#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
زینب کبری یه نگاه کردن دیدند رأس مطهر ابی عبدالله،
داره عقب قافله رو نگاه میکنه، آمدند خدمت زین العابدین ، امام زمانشون، عزیز برادرم،چه خبره؟
فرمود بچه هارو شمارش کن،
به نظر یه بچه جا مانده، شمارش کردن دیدن بله یه دختری از قافله جا مانده ،
ان شاء الله دسته جمع بریم با نابودی آل سعود و قاطبه و اربابانشون، اون حرم بی بی رو جوری بسازیم که از حرم زینب کبری تا حرم حضرت رقیه یه بین الحرمین دیگری ، درست کنیم،
اون حرمی که هر کی مشرف میشد یکی از هدایایی که میبرد عروسک یا اسباب بازی بود ،
میخاست به مردم شام، یاد بده، نانجیبا، دختر اگه بی قراری کنه با اسباب بازی ساکتش می کنند نه با رأسُ الحُسین
بچه ها رو شمارش کرد دید یه دختر جا مانده، تو بعضی نقلها داره که نیزه ای که سر ابی عبدالله روش بود یه مرتبه در زمین فرورفت هر کاری کردم نتونستم بیارنش بیرون،
امیر قافله گفت اینجا اُتراق میکنیم
اُتراق کردند
زینب کبری میداند که اگر کسی همراهی این قافله رو نکنه کتک میخوره،
از گودال اینا رو دارند میزنند،
تعبیر امام سجاد اینه،
فرمود
اِندَمَعَت مِن اَحَدِنا عَینٌ
فَقُرِعَت رَاسُه بِالرُّبح
اگه یک نفر از ما در این قافله گریه میکرد نیزه دار ها با نیزه به سرش میزدند،
لذا عقیله ی بنی هاشم میداند که اگر زودتر از عمال به این دختر نرسه جان دختر در خطره،
قافله که اتراق کرد زینب تو اون تاریکی شب، دوان دوان ، آمد عقب قافله بلکه بتونه این نازدانه رو پیدا کنه،
آمد به نور مهتاب.
دید یه سایه ای رو زمین افتاده،
خوشحال شد که جلوتر از دیگران این دخترو پیدا کرده
همين طور که به این سایه نزدیکتر میشد خیالش راحتتر میشد آمد دید این همون دختر حسینه،
اما جلوتر از زینب یه بانوی دیگری آمده، ایندختر رو توی این خاک بیابان بغل گرفته،
تعجب کرد همين که نزدیک شد دید اون بانو مادرش فاطمه ست،
جلوتر از زینب کبری آمده
زینب کبری دختر رو فراموش کرد تا مادر رو دید درد دلش تازه شد
مادر کجا بودی علی اکبرم رو اربا اربا کردن ،
مادر کجا بودی علمدار قافله مونو دم علقمه زمینگیر کردن،
دونه دونه گلایه ها رو گفت درد دلا رو گفت
صدیقه ی طاهره فرمودند دخترم،
در تمام این مصائب، من با تو و در کنار تو بودم یه جلوه اش رو گفت بی بی،
بنا به این نقل، فرمود دخترم میخای بگم تو گودال چجوری سرش رو جدا کرد اون لحظه سر حسین تو بغل من بود نا نجیب نشست رو سینه...
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_ورود_به_مجلس_عبیدالله
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲)
▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
▪️یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم
▪️در طول آن مسیر رکابی که داشتم
▪️در زیر سایه تو حجابی که داشتم
▪️دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم
▪️دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین
▪️یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد
▪️یک نیمه روز امید دلم ناامید شد
▪️هجده گلم مقابل چشمم شهید شد
▪️از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد
▪️داغت هنوز هم نبوَد باورم حسین
▪️گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد
▪️گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد
▪️یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد
▪️پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد
▪️تو دست و پا زدی و من زدم بر سرم حسین
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
یا صاحب الزمان
▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
▪️بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت
▪️شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت
▪️با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت
▪️ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین
دیگه روضه ها سنگین تره، ساکت باشی جفا کردی
▪️دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی
▪️ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی
▪️ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
▪️گویا غریب بودی و مادر نداشتی
▪️قربان غربتت پسر مادرم حسین
▪️نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم
▪️نگذاشتند سایه ای بر آن بدن کنم
▪️نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم
▪️نگذاشتند کاری برای یوسف بی پیرهن کنم
▪️میخورد خاک پیکر تو در برم حسین
حالا از گودال بیا کوفه،
ببرم روضه رو همونجا که باید ببرم
▪️ما را پس از تو خار شمردند کوفیان
▪️بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان
▪️نان علی مگر که نخوردند کوفیان
▪️از من چه آبرو که نبردند کوفیان
▪️دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین
▪️دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت
▪️وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت
▪️صبر و قرار از دل زین العباد رفت
▪️کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت
▪️چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین
تا رسیدن تو مجلس ابن زیاد،
نانجیب شروع کرد طعنه زدن
الحمدْللهِ فَضَحَکُم وَ قَتَلَکُمْ
فَرَقَّتْ زَیْنَبُ وَ بَکَتْ
اشک چشم زینب رو درآورد
شراب میخورد با اون حالت مستی، خوشحال بود غرور دختر علی رو شکسته، یه وقت دیدن رباب بلندشد،
دوان دوان به سمت طشت طلا رفت،
همه حواسها رو از زینب به سمت خودش برگردوند،
سر بریده رو از میان طشت برداشت چسباند به سینه،
فَوَللّه لا نَسیتُ حُسَیْناً،
اَقصَدَتْهُ اَسنَّةُ الْاَدْعِیاءِ
به خدا یادم نمیره نیزهدارها چجوری با نیزه میزدنت....
حسین...
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
میخاستیم گناهو ترک کنیم با گریه ی بر اباعبدالله ترک میکردیم،
میخایم یه اختلاف رو آشتی بدیم اول گریه بر ابی عبدالله میکردیم میرفتیم
میخایم با خصم امام حسین مناظره کنیم اول گریه بر ابی عبدالله میکردیم بعد میرفتیم، به این قیل و قالهای کتابها و مدرسه ها اکتفا نمیکنیم هرکی هر چی میخاد بگه، هر خبری هست اینجاست ، وقتی انبیا با این گریه بر ابی عبدالله یه نردبان ترقی و تقرب الی الله براشون درست شده ما چه کنیم
و همشون سر این سفره ثبتنام کردند،
و الا چه معنا داره چند هزار سال قبل از تولد ابی عبدالله ، خدا به پیامبری اولوالعزم مثل حضرت موسی بگوید...
صَغِیرُهُم یُمِیتُهُ العَطَش....
اصلا حرمله نمیخاد،
یُمِیتُهُ العَطَش...
کـَبیرُهُم جِلدُه مُنکـَمَش
وَ رَأسُه فَوقَ السَّنان فِی البُلدان.....
چه معنا داره؟
بعد این پیامبر گریه کنه ،
مؤمنین بنی اسرائیل رو وادار کنه به گریه ی بر ابی عبدالله،
هنوز حسین به دنیا نیامده....
دیگه ما اصلا کرامات رو باید بریم از اونجا دربیاریم
وقتی از کوه طور برگشت
مامور شد به مؤمنین شریعتش بگه،
به مؤمنین بنی اسرائیل گفت
یعنی حضرت موسی منبر رفت برای ابی عبدالله
مومنین شریعتش از فردا صبح که میخاستند برند به کار و بارشون برسند
اول یه دل سیر برا حسین گریه میکردند
ما خیلی عقبیم
یه روز این زن و شوهر بلند شدند مثل عمل عبادی، گریه بر ابی عبدالله کردن آنقدر منقلب شدند از بچه غافل شدند،
بچه همینجوری افتاد تو تنور خونه،
یه مرتبه از گریه فارغ شدند
دیدند بچه نیست
دیدند بچه تو تنور روشن،
دیدند به برکت گریه بر ابی عبدالله بچه تو گلستان افتاده
جناب موسی گریه کن حسین اینه
حَرَّمتُ جَسَدَه عَلَی النّار
بدنش رو نمی گذارم آتش بسوزاند
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد
▪️چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد
▪️نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورهی سال
▪️کعبه با یاد غمت، جامهی ماتم دارد
▪️روضهخوانِ تو خدا، گریهکنِ تو آدم
▪️گریه ، ارثی است که ذریّهی آدم دارد
▪️اشک در ماتم تو بس که عزیز است حسین
▪️جای در چشم رسولان مکرّم دارد
با امیرالمومنین میومد تو کوچه،
دید ابی عبدالله تو کوچه ست پیغمبر دنبالش کرد
ابی عبدالله به دلخوشی پیامبر فرار کرد از دست پیامبر
حضرت فرمود : یا عَلی اَمسِکْهُ
حسین رو بگیر
امیرالمومنین جوانتر بود
ابی عبدالله رو بغل کرد آوردنش تو بغل پیامبر،
از خوشحالی تو بغل پیامبر دست و پا میزنه،
دید پیامبر پیراهنش رو بالا زد سینه و شکمشو بوسید
اما وقتی رسید زیر گلو،
هم بوسید هم گریه کرد
ابی عبدالله تعجب کرد
چرا دیگه گریه میکنی یا رسول الله ،
فرمود اُقَبّـِلُ مَوضِعَ السُّیوف
خوب دقت کن چی میگم
این مال شما خواصه
اقلّ جمع سه تاست، ما فقط یه خنجر شمر رو شنیدیم
اُقَبّـِلُ مَوضِعَ السُّیوف
نشون میده با یه ضربه و یه خنجر نکشتنش،
▪️از هر که آمده بود ز راه، نیزه خورد
▪️گاهی لگد گهی سنان گاه نیزه خورد
▪️شد نوبت سنان دهنش آه نیزه خورد
چه عجیب کشتنت آقا
قربونت برم آقا
تا دیروز بهت میگفتیم «غریب کشتنت» اما حالا که نگاه میکنیم « عجیب کشتنت» ،
یه جوری کشتنت که پیامبر،
نَهیٰ رسولُ اللهِ عَن قَتل کـَلبِ العَقور ....
ترجمه نمی کنم
به قتل صبر کشتنت،
این روزا وقتی رسیدند کوفه
زین العابدین اینجوری خودشو معرفی کرد
أنا ابنُ مَن قُتِلَ صَبراً
وَ کـَفیٰ بِذٰلک َ فَخراً
یعنی زنده زنده اونقدر بابام رو زدند....
از همه بدتر اینه
حضرت فرمود ابوحمزه
هنوز بابام داشت حرف میزد
حرفاش تموم نشده بود سر از بدنش جدا کردند
به نقل مرحوم مقرّم
امروز زین العابدین اومد کربلا بدنها رو دفن کنه،
کدوم بدنهاست ؟
سر ندارند
قابل شناسایی نبودند
بنی اسد متحیر ماندند
تا قیامت ما از بنی اسد گلایه داریم
زنهاشون امروز اومدند از فرات آب ببرند
دیدند این بدنها روی زمین مانده
به مردهاشون گفتند (اگه مرد باشند)،
مهریههامون حلال،
ما میریم این بدنها رو دفع کنیم...
آفرین به غیرت این زنها
اینجوری شد مردهاشون اومدند
الله اکبر
نمیشه خیلی حرفها رو زد
گلایه ها هم بمونه برای قیامت،...
زین العابدین فرمودند من این بدنها رو میشناسم
بدن شهدا رو یکجا دفن کردند
نوبت رسید به بدن ابی عبدالله ،
فرمود
تَنَهُّوا عَنّی
دور بشید از من
این بدن بدنیه که «لا یَمَسَّهُ اِلّا المُطَهَّرون»
فَإنَّ مَعِی مَن یُعینُنِی
هستند کسانی که توی دفنش منو کمک کنند
پیغمبر اینجاست، امیرالمومنین اینجاست ،امام حسن و فاطمه اینجا هستند،
فقط برید یه قطعه بوریا بیارید
بدن رو روی حصیر قرار داد
آورد میان قبر،
دو دست پیغمبر بیرون اومد
حسینم رو بده...
مستحب زیر سر یک بالشی از خاک درست کنند
اما این آقا که سرش توی کوفه سرگردانه
رگها رو گذاشت روی خاکها
خم شد
لبها رو گذاشت روی آن جایی که عمه گذاشته بود
ناله ات برسه
بعضیها فکر کردند روضه تمام شده
لحد رو چید
هر قبری یک نشانی میخواد
یک نشانهای داد تا قیامت اشک همه رو درآورد
هٰذا قَبرُ الحُسین ،
کدوم حسین؟
قَتَلوهُ عَطشاناً
حسین....
شفای همه مریضان
دفع و رفع این بلیّات....
یه اشاره هم کنم
گفتند آقا
یه بدنی هم کنار علقمه افتاده
اون هم قابل شناسایی نیست
فرمود بدن عمو جانم قمر بنی هاشمه
بدنی که به اندازه یک درهم جای سالم روش نگذاشته بودند
اونجا هم اجازه نداد
فرمود
تَنَهُّوا عَنّی
همونهایی که در دفن بابام کمکم کردند
تو یه دفن بدن عموم هم کمکم میکنند
اون عمو با اون رشادت ،
اما دیدند زین العابدین یه قبر کوچکی کـَند
اون بدن قطعه قطعه رو توی قبر کوچک گذاشت ....
حسین.....
#دلم_امشب_هوای_کربلا_کرد
#همان_زینب
#امام_حسین_ع
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
دلـم امشـب هـوای کـربلا کـرد
حسین مارابه عشقش مبتلا کرد
خدابسکه حسین رادوست دارد
به هردل قبر شش گوشه بنا کرد
فدای آن غریب و تشنه کامی
که بهر سر فـرازی سر فدا کرد
حسین داریم چه غم داریم در عالم
حسین داریم چه کم داریم در عالم
الهـی بـاالحسین و جـان زینب
عنـایت کـن شـوم قـربان زینب
حسین و زینبش دو بال عشقند
کبوترهای خـوش اقبال عشقند
هر آنکس رو بـه درگاهش نهاده
هرآنچه ازحسین میخواست داده
حسین درگاه او درگاه عشق است
حسینیه ی او بنـگاه عشـق است
دوباره مـرغ جـان از تـن رها شد
بشــوقی راهـی کـرب وبـلا شـد
الهــی کـــربـلا تــا بـر لب آمـد
مــرا یــاد حسیـن و زینـب آمـد
همان زینب که درهیبت چومولاست
همان زینب که درعفت چو زهراست
همان زینب که درکوفه و درشام
غـریبـیِ حسین را کـرده اعـلام
همـان زینب کـه فـرمود کربلا را
نـدیـده بـوده ام «الا جمـیلا»
همـانکه دختـر بـانوی آب است
بـه کـام او زبـان بـوتـراب است
همـان زینب کـه وقت پاسداری
مُریدعفت وحُجب وحجاب است
همان زینب که دشمن شداسیرش
ولی داغ حسین جان کرده پیرش
همان زینب کـه کار خواهری کرد
و در حـق حسینش مـادری کـرد
همان زینب که قلبش پُر اِلَـم شد
قدش از بــار درد و غصه خم شد
همان زینب کـه تـا شد چار ساله
ز داغ مـــادرش زد آه و نـــالـه
همان زینب که تا حیدر کفن شد
اســیر داغ جـانسوز حسـن شد
همانکه پنـج تـن را نـورعین بـود
تمام دلخوشی هایش حسین بود
همانـکه عاقبت داغ حسین دیـد
و در دست خزان بـاغ حسین دید
همــان زینـب کـه از داغ بـرادر
بـه سر زد سینه زد نــالید یکسر
ز مقتل ذوالجناح تـا که خبر بُرد
همانجا بـود زینب زین خبر مُرد
عـزیـز مـادرش را دیـد بـر نی
همان سر که ز هم پاشید بر نی
چــه آمـد بـر سـر زینب خـدایا
رسیده جـان او بـر لـب خـدایـا
بــرادر را بـه زیــر خیــزران دیـد
حسین رابی کس وخونین دهان دید
همـان زینب کـه از ظلـم زمـانه
بــه تــن دارد نشـان تـازیـانه
همانکه در بـلا یـار حسین شد
پس ازعباس علمدارحسین شد
همان زینب که از داغ سه ساله
شده خورد و خوراکش آه و ناله
همانکه صبرش عـالم گیرگشته
و از داغ حسینش پیر گشته
به سودای حسین منزل به منزل
سر خود را زده بـر چوب محمل
پـس از کرب وبلا بـا ناله و درد
زهجران حسین خویش دق کرد
گـل عمـرش دگـر از غصه پـژمرد
سرانجام از غم و داغ حسین مُرد
سخن هرجا ز زینب گفت«مداح»
چه جانسوزوغم افزا بود وجانگاه
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
4_6039713634475576860.mp3
9.97M
|⇦•اهل روضه مرا حلال کنید...
#روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی•✾•
|⇦•اهل روضه مرا حلال کنید...
قسمت_دوم #روضه وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
روضه خوانی نشست بر منبر
گفت هرگز نمیرود از یاد
اهل روضه مرا حلال کنید
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
*اگر معرفت داشته باشیم همین یه فراز یه دنیا سوز و گدازه، زینب عقیلة العرب، دختر علی کجا؟ مجلس اون بی حیا کجا؟ آی چه گذشت این روز و شب ها به زینب کبری ...*
از زمین و زمان صدا خیزد
جبرئیل است میزند فریاد
غیرتی ها همه به هوش به هوش
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
*شب و روز های گریه از حالا به بعده مردم... سادات عذرخواهی منو بپذیرن*
زینب و مجلس شراب کجا؟
معجرش دستِ کوفیان افتاد
ای امام زمان! ببخش مرا
دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد
*یا اباعبدالله یا اباعبدالله! میخوای ناله بزنی بسم الله...*
برادر به قربان خون سرت
*انشالله صدای نالت برسه کربلا*
برادر به قربان خون سرت
فدای سر پر ز خاکسترت
ببینید مرد و زن جشن بر پا کنن
که ناموس حق تماشا کنن
*اگه همه ی روضه ها رو بخواد تو یک جمله بگه زینب اینه...*
به گلهای ما رنگ نیلی زدن
به طفلان ناز تو سیلی زدن
*دم دروازه کوفه مشغول خطبه خوانیه یوقت دختر ابی عبدالله دید عمه اش یه نقطه رو داره نگاه میکنه، طرز حرف زدنش عوض شد، عمه کی نظر شما رو جلب خودش کرده؟ چرا عوض شد طرز صحبت کردنتون؟
فرمود:سر از دریچه محمل بیرون بیار تا تو هم ببینی...
تا سر بیرون آورد دید سر بریده باباش حسین... یا بقیة الله..
زینب یه نگاه به حسین کرد، حسین!
با من حرف نمیزنی نزن با دخترت حرف بزن*
اگر بهر نماز شکر میخواهی وضو سازی
ندارم آب با خاک سر زینب تیمم کن
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
حاج_عباس_واعظی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜حتما بخونید😭😭😭😭
بحر طویل شهدای کربلا:
(عرض ادب به شهداي بني هاشم و شهداي غير هاشمي كربلا و شهيدان جنگ تحميلي و مقاومت)
دلم خیمه ماتم شده مولا، پر از داغ محرم شده مولا
سپردم دل خود را به نسیمی که سحر میوزد از کرببلایت، شمیمی که میآید ز مزار شهدایت
دوباره منم و اشکی و آهی، من و روی سیاهی، به امید نگاهی، به پای غمت افتادهام آقا، به عزیزان تو دل دادهام آقا، به شهیدان تو ای خامسِ اصحاب کساء، زاده حیدر، به علی اکبرت آن شبه پیمبر، به علی اصغرت آن غنچه نشکفته پرپر، به لب تشنهي سقای حرم، صاحب آن مشک و علم، ماه همه هاشمیان، هیبت لشگر، به عباس، اباالفضل دلاور، به عون و به محمّد، به جعفر، به مسلم، به عبدلله و قاسم، شده نام تو و نام شهیدان رهت ورد زبانم
(تویی روح و روانم، به قربان تو جانم)
قسمت میدهم آقا به زهیرت، به حرّ و به بُریرت،
به انیس و اَنس و سَعد و سعید و وَهب و مالک و ادهم، به مسعود و به اسلم، به حلّاس و به حجّاج و به همّام و به جابر، به شبیب و به حبیب بن مظاهر، به ضرغامه و کنّانه و عامر، به جون و به سُوَید و به نَعِیم و به مُجَمِّع، به هَفهاف و به زاهر، به رافع، به نافع، به عمرو و به رُمَیث و به بشیر و حَبَله، حنظله، سَوّار، به سيف و به عِباد و به جُناده، به عمّار، به مُنجِح، به حارث، به عُقبه، به عابس، به سالم، به نعمان و به عِمران، به حَتوف و به سلیمان و به یحیی و به جُندب، به قارب، به شوذب، قسمت میدهم آقا، که از این خیمه مرانم
(تویی روح و روانم، به قربان تو جانم)
قسمت می دهم آقا، به یاران خمینی، به شهیدان به خون خفته این شور حسینی، به مردان طلائیه و فکه، به شیران شلمچه، دلیران هویزه، به خونین کفنان دل چزابه و پاوه، به خرازی و بابایی وشیرودی و کاوه، به صیاد و برنسی، به جاویدی و روزیطلب و شاطری و مغنیه و شوشتری، همت و دوران، به آوینی و تهرانی و چمران، جدایم مکن از لشگر خوبان، ز سیدعلی خامنهای رهبر خوبان، شهیدم کن و آخر، به این قافله کرببلایی برسانم
(تویی روح و روانم، به قربان تو جانم)
شاعر: محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#بحر_طویل_شهدای_کربلا_
▪️به مناسبت هفتمین روز شهادت امام حسین علیه السلام
یدی گوندی دوغرانوبدور اکبری
یدی گوندی اوخلانوبدی اصغری
یدی گوندی کربلا اولدی منا
سسلوروخ ایوای شهید کربلا
یدی گوندی گلدی زینب ناله سی
شیعه لرده وارحسینیم وای سسی
یدی گوندی اصغر عطشان آغلادی
قولارین یاندی آناسی باغلادی
یدی گوندی روزعاشورااولوب
ظلم الیلن باغ پیغمبر سولوب
یدی گوندی دوشدی سقانین قولی
اوستونه اوخلاریاغوب مثل دولی
یدی گوندی حرمله آتدی اوخی
آج سوسوز اصغر اوخاطاقت یوخی
یدی گوندی دشمنی اولدی جَری
انّی اوخ بیچدی اونازک حنجری
یدی گوندی یاندی مولا اصغره
قانین اوجوندا سپیبدی گویلره
یدی گوندی تک قالوب پورعلی
حضرت پیغمبره اولموش وصی
یدی گوندی قلبینی اولدی نشان
اوخ دگوب دالدان چیخوبدی آخدی قان
یدی گوندی ئوزتوتوبدور داوره
قانین اوجوندا سپیبدی گویلره
یدی گوندی اوخ قلج نیزه دَیوب
قارداشی ئولماخلوقی قدین اَیوب
یدی گوندی نیزه اوخ ووردی سنان
قلبینه هم حنجریندن آخدی قان
یدی گوندی مقتله آخدی قانی
قوملاری بالش ائدوب چئخسون جانی
یدی گوندی شمرالینده خنجری
قصدائدوب کسسون اویاره حنجری
یدی گوندی کسدی عطشان باشینی
زینبین قان ایلدی گوزیاشینی
یدی گوندی دشمن ایلوبدی جفا
غارت اولدی خامس آل عبا
یدی گوندی یاندی یاندوخ خیمه لر
عترت طاها اولوب غمدن ملر
یدی گوندی زینب اولدی دستگیر
عترت پیغمبری اولدی. اسیر
یدی گوندی صاحبی قان آغلوری
نوکری اشکین عذاره باغلوری
✍ حاج عباسعلی دهقان(صاحب )۱۴۰۳/۴/۳۱
___________
#محرم_۱۴۰۳
#هفتم_شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#کانال_باب_الحوائج