4. روضه عاطفی.mp3
3.95M
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_چهارم
#روضه_عاطفی
نیمه ی شب زینبِ چهار ساله ، دید سلمان اومد ، مقداد اومد ، اباذر اومد ... خدا اینا این موقع شب ، خونه ی ما چه کار دارند ؟
دید آمدند دورِ تابوتِ #مادر رو گرفتند ! الهی دختر بی مادر صدای منو نشنوه ! نمیدونم دیدید تا به حال ، دختری که داغ مادر می بینه ، چند جا صدای ناله اش بلند میشه :
یه جا وقتی دارند تابوتِ #مادر رو از درِ خونه بیرون می برند ، این دختر داد میزنه ! میگه مادرم رو نبرید ، نبرید !
خدا مادرم را کجا می برند ؟
گمانم برای شفا می برند !
مرو مادر من ، مرو مادر من
مرو مادرم ..
من از شما سئوال میکنم ، آیا اون نیمه ی شب ، زینب میتونست داد بزنه یا نه ؟ من تصور میکنم سرش رو روی دیوار گذاشته بود ، میگفت مادر نرو !
شمع خموشِ مارا
از خانه بردند !
تابوتِ مادرم را
شبانه بردند ..
مدینه در نوایِ
اَمَن بُجیب است ؟
مادر به خانه برگرد ،
بابا غریب است ...
.. گریه خوبه با ناله همراه باشه ، این سوزِ جگرتو سرِ زبونت بیار و ناله بزن !
یه جایِ دیگر هم دختر مادر مرده صدایِ ناله اش بلند میشه : میدونید کجا ؟ موقعی که میخان بدنِ #مادر رو تویِ قبر بزارن !
اصلا اگر مادر دختر خردسال داشته باشه دخترش رو نمیارن ، تا دفنِ مادرش رو ببینه ! دخترش رو بغل میکنند می برند میگن نبینه ! دارند مادرش رو دفن میکنند !
اما بمیرم برا اون بچه هایی که اون شب میدیدند بابا داره بدنِ مادر رو دفن میکنه !
.
.
#فاطمیه
🏴 يا فاطمة الزهرا (س) 🏴
باز هم ای دختر پیغمبر اکرم بمان
مرهم درد علی ای درد بی مرهم بمان
زندگیِ روبه راهی داشتم؛ چشمم زدند
کوری چشم همه با شانه های خم بمان
دست های تو شکسته ش هم پناه مرتضی ست
تکیه گاه محکم من پشت من محکم بمان
تو نباشی پیش من، این ها زمینم می زنند
ای علمدار مدینه پای این پرچم بمان
این نفس های شکسته قیمت جان من است
زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان
کم ببوس دست مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار هجده ساله، هجده سال دیگر هم بمان
با همین دستی که داری، باز دستم را بگیر
پیش این مظلوم ای مظلومۀ عالم بمان
آه آهِ... تو مرا به آه آه... انداخته
جای کم کم رفتن از پیش علی کم کم بمان
روی تو گرچه ورم کرده ولی با آن خوشم
با همین روی به هم پیچیده و درهم بمان
رفته رفته کار من دارد به خواهش میکشد
التماست میکنم، پیشم بمان پیشم بمان
/علی اکبر لطیفیان/
.
⚫️ ابالفضلش چنان باشد که این زن اینچنین باشد..
💠 سبڪ : #واحد
ابالفضلش چنان باشد ڪه این زن اینچنین باشد
فقط عباس او ڪافی ست تا ام البنین باشد
همانطوری ڪه تنها فاطمه گشته حسین آور
فقط این زن توانسته ابالفضل آفرین باشد
رباب و زینب ڪبری عروس و دخترش هستند
ڪه بعد از فاطمه او باید ام المؤمنین باشد
به دورنام او از چار سو عمری پسرهایش
رڪاب از نام خود دارند تا این زن نگین باشد
تمام بچه هایش بهترند از دیگران اما
یڪی این بین چون عباس باید بهترین باشد
رباب و زینب از عباس می خواندند قبل از او
ڪه قطعا روضه خوانِ خبره باید آخرین باشد
وَ مادر روضه ی عباس را تا آب می خواند
چرا ڪه آخر این روضه باید نقطه چین باشد
به سطح آب ، عڪس ماه میریزد به هم گاهی
ولی ماهش چگونه ارباً اربا بر زمین باشد
حضورِ چار امامِ در بقیع و مادری یعنی؛
ڪه بعد از مرگ هم باید ڪه او ام البنین باشد
@madahichannel
گلچین مداحی باسبک🎤
@Asheghane_hazrat_zeynab
⚫️ ای کاش غریب نمیموندی...
💠 سبڪ : #زمینه
ای ڪاش غریب نمیموندی
ای ڪاش یڪی ڪنارت بود
ای ڪاش ، ای ڪاش
سختـه بی ڪس و تنهـا شـی
ای ڪاش یڪی قرارت بـود
ای ڪاش ، ای ڪاش
داره قاتل تو میشـه
این بغضی ڪه تو گلوتـه
شرمنـده تو از ربابـی
این مـادر ڪه روبروتـه
( بمیـرم ڪه نهال تـو
مدینـه بی ثمر مونـده
الهـی نبینه دنیـا
یه مـادر بی پسر مونده ) ۲
غریبِ بی حرم مـادر....
غریبِ دلـم برات تنگـه عباس
ڪه باز میای پیشم عباس عباس
مادر داغ تو فهمیـدم عباس
هنـوز تو آتیشـم عباس عباس
مشڪ تو روی زمینـه
لب تشنـه گل های خیمـه
دست تو جدا شـد ای وای
از پهلـو سرت روی نیـزه
چقدر خون از سرت رفتـه
الهـی من فدای تـو
هنور تو گوشمـه انگار
صدای نالـه های تـو
بمیـرم ڪه نهال تـو
مدینـه بی ثمر مونـده
الهـی نبینه دنیـا
یه مـادر بی پسر مونده
غریب بی حرم مـادر....
گفتن ڪه تو زمیـن خوردی
اما به روم نیاوردن ، مـادر مـادر
داغ تو خیلی سنگینـه
اما برا حسین مُردَم ، مـادر مـادر
لب تشنـه حسینـم افتاد
تو گودال غریب و تنهـا
جای سالمـی نمونـده
وقتی ڪه رسیـده زهـرا
شنیدم خیمه ها سوختـه
تو خیمـه معجرا سوختـه
شنیدم ڪه نگاه تـو
رو نیـزه به حرم دوختـه
بمیـرم ڪه نهال تـو
مدینـه بی ثمر مونـده
الهـی نبینه دنیـا
یه مـادر بی پسر مونده
غریب بی حرم مـادر....
@madahichannel
درتلگرام☝️☝️☝️☝️
گلچین مداحی باسبک🎤
@Asheghane_hazrat_zeynab
این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
سلام وعرض ادب
#کانال_مقتل_شناسی
ب صورت رایگان
📣📣📣👇
فقط و فقط بانواااااان عزیز
أَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الفَرَجَ
ورود اقایان ممنوع..حق الناس را رعایت کنیم..
مدیون هم نباشیم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
جهت هماهنگی و دریافت لینک با آیدی زیر ارتباط برقرار کنید👇
@bahaaarrrrr
#حضرت_زهرا
شانه ی ضرب دیده اش نگذاشت
موی او را دوباره «شانه» کند
باید انگار جای بازوی خود
مادرش شانه را بهانه کند
زینب از دست های لرزانش
خوب فهمید هُرم آتش را
مادرش زیر لب چنین می گفت
با تو هم اینچنین زمانه کند
اشک ها شان برای هم زیباست
کربلا و مدینه ای بر پاست
زینب افتاده است یاد غلاف
مادرش یاد تازیانه کند
آن زمانی که دید آتش را
آستین در دهان گذاشت ولی
خوب فهمید روز عاشورا
خیمه ها را عدو نشانه کند
درب آتش گرفته سویی بود
روی دیوار جای خون مانده
با وجود هجوم خاکستر
خانه را او چگونه خانه کند
حرف های علی و زهرا هم
خود چنان روضه ایست مکشوفه
آن زمانی که فاطمه می گفت
تشیعش را علی شبانه کند
علی اصغر یزدی
🍁🌾🍂🍁🌾🍂🍁🌾🍂