aghasi-24.mp3
1.18M
آغاسي
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش ان دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
برکه بسپارد زمام خویش را
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه ی آسایه ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسایل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان منست
نامه تو خط امان منست
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه مشعر کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شايد اين جمعه بيايد شايد...
#شهادت حضرت موسی ابن
جعفر علیه السّلام:
#نوحه:
🏴
کنج سیه چال جفا بوده ای، ای ماه من
گرم مناجات و دعا بوده ای، ای ماه من
جور و جفا کشیده ای، از چه تو ای ماه من
زخم زبان شنیده ای، بسکه تو ای ماه من
یا باب الحوائج، یا موسی ابن جعفر (۲)
🏴🏴
گرم مناجات و دعا تا سحر
ورد لبت بوده کجایی پسر
یاد غریبی رضا کرده ای
با جگر شیعه چها کرده ای
بین دعاها که را خوانده ای
یاد غم و غصه ی معصومه ای
🏴🏴🏴
لطف تو شد شامل این سرزمین
خواسته قطعا خدا این چنین
تا حرم فاطمه در قم بود
راه تولای تو کی گم بود
شاه چراغ تو به ما نور داد
بین حسینیه به ما شور داد
کاظمی و امام کاظمینی
حماسه ساز علم حسینی
🏴🏴🏴🏴
روزی شعرم شده مدح شما
دم نزنم جز ز آل عبا
ای نفسم بسته به ذکر شما
حال خوشم بسته به مهر شما
یوسف زندانی آل عبا
پور علی شیر خدا مرتضی
🏴🏴🏴🏴🏴
مرغ دلم راهی طورت شده
پر زده و مست حضورت شده
کاش شبی زائر کویت شوم
لایق دیدار رویت شوم
#علی_کاشانی _صادق
۱۴٠٠_۱۲_٠۲
#شعر_شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم
دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا
گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر است
سوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟
کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضا
تیره روز من از شام غریبان چه کنم
نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرا
نه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم
به خدا دوری معصومه و هجران رضا
می کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم
از وطن کرده مرا دور،جفای هارون
من دل خسته سر گشته و حیران چه کنم
گلی از خار ندید،این همه آزار که من
دیدم از طعنه این مردم نادان چه کنم
سرنگو کاش شود خانه هارون پلید
که چنین کرد مرا بی سرو سامان چه کنم؟
خوشدل تهرانی
#شعر_شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
امروز قلب عالم امکان پر آذر است
لرزان ز تاب ماتم و غم عرش اکبر است
زهرا بباغ خلد بود نوحه گر بلی
گویا عزای حضرت موسی ابن جعفر است
تنها نه قلب عالم امکان بود ملول
پیوسته عالم از غم داغش در آذر است
شاهی که ممکنات طفیل وجود اوست
ماهی که گوشه ای ز رخش مهر انور است
قائم مقام ختم رسل هادی سبل
رکن هدا شه دو سرا نور داور است
از کنیه و عداوت هارون بر آنجناب
چشم رضا خدیو خراسان ز خون تر است
مسموم گشت و گوشه زندان سپرد جان
زین غصه داغ بر دل ما تا به محشر است
او گرچه حان سپرد به زندان غریب وار
خود نیز خون جگر ز غم جد اطهر است
مسموم گشت موسی جعفر ز زهر کین
اما حسین کشته شمشیر و خنجر است
موسی شهید گشت ولی بی کفن نماند
(سیفی) حسین بی کفن و غسل و بی سر است
سیفی- شیراز
#شعر_شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
دیگــر دلـــم بـــه سیـــر چمـن وا نمیشـــود
دیگـــر نشـــاط، هــم نفــس مــا نمیشـــود
حتــی اگــــر مسیـــح، طبیــب دلــــم شـــود
دارد جـــــراحتـی کـــــه مــــداوا نمیشــــود
مــوسی اگـــر کنــد گــذری ســوی کـاظمین
دیگــــر روان بــــه وادی سیـنـــا نمـیشــــود
از زخــمهـــای سلسلــه چـــــون یـــــاد آورم
زنجیــر شعلـــه از جگــــرم وا نمـــیشــــــود
یــک تــن نگفت سلسلـه در آن سیــاه چــال
درمــــان زخـــم گــــردن مــــــولا نمــیشــود
حبس و شکنجه، قعـر سیــه چال و سلسله
ایـن احتــــرام یــــوسف زهــــــرا نمـــیشـود
گـــویـی کــه آن ستمگـــر حـــق نـاشناس را
جـز بـــا شکنجـه عقـــــده دل وا نمــیشـود
معصـومـه تسلیت کـــه نصیـب تــو بعـد از این
دیـگــــر زیــــــارت رخ بـــــابـــا نمــــیشـــــود
مولای من کسی است که در حبس سالها
غــــافـل دمـــی ز حــــی تعـــالـی نمیشود
"میثـم"هـــر آنچـــه بـــر ســـر عبــد خـدا رود
عبـد خـــداسـت، بنــــدۀ دنیـــــا نمـــیشـود
غلامرضا سازگار
🖤صبح دوشنبه سومین روز هفته شانزدهم بهمن ماه زمستونی تون پراز خیر و برکت🖤 آن شاالله🙏
🖤✨بسم الله الرحمن الرحیم
🖤✨بنـام آنکه الله است نـامش
⚪️✨بود از هر سخن برتر کلامش
🖤✨بنام آنكه رحمان ورحيم است
⚪️✨بنام آنـكـه خـلّاق كـريـم است
🖤✨بنـام آنـكه او پـروردگــار است
⚪️✨زمين وآسمان را از او قرار است
🖤✨بنـام آنـكه حمـد او را سزايـد
⚪️✨جز او را اهل دانش كى ستايد
🖤✨بنام آنكه انـدر روز محشر
⚪️✨بود او مالك مطلق سراسر
🖤✨بنام آنكه عـارى از نيـاز است
⚪️✨درِجودش بروى خلق باز است
🖤✨ الــهـــی بـــه امــیـــد تـــــو
⚪️✨امروزتان پراز لطف خداوند
.
#زمینه
#امام_زمان
گریه نکن به خاطر گناهام، ای غریب آقام
یابن الحسن خسته نشو زکارام،ای غریب آقام
منه بی معرفتو رها نکردی
بین نوکرهات منو سوا نکردی
به خودم همش میگم چرا تو خلوت
از امام حاضرت حیا نکردی
منو ببخش به احترام روضه هات
منو ببخش به حق شاه کربلا
منو ببخش، بدم ولی هنوز نوکرم
منو ببخش برا دعاهای مادرم
اُنظرعلینا اُنظرعلینا، اُنظرعلینا اُنظر علینا
درسته که کسی ندیدچه کاره ام
توکه میبینی
خونه ی من جای شما نبوده
صحرا نشینی
بین نوکرهات نگفتی من زیادم
تو نماز شبهات همیشه کردی یادم
من به خاطر گناههائی که کردم
نشنیدم جواب سلام هائی که دادم
منو ببخش به احترام روضه ها
منو ببخش به حق شاه کربلا
منو ببخش بدم ولی هنوز نوکرم
منو ببخش برا دعاهای مادرم
منو ببخش به خاطر پیرهن سیاه
منو ببخش به حرمت اشک چشام
منو ببخش به خاطر طفل رباب
منو ببخش به خاطر این گریه هام
اُنظرعلینا اُنظرعلینا، اُنظرعلینا اُنظرعلینا
شعروسبک کربلائی محسن داداشی
.👇
4_5792111660374169257.mp3
10.14M
#کربلایی_محسن_داداشی
گریه نکن به خاطر گناهام
.
#زمینه
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
بند اول: کارگروه جواز نوکری
بند دوم و سوم: خانم فاطمه معصومه شریف
➖➖➖
می سوزه روز به روز
آب میشه سال به سال
روضه یعنی اینکه بگن
صارَ کالخیال
روی شونه هاش ردّ خونه و
بازم زیر لب روضه خونه و
دیگه انگاری نمی مونه و ، آه
آه که معلوم نمیشه، روز و شبش
شد درو دیوار شاهد، تاب وتبش
دعای خلصنی یارب، روی لبش۲
می گفت لحظه های آخر
مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر
مادر مادر مادر 4
---
از فکر غصههاش
میشم آشفته حال
روضه یعنی اینکه بگن
صار کالخیال
زخمیِ تنش مثل مادر و
روز به روز داره میشه پرپر و
می سوزوندش میخِ رو در و ،آه
آه که قلب رئوفش، پره غمه
خیلی گریه کرده واسش، ولی کمه
فاصله ش دیگه با مادر، یه قدمه
می گفت لحظه های آخر
مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر
مادر مادر مادر
---
ماهِ زندان ... شده
کم کم قامتْ هلال
روضه یعنی اینکه بگن
صار کالخیال
تشنه میشه و یاد کربلاس
غرق غربت و غصه و بلاس
یاد زنجیر پای بچه هاس آه
زیر لب آروم صدا زد، پسرشو
غربت و غم آخر سوزوند، جگرشو
رفت و ندید روز آخر، دخترشو
می گفت لحظه های آخر مادر مادر مادر
بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر
➖➖➖
.👇
1.23M
🔳 #زمینه #شهادت_امام_کاظم علیه السلام
📜 میسوزه روز به روز
🖊به قلم #کارگروه_جواز_نوکری
بند دوم و سوم: خانم #فاطمه_معصومه_شریف
.
#امام_کاظم علیه السلام
#شهادت_امام_کاظم
#زمینه
بند اول:
کنجِ زندانِ بلا
شد اسیر اَبَ الرِضا
سِندیِ نامردِ پست
میزد او را بی هوا
میزد او را بی حیا با تازیانه و لگد
روز و شب او میشِنید زخمِ زبان و حرفِ بد
آه و واویلا
از جسارت ها
قلبِ او میسوخت
از اهانت ها
آه و واویلا حضرت کاظم
🏴🏴🏴🏴
بند دوم:
غصه و ماتم کشید
از غم و مِحنت خمید
همچو زهرا مادرش
از زمانه دل برید
درغل و زنجیرِ زندان، یاد داغ کربلا
گریه میکرد بر غم زینب، بر آن شامِ بلا
از اسارت شد
عاقبت آزاد
کربلا گشته
وادیِ بغداد
آه و واویلا حضرت کاظم
🏴🏴🏴🏴
بند سوم: (زبان حال)
زخمیه بال و پرم
غرق خون، پا تا سرم
صبح و شب گریه کنِ
شاه عریان پیکرم
میزند آتش به جانم آن دمی که بی پناه
دست و پا میزد به روی خاک داغ قتلگاه
نامرتب شد
پیکرش ای وای
ناله سر میداد
مادرش ای وای
آه و واویلا حضرت کاظم
✍️به قلم: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
#ابوذر_رئیس_میرزایی
#علیرضا_پناهیان
.👇