4. سرود.mp3
3.94M
|⇦•رسیده پیکِ حق تعالی...
#سرود #میلاد_امام_باقر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۰ به نفسِ حاج عباس حیدرزاده
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها)
از آه و از نالۀ بلبل معلوم است
چون ماتم حضرت اُمّ کُلثوم است
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای دختر زهرا و حضرت حیدر
ای زینب دوم آل پیمبر
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
مَدینَهُ جَدّنا لا تَقبَلینا
فَبِالحَسَراتِ وَ الاَحزانِ جِئنا
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای دختر و جان زهرای شهیده
ای همسفر گشته با رأس بریده
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
ای شهر پیغمبر ای شهر مدینه
دارم بسی غصه ها بر روی سینه
واویلا واویلا واویلا واویلا(2)
🌴🌴🌴🌴🌴🍃🍃🍃🍃🍃
یوسف حق پرست (غریب)
ولادت حضرت امام باقر(علیه السلام)
تاریخ ولادت
بـدان كـه ولادت بـا سـعـادت آن حـضـرت روز دوشـنـبـه سـوم صـفـر يـا در غـرّۀ رجـب سـال پـنجاه و هفت در مدينه منوره واقع شد و آن حضرت در واقعۀ كربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مباركش گذشته بود، والدۀ ماجده اش حضرت فاطمه(س)دختر امام حسن مـجـتبى بود كه او را «امّ عبداللّه» مىگفتند و آن حضرت ابن الخيرتين و علوى بين علويين بود.
از «دعوات راوندى» نقل است كه روايت شده از حضرت امام محمدباقر (ع)كه فرمود:روزى مادرم در زير ديوارى نشسته بود كه ناگاه صدايى از ديوار بلند شد و از جا كـنده شد، خواست كه بر زمين افتد مادرم به دست خود اشاره كرد به ديوار و فرمود نبايد فـرود آيـى ، قسم به حق مصطفى(ص)كه حق تعالى رخصت نمىدهـد تـو را در افـتـادن ؛ پـس آن ديوار معلّق در ميان زمين و هوا باقى ماند تا آنكه مادرم از آنـجـا بـگـذشت ، پس پدرم امام زين العابدين (ع)صد اشرفى براى او تصدّق داد.
و نيز راوى از حضرت صادق (ع)روايت كرده كه روزى آن جناب ياد كرد جدّه اش مـادر حضرت امام محمدباقر (ع)را و فرمود:« كانَتْ صِدّيقَةً لَمْ يُدْرَكْ فى آلِ الْحـَسـَنِ عـليـه السـام مـِثـْلُهـا »؛ جـدّه ام صـدّيـقـه بـود و در آل حضرت حسن (ع)زنى به درجه و مرتبه او نرسيد.
و بـه اسـانـيـد مـعـتـبـره از حـضـرت صـادق مـنـقـول است كه چون يكى از مادران ائمه (ع)به يكى از ايشان حامله مىشود، در تـمـام آن روز او را سـسـتـى و فـتورى حاصل مىشود مانند غش، پس مردى را در خواب مىبـيند كه او را بشارت مىدهد به فرزند داناى بردبارى ، چون از خواب بيدار مىشود از جانب راست خود از كنارۀ خانه صدايى مىشنود و گوينده آن را نمىبيند كه مىگويد حامله شدى به بهترين اهل زمين و بازگشت تو به سوى خير و سعادت است و بشارت باد تـو را بـه فـرزنـد بـردبـار دانـا.
پـس ديـگـر در خـود ثـقل و گرانى نمىيابد تا آنكه نُه ماه از حمل او مىگذرد، پس صداى بسيار از ملائكه از خـانۀ خـود مـىشـنـود، چـون شـب ولادت مـىشـود نورى در خانه خود مشاهده مىكند كه ديـگـرى آن نـور را نـمـىبـيـنـد مـگـر پدران امام، پس امام مربع نشسته از مادر پديد مىگـردد، سـرش بـه زيـر نـمـىآيـد چـون بـه زمـيـن مـىرسـد روى بـه جـانـب قـبـل ، مـىگرداند و سه مرتبه عطسه مىكند و بعد از عطسه حمد حق تعالى مىگويد و خـتـنـه كرده و ناف بريده متولد مىشود و آلوده به خون و كثافت نمىباشد و دندانهاى پـيـشين همه روييده مىباشد، و در تمام روز و شب از رو و دستهاى او نور زردى مانند طلا ساطع مى شود.
اسم شريف آن حضرت محمّد و كنيت آن جناب ابوجعفر و القاب شريفه اش باقر و شاكر و هادى است. و مشهورترين لقبهاى آن حضرت «باقر»است و اين لقبى است كه حضرت رسالت (ص)آن جناب را به آن ملقّب فرموده، چنانچه به روايت سفينه از جابر بن عبداللّه منقول است كه حضرت رسول (ص)به من فرمود: اى جـابـر! اميد است كه تو در دنيا بمانى تا ملاقات كنى فرزندى از من كه از اولاد حسين(ع)خـواهـد بـود كـه او را مـحـمـّد نامند يَبْقَرُ عِلْمَ الدّينِ بَقْرا؛ يعنى او مىشكافد علم دين را شكافتنى، پس هرگاه او را ملاقات كردى سلام مرا به او برسان!
شـيـخ صـدوق (ره)روايـت كـرده از عـمـر بـن شـمـر كـه گـفـت : سـؤال كـردم از جـابـر بـن يـزيـد جـعـفـى كـه براى چه امام محمدباقر (ع)را باقر نـامـيـدنـد؟ گـفت : به علت آنكه بَقَرَ الْعِلْمَ بَقْرَا اى شَقَّهُ وَ اَظْهَرَهُ اَظْهارا؛ شكافت علم را شـكـافـتـنى، و آشـكـار و ظاهر ساخت آن را ظاهر كردنى، به تحقيق حديث كرد مرا جابر بن عـبـداللّه انـصـارى كـه شـنـيـد از رسـول خـدا (ص)كه فرمود: اى جابر! تو زنده مىمانى تا ملاقات مىنمايى پسرم محمّد بن على بن الحسين بن على بن ابـى طـالب (ع)را كـه معروف است در تورات به باقر، پس هرگاه ملاقات كردى او را از جانب من او را سلام برسان، پس جابر بن عبداللّه آن حضرت را در يكى از كوچه هاى مدينه بديد و گفت : اى پسر! تو كيستى ؟ فرمود: محمّد بن على بن الحـسـين بن على بن ابى طالب(ع)هستم، جابر گفت : اى پسرك ! با من روى كن ، آن حضرت بـه او روى كرده گفت روى واپس كن! چنان كرد، عرض كرد: سوگند به پروردگار كعبه كـه ايـن شـمـايـل و خـصـال رسـول خـدا (ص)اسـت، اى فـرزند! رسـول خـدايـت سـلام رسـانـيـد. فـرمـود: مـادام كـه آسـمان و زمين بر جاى باشد سلام بر رسـول خـدا بـاد و بـر تو باد اى جابر كه تبليغ سلام آن حضرت نمودى، آنگاه جابر بـه آن حـضـرت عـرض كـرد:« يـا بـاقـِرُ اَنْتَ الْباقِرَ حَقَّا اَنْتَ الَّذى تَبْقَرُ الْعِلْم بَقْرا !».
خشکیام رفت و وصل دریا شد
سردیام رفت و فصل گرما شد
فارغم از خودم خدا را شکر
آسمانی شدم خدا را شکر
آمدی و دلم نجات گرفت
باز هم مردهای حیات گرفت
ای حیات مجدد دنیا
دومین یا محمد دنیا
«یا مَن اَرجویِ» آستان لبم
پنجمین رکعت نماز شبم
ای که تنها خدا شناخت تو را
مثل بیتالحرام ساخت تو را
قافیه های بیت ما تنگ است
در مقامت کمیت هم لنگ است
ای نسیم پر از بهار حسین
حسنی زادۀ تبار حسین
قبلۀ مردم مدینه تویی
حسن دوم مدینه تویی
ای ظهور پیمبر اکرم
حاصل وصلتِ دعا و کرم
مادرت دختر کریم خدا
پدرت حضرت کلیم خدا
وسط هفتهها برای منی
التماس سه شنبههای منی
سر شب فکر نور تو بودم
فکر شب های طور تو بودم
خواب سجادۀ تو را دیدم
صبح دیدم کنار خورشیدم
ای نماز پر از قنوت حسن
حاصل چلۀ سکوت حسن
تو تولای دفترم هستی
قسم نون والقلم هستی
(علی اکبر لطیفیان)
عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من
پنجمین خورشید تا گل کرد در شبهای من
آیهای نازل شد از سمت بلوغ آسمان
روشنی پاشید بر آیینۀ سیمای من
فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق
جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من
عصمتی روشن تبسّم کرد بر روی زمین
حضرت حق گفت: "او نوریست با امضای من"
وارث بوی بهشتست و خِرَد میراث اوست
سیب شیرینیست او از شاخۀ طوبای من
قاف غیرت، بحـــر حیرت، کهکشان حکمتست
باقر نور است، بشنو از لبش آوای من
فصل لبخند گل پنــجم، امام باقرست
پنجمین خورشید، زد لبخــند بر دنیای من
تشنۀ یک جلوه از خورشید سیمای توأم
ای طلوع پنجمین ! ای حجّت فردای من
(رضا اسماعیلی)
نور الله الصمد شد جلوه گر از عرش اعلا
از وجود او خدای لَم یَزل «مَنَّ عَلَینا»
ز یُمن مقدمش، جهانی شد رفیع
دلم پر میزند، سوی خاک بقیع
امام باقر مدد
ربِّ صلِ علی محمد ، محمدٍ و آلِ محمد
زادۀ مدینۀ علم و شکافندۀ علمست
بندۀ ربّ علیم و آفرینندۀ علمست
مدینه گل فشان، ز عِطر و بوی او
علی ابن الحسین، ببوسد روی او
امام باقر مدد
ربِ صلِ علی محمد ، محمدٍ و آلِ محمد
از رسول خاتم آورده تحیّت بر تو جابر
ربنا صلِ علی سَیدنا حضرت باقر
محبت بر تو دین ، محمد بر تو نام
ز ما بر تو درود ، ز ما بر تو سلام
امام باقر مدد
ربِ صلِ علی محمد ، محمدٍ و آلِ محمد
(میثم مؤمنی نژاد)
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم
بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم
بر علم مصطفی باب تو بود باب
وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم
در بزم تشنگان از بادههای فضل
پر گشته از تو جام، یا باقرالعلوم
با احتجاج تو، اسلام آورد
ترسا به کوه شام، یا باقرالعلوم
خود راسخون علم، تعلیم دیدهاند
نزد تو ای امام، یا باقرالعلوم
هم حوزههای علم، هم حلقههای درس
گیرند از تو وام، یا باقرالعلوم
مهر تو از ازل، نور تو تا ابد
فیضت علی الدوام، یا باقرالعلوم
در بزم علم و دین، پیوسته میرود
نامت به احترام، یا باقرالعلوم
ای حضرت کریم ای فضل تو عمیم
وی رحمت تو عام یا باقرالعلوم
قرآن ناطقی، عین الحقایقی
ما جمله تشنه کام، یا باقرالعلوم
خورشید شیعهای، زهرا ودیعهای
ظِلّ تو مستدام یا باقرالعلوم
(محمد سعید میرزایی)
نام تو هر شب، ببرم بر لب، هنگام راز و نیازم
بده از جامت، که شده نامت، هر لحظه ذکر نمازم
گل پیغمبر، ثمر حیدر، جان و جانانۀ زهرا(2)
گل داداری، محرم یاری، زیبا مرآت خدایی
تویی آئینه، مه دیرینه، ای یار کرببلایی
گل پیغمبر، ثمر حیدر، جان و جانانۀ زهرا(2)
به گدای خود ز نِدای خود جانی تازه بده مولا
ز عطای خود ز صفای خود جام کوثر بده بر ما
گل پیغمبر، ثمر حیدر، جان و جانانۀ زهرا(2)
(محمدعلی شهاب)
مرغ دلم، کشیده پر، به کوی تو، کند سفر
تا که عزیز فاطمه، دمی مرا کند نظر
مدینه بارگاه تو، چشم ملک به راه تو
هر دو جهان، ستارهای به گِرد روی ماه تو
ماه شبستان منی صفای بستان منی
همه چو خار راه تو گل گلستان منی
(باقرآل مصطفی)4
به گوشه گوشۀ دلم حک شده نقش نام تو
کمند آرزوی تو کشد مرا به دام تو
ذکر من و ترانهام نغمۀ عاشقانهام
عشق تو زندگیِ من یاد خوشت بهانه ام
خلقت من برای تو هستی من ولای تو
باقر آل فاطمه وجود من فدای تو
(باقرآل مصطفی)4
تو قبله گاه هر دلی کشتی عشق و ساحلی
به هر چه مه روی جهان تو بهترین شمایلی
دو عالم از برای تو سجده کند به پای تو
نه ما و اهل آسمان عاشق تو خدای تو
هستی همیشه دلبرم ای سایۀ روی سرم
تاج سرم نیلوفرم ای یار از جان بهترم
(باقرآل مصطفی)4
(ابراهیم حسنی)