.
🏴سبک زمینه روضه ای شهادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام
#زمینه_امام_باقر_ع
#داره_میسوزه_تنم
🏴بند اول
داره میسوزه تنم از زهر
غریبم و بی کس و یارم
منم همون جامونده ای که
یه عمره گریه شده کارم
شما فقط روضه شنیدید
من اما روضه هارو دیدم
تمومه صحنه های تلخ و
دیدم و ای کاش نمیدیدم
خنجره روی حنجرو دیدم من
می برید از قفا سرو دیدم من
زجه زنان یه خواهرو دیدم من
اوج مصیبتو یه جا دیدم من
آتیشو توی خیمه ها دیدم من
سیلی زدن به دخترا دیدم من
واویلتا واویلتا واویلا
🏴بند دوم
یادم نمیره قحط آب و
دونه دونه اشک رباب و
خودم میدیدم توی چشماش
من اونجا اوج اضطراب و
یادم نمیره اون دمی که
تیر سه شعبه رو رها کرد
مِن الاذن اِلی الاذن وای
سر از تن علی جدا کرد
هلهله ی یه لشکرو دیدم من
خونِ گلوی اصغرو دیدم من
زیر عبا یه پیکرو دیدم من
حسینو پشت خیمه ها دیدم من
میخوند برا علی لالا دیدم من
قبر کوچیکشو خدا دیدم من
واویلتا واویلتا واویلا
🏴بند سوم
توی چهار سالگی رفتم
منم با عمه به اسارت
گفتنه از اونروزا سخته
مصیبتش بود بی نهایت
رد شدم از کوچه و بازار
رد شدم از میونه اغیار
یادم نرفته خنده هاشون
میده هنوزم منو آزار
کوفه و شام پر بلا رفتم من
مثل رقیه زیر پا رفتم من
با عمه تو خرابه ها رفتم من
بین یه عده بی حیا رفتم من
بزم میِ حرومیا رفتم من
محله ی یهودیا رفتم من
واویلتا واویلتا واویلا
🏴بند چهارم حضرت مسلم (ع)
هر جای کوفه رو که گشتم
من به خدا یاری ندیدم
غیر زنی به نام طوعه
من که طرفداری ندیدم
منو به نامردی کشوندن
اینجا سر دارالاماره
حرفاشونو باور نکن که
هواتو هیچ کسی نداره
اینا برات نقشه کشیدن برگرد
پیر و جووناشون پلیدن برگرد
اینجا بهت امون نمیدن برگرد
حریم تو میره به غارت برگرد
زینب و میبرن اسارت برگرد
به دخترت میشه جسارت برگرد
کوفه میا کوفه میا آقا جان
#شهادت_امام_باقر
🙏#زمینه_امام_باقر
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
#امام_خمینی ره
#پانزده_خرداد
ای رهبرا؛ راهی که داریم از تو داریم
روح خدا؛ ما هر چه داریم از تو داریم
والله، روحالله یعنی مُحیییِ دین
پیر جماران است، الحق منجیِ دین
بعد از هزار و چهارصد سال از رسالت
احیا شد از فریاد تو، قرآن و عترت
روح ولایت شد دمیده در دلیران
اصلِ امام و امت، افشا شد در ایران
از برکتِ آیاتِ مَثنی وَ فُرادا
یک مملکت شد، همصدا با تو منادا
آری، تو با تکیه به درگاه الهی
یک ملتی را ساختی تا عرش راهی
روزیکه شد فریادِ تو "ما میتوانیم"
اثبات شد حرفَت به دنیا، میتوانیم
ای کهکشانِ دین، بنازم بر قیامت
با سرعتِ نوری خطر کردی، ز نامت
بینامِ تو، این انقلاب، اصلاً نمیشد
این راه و این مکتب مجاب، اصلاً نمیشد
هان! ای علمدار همیشه زندهی ما
با تو بپا شد، ملت رزمندهی ما
از زیرِ یوغِ چکمهی فرعونِ دوران
آزاد شد این ملت، از چنگال گرگان
ایرانِ ما، ایرانِ اسلامی شد آنروز
شیعه در عالم صاحب نامی شد آنروز
تنها نخواندی شیعهی اثنی عشر را
همراه کردی با خود اَبناءِ بشر را
از بس اَدا شد، حقِ مطلب، حقِ مکتب
پیوست در عالم ترا، هر قوم و مذهب
تنها نه با تو، اهل ایران همصدا شد
بیدار از تو یک جهان، با آن ندا شد
بیداریِ اسلامی از آنجا شد آغاز
که حملهاَت، بر کاخِ آمریکا شد آغاز
سال چِل و دو، جلوهای از نینوا شد
پاسخ به سال شصت و یک شد، کربلا شد
خورشیدِ حق تابید، تاسوعای دیگر
در خاک و خون غلتید، عاشورای دیگر
سینهزنان خواندند در خون، نامهی سرخ
پیراهنِ مشکی شد آنجا، جامهی سرخ
اینگونه امت، کشتهی راهِ امام است
تبعیدِ تو، تازه سرآغاز قیام است
آزادگانِ عالم از تو، زنده گشتند
صد لشگر از دلدادگان، رزمنده گشتند
وقتی شدی از حوزهی علمیه رهدار
اسلام را دادی نجات از زیرِ آوار
این چارده قرنِ گذشته، امتحان بود
دینِ خدا، زندانیِ مستکبران بود
از گوشهی زندان، چو سردادی تو فریاد
دینِ نبی را کردی از زندان تو آزاد
کِی داشتی ابزار جنگی، جز پیامی؟
لبیک بشنیدی ز ملت، هر سلامی
اینجا پیامِ عشق، بیپاسخ نمانده
آری سلامِ عشق، بیپاسخ نمانده
اینجا هزار و چهارصد سال عقده بشکفت
یک خطبه خواندی، صدهزاران غنچه بشکفت
اینجا به پایت بوستانی، غنچه واکرد
ملت برایت روز رجعت، کوچه واکرد
روزیکه برگشتی، به گلزار بهشتت
شد بهمنِ پنجاوهفت، اردیبهشتت
روزیکه در خاکت، تنَت، ای بت شکن رفت
چندین کفن از تو، به یادِ بیکفن رفت
اینجا سهروز از جسم تو تکریم کردند
چه دستهگلهایی به تو تقدیم کردند
اینجا تنت شد با قیامی خاص، تشییع
شد پیکرت با احترامی خاص، تشییع
خون جای اشک از دیده افشاندند، مردم
چندین نمازِ میلیونی خواندند، مردم
اینجا برایت خِیل امت، جان و تن داد
ایران به پایت صدهزاران، بیکفن داد
هر مادری اینجا به پایت، گل پسر ریخت
در جنگِ تحمیلی به عشقت، جان و سر ریخت
اینجا کسی، در حفرِ گودالت نینداخت
تیغ و سنان، بر قامتِ دالت نینداخت
اینجا تنت، زیر سم مرکب نرفته
بعد از تو در بازارها، زینب نرفته
اینجا کسی خلخال از پایی نبرده
سجاده از پایت، به رسوایی نبرده
از خانواده معجری، غارت نکردند
انگشت با انگشتری، غارت نکردند
امروز هم، بر پای رهبر، گل بریزیم
از طفل تا سردارِ لشکر، گل بریزیم
امروز ایران، در رهِ والای خدمت
کرده رئیس جمهور تقدیمِ ولایت
امروز یکدل، یکصدا، با شور و وحدت
هستیم با این استقامت، تا شهادت
امروز راه قدس، نزدیک است نزدیک
فریاد ما از قدس، تبریک است تبریک
امروز پای هر ابَر قدرت، شکستیم
در انتظار یوسف زهرا نشستیم
#سالروز_ارتحال_امام_خمینی
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#واحد و #زمزمه
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
احوالم ببین
شب آخریه حسین بیا حالم ببین
برای آخرین دفعه تو خوشحالم ببین
احوالم ببین
اگه فردا بشه
سره تو پیشه من از بدنت جدا بشه
چیکار کنم اگر اسارت سهمه ما بشه
اگه فردا بشه
آخر می بینم
بالای سره غرق خونه تو من می شینم
می زنم از غم تو من به صورت و سینم
آخر می بینم
ای وای. حسین. ای وای حسین.
ای وای حسین وای حسین. وای حسینم
گفته مادرم
بببوسم حنجره تو لحظه های آخرم
بپوشی به تنت کهنه لباس. برادرم.
گفته مادرم
توی گودال میری
عصر فردا تو گودال زخمی و بی حال میری
عصر فردا زیره دست ی مشت دجال میری
توی گودال میری
هول و ولا دارم
من که فقط. تورو تو زندگیم تنها دارم
دست خودم که نیست دلشوره ی فردا دارم
هول و ولا دارم
ای وای حسین. ای وای حسین.
ای وای حسین .ای حسین وای حسین
گریون می بینم
عصر فردا من تنت رو در خون می بینم
تنه تو روی خاک صحرا عربون می بینم
گریون می بینم
ای وای جگرم
غرق خون می آفتی فردا در برابرم
تشنه لب می برن سره تو برادرم
ای وای جگرم
نیرو ندارم
تا سرت رو روی زانوم حتی بزارم
تا تیر هارو از تو تنه تو در بیارم
نیرو ندارم
ای واحسین. ای وای. حسین.
ای وای حسین. وای. حسین. وای حسین
با تیر چه کنم
با تیره و سنگ و تیغ و شمشیر چه کنم
وقتی که شدی حسین زمینگیر چه کنم
باتیر چه کنم
پاره تن میشی
عریان روی خاک صحرا بی. بدن کیشی
گفته مادرم حتی تو بی. کفن میشی
پاره تن میشی
ازپیشم میری
دیگه سراغی از خواهرتم نمی گیری
از رو نیزه می بینی میرم به اسیری
از پیشم میری
ای وای حسین. ای وای حسین.
ای وای حسین وای حسین. وای. حسین
#رضا_نصابی ✍
#دهه_محرم 1404
#سبک_تنها_شدمو
👇
حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
تک حماسی
محرم ۱۴۰۴
خاک و خون بسته اگرچه لبم را یا حسین
بِشِنو قصه ی تاب و تبم را یا حسین
بخدا سنگ جفا به سرم خورد یا حسین
تا که گفتم به علی نسبم را یا حسین
همچون عموی خود شیر دلاورم
من زاده ی عقیل شمشیر حیدرم
یک تنه صف شکنم یکتنه شمشیر زنم
لشکر کوفه بدان فاتح این جنگ منم
منم آن تیغ بدست نعره ام حیدری است
ای حسین جان حسین جان
بر روی بامم و رو به تو دارم یا حسین
یاد گیسوی تو برده قرارم یا حسین
بسته راهم شده در دل کوچه یا حسین
ذکر یا فاطمه گشته شعارم یا حسین
با سنگ کوفیان گرچه سرم شکست
هر چه رسیده از ظلم سقیفه است
از همان روز که زهرا شده در خانه شهید
چه بلاها به سر آل پیمبر که رسید
آن خلیفه به خدا بسته دستان مرا
ای حسین جان حسین جان