🍂🍂🍂🍂
بنال ای دل نوا دارد رقیه
به هر دردی دوا دارد رقیه
مرض او را ز پا انداخت ،امّا
مریضان را شفا دارد رقیه
سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
مدال مرحبا دارد رقیه
بیا یا فاطمه اندر خرابه
عزای بی ریا دارد رقیه
بدور از دیدهٔ بیگانه امشب
سخن با آشنا دارد رقیه
ز دست ساربان و زجر و خولی
به بابا شکوه ها دارد رقیه
ز خونین چهره میبوسید و می گفت
غم بی انتها دارد رقیه
بیا ای یار پیشانی شکسته
که با مهمان صفا دارد رقیه
چه با جا آمدی ای جان جانان
ببین جا در کجا دارد رقیه
از آن روزی که افتادی به مقتل
دل پر ماجرا دارد رقیه
دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
وطن در کربلا دارد رقیه
بمیرم از چه لبهایت کبود است
بگو محشر به پا دارد رقیه
پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
رُخ زهرا نما دارد رقیه
به جرم عاشقی جان بر لب آمد
شکایت زاشقیا دارد رقیه
خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
که هر شب این دعا دارد رقیه
باصدای استا
کربلایی پیام بختیاری
#روضه_حضرت_عباس_ع
#کوتاه
#دفتری
✨ کرب و بلا آب و هوای داره
✨دو بارگاه باصفایی داره
(رفتی ؟؟خدایی دیدی؟؟)
✨روی یکی از این حرم های زیبا
✨نوشته یا حسین عزیز زهرا
(دلت رفت کربلا؟)
✨اون یکی با سیم دلت می شه وصل
✨روسر درش نوشته یا اباالفضل
(یا اباالفضل)3
امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل
امروز مریض دارابگن یا ابالفضل
مشکل دارابگن یا ابالفضل
✨آخ همه دار و ندارم را بگیرید
✨ولی عباس را از من نگیرید
⬅️ بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل
بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمیگردن،
بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم،
آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم،
امیدمو ناامید نکن آقا جان،
آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته،
آقا امروز امیدمو ناامید برنگردون....
⬅️(اوج)امروز خدارو قسم بده به حق اون آقایی که کربلا امیدش ناامید شد..
آقایی که خجالت کشید...
بگو آقا نزار دست خالی برگردم...
امان امان2
(بگمو نالشو بزنی؟)
دستاشو از بدن جدا کردند..
تیر به چشم نازنینش زدند...
آخ عمود آهن به فرق نازنینش زدن...
⬅️(اوج)همچین که از بالای مرکب با صورت به زمین آفتاد.....
آخ صدا زد .....
برادر... برادر تو دریاب...
الهی نبینی داغ برادرتو...
(اگه برادر داری الهی داغشو نبینی)
آی برادر دارا یه وقت دیدن عزیز زهرا حسین ع داره میاد...
اما دیگه پاهاش قدرت نداره...
دوزانو اومد کنار بدن اباالفضل...
سر عباسُ از زمین برداشت رو زانو گذاشت..
✨ کمتر بزن بازوی خود را بر زمین اباللفضل
( داداش)
✨ شرمنده ام کردی گل ام البنین اباالفضل
✨بودُ امیدم مرا یاری کنی
✨ سالها بهرم علمداری کنی
✨آخ بی برادر گشتمُ پشتم خمید2
🌾 دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد
🌾دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
🌾 دیده بگشا ای سرو بخون غلطیده
🌾 تا نگویند حسین داغ برادر دیده
🌾هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات)🌾
#مقتل_امام_حسین
#حوادث_مسیر_شام
ابن زیاد با فرستاده ای،خبر قتل امام حسین و یارانش را به یزید رساند و از او کسب تکلیف کرد.یزید در پاسخ،از او خواست تا خانواده امام و سرهای مبارک شهدا را به شام ببرند.
ابن زیاد چند نفر از یارانش یعنی،زجربن قیس،ابا بردةبن عوف ازدی،طارق بن ظلبیان و تعداد دیگری را مأمور انجام دستور یزید کرد.
موّرخان نقل کرده اند:سرِ مبارک امام حسین را،مجبرةبن مرّه،حمل می کرد و پشت سر او،حضرت سجاد(ع)،در حالی که دست هایش را به گردن بسته بودند به همراه خانواده اش قرار داشت.
شمر و تَنی چند نیز با آنها آمده بودند.ابن زیاد به آنها دستور داده بود در مسیر شام به هر شهر و آبادی که رسیدند آنها را معرفی کنند و در معرض دید مردم قرار دهند.
📚مقتل مقرم،ص۴۰۶_۴۰۷
📚لهوف،ص۹۵_۹۷
📚کامل ابن اثیر،ج۴،ص۳۴
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۴
📚مرآةالجنان،ج۱،ص۱۳۴
📚جمهرةانساب العرب ابن حزم،ص۱۶۶
📚المنتخب،ص۳۳۹
#مصائب_شام
فتنه و بیداد و بلا بود شام
سخت تر از کرب و بلا بود شام
شام بلا تیره تر از شام بود
عصمت حق در ملأ عام بود
ساز و نی و نغمه و آهنگ بود
دسته گل سنگدلان سنگ بود
خلق به دور اسرا صف زدند
کوچه به کوچه همگی کف زدند
فاطمه های حرم فاطمه
زخم زبان مرهم زخم همه
هرکه به آن خسته دلان رو نهاد
زخم زبانی زد و دشنام داد
خنده به رأس شهدا می زدند
سنگ به ناموس خدا می زدند
قافله تا وارد دروازه شد
داغ جگر سوختگان تازه شد
پای سر رهبر آزادگان
عید گرفتند زنازادگان
آل ابوسفیان در هلهله
آل رسول الله در سلسله
وای ندانم که چه تقدیر بود
دست خدا در غل و زنجیر بود
ماه سر نیزه پدیدار بود
یا سر عباس علمدار بود
چهره چو خورشید بر افروخته
از عطشِ تشنه لبان سوخته
دوخته چشم از سر نی بر حسین
محو شده، غرق شده در حسین
دیده ی اطفال به سیمای او
چشم سکینه شده سقای او
مانده سر نیزه به حال سجود
مهر جبینش شده محو از عمود
دیده ی اکبر سر نی نیم باز
مانده به لب هاش اذان نماز
هرکه به خورشید رخش چشم بست
گفت که این سر، سر پیغمبر است
رأس امام شهدا نوک نی
کرده چهل مرحله معراج، طی
زلفِ غباریش پر از بوی مُشک
لعل لبش خشک تر از چوب خشک
ماه خجل از رخ نورانیش
سنگ زده بوسه به پیشانیش
هیچ شنیدید که از گَرد راه
پرده کشد باد به رخسار ماه
هیچ شنیدید که در موج خون
صورت خورشید شود لاله گون
رخ زگل زخم، بهاران شده
وجه خدا ستاره باران شده
اشک همه سیل شد از سرگذشت
خون، دل میثم شد از این سرگذشت
استاد غلامرضا سازگار
امیر حسین یعقوبیان:
#امام_رضا #روضه گریز به حضرت علی اکبر
گفت من ضمانت میکنم این آهورو رها کن،بذار بره به بچش سربزنه برمیگرده" عرض کرد آقا من که شمارو نمیشناسم،تا اونجایی که من میدونم حیوانه،عقلش به این چیزا نمیرسه،من شغلم اینه،خرج زن و بچم رو از این طریق درمیارم،با چه زحمتی این آهورو صید کردم،شما می فرمایید رها کنم بره؟!چطور ممکنه برگرده؟!
فرمود: من گروی تو ..." من پیش تو می مونم تا این آهو بره برگرده"
امروز بیاییم از امام رضا بخواهیم؛امام رضا پیش صیاد نفسمون،پیش صیاد ابلیسهایی که ماهارو صید کردن ضمانتمونو بکنه،مارو از چنگ این صیاد رها کنه؛به شرط این که مثل همین آهو،نه فقط بریم و برگردیم ... ببین آهو چه کار کرد!
یه ساعتی گذشت این صیاد دل تو دلش نبود،دستاشو رو هم میزد،گاهی موقعها می گفت آقا گفتم این نمیاد!! حضرت فرمود صبرکن میاد"
یه وقت دیدن از دور آهو داره میاد،دو تا بچه هاش هم آورده،هر سه تایی سر و صورت کشیدن به پاهای امام رضا... امشب بیا اگه امام رضا ضمانت کرد بریم بچه هامونم بیاریم،بگیم آقا خودمون ،زن و بچه هامون،همه کس و کارمون،همه فدای یه تار موی سر تو ...
یا امام رضا ......
وقتی دید این آهو با بچه هاش اومد، اینقده امام رضا گریه کرد،اشک از پهنای صورت امام رضا جاری شد،صیاد منقلب شد،خودشو انداخت رو پاهای آقا؛گفت آقا شما کی هستید؟! شما از کجا آمدید؟! این چه حرکتی بود که این آهو اومد دوتا بچه هاشم آورد؟!حضرت فرمود:من علی ابن موسی الرضا هستم ...."
گفت آقا دورت بگردم،چرا اول معرفی نکردی آقا؟!! من خودم و زن و بچم فدای شما،آقا این آهو که برگشت؛ضمانت شما سرجاش؛شما چی شد گریه کردید؟!! فرموده باشد:من الان دو سه ساله بچمو ندیدم،این آهو با بچش بود من خوشحال شدم،منم الان سه ساله جوادمو ندیدم...
(شب آخر ماه صفر،امشب میخواهیم خیلی گریه کنیم برا امام رضا و امام حسین(علیهم السلام) .....)
لحظه های آخر امام رضا چشم به این دره*
▪️▪️◾️▪️▪️━┛
جگرِ پاره به جا بود و جگرپاره نبود
حجره دربسته ولی باز به ره چشم تَرَش
*خدا یعنی میشه جوادم بیاد؟! در باز شد، السلام علیک یا أبتاه ......"خوش به حالت امام رضا،به آرزوت رسیدی!آرزوی هر پدریه( پدرا میدونن،تأیید میکنن) لحظه های آخر سرش توی دامن پسرش باشه" جگر پاره پاره س ولی لبخند میزنه جوادم پیشمه،هر پدری آرزو داره لحظه آخر پسرش بالا سرش باشه..... اما هیچ پدری آرزو نداره لحظه آخر پسرش بالاسر پسرش باشه!
اینجا پسر اومد بالاسر پدر .....
اما دلها بسوزه برای بابای پیر کربلا .....
اومد بالاسر علی ......
خدا هیچ امیدواری رو ناامید نکنه ......
گفت پسرم:
دویده ام زِ حرم بلکه زنده ات نگرم
(آخرین گریه های ماه صفر،آی غریب حسین .....)
مجبورم بگم ......"خدا کنه اگه یه جوونی جلو چشم بابا،جون داد؛ یه جوری جون بده بابا اصلا نفهمه این جون داد،نه این که خدانکرده دست و پا بزنه ......" خیلی سخته ..."اما ببین کارد به کجای استخوان نشسته ... ببین کجای جگر سوخته امام حسین چی میگه ....."
دویده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم
مبند دیده،کمی دست و پا بزن پسرم ...
*دست و پا بزن من بدونم تو زنده ای بابا،نفس بکش بابا ......" امام صادق فرمود:هر جا روضه جد غریب ما حسین خونده میشه اونجا حرم أبی عبدالله ست من دیدم کربلا روضه خوان های عرب راه میرن توی جمعیت،من امشب کربلایی روضه بخونم :
ای پسر! من پدر پیر توأم ....
(هیچ خبر داری با من چه کردی علی!؟)
پدر پیر و زمینگیر توأم ......
هر کجا هستی بگو حسین .....
🔳
امشب دلم دوباره تنگه برات ابوالفضل
باز میخونم زیر لب جونم فدات ابوالفضل
به کی بگم که قلبم تو کربلا جا مونده
به کی بگم که دوریت دل منو سوزونده
به کی بگم خدایا که دردمو بدونه
به اشک من نخنده نگه شدی دیونه
به کی بگم خدایا چه شور و حالی داره
وقتی آدم سرش رو روی ضریح میزاره
یه کی بگم که چشمام بهشت و اونجا دیده
کنار کف العباس به حاجتش رسیده
به کی بگم که اونجا هنوز میاد صدایی
یکی با دست بسته میگه عمو کجایی
به کی بگم شنیدم صدای کاروانی
اون کاروانی که زینب میکرده ساربانی
به کی بگم تو دنیا امید من همینه
فقط برای یک بار کربلا رو ببینه
به کی بگم که قلبم تو کربلات جا مونده
به کی بگم که دوریت دل منو سوزونده
یه کربلا داره دیونم کرده ارباب
به عشق شش گوشه دلم پر درد ارباب
کربلا عشقت منو دیوونه کرده
کربلا عشقت منو دیوونه کرده
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
-
✨حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود: در کتاب دارالسلام آمده است: طلبه ای سه حاجت داشت و مدت ها به زیارت حضرت ابوالفضل(علیه السلام) مشرف می شد.
روزی در حالی که در مقابل ضریح با کمال ادب و احترام ایستاده و مشغول زیارت بود، ناگاه دید عده ای از زنان عرب با پای برهنه و در حالی که کودک فلجی را به دست گرفته بودند وارد حرم شدند، و هلهله کنان دور ضریح چرخیدند و بیمارشان شفا پیدا کرد و از حرم خارج شدند.
💠آن طلبه وقتی این صحنه را مشاهده می کند، نزدیک ضریح می آید و می گوید: من چند سال است می آیم و حوائجم برآورده نمی شود، ولی به این عرب های بیابانی این گونه التفات دارید!…
و با صورت قهر و غضب از حرم بیرون می رود و تصمیم می گیرد دیگر به زیارت آن حضرت نرود.
به نجف می رود، در آن جا به او می گویند: خادم شیخ انصاری(رحمه الله) چند بار آمد و سراغ شما را گرفت، وی نزد شیخ می رود.
💠شیخ به او می فرماید: با حضرت ابوالفضل(علیه السلام) قهر نکن، حج می خواهید، خانه می خواهید، عیال می خواهید، برای شما فراهم می شود… خدا کند طوری یقین داشته باشیم که برای ما تزلزل حاصل نشود
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید محمد جوادی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
بابا ،
یتیمی سخته خدایی نبودت عذابِ
امشب ،
خرابه سرد و حالِ رقیه خرابِ
عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت
شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت
بابایی حسین ..
بابایی بابایی بابایی حسین ..
_______________
اینجا ،
همه شکستن و از غمِ هجرِ تو خسته ن
رفتی ،
اومدن و دو تا دستایِ عمه رو بستن
نبودی بابا ، نبودی چه زجری کشیدیم بابا
نبودی بابا ، چه حرفایی که ما شنیدیم بابا
عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت
شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت
بابایی حسین ..
بابایی بابایی بابایی حسین ..
______________
بابا ،
یتیمی سخته خدایی نبودت عذابِ
امشب ،
خرابه سرد و حالِ رقیه خرابِ
عزیزِ دلم ، الهی بمیرم برایِ سرت
شبیه ت شدم ، شکسته سر من فدایِ سرت
بابایی حسین ..
بابایی بابایی بابایی حسین ..
ابتا یا حسین .. ابتا یا حسین ..
↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
#سید_محمد_جوادی
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞═
Babolharam Javadi.mp3
6.51M
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید محمد جوادی✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
صلوات
اَوَّلده تمام انبیایه صلوات
آللاه حبیبی مصطفایه صلوات
گوندردی خدا اوزی ملائک باهم
قرآنیده ختم انبیایه صلوات
هم فاطمه هم علی ولیُُّ اللاهَه
سرمنشاء نورِ اولیایه صلوات
گویچک لیقینین نظیری یوخ عالمده
ایّکیمجی امام( مجتبی) یه صلوات
حُسنونده حسین اولوپ حَسَن تک گویچک
گوندر او شهیدِ کربلایه صلوات
دوردومجی امام آدی علی دی سجّاد
هم زین العبادِ با صفایه صلوات
استادیدی علمیده امام باقر
همنام پیمبرخدایه صلوات
آلتیمجی امامیمیز امام صادق
جعفردی آدی او مقتدایه صلوات
موسی آدی جعفراوغلی یدّیمجی امام
کاظم لقبی اولان آقایه صلوات
ایرانی ائدیپدی ایکّی گل باغ جنان
معصومه و حضرت رضایه صلوات
اولدی لقبی" تقی" جواد" اُل مولا
دریای کرم او با سخایه صلوات
هادی و نقی ابن رضا تاپدی لقب
همنام علی ّ مرتضایه صلوات
همنام حسن که عسکری آدلاندی
مهپارة شهر سامرایه صلوات
اون ایکّی امامین آخیری مهدی دی
زهراگولی ختمِ اوصیایه صلوات
اوز رحمتیوی خدا بیزه نازل ائله
آخیردا اجابت دعایه صلوات
# دعای اخر مجلس
وعده میزانشاءالله کربلااولا بین الحرمین
اخرمجلس اللرو قووزا گوه بش دفعه سسله
الهی یاالله الهی یاالله الهی یاالله الهی یاالله الهی یاالله
خدایا به احترام دلسوخته زینب اللری که که درگاهیوه بلند اولوب ناامیدومایوس سینه لره قیترمه
بارالهاامین دیین دیلری گرفتاربلا ایلمه
کربلانی گورمه مش اسیرخاک المه
تمامی دردی اولانلارین حاجتی اولانلارین التماس دعا ایلین لرین بوقاپیدا مقضی المرام ایله
التماس دعاایلیری به احترام دل سوخته رباب شب شام غریبان رقیه نین اوباباوای ناله سینه خاطر خدایاتمام مریضلره شفاء وره
مریضیلره شفاء ورمینن خانواده لرین خوشحال اله
الله بومحرمی بیزلراخرین محرم قرارورمه
الهی
اولین روزماه محرم بواق سقللرجوانار عزادار ارباب بی کفن اولوبلارخدایابو عزاداریلره عالی درجه ده قبول ایله
بودنیاده امام حسین اقانین زیارتین واودنیاده شفاعتینن بهرمنده ایله
بیردنه دعاایلیوم اوجا امین دیه الله امام زمانین ظهورینده تعجیل ایله شب جمعه دی
الهم لعجل ولیک الفرج 2
التماس دعاایلیینلرین مریضلری وار خانواده لرین التماس دعاایلدی الله به
احترام باالحوائج ابوالفضل بومریض ده شفاکرامت ایله
خدایا بومریض شفاء ورمگین اونن صحیح سلامت قیتمین خانواده لری خوشحال ایله
شهادت دررکاب حضرت ولیعصر اقاامام
زمانین رکابنده بیزلره نصیب و روزی ایله
مسئولین دلسوزنظام مقدس جمهوری
اسلامی راسینده مقام عظمای ولایت
الله ابوالفضله خاطر یرین گوون
بلیاتینن حفظ ایله
بوحسینیه دن اسیر خاک اولاناره روحین اربابا قوناق ایله
اولنرمیزن روحیین بو مجلسین ثوابینن فیض واصل ایله
اموات میزین روحین شاد ایله دوباره التماس دعاایلدیلر خدایا دردی اولان وار
حاجتی اولان وار خدایا سنی اندورم او بیمار مصلحتی کربلا امام سجاد اقانین اوبوینون رنجیره
آیریلاندا اربابین ایاخلارن باقلاددیلار امام سجاد اقانین قولارین باقلادیلار
اقابیرباخدی اوی یخیلانار ایاقیمی باقلییسیز من کی اچان دیرم نقدرساقده رقیه قویب قاچان دیرم خدایا به احترام
امام سجاد اقا تمام مریضلره
شفاءکرامت ایله امواتمیزن روح شادارواح طیئبه
شهداامام شهداوشهداکربلا اموات این جمع
رحمه الله من یقرافاتحه مع صلوات
دعای اخر مجلس مداح
صلوات بر معصومین(از استاد کلامی)
مصطفی نین گل رخسارینه گوندر صلوات
مرتضی نین دل بیدارینه گوندر صلوات
فاطمه ام البیها نین او چادر شبینون
سایه سینده گزن انصارینه گوندر صلوات
مجتبی ارشد اولاد علی دور ،حسنین
علمینه حلمینه کردارینه گوندر صلوات
جان ودلدن ائله اعلان که حسین عاشقی سن
آقامون قولسوز علمدارینه گوندر صلوات
صلوات چهارده معصوم
چاووش خوانی برای بدرقه #زائر_کعبه #زائر_کربلا
.
.
مرتضی اسکندری ( ساعد ) (1)
.
ای دلیم ساحت پیغمبره گوندر صلوات
شافع روز جزا حیدره گوندر صلوات
.
محور خلقت عالم دی حسینون ننه سی
زینبه درس ویرن مادره گوندر صلوات
.
زینت دوش نبی ارشد اولاد علی
مجتبی ماه ملک منظره گوندر صلوات
.
خامس آل عبا بند دل شیر خدا
باشی دالدان کسیلن رهبره گوندر صلوات
.
ساقی دشت بلا مجتهد کرب و بلا
شمری مأیوس ایلین سروره گوندر صلوات
.
چارمین حجت حق زینت عُبّاد زمان
کربلادن دیلی پر اخگره گوندر صلوات
.
پنجمین یاور دین حامی قرآن مبین
شهریار دو جهان باقره گوندر صلوات
.
صادق آل عبا مظهر خیر و برکات
وارث علم نبی جعفره گوندر صلوات
.
هفتمین شمس فروزان سپهر علوی
بابُ الحاجت یازیلان دلبره گوندر صلوات
.
آدینا قربان اولوم شاه خراساندی آقام
طوسیده دفن اولونان گوهره گوندر صلوات
.
دوقوزومجی نوه ی ختم رسالتدی جواد
گون قباقینده قالان پیکره گوندر صلوات
.
هادی نسل بشر ذکر لب حور و ملک
دهمین رهبر خوش منظره گوندر صلوات
.
عسکری دور حسن دوم اولاد علی
فاطمی خصلت علی مظهره گوندر صلوات
.
مهدی آل علی منتقم خون خدا
آخرین مرد عدالت گره گوندر صلوات
.
(1) با الهام گرفتن از شعر استاد صفایی زنجانی
.
#صلوات
#14معصوم
#ای_دلیم_ساحت_پیغمبره_گوندر_صلوات
#ساعد_زنجانی
#ترکی
##14معصوم ##ای_دلیم_ساحت_پیغمبره_گوندر_صلوات ##ترکی ##زائر_کربلا #
ورود به شام
.
.
سبک :میگذرد کاروان
.
.
کربلایی فخرالدین اسکندری
.
.
شامه گلوب کاروان عامل پیمان اولا
نیزه ده اون یدی باش ناشر قرآن اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
.
.
وارد اولوب شامه چون قافله ی کربلا
دیلده نوا گوزده یاش عترت آل عبا
هلهله و آه و وا عرشه چیخوب برملا
بیربیره یر گوگ دگوب وار یری طوفان اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
.
.
زینب غم دیده نون قانه دونوب گوزیاشی
نیزه ده قرآن اوخور قانلی دوداق قارداشی
جان سنه قربان حسین سسلنور هر سوز باشی
نیزه باشین کیم گوروب منبر سلطان اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
.
.
گلشنیمیز صرصر ظلمیله قارداش سولوب
داش توخانوب آلنیوا گل یوزون القان اولوب
وای باجون ئولسون حسین گوزلریوه قان دولوب
فاطمه ریحانیسن جان سنه قربان اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
.
.
نازلی رقیون حسین ناله و افغان ایدر
نوحه ی غم دمبدم قمری خوشخوان ایدر
سوزلری بو قمرینون قلبیمی القان ایدر
نیزه ده سویلر گوروب کیم بیری میهمان اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
.
.
عمه دییر اکبرین ذولفینی یللر دارار
چاتماز الیم نیزیه قلبیمی بو غم یارار
غمزه سی مین عاشقین جانینی بیر آن آلار
آزدور اگر دمبدم فدیه سی مین جان اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
.
.
اهل حرم قول قولا باغلانوب ایلر نوا
بامیلر اوستن توکور کول داش آتور اشقیا
کثرت غمدن اولوب خونجگر آل عبا
گوزده کی گوز یاشلاری وار یری القان اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
.
.
قاسم شهزاده نون قانه باتوب گوز قاشی
نیزه باشیندا گورونمور گوزه سقا باشی
زین العبادین آخارگول یوزه گوزدن یاشی
آز قالوری غصه دن قلب ایوی ویران اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
.
.
شال عزا بوینونا میر دوعالم سالوب
قلبیمی یا رب دییر غملر آلوب درد آلوب
گورنه گونه سویلیور آل پیمبر قالوب
وار یری سینم بوگون طعمه ی حرمان اولا
آه و وا ایچره قرآنیان
هلهله ایلیور شامیان
.
.
#سبک_ای_دل_اگر_عاشقی ( بدون واگیر)
#سبک_می_گذرد_کاروان
.
.
#ورود_شام
#شامه_گلوب_کاروان_عامل_پیمان_اولا
#جائد_زنجانی
#ترکی
#ترکی #جائد_زنجانی #زبدةالاشعار #سبک_ای_دل_اگر_عاشقی #سبک_می_گذرد_کاروان #شامه_گلوب_کاروان_عامل_پیمان_اولا #ورود_شام
babolharam _ khalaj.mp3
14.7M
⇦🕊روضه و توسل جانسوز ایام اسارت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین _اجرا شده دوم صفر 1395_ حاج حسن خلج ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
۲
ورودیه اسرا به شهر شام
روضه سوزناک
عیسی شدی که
اینهمه بالا ببینمت
بالای دست مردم دنیا ببینمت
بعداز گذشت چند شب از روز رفتنت
راضی نمی شود دلم الا ببینمت
اما چه فایده؟ خودت اصلا بگو حسین
وقتی نمی شناسمت آیا ببینمت؟۲
چرا نشناسه آخه این سر تو تنور خولی رفته ...آخه این سر بارها از نیزه افتاده آخه این سر دیر راهب رفته
آخه روزی چند بار این سر ر ونیزه جدا کردن دوباره به نیزه زدن حسین ُ
امروز که شلوغی مردم امان نداد
کاری کن ای عزیز که فردا ببینمت
این ناله ها مادر گریست زنگ دل رومیبره گفت حسین من
شبها چه دیر می گذرد ای حسین من
ای کاش زود صبح شود تا ببینمت
این شعر یه بیتی داره هر وقت
خوندم همه بی تاب شدن کم طاغتا طاغت بیارن یابن الحسن اگه نباید بگم قفل به دهانم بزن آقا
صدا زد داداش
گفتی سر تو را ته خورجین گذاشتند۲
چه خوب شد نبوده ام آنجا ببینمت
عزیز دلم...
تو سنگ میخوری و سرت پرت می شود
امام صادق فرمود رحمت خدا
بر فریادی که بخاطر ما بلند شه
من یه برداشت دارم میدونی چرا؟
آخه از کربلا تا کوفه تا شام
هر جا این زن وبچه گریه کردن دشمن هلهله کرد دشمن میخندید
اما بیاید ما همه با هم ناله بزنیم
حسین ...
تو سنگ میخوری و سرت پرت میشوی
انصاف نیست بین گذرها ببینمت
اما بیت آخر این شعر به کنایه گفته
فقط کنایه فهما خیلی از شماها وقتی یه کنایه رو مداح میگه
روضه ها تو ذهنتون همه مجسم میشه اینم برا کنایه فهما
گفت داداش:
فعلا مپرس طرز ورود مرا به شهر
بگذار گوشه ای تک و تنها ببینمت
.
⇦🕊روضه و توسل جانسوز ایام اسارت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین _اجرا شده دوم صفر 1395_ حاج حسن خلج ↯
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنتَ امیرالمومنین
چه دست هایِ سیاهی که نور می بردند
به نیزه ها سرِ هجده غیور می بردند ...
*جلو چشم علی اکبر ... جلو چشم قاسم ... جلو چشم عباس ... جلو چشم حسین ... کی جرات کرده دستِ زینبُ ببنده ...*
چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را
برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند ....
*یه چند روزی از عاشورا گذشته ، شما زخم هاتون تازه ست واقعاً نیاز به روضه خوان ندارید .. اما چه کنم ، کاره من روضه خوانیِ باید زخم دلتُ تازه نگه دارم" چی می خوام بگم .... دخترِ علی کجا ... زنازادۀ مرجانه کجا ....*
چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را
برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند ....
اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود
*چی دارم می گم ؟ .. از کی دارم می گم؟ .. همون خانمی که وقتی می خواست بره کنار قبر پیغمبر ، شنیدید همه چراغ ها رو امیرالمومنین می فرمود خاموش کنید ... کسی چشمش به قد و بالای خانم ..... خوده علی جلو جلو می رفت ، حسن و حسینم چپ و راستِ زینب ... عباسم از پشت شمشیر به دوش می اومد ... یه وقت کسی تو این تاریکی شب چشمش به قد و بالای زینب نیوفته ....
نیست فلک به قدر هم پایت
سایۀ تو ندیده همسایه ت ...*
اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود
چو در مسیر شلوغِ عبور می بردند
*همۀ شهر تعطیل شده بود ... هلهله می کردن ... انقده بچه ها می ترسیدن ... بین اسرا فقط یکیِ که داره باره همه رو می کشه ...*
به شانه هایِ زنی بار ، زخمِ قافله بست
میان سلسله سنگ صبور می بردند
*شروع کرد صحبت کردن ... وای بر شما ... چشم هاتون خشک مباد .. خنده رو لب هاتون میاد ...پسرِ پیغمبر رو کشتید شهر رو زینت کردید ... نامه نوشتید اون وقت بین دو نهر آب با لبِ تشنه .... هی گفت مردم جیگرم داره میسوزه .... با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردید ...
خبر رساندن شهر در شُرفِ انقلابِ .. چه کنیم ؟ گفت یه راه داره فقط ساکت کردنِ زینب ..." اونم اینکه سرِ حسین رو ببرید در مقابلش .... مردم دیدن لحن صحبت کردنه زینب عوض شد ... خانمی که با عتاب با خطاب ... یه وقت دیدن لحن صدا عوض شد ... میگه هلالِ یک شبۀ زینب ... عزیزه دله زینب ... کجا بودی سه شبانه روزه ....*
ای جانه من به نیزۀ اعدا چه می کنی
آغوشِ ماست جایِ تو آنجا چه می کنی؟
*تا چشمش افتاد دید پیشانیِ داداششُ شکستن (زبانِ حال) گفت حسین دیگه اجازه نمی دم از من جلوتر باشی ... قرار بود با هم باشیم ... سرت شکسته داداش .... بمیرم برات ... نگاه کرد دید نازدانه داره پرپر میزنه چشم به بابا دوخته ... عمه ... عمه ... این سر، سرِ بابامه عمه .... تنها راهش این بود چنان سر رو به محمل کوبید حواسِ این نازدانه رو برگردوند ....*
حسین .....
#حاج_حسن_خلج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
ورودیه اسرا به شهر شام روضه سوزناک با نوای حاج محمد فراهانی

عیسی شدی که، اینهمه بالا ببینمت
بالای دست مردم دنیا ببینمت
بعداز گذشت چند شب از روز رفتنت
راضی نمی شود دلم الا ببینمت
اما چه فایده؟ خودت اصلا بگو حسین
وقتی نمی شناسمت آیا ببینمت؟۲
*چرا نشناسه آخه این سر تو تنور خولی رفته ...آخه این سر بارها از نیزه افتاده آخه این سر دیر راهب رفته،آخه روزی چند بار این سر ر ونیزه جدا کردن دوباره به نیزه زدن، حسین!*
امروز که شلوغی مردم امان نداد
کاری کن ای عزیز که فردا ببینمت
*این ناله ها مادر گریه است زنگ دل رومیبره، گفت: حسین من*
شبها چه دیر می گذرد ای حسین من
ای کاش زود صبح شود تا ببینمت
این شعر یه بیتی داره هر وقت
*خوندم همه بی تاب شدن کم طاغتا طاغت بیارن یابن الحسن اگه نباید بگم قفل به دهانم بزن آقا،صدا زد داداش*
گفتی سر تو را ته خورجین گذاشتند۲
چه خوب شد نبوده ام آنجا ببینمت
عزیز دلم...
تو سنگ میخوری و سرت پرت می شود
*"امام صادق فرمود رحمت خدا،بر فریادی که بخاطر ما بلند شه"
*من یه برداشت دارم میدونی چرا؟آخه از کربلا تا کوفه تا شام ،هر جا این زن وبچه گریه کردن دشمن هلهله کرد دشمن میخندید،اما بیاید ما همه با هم ناله بزنیم
حسین ...*
تو سنگ میخوری و سرت پرت میشوی
انصاف نیست بین گذرها ببینمت
*اما بیت آخر این شعر به کنایه گفته،فقط کنایه فهما خیلی از شماها وقتی یه کنایه رو مداح میگه،روضه ها تو ذهنتون همه مجسم میشه اینم برا کنایه فهما ،گفت داداش:*
فعلا مپرس طرز ورود مرا به شهر
بگذار گوشه ای تک و تنها ببینمت
#روضه_اسارت
السلام علیک یااباعبدالله
روز اول ماه صفر
نماز اول ماه رکعت اول ٣٠ مرتبه توحید رکعت دوم ٣٠ مرتبه قدر
صدقه برای سلامتی امام زمان عج و دفع بلا از دوستان اهل بیت
دعایی که در مفاتیح آمده است
آگاه باش که این ماه معروف به نحوست و بد یمنى است و براى رفع نحوست و بد یمنى چیزى بهتر از صدقه دادن و خواندن دعاها و استعاذات وارده نیست و اگر کسى بخواهد از بلاهاى نازله این ماه، محفوظ بماند، چنانکه محدّث فیض و غیر او فرمودهاند، هر روز ده مرته بخواند:
یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.
#التماس_دعا
.
دشتی
حضرت ام البنین(س)
الا مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم کام عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چو طفلان این سخنها را شنیدن
همه از هم خجالت می کشیدند
مسلمانان حسین مادر نداره
غریب است و کسی بر سر نداره
ز جور ساربان بی مروّت
دگر انگشت و انگشتر نداره
گل احساس را از من مگیرید
شمیم یاس را از من نگیرید
همه دار و ندارم را بگیرید
فقط عبّاس را از من مگیرید
4_5861628626637686189.mp3
2.16M
روضه جانسوز دروازه ی ساعات ووروداسرا به شام
ورودیه_اسرا_به_شهر_شام_روضه_سوزناک.mp3
3.36M
روضه ورود اسرا به شام
روضه جانسوز اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام _حاج محسن عرب خالقی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را برای رضای خدا نکرد
پر میگشود اگر همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بی انتها نکرد
این کربلا چه بود که جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود رها نکرد
یک روز هم اگر چه نخورده غذای سیر
یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد
بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد
کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد
یحیی مازنی بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علی .ع. بودم، یکبار سایه زینبم ندیدم.
غیر این روضه کلامی قاتل سادات نیست
جای زینب بر در دروازه ساعات نیست
دیر آذین بسته شد این شهر خیلی دیر شد
بر در دروازه ساعات زینب پیر شد
ولأندبن عليك بدل الدموع دماً ... به امام زمان عرض کرد آقا برا کدوم روضه خون گریه میکنی؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب
سنگ می آمد ز هر سو و دل خواهر شکست
سر شکست و سر شکست و سر شکست و سر شکست
سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند)
پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین
((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند
بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... )
سلام میدیم.السلام علیکِ یا کعبة الرزایا ... بذار یه چیزی بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا کاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه.
اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد کردن غروب رسیدیم.
عمه جانم عمه جانم
کعبة الرزایا یعنی کعبه درد و رنج ...
... من کعبة الرزایایم چون در این سفر
هر کس حسین گفت به جایش مرا زدند ...
حسین ....