#سبک_2_محرم
#زمزمه
#حضرت_مسلم
امان از حیله ی دنیا
امان از بی وفایی ها
نشد یک با وفا پیدا
نداری روز خوش اینجا
نکردن سفره ای برپا
نیا آقا نیا آقا
بهار اینجا خزون میشه
دل سادات، خون میشه
قَدِ زینب کمون میشه
نیا آقا نیا آقا
آه، گرفتارم بینِ جمع نامردا
منم تنها موندم مثل تو آقا
**********
امان از ناله و شیون
غل و زنجیرِ رو گردن
تموم کوفیا گرگن
نمیشه کوفه جای زن
میسوزه معجر و دامن
میباره سنگ ها حتما
تموم خنجرا کُندن
جدا میشه سرا از تن
بیا بشنو صدای من
نیا آقا نیا آقا
آه، از این غم میترسم زینب و بازار
بازم تازه میشه یاد اون دیوار
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#ورود_به_کربلا
میون کربلا بلواس
گمونم آخر دنیاس
از این حال و هوا پیداس
دیار بی کسی اینجاس
بیا تا پرچمت بالاس
بریم از کربلا؛ غوغاس
شبیه فصل پاییزه
از آه و ناله لبریزه
به دل دلشوره میریزه
بریم از کربلا غوغاس
آه، میاد ذره ذره روی لبها جان
مدینه برگردیم، ای برادر جان
******
رقیه خیلی ترسیده
عموشو سفت چسبیده
به جای نخل ها دیده
که از خاک نیزه روییده
رباب از خاک تفتیده،
فرات و هی نشون میده
نمیذاره منو راحت
هراس و محنت و غربت
نشه کم از سرم سایت
بریم از کربلا غوغاس
آه، همه زن ها بستن معجر و محکم
زیاد اینجا داره مرد نامحرم
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#حضرت_رقیه
چه قدر دیر اومدی بابا!
بگو نیستم توی رویا
کجا رفتی از عاشورا
تو رفتی شد حرم غوغا
نمیپرسی ازم حالا
کجاست اون دختر زیبا؟
به من هر کی رسید میزد
موهامو میکشید، میزد
امونم رو برید، میزد
چه قدر دیر اومدی بابا!
آه ببین روی دستام جای زنجیره
سه سالم نیست دیگه، دخترت پیره
********
الهی شم فدات بابا
چرا سوخته موهات بابا؟
چه خونیه لبات بابا!
کجاس پس دست و پات بابا
چرا بستی نگات بابا؟
بمیرم من برات بابا
کی با چکمه دوید بابا؟
روی سینت پرید بابا؟
کی رگهاتو برید بابا؟
چه قدر دیر اومدی بابا!
آه ، شکسته دندونت مثل دندونم
دیگه پیشت هرطور باشه میمونم
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#شیران_زینب
برادر، جون به قربونت
نبینم چشم گریونت
به قربون دو چشمونت
فدای قلب محزونت
میشم یک عمر ممنونت
بذار باشن تو میدونت
نزن رومو زمین داداش
پسرهامو ببین داداش
شدن گوشه نشین داداش
بذار باشن تو میدونت
آه، میخوان باشن اینها باعلی اکبر
مثه قاسم باشن واسه تو پرپر
*********
پسر مثل سپر دارم
دوتا شیر قَدَر دارم
گواهی از قمر دارم
که من صاحب جگر دارم
الان اصرار اگر دارم
به قلب خود شرر دارم
نکن فکر منو اصلا
نذار باشن گلام با من
آخه مثل حسن میشن
بذار باشن تو میدونت
آه، ببینن با دستِ بسته افتادم
میدونی میمیرن، هر دو اولادم
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#عبدالله_ابن_حسن
بابا نیستی، عمو تنهاس
سر قتل عمو دعواس
بابا دلها چه نابیناس
نمیفهمن عمو مولاس
تموم حرف من اینجاس
عمو لب تشنه ی دریاس
نداره هیچ کسی احساس
تموم شمشیرا بالاس
زمین خورده عمو عباس
بابا نیستی عمو تنهاس
آه، عمو رفته از حال داره میمیره
عمو بین گودال داره میمیره
**********
میون موج جمعیت
زدن از کینه با شدت
عمو افتاده با صورت
نفس میگیره با زحمت
عمو بین غم و غربت
ندارم دیگه من طاقت
بابا نیستی ولی هستم
دیگه از زندگی خستم
براش میدم دوتا دستم
بابا نیستی عمو تنهاس
آه، بلند شین از سینش نامسلمونا
مگه مُردم من که میزنین با پا؟
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#حضرت_قاسم
دلم خونه عمو جونم
رسیده روی لب جونم
ولی خندونِ خندونم
مثه اکبر تو مِیدونم
برا تو میچکه خونم
بابام خوش حاله، می دونم
اگر خوردم زمین محکم
اگر پاشیده ام از هم
نفس حبسه توی سینم
ولی خندونِ خندونم
آه، نگو پیش چشمام پانکش قاسم
آخه دست من نیست پای ناسالم
*********
عمو غصه نخور میرم
از این دنیای بد سیرم
غمت کرده منو پیرم
از این تنهایی دلگیرم
اگرچه زیر شمشیرم
شبیه زهرا میمیرم
نگاه کن زخمیه پهلوم
ورم کرده روی بازوم
شکسته گوشه ی ابروم
ولی خندون خندونم
آه، فقط از دور، شیرن! دشمنا در جنگ
مراقب باش آخه میزنن باسنگ
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#حضرت_علی_اصغر
امان از ظهر عاشورا
چه داغ و خشکه این صحرا
تبت رفته چه قدر بالا
گل انداخته تنت حالا
چه بی حالی تو! واویلا
گلم لالا گلم لالا
بگیر انگشتمو مادر
بذار آروم بشم آخر
نمونده جون برات اصغر؟
گلم لالا گلم لالا
آه، لبای خشک تو باز ترک خورده
یکی میگفت انگار اصغرم مرده
************
نزن لب روی لب، جونم
نشو خیره به چشمونم
نکن خون بر دل خونم
ببین دستای لرزونم
بذاری سر روی شونم
برات لالایی میخونم
چرا مادر نمیخوابی؟
میدونم تشنه آبی
تو که از اشک سیرابی
گلم لالا گلم لالا
آه، خدا رو شکر فعلا بین آغوشی
گمونم خوابیدی، یا که بیهوشی؟!!
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#حضرت_علی_اکبر
یه بار دیگه بگو: بابا
بگو ، که مُردم از غمها
منو تنها نذار حالا
نه حالا ،نه، نه تو غوغا
تو افتادی روی صحرا
بلنده خنده ی اعدا
نگا به این قَدِ خم کن
یه کم از بار غم کم کن
بیا رحمی به حالم کن
یه بار دیگه بگو: بابا
آه، بزرگت کردم من تا عصا باشی
نه این که تو زیرِ دست و پا باشی
**************
نکن خس خس علی اکبر
برام بَسّه شدی پرپر
کجاس اون حیدری پیکر؟
چه شد اکبر، شدی اصغر؟
چه طور میشه کنم باور
که کشتن شِبه پیغمبر
جوانان بنی هاشم
شدم خیلی کمک لازم
دارن کِل می کِشن دائم
بلنده خنده ی اعدا
آه، چه طور میشه جمع کرد ارباً اربا رو
نظر کردن بابا قد و بالاتو
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#حضرت_اباالفضل
دلم گرمه تو رو دارم
بلند شو ای علمدارم
کیه غیر از تو غمخوارم؟
تویی تنها کس و کارم
یعنی بازم عزادارم؟
برادر بی تو بی یارم
جواب بچه ها بامن
رباب و دخترا با من
تموم ماجرا با من
بلند شو ای علمدارم
آه، یه عمری گفتم با من تو راحت باش
چی شد آخر گفتی یااخا، داداش؟
*********
نکش رو خاک بازوت و
نکش در خاک و خون موت و
چه سخته دیدن روت و
شکاف بین ابروت و
به یک سو تیر، یک سو تو
تموم تیرها رو تو
اگر میشه پاشو عباس
تو لااقل نرو عباس
حرم گرمه به تو عباس
بلند شو ای علمدارم
آه، نباشی خیلی سخت میگذره داداش
آخه خیمه پر از دختره داداش
#سبک_2_محرم
#زمزمه
#شب_عاشورا
عزیزم، زینبم، آروم
نذار اشکات بشن معلوم
نگاه طفلای معصوم
به تو خیره شده خانوم
نگو داداش بمون پهلوم
شدم از زندگی محروم
میترسم جون بدی آخر
بسه، این قدر نزن بر سر
بسه، لاغر شدی خواهر
عزیزم، زینبم، آروم
آه اگرچه شام، شامِ آخره زینب
تموم سختی ها میگذره زینب
**********
اگر رفتم صبوری کن
میون غم صبوری کن
با نامحرم صبوری کن
زدن محکم صبوری کن
با قدّ خم صبوری کن
تو بی همدم صبوری کن
شدم پرپر صبوری کن
شدم بی سر صبوری کن
و یا بدتر صبوری کن
عزیزم، زینبم، آروم
آه من و ده تا مرکب، باز صبوری کن
تو و جونی بر لب، باز صبوری کن
Ali.Fani-Aboalfazl.Alamdaram 128.mp3
2.26M
#سبک_2_محرم
تمام اشعار سبک ۲ محرم به همین سبک خوانده میشوند
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#حضرت_مسلم
بمان حضرت پور خیرالنسا
بمان یادگار شه لا فتی
بمان علت ناله ی مجتبی
بمان بین مروه، میان منا
به جان عقیله، تو حاجی نیا
نیا اشک سهم بصر میشود
نیا کربلا پر خطر میشود
دعای بلا بی اثر میشود
کنون کوفه پر از خبر میشود:
امیرم ز کعبه رسد کربلا
(به جان عقیله، تو حاجی نیا)
همین ها که حرف از شما میزنند
بدان پشت پا بر وفا میزنند
همه سنگ سوی خدا میزنند
همه از قفا بی هوا میزنند
زیادند این مردم بی حیا
(به جان عقیله، تو حاجی نیا)
ز وقتی که بر حق جسارت شده
علی کشتن انگار عادت شده
به نام علی باز اهانت شده
نی و خنجر و تیغ غارت شده
علی های خود را رسانی کجا؟
(به جان عقیله، تو حاجی نیا)
همه اهل بیت شما با وقار
همه روی دوش ملائک سوار
همه پاک و سرمست، دور از غبار
همه دختران، حوریه، چون بهار
به گوش رقیه رسد ناسزا
(به جان عقیله، تو حاجی نیا)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#ورود_به_کربلا
چرا گشته قلبم دوباره حزین؟
چرا دشمنت آمده در کمین؟
چرا راه را بسته اند این چنین؟
مدینه چه خوب است ای نازنین
هراسانم از محنت این زمین
برادر بیا ترک صحرا کنیم
چرا باید امروز و فردا کنیم؟
روا نیست ما خیمه برپا کنیم
بیا فکر گل های زهرا کنیم
چه حالی شده خواهر تو! ببین
(هراسانم از محنت این زمین)
عجب لاله هایی! چه والا مقام
بُود کاروان پر ز حیدرمرام
همه قدسیان، کاروان را غلام
در اینجا خوشی ها ندارد دوام
نیفتد زمین شیر ام البنین؟
(هراسانم از محنت این زمین)
تو هستی که هستیم ما محترم
بیا کم نکن سایه ات از سرم
پر از اضطرابم، پناه حرم!
نیاید نباشی دمی در برم
الهی نگویی که هل من معین...
(هراسانم از محنت این زمین)
نگاهی نما دشمن و لشگرش
نگاهی نما اصغر و مادرش
نگاهی نما دختر و معجرش
بلا در بلا در بلا، آخرش
منم روی محمل، تو نیزه نشین
(هراسانم از محنت این زمین)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#حضرت_رقیه
بیا داغ تو کرده مویم سپید
بیا که سه ساله ز عالم برید
بیا دخترت مثل مادر خمید
بیا تا عدو نام من را شنید
دگر جان من بر لبانم رسید
اگر سوخته مو، فدایت پدر
و بشکسته پهلو، فدایت پدر
من و درد زانو، فدایت پدر
من و چشم کم سو، فدایت پدر
دلم بر تماشات دارد امید
(دگر جان من بر لبانم رسید)
نبودی به زخمم نمک میزدند
لگد بر تنِ پُر ترک میزدند
نگویم چگونه کتک میزدند
بدان سخت بر دخترک میزدند
نگویم چگونه ز گوشم کشید...
(دگر جان من بر لبانم رسید)
از آن دم که خوردم به دیوار شام
ندانی چه دیدم ز آزار شام
تمسخر، جسارت، و اغیار شام
چه ترسیده بودم که بازار شام
یکی تا مرا دید گفت از خرید
(دگر جان من بر لبانم رسید)
چه سخت است لکنت زبان دارم و
تنی پر ورم، نیمه جان دارم و
بهاری نه. حالا خزان دارم و
ولی یاد آرام جان دارم و
چرا گشته ای ای پدر ناپدید؟
(دگر جان من بر لبانم رسید)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#شیران_زینب
اَلا زین دوش پیمبر حسین
بر عالم تویی سایه گستر حسین
کنیزت منم ای برادر حسین
دو گل های من نیز نوکر حسین
اجازه بده جان مادر حسین
شده رو بیاندازم و رد کنی؟
مرا راهی رفت و آمد کنی؟
چرا قلب خود را مردد کنی؟
سزا نیست با عاشقان بد کنی
کن اما اگرهات کمتر حسین
(اجازه بده جان مادر حسین)
مراعات داغ دلم را نکن
تو فکر من و بار غم را نکن
دگر تنگ راه کرم را نکن
تقاضای صاحب علم را نکن
قمر کرده شان یک تکاور حسین
(اجازه بده جان مادر حسین)
بده بر یلانم زمان صعود
ز وقتی شنیدند کوچه چه بود
شنیدند پهلو و روی کبود
شده قاتل جانشان یاد دود
در و آتش و میخ و بستر حسین
(اجازه بده جان مادر حسین)
گمان میکنی در چه حالی شوند؟
خبردارِ بشکسته بالی شوند
زن و دخترانت هلالی شوند
اگر ناظر دود شالی شوند
من و نیزه ای در برابر، حسین...
(اجازه بده جان مادر حسین)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#عبدالله_ابن_حسن
تو را من کنون سرپرستم، بمان
نگو از جهان دست شستم، بمان
نبین دشمن بت پرستم، بمان
ببین عمه را، دیده بستم، بمان
(بده دست خود را به دستم، بمان)
نگو که عدو میزنند و بمان
نگو بر عمو میزنند و بمان
نگو با وضو میزنند و بمان
نگو بر گلو میزنند و بمان
برای کمک تنگدستم، بمان
(بده دست خود را به دستم، بمان)
تو هم گر رَوی آسمان، مرد من!
چه گویم دگر در جواب حسن
نبین تکه تکه شده آن بدن
هنوزش کمی مانده بر تن کفن
(تو ماندی برایم که هستم، بمان
بده دست خود را به دستم، بمان)
می آیند گودال، جانم! نرو
شود شاه پامال، جانم! نرو
نشو بی پر و بال، جانم! نرو
اگر رفتم از حال، جانم! نرو
اگر روی تپه نشستم، بمان
(بده دست خود را به دستم، بمان)
تویی یادگار پیمبر، بمان
شوی مثل قاسم تو پرپر، بمان
چگونه بگویم؟ تو دیگر بمان
بدانم نمی مانی آخر، بمان
طناب دو دستت گسستم، بمان
(بده دست خود را به دستم، بمان)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#حضرت_قاسم
شتابان شدی سوی خیرالعمل
ز تو زنده شد خاطرات جمل
انا ابن الحسن گفتی و در جدل
حریفت نشد زور آن مرد یل
شهادت برای تو مثل عسل
دمار از حرامی درآورده ای
حسن را به این لشگر آورده ای
همه آرزویش برآورده ای
به درگاه خالق سر آورده ای
نشاندی به صف های دشمن گسل
(شهادت برای تو مثل عسل)
تو را یوسف من نظر کرده اند
همه گرگ ها را خبر کرده اند
تو را سنگ باران اگر کرده اند
حسودند، با کینه سر کرده اند
عسل میچکد گیرمت در بغل
(شهادت برای تو مثل عسل)
برای تو وقت وصال آمده
تو را زندگانی محال آمده
به پای دو ابرو هلال آمده
بس است این قَدَر خون به بالا مده
به پیشم چنین پا نکش لااقل
(شهادت برای تو مثل عسل)
چه قدی کشیدی! رشیدی گلم
نگفتم نرو روسفیدی گلم
تو را دوره کردند، دیدی گلم؟
تو هم مثل اکبر پریدی گلم
ز کرب و بلا این بود ماحصل
(شهادت برای تو مثل عسل)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#حضرت_علی_اصغر
نشد قطره ای آب پیدا، گلم
نبارد کمی آسمان ها، گلم
کمی صبر کن رفته سقا، گلم
بخواب ای گل ناز زیبا، گلم
بخوابی چه خوب است، لالا گلم
ببین مانده ام در دوراهی، علی
نرو از برم! رو به راهی، علی؟!
رَوَد دیدگانت سیاهی، علی
نزن لب به لب مثل ماهی، علی
عمویت نیامد ز دریا، گلم
(بخوابی چه خوب است، لالا گلم)
چه خاکی به سر آرم از کربلا؟
بس است این چنین گریه ی بی صدا
تو باید بمانی برایم عصا
بخند ای گلم، خنده ات جانفزا
تو افتاده ای از تک و تا، گلم
(بخوابی چه خوب است، لالا گلم)
یکی نیست امروز با دیشبت!
زمین گیرم از زخم های لبت
چه بالاست انگار مادر تبت!
تو را دید بابا ولی عاقبت
شده باز شرمنده بابا، گلم
(بخوابی چه خوب است، لالا گلم)
الهی نبیند تو را حرمله
مرا برده خوف و رجا حرمله
چه میشد نبود ای خدا، حرمله؟
سه شعبه کند سر جدا، حرمله
بَرَد هستی ام را به یغما، گلم
(بخوابی چه خوب است، لالا گلم)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#حضرت_علی_اکبر
بده پلک خود را تکانی علی
بده بر تن مرده جانی علی
تو رعنا گل باغبانی علی
نه اما دگر ناتوانی علی
بعید است پیشم بمانی علی
جوانی حیدر اذانی بگو
شبیه پیمبر اذانی بگو
ببین دیده ی تر اذانی بگو
مرا کشتی اکبر اذانی بگو
برای دل من اذانی علی...
(بعید است پیشم بمانی علی)
تو آماده بهر سفر گشته ای
علی اصغری، مختصر گشته ای
نکش پا زمین، محتضر گشته ای
عصای من خون جگر گشته ای
ولی کو عصا؟ کو جوانی؟ علی
(بعید است پیشم بمانی علی)
اجازه بده تا دم رفتنت
گذارم سری بر سر و گردنت
نمانده کمی از نخ جوشنت
شده پخش بر خاک صحرا تنت
ز تو مانده هر جا نشانی علی
(بعید است پیشم بمانی علی)
قد پیر این قافله خم شده
توان دو زانوی من کم شده
صداهای خنده دمادم شده
عبای کفن هم فراهم شده
بده بر دل من امانی علی
(بعید است پیشم بمانی علی)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#حضرت_اباالفضل
نگفتم به تو احتیاطی نما
نگفتم حسودند ای دلربا
نگفتم برو لیک خیلی بپا
برادر مرا خوانده ای که بیا
تو باید که دریابی ام یا اخا
نگفتم بپا چشم و ابروی خود
نگفتم نگه دار بازوی خود
گرفتی چرا بین زانوی خود
ته تیر را از مه روی خود
مگر هست این کوه غمها روا؟
(تو باید که دریابی ام یا اخا)
شکاف سرت را چه کارش کنم؟
دو بال و پرت را چه کارش کنم؟
تن اصغرت را چه کارش کنم؟
دل خواهرت را چه کارش کنم؟
تو عباس نه، عین و سینی و با
(تو باید که دریابی ام یا اخا)
علمدار! پشتم شکستی، بدان
برای قد تا دعایی بخوان
خداحافظ ای لشگرم! فی امان...
بدون تو گرگند این روبهان
گرفتارم ای ماه مشکل گشا
(تو باید که دریابی ام یا اخا)
بدون تو چاره نمیماند و
به شب یک ستاره نمیماند و
کسی بر نظاره نمیماند و
دمی گوشواره نمیماند و
پناه و امید حرم، ساقیا
(تو باید که دریابی ام یا اخا)
#سبک_1_محرم
#واحد
#زمزمه
#شب_عاشورا
خداحافظی میکنی، نه؟ چه زود!
تو که خوانده ای با تمام وجود
مناجاتِ العفو، بین سجود
گسستی ز عمق دلم تار و پود
چه میشد اگر صبح فردا نبود
الهی بمیرم که ماندی غریب
مرا می کشد این دل ناشکیب
تو و لشگر کافر نانجیب
ز حب علی آنچنان بی نصیب
که شمر آمده با هزاران جنود
(چه میشد اگر صبح فردا نبود)
نرو، میخورد سنگ بر روی تو
نرو، میرود چنگ در موی تو
نرو، میخورد پا به پهلوی تو
نرو، میخورد مشت ابروی تو
می آید تبر بر دهانت فرود
(چه میشد اگر صبح فردا نبود)
چگونه ببینم که دعوا شده؟
سر غنچه ی بوسه ام وا شده
سر شاه بر نیزه بالا شده
سر غارت خیمه بلوا شده
من و آتش و دامن و آه و دود
(چه میشد اگر صبح فردا نبود)
نباشی عدو خیره سر میشود
دو چشمانشان خیره تر میشود
و نو یاد دیوار و در میشود
مرا تازیانه ثمر میشود
نرو، میشود هر سر و تن کبود
(چه میشد اگر صبح فردا نبود)
mahmood-karimi-bebin-mitavani(128).mp3
6.23M
#سبک_1_محرم
تمام اشعار سبک ۱ محرم به این سبک خوانده میشود
.
#میلاد_امام_رضا
#امام_رضا_ع
#مدح
#ولادت
با زمزمی به وسعت چشمِ تَر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
قسمت نشد که بالوپری دستوپا کنم
اما به شوق دیدن تو با سر آمدم
گفتند زائر حرمت زائر خداست
مُحرمتر از همیشه بر این باور آمدم
اینک مدینةالنبیام، مشهدالرضاست
با نام تو به محضر پیغمبر آمدم
از حس و حال روشن معراج پُر شدم
وقتی به خاکبوسیِ «بالاسر» آمدم
حسی کبوترانه گرفتهست جان من
«پایینِ پای» تو شده هفت آسمان من
در این حریم قدسی سرتاسر آینه
روشن شده به نور تو چشمم هر آینه
گرد و غبار صحن تو را میخرد به جان
همواره بوده است بر این باور آینه
پر میکشد از این همه قلب شکسته: آه
سر میزند از این همه چشم تر: آینه
عکس ضریح توست که در قاب چشمهاست
یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه
گم کرده دارم، آمدهام با نگاه تو
پیدا کنم تمام خودم را در آینه
لبریز روشنیست تمام رواقها
آیینگیست جان کلام رواقها
روی تو را ستارهٔ اشراق خواندهاند
خوی تو را «مکارم الاخلاق» خواندهاند
دست تو را که خالق لطف و کرامت است
روزیرسانِ انفس و آفاق خواندهاند
باران مهربانی بیوقفهی تو را
شأن نزول سورهی انفاق خواندهاند
در مذهب نگاه تو غم حرف اول است
چشم تو را پیمبر عشاق خواندهاند
هفت آسمان و رحمت شمسالشموسیات
ذرات خاک و لطف انیسالنفوسیات
شعر:سیدمحمدجواد شرافت✍
.
#ولادت_ امام_ رضا_علیه_ السلام
روز ولادت تو غزل آفریده شد
مفعول وفاعلات و فَعَل آفریده شد
پلکی زدی ومعجزه ای را رقم زدی!
از برق چشمهات زحل آفریده شد
از شهد غنچه ی لب پر خنده ی شما
در چشمه ی بهشت عسل آفریده شد
عالم به رقص آمد و، از پایکوبی اش
ازطوس تا حجاز گسل آفریده شد
سینه به سینه؛شکرخدا عاشقت شدیم
این عشق پاک روز ازل آفریده شد
ما از پدر ولایِ شما ارث می بریم
ایرانیان کشور موسی بن جعفریم
درجشن پایکوبی تنبورهای مست
در بزم میگساری انگورهای مست
نور خدایی تو چه اعجاز کرده است!
هو می کشند دوروبرت کورهای مست
شیرینی ولایِ شما چیز دیگری است!
این را شنیدم از لبِ زنبورهای مست
دارد تمام شهر به دیوار می خورد!
در پیشِ چشم قاصرِ مأمورهای مست
ازاین به بعد حرف خدایی نمی زنند
با دیدن جلال تو، منصورهای مست
اِذن دخول میکده ورد زبان ما
بوی شراب می دهد امشب دهان ما
وقتی همه به عشق تو پروانه می شوند
پروانه ها کنایه و افسانه می شوند
روح بهارهستی و؛این بوته های خار
از عطر گامهای تو ریحانه می شوند
با دیدن جمال زلیخا کُش شما
یوسف شناس ها همه دیوانه می شوند
شانه به شانه، شاه وگدا در سرایتان
مهمانِ سفره های کریمانه می شوند
شبها به عشقِ باده ی نابت، شیوخ شهر
شاگردهایِ حوزه ی میخانه می شوند
عمری کتاب تزکیه تدریس کرده ای
در شهر طوس میکده تاسیس کرده ای
آن سوی شهر، قبه ای از نور دیده ام
صحن وسرای کیست که از دور دیده ام؟
هوش از سرم پریده و مستانه می دوم
حس می کنم که باغِ پرانگور دیده ام
دیگر چه احتیاج به نعلین وچوب دست!
موسیِ پا برهنه شدم؛ طور دیده ام
مشهد کجا و این دل ناپاک من کجا!؟
خود را شبیه وصله ی ناجور دیده ام
در محضرت جنابِ سلیمان شهر طوس
بالِ ملخ به شانه ی یک مور دیده ام
اینجا ندیده ایم گدایی که دلخور است
اینجا فقیرها چقدر جیبشان پُراست
گریه بهانه ایست،که عاشق ترم کنی
شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی
آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد؟
از راه دور آمده ام باورم کنی
با ذوق وشوق آمده ام،حضرت رئوف
فکری به حال رنگِ سیاه پرم کنی
زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم!
باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی
باید تو را به پهلویِ زهرا قسم دهم
تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی
مادر سپرده است به دستِ شما مرا
گفته فقط شما ببری کربلا مرا
#وحید_ قاسمی
#ولادت _امام_ رضا_ علیه_ السلام
ای ابتدای صحبت و ختم کلام ما
جاروکشی صحن تو شغل مدام ما
در بین خادمان تو ثبت است نام ما
ما برده ی توایم و دو عالم غلام ما
ای هشتمین امام!امام همام ما!
مژده رسید، غنچه ی زهرا دمیده است
آورده اند:"قامت هارون خمیده است"
نورت پدیده ایست که فوق پدیده است
قبل از سلام ما به تو از تو رسیده است
هر روز صبح زود جواب سلام ما
مشهد گدا پر است و کسی کم نمی برد
هم می برد ز فیض شما ،هم نمی برد
هدیه کسی برای کسی غم نمی برد
اهل بهشت را به جهنم نمی برد!!
کم نیست در مقام زیارت مقام ما
استاد درس عشق در این مکتبم رضاست
بیماری ام رضاست،دوای تبم رضاست
در قلب من رضاست، به روی لبم رضاست
نان شبم رضاست، نماز شبم رضاست
دایم به ذکر می گذرد صبح و شام ما
چشمت دلیل ذوق هنرمندهای ماست
شیرینی تو بیشتر از قندهای ماست
میلاد تو گشایش لبخندهای ماست
دیوان عشق، "از تو نوشتند" های ماست
"ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما"
صحنت پر از امید و لبالب اراده است
فرقی نداشت، هر که سواره ، پیاده است
یک دست زلف یار و یکی جام باده است
ابرو گشاده ایم که دستت گشاده است
مشهد به نام توست ولیکن به کام ما
در شان و رتبه ی تو غزل دل نگفته است
هرگز کسی قصیده ی قابل نگفته است
حافظ مجاز گفته و بیدل نگفته است
مضمون تازه ایست که "دعبل" نگفته است
ما هرچه گفته ایم سرودی به نام ماست
آن شب که صرف یاد تو شد خوش به حال ماست
وان شب که صرف بی خبری شد زوال ماست
عالم اگر که مال تو باشیم مال ماست
فتوا رسیده است که مستی حلال ماست
بی اذن توست آب خوش اما حرام ما
تو عشق را به اهل جنون یاد می دهی
بنیاد عقل یک شبه بر باد می دهی
امشب برات پنجره فولاد می دهی
حتما به هر که خواست گهرشاد می دهی
خوبی مرام توست، نه مثل مرام ما….
صیاد جز کنار تو زانو نمی زند
خورشید در رواق حرم سو نمی زند
مشهد که بی امید کسی رو نمی زند
با خانه ی خدا حرمت مو نمی زند
ای مشهد تو شعبه ی بیت الحرام ما!
ای گنبد تو خانه ی خورشید یا رضا!
ای مامن شبانه ی خورشید یا رضا!
زد تکیه بر تو شانه ی خورشید یا رضا!
گرم دمت زبانه ی خورشید یا رضا!
خورشیدی و حرارت تو بار عام ما
#مظاهر_ کثیری_ نژاد
#ولادت_ امام _رضا_ علیه_ السلام
امشب که خدا با تو نمایان شده آقا
انگار دلم تازه مسلمان شده آقا
از یاد بَرَد نامِ بهشتِ اَبَدی را
هرکس که دِلَش اهلِ خراسان شده آقا
هرکس که رسیده است به جایی و مقامی
از خاکِ درِ خانه یِ سلطان شده آقا
باید بنویسند که گنجینه یِ عرشیم
در سینه ی ماعشقِ تو پنهان شده آقا
فهمیده ام از هِیمَنه یِ نورِ حضورت
با دیدنِ تو فاطمه خندان شده آقا
من را بِبَر از خانه به میخانه ، تَرَم کن
دستی سرِ گیسو زده دیوانه ترم کن
لبخند بزن تا که ببینند رضا را
آیاتِ جَمالی و جَلالیِ خدا را
لبخند بزن تا که بِبینَند حُسینی
تا با تو حَسَن جِلوه کُنَد اَرض و سَما را
لبخند بزن تا همه در کیشِ تو آیند
تا شهر حُسینیه کُنَد صومِعه ها را
باید که شبِ آمدنت باز بگویند
تقوایِ تو را ، زُهدِ تو را ، شوقِ دعا را
بوی تو زِ پیراهنِ یوسف گذری کرد
بخشید به چشمِ ترِ یعقوب شفا را
ای آب و هوای دل من با حرمت گرم
ای نازِ نفسهای خداوند دَمَت گرم
شیرین تر از این شیوه ی غارتگری ات نیست
فریاد که دِلخواه تَر از دلبری ات نیست
یک عمر هلاکِ تو و این جذبه ی عشقیم
خاکِ تو سَرَم باد که چون سَروَری ات نیست
حتما به علی رفته ای اینقدر شگفتی
کَس نیست ، گرفتارِ دَمِ حیدری ات نیست
ای معجزه ی دامنِ زهرا زِ نگاهت
پیداست دِلی همچو دلِ مادری ات نیست
هنگام حدیث است بخوان سلسلهالعشق
تا خلق نویسند:تکی ، دیگری ات نیست
من آمده ام سُجده کنم اوج بگیرم
گفتند که جانبخش تر از پادَری ات نیست
صد شکر خدا صحنِ گوهرشاد به ما داد
ما بی کَس و او پنجره فولاد به ما داد
سوگند سَرِ کعبه به دامانِ تو باشد
صد چِله دلِ قبله چراغان تو باشد
من بچه ی آهویم و دنبالِ تو هستم
آقا به دلم حق بده حیرانِ تو باشد
این خِطه اگر سبز و بلند است و خدایی
اصلا نه عجیب است که ایرانِ تو باشد
جبریل اگر بال و پَرش سایه ی عرش است
بر رویِ سَرَش سایه یِ ایوانِ تو باشد
بیچاره بهشت است که هر شامِ تولد
حیرانِ چراغانِ خیابانِ تو باشد
امشب سرِ سال است بده خرجی ما را
ای شاه براتِ بقیع و کرببلا را
ما درد نهانی و تو آن لطف عیانی
ما کمتر از اینیم و تو بالاتر از آنی
بدجور گِره خورده به گیسوی شماییم
ما را زِ سَرَت وا نکنی زود نَرانی
بر فرشِ حرم گرد و غباریم و نشستیم
ما را نَتِکانی ، نَتِکانی ، نَتِکانی
ما نیز سفارش شده ی فاطمه هستیم
خواهی بِکُش اما درِ دیگر نَکِشانی
ما را به نفسهای تو بخشیده خداوند
ما را به سرِ سفره ی غیری نَنشانی
گیسوی من از غصه ی تان پیر شد آقا
کو کرب و بلا و نجفم ، دیر شد آقا
#حسن_ لطفی
#ولادت_امام_رضا_علیه_السلام
حق رسيد و هيبت پوشالي باطل شكست
صاحب عرش برين در بين فرشي ها نشست
زحمت غم كم شد و رحمانيت رونق گرفت
آسمان آمد زمين ،در دست خود بيرق گرفت
آمد و مِهرش ميان قلب ما قد راست كرد
با دل ما عاشقان هرچه دلش ميخواست كرد
آمدي و عطر مِهرت پخش شد در هر فضا
مينويسم عشق و ميخوانم علي موسي الرضا
ذوق دعبل هاي تو دارد دو چندان ميشود
شاعر تو صاحب چندين "گلستان " ميشود
اي كه با انگشت تو نظم جهان گرديده است
"عالم پير "از قدوم تو جوان گرديده است
گشته پيدا هشت جنت در رواق چشم تو
تيرگي ها نورشد، از چلچراغ چشم تو
شيعه ي اثني عشر مديون لطفت اي جليل
عالم آل محمد السلام و الدخيل
لقمه اي از سفره ات مارا كفايت ميكند
مور درگاهت سليمان را ضيافت ميكند
آسمانها بر زمين دست توسل ميزند
مي دمد خورشيد چون بر گنبدت زُل ميزند
در هواي مرقدت دائم به رفت و آمدم
خانه زادِ خانه ي سلطانِ شهرِ مشهدم
اي مسيح آل حيدر، خانه ات دارالشفاست
راه حلِ هر مريضي آخرش باب الرضاست
خانه ات درمانده هارا غرق رحمت ميكند
اهل دوزخ را ولايت، اهل جنت ميكند
با وجود روضه ي رضوانت اي اربابِ دل
باغ جنت بعد ازاين چنگي نخواهد زد به دل
آب سقاخانه ات از چشمه سار كوثر است
گرد و خاك مرقدت "شيخ بهائي "پرور است
از ضريح حضرت سلطان چنين معنا شده است
هر هنر در نزد ما ايرانيان بوده است و هست
ذره هم در صحن تو نور جلي ميپرورد
گرد و خاك مرقدت "سيد علي "ميپرورد
گرچه در اين خانواده لطف بامعناتَر است
ساكن "بيت الرضا "امنيتش بالاتر است
تا كه ايران را تو داري در پناه خود فقط
پس خراسان را نگيري از سر اين مملكت
سنگ فيروزه از آن روزي در عالم شد پديد
كه چنان سرمه به چشمش خاك پايت را كشيد
اي شب ميلاد تو ميعاد شادي هاي ما
غصه ها در ميشود با ياد تو از قلب ها
چون كوير خشكسالم، تشنه ي باران منم
ضامن آهو تويي، آهوي سرگردان منم
بهترين حصن حصيني،شرط دين داري ما
يا "غياث المستغيثين" گرفتاري ما
پاره ي قلب نبي، اي زاده ي خون خدا
"ذِكرُكُم في الذاكرين"اي هشتمين نور الهدي
تا دم گرمت بر اين دلسرد سامان مي دهد
بر تن دلمُردگان عشق شما جان مي دهد
با غريبان دو عالم آشنايي ميكني
بي برو بي گرد تو مشكل گشايي ميكني
گرچه در درياي عشّاقت مشخص نيستم
تا تو را دارم دگر محتاج نا كس نيستم
اي كه خيرات تو دارد بر دوعالم ميرسد
عيدي ما را بده دارد محرم ميرسد
رزق چشمم را بده تا كه نمك گيرت شوم
آنقدر گريان شوم در روضه تا پيرت شوم
گريه كن هاي دم يابن الشبيب تو شديم
بي قرار روضه ي جدّ غريب تو شديم
#مهدی_قاسمی
#ولادت_امام_رضا_علیه_السلام
کرامت هست آن جایی که سائل می شود پیدا
اگر چه دست و پا گم می شود، دل می شود پیدا
گره از مشهد و قم وا نگشته بر نخواهد گشت
برادر خواهری اینگونه مشکل می شود پیدا
ز هر دلشوره ای دل را به دریای تو باید زد
که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا
دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم
و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا
دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون
حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا
بدون زهر هم معصومه ی دور از رضا می مرد
مـثالش زینـب کبری، دلایل می شود پیدا
#صابر_خراسانی
#میلاد_حضرت_امام_رضا_علیه_السلام
قراره حاجتا روا شِه امشب
دلامون از غصّه رها شِه امشب
عیدیِ ما به دستِ سلطان باشه
قسمتمون کربوبلا شِه امشب
تو جانی تو جانانی
من نوکر تو سلطانی
به دردم تو درمانی
تو شاهِ خراسانی
تو ولینعمتِ ما
اهالیِ ایرانی
ای جان رضا جانان رضا /۴/
یکی میگه کربوبلا بهشته
یکی میگه سعیوصفا رو عشقه
ایرونیا داد میزنن آی دنیا
شبایِ مشهدُالرّضا رو عشقه
صحنِ تو خدائیه
گنبدت طلائیه
کبوترِ دلِ من
به عشقت هوائیه
دلی که رضائیه
حتماً کربلائیه
ای جان رضا جانان رضا /۴/
من که یه عمره پایِ عَلم هستم
با اربابم تو شادی و غم هستم
تویِ حرم زانو زدم حالا که .....
دلواپسِ ماهِ محرّم هستم
از دستِ امام رضا
میریزه کرم وَاللّه
میگیرم حوالهیِ.....
اربعین انشاءاللّه
ذکرِ من تویِ حرم
یارضا یا ثاراللّه
ای جان رضا جانان رضا /۴/
#حسین_ایمانی