eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
971 ویدیو
628 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. سبک و شعر کاربردی امام باقر علیه السلام.. یا باقر العلوم(۴) ای صاحبِ مقام در کَشف و در نُجوم ای عالِمِ به حق یا باقر العلوم یا باقر العلوم(۴) از نسلِ فاطمه همنامِ مصطفی هستی تو وارثِ بر حقِ مرتضی یا باقر العلوم(۴) همچو حسن کریم همچو حسین غریب بر سائلان اَنيس بر بی کسان حبیب یا باقر العلوم(۴) در کوی معرفت عالم گدای توست حامیِ هر گدا دستِ عطای توست یا باقر العلوم(۴) دادی زِ هر تبار شاگردْ پَروَرش آموزگارِ دین با برترين رَوِش یا باقر العلوم(۴) شيعه زِ داغ تو بيتاب و شاکی است بعد از هزار سال قبر تو خاکی است یا باقر العلوم(۴) آغشته شد به سَم گر زینِ مرکَبَت اما غمِ حسين کرده پُراز تَبَت یا باقر العلوم(۴) بودی تو یادگار از دشتِ کربلا راویِ غربتِ مولای سرجُدا یا باقر العلوم(۴) بایادِشهرِ شام درآه و گریه ای نوحه گرِ غمِ عمه رقیه ای یا باقر العلوم(۴) ديدی به کودکی غم های بی شمار دست پدر به غُل، سر های نی سوار یا سیدالغریب(۴) در بین قتلگاه اُفتاده پیکری بالای قتلگاه اُفتاده مادری یا سیدالغریب(۴) زينب بِروی تَل بيتاب و مضطر است جسم برادرش خونین و بی سر است یا سیدالغریب(۴) 👇👇👇👇👇👇
. علیه السلام علیه السلام بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی ✍ ................. . علیه السلام علیه السلام از کودکی با آهِ سوزان گریه کردم با کاروانی دیده گریان؛گریه کردم هربار با مویی سپید و قامتی خم عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم دنبال مرکب پا برهنه می دویدم دنبال زن ها در بیابان گریه کردم دیدم که دسته دسته در گودال رفتند شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم دیدم یکی زانو زده بر روی سینه گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم همبازی ام را پیش چشمم ضجر می زد گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم پیدا که شد تا صبح باعمه کشیدم از گیسویش خار مغیلان گریه کردم با چشمهایم کوچه های شام دیدم کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار برحال عمه من فراوان گریه کردم دیدم که می بندد یکی با خیزرانش لبهای یک قاری قرآن گریه کردم گریان؛گریه کردم هربار با مویی سپید و قامتی خم عمه صدامی زد«حسین جان»...گریه کردم یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم دنبال مرکب پا برهنه می دویدم دنبال زن ها در بیابان گریه کردم دیدم که دسته دسته در گودال رفتند شد شاه عالم سنگ باران گریه کردم دیدم یکی زانو زده بر روی سینه گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم دیدم که آب مشک را روی زمین ریخت سر می برید از ذبح؛عطشان؛ گریه کردم پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه تا صبح ؛من شام غریبان گریه کردم همبازی ام را پیش چشمم ضجر می زد گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم پیداکه شد تا صبح باعمه کشیدم از گیسویش خار مغیلان گریه کردم با چشمهایم کوچه های شام دیدم کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار برحال عمه من فراوان گریه کردم دیدم که می بندد یکی با خیزرانش لبهای یک قاری قرآن گریه کردم ✍ .