.
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم علیهالسلام
سلام حضرتِ بی خانمانِ من برگرد
غریبِ قافلهی بی نشان من برگرد
سلام از لب من که پیام تو بودم
فقط به جرم همینکه سلام تو بودم
سلام آنکه همین کوفه بر زمینش زد
فقط به خاطر تو سنگ بر جبینش زد
صدا زدند سلام حسین را کشتیم
پسر عموی امام حسین را کشتیم
سلام از بدنی که پُر از ستاره شده
سلام از تن مسلم که پاره پاره شده
سلام از لبِ پا خوردهام فدای سرت
سلام از تنِ تا خوردهام فدای سرت
سلام از جگری که جراحتش تازه است
سلام از بدنی که میانِ دروازه است
از این تَنی که نه سر دارد و نه سامانی
مگر که خاک شوم دست نامسلمانی
کسی که نیست میا که سلام رفته حسین
سرِ من و سرِ هانی به شام رفته حسین
مرا ببخش ولی شرح غم شنیدنی است
مرا ببخش ولی مقتلم شنیدنی است
سلام آنکه گرفتار درد غربت شد
کسی که کشتهی هجده هزار بیعت شد
کسی که نامهی یکصد هزار تن را دید
بجای آنهمه یاری پیر زن را دید
جماعت آمدم و خواندهام فُرادا را
کسی نبود بخوانم نماز عشاء را
دو کودکم دو گرسنه دو تشنهی معصوم
سپردهام به شُرِیح السلام یا مظلوم
کسی نبود به ما بین خانه جا بدهد
کسی نبود به دستم کمی غذا بدهد
هرآنچه بر سر ابنِ مُسَهَّر آوردند
سرِ من و سر هانیِ بی سر آوردند
کشان کشان نوک قلابها تنم بردند
چه زود کوچهی قصابها تنم بردند
حرام زادهای از پا کشید بندم کرد
به زور با سر قنارهای بلندم کرد
سلام از جگری که جراحتش تازه است
سلام از بدنی که میان دروازه است
چه غم که دشنهی قلاب میخورد بدنم
تمام روز فقط تاب میخورد بدنم
به زیر آتش این آفتاب میسوزم
برای دربه دریِ رُباب میسوزم
سرِ سلامت اگر رفته است سرم آقا
فدای دخترکانت دو دخترم آقا
خدا کند که مرا نور دیده نشناسد
اگر رسید پدر را حمیده نشناسد
به یاد آمدنت با نسیم نالیدم
هرآنچه بر سر تو میرسد خودم دیدم
که تشنه میشوی آب را نمیبینی
به خواب کودک بی خواب را نمیبینی
تو هم شبیه من از حال میروی آقا
میان تنگی گودال میروی آقا
میا که داغ تو آتش به استخوانم زد
سنان به نیتِ تو نیزه بر دهانم زد
*قیس ابن مسهر صیداوی ، سفیر امام که بعد از حضرت مسلم در کوفه شهید شد.
* جمعا پنج فرزند حضرت مسلم چهار پسر و یک دختر شهید شدند.
* شیخ مفید از یکصدهزار نامه کوفیان گزارش می کند.
#حسن_لطفی ✍
.
.
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم علیهالسلام
زبان حال سر جناب مسلم علیهالسلام
دارم وصیت میکنم شاید نیایی
با باد صحبت میکنم شاید نیایی
دارد مسیرت را نشانم میدهد باد
از روی دروازه تکانم میدهد باد
با داغِ بیاندازه میگِریم که برگرد
از بِین این دروازه میگِریم که برگرد
با سر میان کوفیان مهمانم آقا
تا لحظهای که میرسی میمانم آقا
روزی که میآیی مرا بشناس وقتی
از روی این دروازه آویزانم آقا
هر روز سنگم میزنند از دور و نزدیک
بازیچهی تمرینِ این طفلانم آقا
هر روز یک دندان من کم میشود تا...
قربان دندانت شود دندانم آقا
شرمندهام اینجایَم و بال و پَرم ریخت
دیدی که کوفه خاکِ عالم را سرم ریخت
من با چه رو گویم نیا رویی نمانده
قلبم پُر از درد است و دارویی نمانده
دستی که بیعت داد دستم را شکسته
از بس مرا زد زخمِ بازویی نمانده
طفلان من از گوشهای دیدند من را
از زخمهای کوفه اَبرویی نمانده
نزدیک نه از دور کوفی دورهام کرد
آنقدر زد تا دید پهلویی نمانده
تا دِق نکرده زینب از بیراهه برگرد
گهوراه تا نَشکَسته با ششماهه برگرد
هرچیز کم باشد در اینجا غم زیاد است
در کوفه میبینی که نامحرم زیاد است
از خیزران و تازیانه حرف کم نیست
از خار و سنگ و کعب نِی مرحم زیاد است
ششماهه نه حتی برای مردها نیز..
یک تیغه از تیرِ سهشعبه هم زیاد است
دست نوازش با یتیمی نیست اما
پنجه برای گیسوی درهم زیاد است
آبی برای تشنگان اینجا ندارند
در شهر گویا طفلِ بی بابا ندارند
تنها شدم تا سر به زیری را بفهمم
شد بسته دستم دستگیری را بفهمم
هِی سنگ خوردم زخم خوردم طعنه خوردم
تا رنج بازار و اسیری را بفهمم
من را به زنجیرش میانِ کوچه گرداند
تا زخمِ پاهای کویری را بفهمم
دندان من خون شد به یادِ دختر تو
تا دردِ دندانهایِ شیری را بفهمم
دلها در اینجا سنگِ دیوار است برگرد
وقتِ حراجیهایِ بازار است برگرد
#حسن_لطفی ✍
.
.
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم علیهالسلام
یا مسلم علیک منا السلام
نمیدانم کجایی ای که از بیراهه میآیی
همین اندازه میدانم که با ششماهه میآیی
همین اندازه میدانم جدا از چارهات کردم
چرا از خانهی زهرا چنین آوارهات کردم
سرِ دارالاماره جان تو جانی ندارم که
تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که
بگو تا کوفهی مولا کُشِ ناخوش نمیآیی
به سوی مردمِ نامردِ مِهمانکُش نمیآیی
اگرچه کوچه کوچه گریهها بر خواهرت کردم
ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم
همینکه ریختند از در به راه شعلهور رفتم
اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم
نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا
خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا
خبر داری به سنگِ کوچههای تنگ میخوردم
کشیده میشدم هربار و بر هر سنگ میخوردم
سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم
غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم
کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را
نوازشهای یک چکمه شکسته استخوانم را
من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم
توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم
از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است
کشیدنهای زخمی روی صدها پله دشواراست
نه فکرِ دختران خود که فکر دخترت بودم
همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم...
#حسن_لطفی✍
.
.
#نوحه_سنتی
#اصحاب
#شب_چهارم_محرم
اصحاب و یاران حسین در مسیر خدا
شد جانشان تقدیمِ بر شاه کرببلا
یک به یک جانِ خود فدا کردند
یاریِ دینِ مصطفی کردند
آه و واویلا...
خوش آن کسی که میشود جانفدای حسین
خوش آن دلی که میشود مبتلای حسین
هر که شد اهلِ، راه عاشورا
شد دعاگویش، حضرت زهرا
آه و واویلا...
#اصحاب_امام_حسین
#محرم_۱۴۰۴
#حاج_امیر_عباسی ✍
👇
.
#زمزمه
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
#یاسین_زندی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چشمای ترم ، غصه دارن میبارن
چندین ساله که ، خواب راحت ندارن
از یادم نمیره
خاطرات تلخِ عاشورا رو
از یادم نمیره
اون غروب سرخ کربلا رو
از یادم نمیره
بی علمداریِ خیمه ها رو
بمیرم الهی!
رو زمین هستیِ زینب افتاد
جلویِ چشامه
صحنه ای که از رو مرکب افتاد
واویلا واویلا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
موهای سرم ، بچه بودم سفید شد
وقتی شیرخواره ، توی میدون شهید شد
دیدم از توو خیمه
که حسین اصغرشو می بوسید
دیدم از توو خیمه
خونشو به آسمون می پاشید
دیدم از توو خیمه
حرمله بلند بلند میخندید
واویلا واویلا
همه ی حرم شدن هم ناله
واویلا واویلا
با لالایی خوندن سه ساله
واویلا واویلا ...
.👇
.
#نوحه_سنتی
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
دلم به سنّ کودکی، گشته مدهوش تو
شد قتلگاهم ای عمو، بین آغوش تو
حرمله زد تیر، بر گلوی من
خون حلقم شد، آبروی من
آه و واویلا...
دستم جدا شد ای عمو، به فدای سرت
جانم به قربانِ تو و اکبر و اصغرت
اَناَ عبدالله، انتَ ثارُالله
جان فدایت یا، ابی عبدالله
آه و واویلا...
#محرم_۱۴۰۴
.👇
.
زیره پرچم دیگه معنی نداره گدا و شاه
زیر #پرچم میذارن همه قدم تو یک راه
زیره پرچم همه عبد و شاه اباعبدالله
وجه اشتراک ما نقش رو پلاک ما
بوی کربلا میده مرگ و قبر و خاک ما
الحمدلله روضه ها دعوتیم
الحمدلله گریون روضتیم
الحمدلله خادم هیاتیم
الحمدلله نوکر تو ایم اباعبدالله ع
خدا خواسته پرچم تو تا ابد بالا باشه
خدا خواسته تنها ذکر یا حسین زیبا باشه
خدا خواسته تو باشی تا وقتی که دنیا باشه
بغض تو صدای ما اشک توو چشای ما
توی دست خیر تو رزق کربلای ما
الحمدلله مبتلای تو ایم
الحمدلله خاک پای توایم
الحمدلله ما برای توایم
الحمدلله نوکر توایم اباعبدالله ع
#محرم
#شعر_شهیده
👇
.
◾#دودمه های #مسلمیه
◾و پیام برای حفظ #حجاب
◾بنداول
بین کوفه گرچه مسلم یکه و تنها شده
دین از آن برپا شده(۲)
◾بنددوم
خواهران من حجاب ارثهی زهرا شده
دین از آن برپاشده(۲)
◾بندسوم
حافظ این عفت ایران زمین مولا شده
دین از آن برپا شده(۲)
◾بندچهارم
از عنایات محرم خصم دون رسوا شده
دین از آن برپا شده(۲)
#مرتضی_محمودپور ✍
.