.
#شور
#امام_حسین
#محمد_رضا_نوشه_ور 1404
داره بالا میره تب و تاب دلم
چشم من میخوابه نمیخوابه دلم
این روزا دل من تا میگیره به خدا
وعده ی محرمو میدم به دلم
بهش میگم صبر کن
چند شبِ دیگه روضه میگیریم
اگه یه چند وقته
با غصه های دنیا درگیریم
یه چند شبِ دیگه
هرشبشو حسینیه میریم
منو پاینده میکنه سرزنده میکنه
اشک منو مبدلِ به خنده میکنه
من در تحیرم هرچی بد کنم بهش
هی خوبی میکنه منو شرمنده میکنه
قربونت برم ابی عبدالله
****
باید اینجا آدم به خدا برسه
یه نفس بگو حسین تا هوا برسه
من از این دار دنیا همینو میخوام
کافیه که پام به کرب و بلا برسه
خدا که میدونه
که من چقدر به روضه وابستم
وقتی که دلگیرم
میرم روی بلندی و دستم
رو سینه میذارم سلام میدم
با نفس خستم
با تو نبضم منظمه عشقم همین غمه
امر تو بر تمام امورم مقدمه
اون شب که انتظارشو یک ساله میکشم
به خدا که شب سوم ماه محرمه
قربونت برم ابی عبدالله
🔸انتظار و #پیشواز_محرم
.👇
.
.
#زمینه_امام_حسین
#سیب_سرخی
به هوای حسین به کربلای حسین
به غروب حرم به زائرای حسین
میذارم سرمو فقط به پای حسین
نفسِ راحت منی شوق زیارت منی
همه ی عزت منی حسین
ته سعادت منی باعث لذت منی
تو رگ غیرت منی حسین
میمیرم پای کربلا پای لیلای کربلا
ای شیرینی زندگیم جانم آقای کربلا
جانم آقای کربلا
****
به جوون حسین قسم به جون حسین
چی میشه منم از خودش بدونه حسین
تا که تلقینمو خودش بخونه حسین
زیر علم میگم حسین
دم حرم میگم حسین
شادی و غم میگم حسین حسین
تو همه دم میگم حسین
هرجا میرم میگم حسین
عاشقتم میگم حسین حسین
من زندم با یه کربلا هستم شیدای کربلا
ای شیرینی زندگی جانم آقای کربلا
جانم آقای کربلا
#زمینه جدید
#امام_حسین #کربلا
#حسین_سیب_سرخی خرداد 1404
.👇
.
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر علیه السلام
#زمینه_امام_باقر
بند1⃣
با گریه میخوابم
با گریه بیدارم
چه خاطراتی از
کرببلا دارم
پنجاه و چند ساله
هر روز عزادارم
پنجاه و چند ساله یاد غروب نفس گیره عاشورام
پنجاه و چند ساله یاد سر و نیزه میلرزه دست و پام
پنجاه و چند ساله رد میشه این روضه ها از جلو چشمام
مگه یادم میره چجوری میزدنش
مگه یادم میره غارت پیرهنش
مگه یادم میره بوریا شد کفنش
بند2⃣
با ناله ی عمه
از غصه تب کردم
با یاد تنهاییش
روزامو شب کردم
سینه زدم واسش
عرض ادب کردم
پنجاه و چند ساله موندم هنوز پشت دروازه ی ساعات
پنجاه و چند ساله تکرار میشه توی ذهنم همون ساعات
پنجاه و چند ساله روضه میخونم برا عمه ی سادات
مگه یادم میره ما رو بستن با طناب
مگه یادم میره طعنه های بی حساب
مگه یادم میره حرف مجلس شراب
بن3⃣
من زخمیه دردم
من زخمیه آهم
من شاهد ذبح
سردار شش ماهم
یک عمره گریونه
یک عمر کوتاهم
پنجاه و چند ساله دارم میسوزم با داغ یه شیرخواره
پنجاه و چند ساله خواب و گرفته ازم یاد گهواره
پنجاه و چند ساله این روضه دست از سرم برنمیداره
مگه یادم میره حنجر پر پرشو
مگه یادم میره گریه ی مادرشو
مگه یادم خنده ی آخرشو
شعر و نغمه: #امیر_آهمند ✍
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#تک_حماسی
#زمینه_دوم یا #واحد
#شب_اول_محرم
عشق تو را طالبم
به لشکری غالبم
من ز قبیله ی ابو طالبم
به مرگ رو برده ام
سر ز عدو برده ام
ارث شجاعت ز عمو برده ام
کوفیان کوفیان عموی من حیدر است
هر که گوید علی یک تنه یک لشکر است
برلبم یا علی
رجزم یا علی
ای علی جانم علی جانم علی جان
سلوک من تا حسین
قنوت من یا حسین
حیات من ممات من با حسین
با دل غرق ملال
گریه کنم ماه و سال
ابکی ابکی لحسین و آل
ناله ی ( ویحکم یا اهل کوفه) زنم
میهمانی که لب تشنه دهد جان منم
گرچه فرقم شکست
این شعار من است
ای حسین جانم حسین جانم حسین جان
#حضرت_مسلم
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇