Reza Narimani - Refigh - 128.mp3
19.59M
#شهدا
خبر چه سنگینه خبر پر از درده؛
غم رفیقامون بیچارمون کرده!
زمینی بودند و،، به آسمون رفتن؛ دوباره جاموندیم... رفیقامون رفتن
تا کی باید بمونیم و بسوزیم از غصه؟
کی آخه میرسه به مامسیر این
قصه؟!
تا کی با دستامون روی گلا بریزیم خاک
خدایا پاره پاره شد دلم؛ دیگه بسه!
رفیق عین،،، برادر شد رفاقت تا سر جونه(۲)
غمِ داغ ...رفیقو پس برادر مرده میدونه؛
رفیق نیمه راه من.... خداحافظ(۲)
چه روز و شب هایی... کنار هم بودیم(۲)
تو بیقراریها؛ قرار هم بودیم
چه خاطراتی بود،،، تو روضهها با تو
نمیره از یادم حسین حسیناتو(۲)
امید زندگیمونو تو نا امید کردی
با این خبر موهای مادرو سفید کردی
آخرشم شهادتو گرفتی از ارباب!
بس که تو روضه التماس هر شهید کردی(۲)
نه این رسم،،، رفاقت نیست! رفیق نیمه راه من(۲)
هزار ننگ و هزار نفرین،،، به این بختِ سیاه من!(۲)
رفیق نیمه راه من،،، خداحافظ(۲)
خبر پر از داغه،،،خبر پر از سوزه(۲)
خبر میگه بازم،،، یه لاله میسوزه،
با داغ اون آتیش ،،،که توش یه مادر سوخت(۲)
حالا تن چندتا،،، جوون پرپر سوخت؛(۲)
شبیه بچه های شاه بی کفن سوختن
با شعله هایی که به خیمه ها زدن، سوختن
شنیده ها رو دیدن اینا که توی روضه؛
به یاد آتیش دل امام حسن سوختن
مصیبت رو ،،،ندیدم که شنیدم من،،، ولی سوختم!
دوباره تازه شد روضه که زهرا گفت علی سوختم(۲)
میون شعله ها آه علی سوختم
یکی صدامیزد آه علی سوختم
رفیق نیمه راه من خداحافظ
.
واحد؛ أینَ ولیُ الله.mp3
2.31M
#امام_زمان علیهالسلام
#طوفان_الاقصی
#واحد
به خروش خطبه و اشک مادر ما قسم
به دعای هر شب مادر شهدا قسم
به مدافعان حرم به فاطمیون عشق
به فدائیان عزیز خون خدا قسم
میآید موعود عاشقان
میآید محبوب قلب و جان
میآید میزان عدل و داد
میآید مولا صاحبزمان
میآید و همراه او سردار ایرانیست
میآید و پرچم به دستان سلیمانیست
میآید و با ذوالفقارش محشری برپاست
طوفانالاقصی جلوۀ آن محشر عُظماست
«الله مدد الله، أینَ ولیُ الله؟»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به ترنم شب اشک و آه و دعا قسم
به شکوه خون مطهر شهدا قسم
به حماسههای دلاوران مقاومت
به نسیم صبح رهایی اُسرا قسم
میآید روز اَمن و اَمان
میآید صبح عید جهان
میآید ایام فتح و نصر
میآید عصر مستضعفان
در غزه گلهای امید و زندگی روید
هر کودکی نصرٌ من الله و فتح گوید
قدس شریف از بند دژخیمان شود آزاد
خاک فلسطین میشود با لطف حق آباد
«الله مدد الله، أینَ ولیُ الله؟»
شاعر: #جمعی_از_شاعران
1_5895187086.mp3
9.48M
.
#زمینه
شاعر و نغمه پرداز:
#حسین_رفیعی
اجرا: #حاج_روح_الله_بهمنی🎤
زندگی با حسین نداره بنبست
کربلا یعنی حتماً فرجی هست
حتی تو قتلهگاه و زیر خنجر
مؤمن امّیدشو نمیده از دست
راه کربلا طی شدنیه
کربلا تموم ناشدنیه
زیر گنبدش جای دعاست، پس
با حسین گرهها واشدنیه
فَأَفُوزَ فَوزاً عَظِیماََ
به تو ایمان آوردم آقا
زندگی با حسین ادامه داره
بوی سیب حرم، عطر بهاره
خاک تربت فقط، شفای درداست
دنیا غیر از حسین نداره چاره
عشق تو حسین ثروت مونه
نوکریت توی فطرت مونه
میره تا خدا، زائر روضه ات
پس بهشت ما هیئت مونه
فَأَفُوزَ فَوزاً عَظِیماََ
تویی مولام عزیز زهرا
زندگی بی حسین نداره معنا
ما فقط توی حزب تو ایم آقا
تو، فقط تو علاج درد مایی
دست مونو بگیر مث شهیدا
روضه یادمون داده که پاشیم
آخرش برای تو فداشیم
دوری از سپاه تو محاله
اربعین باید کربلا باشیم
فَأَفُوزَ فَوزاً عَظِیما
منم از زوّار تو مولا
783.3K
--❅ೋ❅♥️💚♥️❅ೋ❅--
﷽
#چهارشنبه های_امام رضایی...
خودم این جا و دلم مسافر مشهد تو
آقا جون دلم شده کبوتر گنبد تو
تو دلم آرزوی صحن عتیقه آقا جون
دل من به این خوشه با تو رفیقه آقا جون
💚💚
دل من مثل کبوترای تو هواییه
دل من یه پارچه مجنون و امام رضاییه
دل من با این دلا که هر کدوم یه کفتره
به هوای حرمت از تو محله می پره
💚💚
دفه ی آخری که پابوست آقا اومدم
به امانتداریات دله دیوونمو دادم
بی تو یا امام رضا زندگی لذت نداره
اگه از تو دور بشم چیزی حلاوت نداره
💚💚
اونقده در می زنم تا که تو خادمم کنی
بکشی دست رو سرم تا آخر آدمم کنی
آقا جون اسم تو رو همیشه فریاد می زنم
دلمو گره به اون پنجره فولاد می زنم
💚💚
از تردد ملائک حرمت پر از صفاست
از نوای زائرات هر صحن تو یه نی نواست
من اگه پابوس تو نیام آقا کجا برم
اگه من حاجتمو به تو نگم به کی بگم
💚💚
با تو یا امام رضا دلم پر از صفا میشه
آخرش بهم می دی برات قبر شیش گوشه
✍#شاعر_محمد_مبشری
🎧#مداح_استادحاج_پیرزاده🎤
#پیشنهاد_دانلود👌
#التماس دعای فرج
--❅ೋ❅♥️💚♥️❅ೋ❅--
447.4K
#زمزمه
#امام_الرضا
#سبک_زائر_کوی_حسین
دستگاه همایون
🎧#نوای_استاد_پیرزاده🎤
مرغ دلم پر زند بر سر کوی رضا
دست نیازم بود باز به سوی رضا
آرزویم این بود تا دم مردن شود
چشم گنه کار من باز به سوی رضا
خلق جهان زائرند از همه سو کعبه را
کعبه بود در حجاز زائر کوی رضا
با نفس عیسویش، با دم جانبخش خویش
جان مسیحا بود زنده ز بوی رضا
بر بدنش می شود آتش دوزخ حرام
هر که خورد قطره ای آب ز جوی رضا
کشور ایران فقط نیست به او متکی
زندگی کائنات بسته به موی رضا
نیست عجب خضر اگر تشنه لب جام اوست
ساقی رضوان بود مست سبوی رضا
جرم و گناه و خطاست عادت دیرین من
عفو کرامت بود خصلت و خوی رضا
چند به شوق بهشت زائر این در شوی
جنت جنت بود روی نکوی رضا
"میثم" اگر از نماز آبروی مؤمن است
آب دهد بر نماز آب وضوی رضا
🔸🔹🔸🔹🔸🔹
گروه، ادعیه خوانی، ختم دعاهاوختم قرآن
حدیث وروایات چهارده معصوم
گروه ارتباط با خدا
گروه بانوان
قوانین گروه تبلیغ لینک گروه یا کانال ممنوع می باشد⛔⛔⛔
https://eitaa.com/joinchat/1031667916C34ff984ad7
ورود آقایان در این گروه ممنوع می باشد
گروه برای بانوان☝️☝️☝️☝️☝️
#حضرت_زهرا
بی تو در چشم من ای چشمِ مرا بینایی
آسمان زشت شده با همۀ زیبایی
تویی و گلشن سر سبز بهشت و پدرت
منم و خانۀ آتش زده و تنهایی
از نماز شب و آوای دعای زینب
حجره ات گشته پر از زمزۀ زهرایی
باکه این قصّه بگویم که پس ازمرگ رسول
من شدم خانه نشین و تو شدی صحرایی
ایستادی در خانه ز پی یاری من
دیدم آنجا نبود دست تو را یارایی
زدن فاطمه در خانه به نزد دو پسر
وای از اینهمه بی باکی و بی پروایی
جگرم خون شده یا رب چه تناسب دارد
سیلی دیو و رخ انسیة الحورایی
ای جوانمرگ علی کوه ستم با تو چه کرد
که دو تا سرو قدت گشت بدان یکتایی
کاش آن روز که بر بازوی تو ضربه زدند
می گرفتند ز چشمان علی بینایی
تا دم مرگ عزا دار توام یا زهرا
ای عزدار تو هر شیعۀ عاشورایی
چشم «میثم» همه جا در غم زهرا گردید
نیست در حشر به جز اشک ورا دارایی
استاد سازگار
#حضرت_زهرا
دیدی که از فراغ تو بی بال و پر شدم
بین مدینه فاطمه جان بی سپر شدم
دیگر صدای سرفه ی تو بین خانه نیست
جانت به لب رسید اگر جان به لب شدم
بعد از تو احترام علی را شکسته اند
زخمیِ طعنه های سر هر گذر شدم
یک لحظه خواب برد دو چشم تر مرا
دیدم به خواب باز دوباره پدر شدم
گفتن علی...چه زندگیش خوب و خرم است
با چشم های شور مدینه نظر شدم
دست پیمبر آمد و تحویل دادمت
من از خجالت پدرت محتضر شدم
#حضرت_زهرا
تو را شبانه، از این خانه، مهربان بردم
به سوی مدفنی آرام و بی نشان بردم
تو را زِ ظلمت شب سوی روشنایی ها
به روی دوش خودم چون کشان کشان بردم
منی که کَنده ام از ریشه درب خیبر را
تعجبم که چرا کُند و ناتوان بردم
دلم گرفته از این شهر و مردمانِ شهر
که دُخت سرورشان، با قدی کمان بردم
فَلَک به روی سرم شد خراب، تا رفتی
من از نبود شما رنجِ بی کران بردم
دل تمام ملائک در آسمان لَرزید
همین که پیکر تو سوی آسمان بردم
به شانه برده ولی، بازوان من می سوخت
شکسته بازوی تو، روی بازوان بردم
کبوترم، نه زمینی، که عرشی هستی تو
تو را کبوتر زخمی، به آشیان بردم
نه، اینکه پیر شدی و، کمان شدی، مُردی
نه، یاس هجده بهارم، تو را جوان بردم
به همره حَسَنینم، وَ زینبینم من
یگانه مادرشان را از این جهان بردم
وصیّتت عملی شد، امانت نبوی
تو را به نَزدِ نبی، یاس ارغوان بردم
بدون تو نه مرا هم زبان بُوَد، نه پناه
پناه خود به سوی چاه بی زبان بردم
مجتبی دسترنج
#حضرت_زهرا
الهى! كوثرم كو؟ دلبرم كو؟
گلم كو؟ هستى ام كو؟ گوهرم كو؟
على تنها و دلخون مانده افسوس
يگانه مونس و تاج سرم كو؟
الهى! كلبه ام را غم گرفته
دل محزون من ماتم گرفته
شرار شعله هاى در نديدم
گلم را خصم از دستم گرفته
الهى! سينه من كوى درد است
گلستان سرورم سرد سرد است
عزيزم فاطمه از رنج مسمار
رخ مهتابى اش غمگين و زرد است
الهى! دست من را بسته بودند
حريم خانه ام بشكسته بودند
به ضرب تازيانه آن جماعت
تن مرضيه را آزرده بودند
الهى! غمگسارم، سوگوارم
شب است و طاقت رفتن ندارم
فلك با من سرسازش ندارد
بدون فاطمه نالان و زارم
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
خانه وقتی شعله شد دیگر نفهمیدم چهشد
گُر گرفت وقتی که آتش، در نفهمیدم چهشد
تا اراذل ریختند از کوچه باهم رویِ در
خاکِ عالم بر سرم، مادر نفهمیدم چهشد
تا که زیر دست و پا بودیم فهمیدم چهشد
تا که چشمم تار شد، دیگر نفهمیدم چهشد
چشمهایم واشد اما هیچکس خانه نبود
ردِ خونی بود ، نیلوفر نفهمیدم چهشد
میرسید از سمت مسجد نعره محکمتر بزن...
هرچه شد در کوچه شد ، بهتر نفهمیدم چهشد
روضه از در خواندم اما مجتبی از کوچه خواند:
بعد از آن سیلیِ دردآور نفهمیدم چهشد
دختر این خانه بودن کارِ من را سخت کرد
عاقبت بیکس شدم، آخر نفهمیدم چهشد
خوب شد خوردم زمین و چشمهایم تار شد
شمر وقتی رفت با خنجر، نفهمیدم چهشد
گرچه فهمیدم چه آمد بر سرِ هر پارهاش
آخرش انگشت و انگشتر نفهمیدم چهشد
#حسن_لطفی
#حضرت_زهرا_شهادت
#دوبیتی
دستم اگر شکست به پای علی شکست
بالم اگر شکست فدای علی ... شکست
من محو مرتضایم و فرقی نمی کند
اصلا کدام دست برای علی شکست