسم داده ..
گفت منو داشت برمیگردوند گفت ما به عهدمان عمل کردیم به بابات بگوبه عهدش عمل کند
میگه حرفهای دخترم که تموم شد..شروع کرد گریه کردن..
بابا جان چرا داری گریه میکنی
(بابا حالا که حالت خوب شده چرا داری گریه میکنی)
(اوج)صدا زد بابا..گریه ام برای خودم نیست بابا
گریه ام برای اون آقاست ..بابا...نمیدونم آقای به این نازنینی چرا دست در بدن نداشت..
✨سقای دشت کربلا( ابالفضل)3
✨دستش شده از تن جدا( ابالفضل)3
✨ای با وفا ابالفضل
✨مشکل گشا ابالفضل
✨درده دوا ابالفضل
ان شاالله بری کربلا...
وقتی برسی کربلا اولین گنبدی که نگاه میکنی گنبد آقات ابالفضله..
امروز کیا باابالفضل کار دارند..
اونایی که گرفتارند مریض دارند مشکل دارند کجا نشستند اونی که جوون داره التماس دعا داره کجا نشسته
باب الحوائجه... آقایی که ارمنی هم بیاد در خونه اش ناامید بر نمیگرده
(میدونید یعنی چی؟؟
یعنی میخواد بگه آی مردم عباس بی جوابت نمیزاره)
جایی که ارمنی بی جواب بر نمیگرده ..مگه میشه گریه کنه حسین دست خالی برگرده
مگه میشه گریه کنه مادرش زهرا بی جواب برگرده
🔘امروزخدا رو قسم بده به آبروی ابالفضل.
اون آقایی که دستاشون ازبدن جدا کردند..
تیر به چشم نازنینش زدن..
عمود آهن به فرقش زدند..
همچین که از بالای مرکب با صورت رو زمین افتاد..
آقایی که هیچ وقت به امام حسین برادر نگفته بود
صدا زد.. اخا ادرک اخا..
برادر برادرتو دریاب
امان امان
آخ حسین اومد کنار بدن ابالفضل
سر عباسشو به دامن گرفت
گفت حسین جان..
پاکو کن چشمامو از خون
که تا بینم رخ زیبای بی جون
(کارش داری؟؟)
آخ طبیب و باب حاجاتی ابالفضل
علمدار رشیدم یا ابالفضل
اگه برادر داری خدابرات نگه داره
الهی پر پر شدن برادرو نبینی
الهی هیچ عزیزی دست وپا زدن عزیزشو نبینه..
چه گذشت به دل حسین..
گفت
💥جلوچشای من( پاتو نکش زمین)3
💥تو رو خدا پاشو یل ام البنین
💥 بدون تو چجوری من برگردم
💥خون دل از چشام میاد نم نم
💥خمیده میشه کمرم کم کم
(داداش)
💥جواب زینب و خودت پاشو بده
💥از دم خیمه ها به اینجا زل زده
💥پاشو که آبروم داره میره
💥اگه پاشی علی نمی میره
💥رحمی بکن برادرت گیره
(داداش)
💥باور نمیکنم
💥دستات جدا شده
💥خونی شده چشات
💥فرقت دوتا شده
💥تو رو به حق حیدر کرار
💥پاشو علم رو از زمین بردار
💥تا بچه هام نرن سرِ بازار
(شاعر ؛ حامد شریف)
(سجاد شرفخانی)
هرچقدر ناله داری مریض داری جوون داری حاجتمندی گرفتاری سه مرتبه ناله بزن بگو #یاابالفضل...
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت
❣﷽❣
⚫️#روضه_حضرت_عباس_ع
#کوتاه
⚫️#دفتری_عباس_ع ( 2)
✨ کرب و بلا آب و هوای داره
✨دو بارگاه باصفایی داره
(رفتی ؟؟خدایی دیدی؟؟)
✨روی یکی از این حرم های زیبا
✨نوشته یا حسین عزیز زهرا
(دلت رفت کربلا؟)
✨اون یکی با سیم دلت می شه وصل
✨روسر درش نوشته یا اباالفضل
(یا اباالفضل)3
امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل
امروز مریض دارابگن یا ابالفضل
مشکل دارابگن یا ابالفضل
✨آخ همه دار و ندارم را بگیرید
✨ولی عباس را از من نگیرید
⬅️ بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل
بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمیگردن،
بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم،
آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم،
امیدمو ناامید نکن آقا جان،
آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته،
آقا امروز امیدمو ناامید برنگردون....
⬅️(اوج)امروز خدارو قسم بده به حق اون آقایی که کربلا امیدش ناامید شد..
آقایی که خجالت کشید...
بگو آقا نزار دست خالی برگردم...
امان امان2
(بگمو نالشو بزنی؟)
دستاشو از بدن جدا کردند..
تیر به چشم نازنینش زدند...
آخ عمود آهن به فرق نازنینش زدن...
⬅️(اوج)همچین که از بالای مرکب با صورت به زمین آفتاد.....
آخ صدا زد .....
برادر... برادر تو دریاب...
الهی نبینی داغ برادرتو...
(اگه برادر داری الهی داغشو نبینی)
آی برادر دارا یه وقت دیدن عزیز زهرا حسین ع داره میاد...
اما دیگه پاهاش قدرت نداره...
دوزانو اومد کنار بدن اباالفضل...
سر عباسُ از زمین برداشت رو زانو گذاشت..
✨ کمتر بزن بازوی خود را بر زمین اباللفضل
( داداش)
✨ شرمنده ام کردی گل ام البنین اباالفضل
✨بودُ امیدم مرا یاری کنی
✨ سالها بهرم علمداری کنی
✨آخ بی برادر گشتمُ پشتم خمید2
🌾 دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد
🌾دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
🌾 دیده بگشا ای سرو بخون غلطیده
🌾 تا نگویند حسین داغ برادر دیده
🌾هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات)🌾
❣﷽❣
🖤#روضه_حضرت_عباس_ع
💔#دفتری_عباس_ع (1)
🌾آخ دلم تنگ و غم بسیار دارم
🌾من امروز با ابالفضل کار دارم
🌾من امروز از ابالفضل توشه گیرم
🌾وای زیارت کردن شش گوشه گیرم2
⬅️امروز بریم در خانه ابالفضل، همون ابالفضلی که باب الحوائجه...
دست توسل بزنیم به بی دست کربلا....
اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله.....
⏪نمیدونم با چه نیتی اومدی تو مجلس
بخدا عباس مشکل گشاست...
مشکل گشایی میکنه...
عباس درد بی درمونو دوا میکنه...
(دشتی)
✨الا ای یارو دلدارم ابالفضل
✨شدم خسته ز افکارم ابالفضل
✨گرفتارم مدد باب الحوائج
✨گره افتاده در کارم ابالفضل
⬅️متوکل عباسی دستور داده بود، هر کی میخواد بره کربلا، باید دست راستسو از بدن جدا کنند تا بره کربلا..
مردم صف میکشیدن ، دست راستشونو میدادن تا برن کربلارو ببینن
آی حسینیا...
آی کربلائیا...
خبر دادن متوکل یه پیرزنیه تو صف ایستاده اما دست راستی نداره، آقا میخواد دست چپشو بده بره کربلا....
میگه پارسال اومدم، دست راستمو دادم ، رفتم کربلا...
امروز میخوام دست چپمم بدم برم یه بار دیگه کربلا رو ببینم ،،،، حرم امام حسینو ببینم،،،،
(الهی حسرتش به دلت نمونه)
صدا زد دست چپم رو بگیرین بزارین برم یه بار دیگه
حرم عباسُ ببینم
یا ابالفضل3
متوکل دستور داد برین دست چپشم جدا کنید بدنشو بندازید تو شریعه فرات...
دستشو از بدن جدا کردند...بدنشو انداختن تو شریعه فرات...
(سوز/اوج)
هی این بدن پایین میرفت بالا می اومد.. هی میگفت
یا ابالفضل3
آقا جون من اومدم دستمو بدم بیام حرم،،،
اما آقا ببین با من چه کردند،،
آقا جان تو که دستگیر بیچاره هایی...
تو که امید ناامیدایی...
آقا دستمو بگیر..
آقا به دادم برس...
میگه تا نامش رو بردم، دیدم یه آقایی صدا میزنه...
مادر .......ای مادر......
من عباسم مادر.....
اومدم دستتو بگیرم مادر.....
چرا؟...
صدا زد آخه من خودم دست خالی از شریعه برگشتم...
امیدم ناامید شد...
هر کی در خونم بیاد نمیزارم دست خالی برگرده...
امان امان3
آی حاجت دارا ...جوون دارا....آی ناله دارا
میدونی آقا کی امیدش ناامید شد...
ای مشک تو لااقل وفا داری کن
من دست ندارم تو مرا یاری کن
(چرا)
آخه من وعده آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
✅خدا به حق اون آقایی که کربلا امیدشو ناامید کردند امید کسی ناامید نکن...
⬅️امروز ابالفضل رو قسم بده به جان مادرش ام البنین ...
کدوم مادر رو میگم...
همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد
(میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین.....)
(مادر دیدی حوون تز دست داده باشه
چطور گریه میکنه)
هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر.....
ای مادر ...ای مادر .....ای مادر
⏪میگفت مادر ابالفضلم مادر ...
مادر نبودم کربلا مادر...
اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر...
مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر...
(ناله میکرد گریه میکرد)
یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد
(فرود)
گفت مادر ابالفضلم مادر......
مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر ....
(اوج)
مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره.....
(دشتی حالت سینه زنی)
🔅مسلمانان حسین مادر ندارد
🔅غریب است و کسی بر سر ندارد
🔅ز جور ساربان بی مروت
🔅دگر انگشت و انگشتر ندارد
........حسین جانم حسین، جانم حسین جانم
.........جانم حسین جانم، جانم حسین جان
سینه زنی....
💔هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگوئید مادرش لیلا بیایید.مباشد مادرش لیلا بیایید.تماشای قد اکبر نمایید.
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند
خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم
علی جان چراغ شام تارم.فراقت برده آرام و قرارم
نچیدم حجلگاه شادی تو.ندیدم من شب دامادی تو
امیدم بود تو در هنگام پیری.عصای پیری مادر بگیری
به امیدی علی اکبر بیایید.در غم بر رخ لیلا گشاید
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند
خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم
منو یاذ قد شمشادی تو. منو ناکامی و ناشادی تو
منو یاد لب خشکیده ی تو.منو سوز دل تپدیده ی تو
منو اون زخمهای بی حسابت.منو اون پیکر در خون خضابت.
جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید
هدیه به حضرت عباس صلوات
شور یا زمینه به سبک مسیر رو ضه باز
حضرت عباس
اب اورم عباس دلاورم عباس
ای یاورم عباس می روی از دستم
یک تنه هستی تو همه سپاه من
ای لشگرم عباس می روی از دستم
پیچیده خبر که سر دار افتاد
علم از دست علمدار افتاد
برسه تا کنار عباسش
رو زمین حسین هزار بار افتاد
امون ای وای امون از غربت
دیدم سر تو خرد عمودو افتادی
برابرم عباس می روی از دستم
دیدم رو خاک افتاد دست علمدارت
برادرم عباس می روی از دستم
سر تو تا بین ابرو واشد
کنار پیکر تو بلوا شد
همه از تو می برن یک سهمی
دور تو معرکه ای بر پا شد
امون ای وای امون از غربت
بدونه تو می شه خیلی جسارت ها
به این حرم عباس می روی از دستم
نباشی تو می شه همسفر خولی
که خواهرم عباس می روی از دستم
تو نباشی می ره بین انظار
گذرش می افته توی بازار
تو نباشی زینبم پیر می شه
می بینه بعد تو خیلی ازار
امون ای وای امون از غربت
#شب_نهم_محرم
هدیه به حضرت عباس. و حضرت ام البنین حضرت آمنه حضرت عبدالله صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فدای سرت اگه نمیاد
اگر نمی باره بارون
فدای سرت اگه اب ریخت
اگه مشکت شده گریون
پناه حرم پاشو داداش
نزاری من و تنها تو
علمدارم
سپهدارم
دلم شده از داغت خون
یل ام البنین
نکش پارو زمین
تموم لشگرم ابوالفضل
پرت خونی شده
سرت خونی شده
امید خواهرم ابوالفضل
بند دوم
زدن به چشم تو.با تیر
زدن با نیزه به پهلوت
زدن با گرز و افتاده
شکافی بین دو ابروت
می بینم هر جارو هستش
نشونی از تنت عباس
فتاده یک
طرف مشکو
فتاده یک طرف بازوت
دیدی که این لشگر
غمت رو برادر
روی دلم میزارن عباس
دورت کردن داداش
تو رو زدن داداش
رحمی اینا ندارن عباس
واکن چشمای خونت رو
ببین کی اومده. اینجا
به جای مادرت اومد
کنارت مادرم زهرا
از اربا اربا هم دیگه
گذشته این تنه پرخون
چقدر تیرو و چقدر نیزه
شده توی تن تو جا
ای ماه من عباس
پناه من عباس
چی اومده داداش سره تو
شبیه اکبرم
شدی برادرم
چی کار کنم با پیکره تو
رضا نصابی
#ﻋﺒﺎﺱ
توسل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
امشب گشودم لب به ذکر یا ابالفضل
تا درد دل ها را بگویم با ابالفضل
هم کاشف الکرب است و هم باب الحوائج
سرلشگر و صاحب لوا ، سقّا ابالفضل
با دستِ خود ، از دوستانش دست گیرد
محشر کند ، در محشرِ کبری ابالفضل
هر کس که گردد نوکرِ او ، رستگار است
پرونده اش را گر کند امضا ابالفضل
ای زاده ی اُمّ البنین ! دردم دوا کن
من بی کسم ، دارم تو را تنها ابالفضل
از کودکی در روضه هایت گریه کردم
هر جا که رفتم ، آمدم اینجا ابالفضل
راضی مشُو نومید از این در باز گردم
چون شاد می گردند دشمن ها ابالفضل
افتاده ام از پا بگیر ای دوست ، دستم
ای دستگیرِ مردمِ دنیا ابالفضل
آقا ! یکی از هیئتی هامان ، مریض است
بهر شفای او دعا فرما ابالفضل
بی خانمانم ، خانه ای خواهم که در آن
دَه شب نمایم روضه ات بر پا ابالفضل
دیشب میانِ هیئتِ ما عالمی بود
نام تو را بردیم و شد غوغا ابالفضل
دیدم یکی از سینه زن ها ، وقت روضه
می گفت : از کارم گره بگشا ابالفضل
انگار عزّ و آبرویش در خطر بود
بر او نظر کن ، حُرمتِ زهرا ابالفضل
آن دیگری می گفت : فرزندی عطا کن
تا سفره اندازم به عاشورا ابالفضل
مولای محبوبم ، دل ما تنگ گشته
کن کربلایی مجمعِ ما را ابالفضل
ای ناخدایِ کشتیِ رحمت ، مدد کن
من مانده ام در موجِ مشکل ها ابالفضل
گر چه گنه کارم ، شما را دوست دارم
بر بابِ احسانت دخیلم یا ابالفضل
حاجت روایم کن ، که بهر هیئتِ تو
قربانی آرم روزِ تاسوعا ابالفضل
سوزد دلم ز این غم که با لب های عطشان
جان باختی در ساحلِ دریا ابالفضل
شد قطعه قطعه پیکر پاکت به شمشیر
شد لاله زار از خونِ تو صحرا ابالفضل
وقتی که بر چشم تو ، دشمن تیرِ کین زد
هفت آسمان گفتند : واویلا ! ابالفضل
فریاد از این غم کز عمودِ آهنین شد
نقشِ زمین ، آن قامتِ رعنا ابالفضل
پشت حسین از داغِ جانسوزِ تو ، خم گشت
شد بسته راهِ چاره ی مولا ، ابالفضل
وقتی حسین از جا عمودِ خیمه ات کَند
کردند شادی ، لشگرِ اعدا ابالفضل
هر جا که باشد (( ایزدی )) با فخر گوید :
من نوکرت هستم ، تویی آقا ابالفضل
جان نثارم یا اباالفضل
________________________________
@Asheghane_hazrat_zeynab
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است
🔸فردا زمین کربلا، دریای خون است
شب عاشوراست...
شب مصیبت عظماست...
🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش
🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش
امشب بگیم خدایا شکرت...
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه حسین...
نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه...
امشب باید خوب عزاداری کنی...
امشب باید بلند ناله بزنی...
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم...
خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما...
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
🔸امشب کند در خیمه زینب بیقراری
🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری
از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
-@Asheghane_hazrat_zeynab
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
🔸حرمت عرش معلاست اباعبدالله
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
خوش بحال اونهایی که شب عاشورا کربلا هستند
کنار حرم با صفای ابی عبدالله...
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
🔸ما که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
🔸سینه زن زینب کبری ست اباعبدالله
شب عاشوراست
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل بی بی زینب برسه...
تا صدای هلهله دشمن بلند شد...
اومد کنار برادر
عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
فرمود خواهرم الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
فرمود حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
تا این حرف رو بی بی زینب کبری شنید...
صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم میخواهی بری برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
اینجا یک جا بود ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
صدا زد:
و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه
یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، عَلَيْكُنَّ مِنِّي السَّلَام
اهل حرم سراسیمه از حرم بیرون آمدند
دور حضرت را گرفتند ...
دید خواهرش خیلی بی تابی میکنه...
صدا زد زینبم خواهرم...
تا صدای تکبیر منو میشنوید...
بدونید من هنوز زنده ام ...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما برادرش حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
راوی میگه دیدند یک خانمی...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه...
وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه...
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل بی بی زینب...
صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
@Asheghane_hazrat_zeynab