#مجموعه_زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
بند ۱
شد به میدان روان ، پور لیلا علی ۲
زنده شد شیوه ی ، رزم مولا علی
شبه پیغمبر و - ثانی حیدر است
قامتش را ببین - علوی منظر است
( در حیرت لشکر است
رزمش چون حیدر است ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
بند ۲
شد زمین و زمان ، رنگ احمر علی ۲
گل باغ رسول ، شده پرپر علی
شش جهت بسته شد - تنگ آمد جدال
اربا اربا شده - تن احمد خصال
( صحرا گلگون شده
غرق در خون شده ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
بند ۳
همچو بازی رسید ، بر سر اکبرش ۲
چه پراکنده است ، پیکر اکبرش
پاره شد مصحف - احمدی ای خدا
تن و دست و سرش - شد خدایا جدا
( پشت مولا شکست
اف بر دنیای پست ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
#سبک_محرم
#مجموعه_زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
بند ۱
شد به میدان روان ، پور لیلا علی ۲
زنده شد شیوه ی ، رزم مولا علی
شبه پیغمبر و - ثانی حیدر است
قامتش را ببین - علوی منظر است
( در حیرت لشکر است
رزمش چون حیدر است ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
بند ۲
شد زمین و زمان ، رنگ احمر علی ۲
گل باغ رسول ، شده پرپر علی
شش جهت بسته شد - تنگ آمد جدال
اربا اربا شده - تن احمد خصال
( صحرا گلگون شده
غرق در خون شده ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
بند ۳
همچو بازی رسید ، بر سر اکبرش ۲
چه پراکنده است ، پیکر اکبرش
پاره شد مصحف - احمدی ای خدا
تن و دست و سرش - شد خدایا جدا
( پشت مولا شکست
اف بر دنیای پست ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
#سبک_محرم
#شب_هشتم_محرم
#زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
بند ۱
شد به میدان روان ، پور لیلا علی ۲
زنده شد شیوه ی ، رزم مولا علی
شبه پیغمبر و - ثانی حیدر است
قامتش را ببین - علوی منظر است
( در حیرت لشکر است
رزمش چون حیدر است ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
بند ۲
شد زمین و زمان ، رنگ احمر علی ۲
گل باغ رسول ، شده پرپر علی
شش جهت بسته شد - تنگ آمد جدال
اربا اربا شده - تن احمد خصال
( صحرا گلگون شده
غرق در خون شده ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
بند ۳
همچو بازی رسید ، بر سر اکبرش ۲
چه پراکنده است ، پیکر اکبرش
پاره شد مصحف - احمدی ای خدا
تن و دست و سرش - شد خدایا جدا
( پشت مولا شکست
اف بر دنیای پست ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲ .
#سبک ۱
#مجموعه_زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
بند ۱
شد به میدان روان ، پور لیلا علی ۲
زنده شد شیوه ی ، رزم مولا علی
شبه پیغمبر و - ثانی حیدر است
قامتش را ببین - علوی منظر است
( در حیرت لشکر است
رزمش چون حیدر است ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
بند ۲
شد زمین و زمان ، رنگ احمر علی ۲
گل باغ رسول ، شده پرپر علی
شش جهت بسته شد - تنگ آمد جدال
اربا اربا شده - تن احمد خصال
( صحرا گلگون شده
غرق در خون شده ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
بند ۳
همچو بازی رسید ، بر سر اکبرش ۲
چه پراکنده است ، پیکر اکبرش
پاره شد مصحف - احمدی ای خدا
تن و دست و سرش - شد خدایا جدا
( پشت مولا شکست
اف بر دنیای پست ) ۲
( ای جانم اکبرم - ای جانم اکبرم ۲ ) ۲
به نام خدا
#میلاد
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
امشـب به جهـان عزیـز مولا آمد
محـبـوب دل حسـیـن و لیلا آمد
آن کس که بُوَد ماهِ محمد منظر
آقـای جـــوانان ، گلِ رعنـا آمـد
📝شعر:خادمه الزهرا (س)-ع
۱۴۰۰/۱۲/۱۹
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
─⊰•┅═•••❃❀❃•••═┅•⊱─
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
خیری به جز از برکت کوثر ندیدیم
ما جز کرم چیزی پسِ این در ندیدم
ما انتخاب دست زهرائیم، پس شکر
ما که به جز خوبی از این مادر ندیدم
بعد از محمد هیچ کس را، هر چه گشتیم
از اکبر لیلا پیمبرتر ندیدیم
گشتیم ما، اکبرتر از حیدر ندیدم
گشتیم ما، حیدرتر از اکبر ندیدیم
از اکبر لیلا برای سفره داری
بعد از حسن، ما هیچ کس را سر ندیدیم
دیدیم ما، در خانه اش آقا زیاد است
گشتیم ما در خانه اش نوکر ندیدیم
آمد، لب جن و ملک غرق دعا شد
یوسف شد و ماه رخش قبله نما شد
گلخنده بر روی عمو پاشید اول
اکبر همان اول مرید مجتبی شد
هر کس که شد خاک درش، تا آسمان رفت
فطرس شد و بال و پرش غرق شفا شد
یک عمر خاک پای بابا بود و آخر
شش گوشه ی اکبر همان پائینِ پا شد
وقتی گره افتاد در کار گداها
خاک قدم های علی مشکل گشا شد
زائر دو رکعت عشق زیر قبه را خواند
زائر همان پائین پا حاجت روا شد
آئینه آئینه است کوچک یا بزرگش
هر کس که شد عبد علی عبد خدا شد
گفتم علی و سینه ام مست نجف شد
تیر غمش را سینه ی عاشق هدف شد
وقتی علی و فاطمه دریای نورند
اکبر دُر و ارباب نوکرها صدف شد
جنگاوری را از عموها ارث برده
لرزید خاک دشت وقتی که به طف شد
در صحنه های تن به تن خونش زمین ریخت
هر کس که در این عرصه با اکبر طرف شد
لشکر به هم پاشید وقتی رفت میدان
تا گفت نام من علی ... نیزه به صف شد
دارد تلاطم می کند باران نیزه
وسعت گرفته تا کجا، میدان نیزه
دور علی حلقه زده ابر سیاهی
حالا گرفته دشت را طوفان نیزه
حالا دل غم دیده ی بابای پیرش
مثل تن اکبر شده مهمان نیزه
صدها که نه بلکه هزاران بار پیکر
بالا و پائین رفته بر دستان نیزه
پس لااقل پیراهنش را پس بیارید
حالا که گشته یوسف قرآن نیزه ...
#وحید_محمدی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸