My RecordingAUD-20220901-WA0040.mp3
زمان:
حجم:
4.36M
◾نوحه حضرت رقیه(س)◾
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
زِداغِ این سه ساله نیلگون آسمان شد
قامتِ دختِ علی از غم او کمان شد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
بزمِ عزا بگیرید پنجمِ ماهِ صفر
رقیه جان سپرده کنارِ راس پدر
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
چراغِ محفلِ ما امشب گشته خاموش
زِ داغ یاسِ کبود زینب رفته از هوش
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
یزیدِ بی مُروت رقیه دل کباب است
زِ آه جانسوز او کاخ ستم خراب است
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
به کنجِ این خرابه گنجِ حسین نهان شد
که قبر او تا ابد به عالمی عیان شد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
سه ساله و یتیمه کتک زدن ندارد
زخم دلِ رقیه نمک زدن ندارد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
زِ اهلِ این خرابه امشب رِسد نوایی
گویند به آه و ناله رقیه جان کجایی
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
عمه ی صاحب زمان شده به غم مبتلا
ناله و سوزِ آهش رفته بسوی سماء
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
رقیه جان نظر کن(هستی)و اهلِ عزا
به(پرویزی)شافعه تو باشی روزِ جزا
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
❣﷽❣
♨️ #روضه_حضرت_قیه_س
♨️ #آقای_حیدرزاده
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، علیه السلام»
💢خورشیدِ رویِ بام دنیای حسینی
💢فرزانه ای و ماه شب های حسینی
💢باباست محو حُسن سیمای تو بانو
💢یا اینکه تو گرم تماشای حسینی
💢ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین زنها
💢محبوبه ی محبوب و زیبای حسینی
💢إِنسیه ای اما شبیه به فرشته
💢باید صدایت کرد "حورای حسینی"
💢عالم فدای طرز بابا گفتن تو
*دیدی دختر چهار ساله چطوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگه از ناقه افتاده باشه ...*
💢عالم فدای طرز بابا گفتن تو
💢شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی
💢دل میبرد چادر نمازت از ملائك
*دیدی دختر چهار ساله ،وقتی چادر سر میکنه..میاد جلو بابا روشو میگیره .. میگه بابا چادرم قشنگه ... بابا بغلش میگیره ..
باباجان، یادت آمد دَمِ خیمه گفتی
دخترِ من به تو چادر چقدر میآید ..
بابا پاشو ببین چادرم خاکی شده بابا .. بابا .. بابا، پاشو ببین چادرم آتیش گرفته ... بابا ...*
💢تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت
💢پیداست در خوی تو تقوای حسینی
💢بابا برای خود دو تا غمخوار دارد
💢تو زینب کبری نه، صغرای حسینی
💢حبل المتین از ریشه های چادر توست
💢تو گرمی بازار فردای حسینی
*امشب مجلسمون با شبهای دیگه فرق داره، امشب حضرت رقیه سلام الله سفره داره ... امشب شهدای مدافع حرم هم میان ... شب دخترهای سه ، چهار ساله اس ...*
💢امشب خدا دعای مرامستجاب کرد
💢بابامرا برای خودش انتخاب کرد
💢من که توان پاشدن از جا نداشتم
💢خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد
*من دیگه نمیتونستم بلند بشم عمه زیر بغلهامو گرفت .. عمه پاشو بابا اومده عمه ...*
💢با اینکه من خودم پر درد و جراحتم
💢زخم لب تو زخم دلم راکباب کرد
💢دروازۀ پر از غم ساعات یکطرف
💢مارا یزید وارد بزم شراب کرد ...
*داره با بابا درد دل میگه .. امشب با درد دلهای این خانم بسوز .. امشب یه دلت کنار حرمش باشه .. یه دلت تو حرم ابی عبدالله باشه .. بابا خیلی دوستش داره .. اگر دوستش نداشت با سر بریده دیدنش نمیامد .. امشب اونهایی که دختر چهار ساله همراهشونه .. یه خواهش ازتون دارم .. اگر دختر چهار ساله روی زانو ت نشسته یا کنارت نشسته .. اهسته این دستت رو صورتش بگذار .. ببین دستت بزرگتر از صورت دخترت هست!!!... حالاببینید این سیلی چه کرد ... بابا*
💢در شام شامِ دختر تو تازیانه بود
💢عمه تمام خرج سفر را حساب کرد
*یعنی هر وقت خواستن ما رابزنن عمه می آمد .. بازوشو سپر میکرد..*
💢زجری که من کشیده ام ازدستهای زجر
💢عکسی کبود ازمن دردانه قاب کرد
*بابا گفتم نزن ..که بال و پرم دردمیکند ...خواهر کوچک داری اگه یکی بهش سیلی بزنه چکار میکنی ..*
💢گفتم نزن که بال و پرم درد میکند
💢اما چه سود خواهش من را جواب کرد
💢من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا
💢حالا خدادعای مرامستجاب کرد
از شهر کوفه ،تا به شام، سنگم زدن از روی بام
انقدر بهم سیلی زدن، دیگه نمی بینه چشام
یکی بگه این دختره ، نزن .. نزن ..
ضرب لگد زجر آوره ، نزن .. نزن ..
حالا که اومدی بابا گوش بده دردِ دلمو
زخمهای روی بدنم سَر میبره حوصله مو
خسته شدم از قافله بابا، بابا...
پاهام شده پر آبله بابا،بابا...
وای!!! از سنان و حرمله ...بابا،بابا...
حرمله منو میزد !!!...بابا،بابا...
(توی همین اشکهات هر چی میخوای ازش بخواه ،بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه )
بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی بابا.. اما امشب که مهمونم شدی میخوام تلافی کنم بابا ... امشب من میخوام سرت رو روی زانوم بگذارم اما دستهام توان نداره ...
آنقدر زخم به پیکر دارم
نتوانم که سرت بردارم ...
یا ابتا، یا حسین ...
یا ابتا ،یا حسین...
#متن_روضه_حضرت_رقیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ….” اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ….” اجازه بدین امروز همه گریه کنن ” عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن …” خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند …”
گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد “یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین”
▪️جگرگوشه ی حسینم جامونده …” حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ….” دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجر بن قیس …. *آروم باش …..*
من با زجر،یا زجر بن قیس ،برگشتم عقب قافله،از دور داشتم می دیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه می کنه، بچه ی گم شده دیدی یا نه؟
▪️بشنو” می دونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه … ! یا عمتاه … ! یا اماه …” ازدور داشتم می دیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی می نشست رو زمین پاهاشو نگاه می کرد …” چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه …… آی حسین ……
🔹اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ….” اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم …. آی حسین …
بابا آتیش زدن به خیمه هامون
تار می بینه دیگه نگامون
نمونده گوشواره برامون بابا باباجون
کجایی بابا ؟
سرتو روی نیزه دیدم ….
دنبال نیزه می دویدم ….
اما به تو من نرسیدم ….
کجایی بابا ؟
بابا داری با خود هزار نشونه
لبت به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه
کجایی بابا ؟
بابا امون از این زخمای کاری
خون از لب تو شده جاری
کی سنگ زده بر لب قاری؟
بابای خوبم ….
سرت رو نیزه روبروم بود
اما یه بغضی تو گلوم بود
گلوتو نیزه ها بوسیدن
اما یه بوسه آرزوم بود
*ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط می گفتن حسین…
#نوحه_و_روضه_رقیه_س
#بسیار_زیبا
#سبک_شیرازی
😭😭
رقیه گشته بی پدر
ای ساربان آهسته تر...
این جاده گر گل میشود
اون سرزمین کربلا۲
گلهای گلدان حسین
پرپرشود درنینوا۲
ازسیلی این قوم دون ۲
روی رقیه شد کبود۲
😭😭
(رقیه گشته بی پدر
ای ساربان آهسته تر...)
😭روضه😭
(بمیرم اومدزیر یه خارو خاشاک
دید یه دخترسه ساله ای😭
زیر خاروخاشاک نشسته وگریه می کند
بازبون بچگی صدامیزنه بابا بابا
هی صدامیزد عمه عمه عمه
عمه من بابام ومیخوام بابام ومیخوام
اینقد ناله زد،گریه کرد😭
گفتن دخترحسین بهانه ی بابا گرفته
گفت اشکال نداره برید سر بریده ی
باباشو براش ببرید😭
بمیرم سروگذاشت روزانو
صدازد بابا،بابا توآسمونا دنبالت
می گشتم
بابا عمم می گفت :رفتی سفر
بابا،بابا بابا
بابای مهربونم
اینجای روضه دلم آتیش گرفته😭
صدازد بچه های شام بیاین
ببینید بابام اومده😭
دیگه به من نگید بچه یتیم۲
بیاید ببینید بابام اومده من
مهمون دارم😭
خوش اومدی بابا بابا
خوش اومدی توویرونم)
😭😭
😭ادامه نوحه😭
گلوی اصغرش شکافت
قنداقه اوشدغرق خون۲
درعلقمه آب آورش
گشته جدا دستش کنون۲
ازسیلی این قوم دون
روی رقیه شدکبود۲
گلوی اصغرش شکافت۲
قنداقه اوشد غرق خون۲
(رقیه گشته بی پدر
ای ساربان آهسته تر....)
😭😭
بابانگرحزینه ام
من دخترت سکینه ام۲
آوردی ازمدینه ام
بی توسفر چراکنم۲
بابا گلی گم کرده ام۲
کواصغرشیرین زبان۲
می گردم اندرکشته ها۲
شاید گلم پیداکنم۲
من دخترت رقیه ام
سیلی زدشمن خورده ام۲
ویران سراجایم شده
پرآبله پایم شده۲
ارثی زمادر برده ام
من تازیانه خورده ام۲
(رقیه گشته بی پدر
ای ساربان آهسته تر.....)
😭😭
فاطمیه 🏴🏴🏴
روضه حضرت رقیه (ع)
گریز حضرت فاطمه (س)
کاربرد سفره رقیه (ع)
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
🔸بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
🔸دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد
🔸بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
🔸ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
🔸بنال ای دل نوا دارد رقیه
🔸به هر دردی دوا دارد رقیه
🔸مرض او را ز پا انداخت ،امّا
🔸مریضان را شفا دارد رقیه
🔸سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
🔸مدال مرحبا دارد رقیه
🔸بیا یا فاطمه اندر خرابه
🔸عزای بی ریا دارد رقیه
🔸بدور از دیدهٔ بیگانه امش
🔸سخن با آشنا دارد رقیه
🔸ز دست ساربان و زجر و خولی
🔸به بابا شکوه ها دارد رقیه
🔸ز خونین چهره میبوسید و می گفت
🔸غم بی انتها دارد رقیه
🔸بیا ای یار پیشانی شکسته
🔸که با مهمان صفا دارد رقیه
🔸چه با جا آمدی ای جان جانان
🔸ببین جا در کجا دارد رقیه
🔸از آن روزی که افتادی به مقتل
🔸دل پر ماجرا دارد رقیه
🔸دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
🔸وطن در کربلا دارد رقیه
🔸بمیرم از چه لبهایت کبود است
🔸بگو محشر به پا دارد رقیه
🔸پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
🔸رُخ زهرا نما دارد رقیه
🔸به جرم عاشقی جان بر لب آمد
🔸شکایت زاشقیا دارد رقیه
🔸خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
🔸که هر شب این دعا دارد رقیه
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشته ای بانوی محترمی که سفره برای دختر سه ساله حسین پهن نمودی میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
▪️رقیه دخترزهرا اطهر
▪️دل جان می شود از او مطهر
▪️رقیه جان توی دوردانه عشق
▪️بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه میدونم بانوی محترم مجلس برای حاجت سفره سه ساله حسین گرفتی بی بی با این دستهای کوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محبانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشالا هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشالاهمه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص اموات بانوی محترم فیض ببرد ایام فاطمیه گریزی داشته باشیم به روضه فاطمه زهرا اگر به رقیه سیلی زدند به مادرمان فاطمه هم سیلی زدند😭
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
امشب هركی یتیم فاطمه است،داد بزنه،كسی نمی خواد،آستینش و تو دهنش كنه،نالش و خفه كنه،
🔸ناگهان بر مادرم سیلی زدند
🔸یاس را رنگی چنان نیلی زدند
مادرو خشمش خدا داند چه شد
گوشه ی چشمش خدا داند چه شد
فقط همینقدر بگم،اینقدر محكم زد،كه بی بی تا آخر عمر،روشو از علی می گرفت
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ وارسال مداح اهل (ع)احمد بهزادی✍
صلوات شادی روح پدرومادرم
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
روضه امام حسین (ع)
گریز رقیه
مداح استاداحمد بهزادی
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یاصاحب الزمان
حالا دلها اماده شد بریم کربلا به یا د ان لحظه ای که اقا ابا عبدالله می فرمودند لا حول ولاقوه الا بلا العلیم العظیم یعنی بدانید که هنوز من زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد😭
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند 😭
امدند جلوی ذوالجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عناب ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه دیدند😭 ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب وکودکان پشت سر ذوالجناح ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است 😭
اما زبان حالی دارد بی بی زینب
گلی گم کردم می جویم او را
به هر گل می ریم می بویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرد اما اگر
با ابی عبدالله کار داری....
آقا رو به نازدانه اش قسم بده...
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی...
بگو حسین جان...
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم...
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن...
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...
طاقت سنگ خوردن ندارم...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
تایپ مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی✍
التماس دعا
صلوات شادی روی پدرومادرم
حذف اسم مداح بارز حق الناس است
🥀🥀🥀
فاطمیه 🏴🏴🏴
روضه حضرت رقیه (ع)
گریز حضرت فاطمه (س)
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
🔸بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
🔸دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد
🔸بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
🔸ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
🔸بنال ای دل نوا دارد رقیه
🔸به هر دردی دوا دارد رقیه
🔸مرض او را ز پا انداخت ،امّا
🔸مریضان را شفا دارد رقیه
🔸سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
🔸مدال مرحبا دارد رقیه
🔸بیا یا فاطمه اندر خرابه
🔸عزای بی ریا دارد رقیه
🔸بدور از دیدهٔ بیگانه امش
🔸سخن با آشنا دارد رقیه
🔸ز دست ساربان و زجر و خولی
🔸به بابا شکوه ها دارد رقیه
🔸ز خونین چهره میبوسید و می گفت
🔸غم بی انتها دارد رقیه
🔸بیا ای یار پیشانی شکسته
🔸که با مهمان صفا دارد رقیه
🔸چه با جا آمدی ای جان جانان
🔸ببین جا در کجا دارد رقیه
🔸از آن روزی که افتادی به مقتل
🔸دل پر ماجرا دارد رقیه
🔸دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
🔸وطن در کربلا دارد رقیه
🔸بمیرم از چه لبهایت کبود است
🔸بگو محشر به پا دارد رقیه
🔸پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
🔸رُخ زهرا نما دارد رقیه
🔸به جرم عاشقی جان بر لب آمد
🔸شکایت زاشقیا دارد رقیه
🔸خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
🔸که هر شب این دعا دارد رقیه
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
▪️رقیه دخترزهرا اطهر
▪️دل جان می شود از او مطهر
▪️رقیه جان توی دوردانه عشق
▪️بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه میدونم بانوی محترم مجلس برای حاجت سفره سه ساله حسین گرفتی بی بی با این دستهایکوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محبانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشالا هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشالاهمه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرد ایام فاطمیه گریزی داشته باشیم به روضه فاطمه زهرا اگر به رقیه سیلی زدند به مادرمان فاطمه هم سیلی زدند😭
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
امشب هركی یتیم فاطمه است،داد بزنه،كسی نمی خواد،آستینش و تو دهنش كنه،نالش و خفه كنه،
🔸ناگهان بر مادرم سیلی زدند
🔸یاس را رنگی چنان نیلی زدند
مادرو خشمش خدا داند چه شد
گوشه ی چشمش خدا داند چه شد
فقط همینقدر بگم،اینقدر محكم زد،كه بی بی تا آخر عمر،روشو از علی می گرفت
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ وارسال مداح اهل (ع)احمد بهزادی✍
صلوات شادی روح پدرومادرم
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت رقیه (ع)
#گریز حضرت اباالفضل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️بنال ای دل نوا دارد رقیه
♦️به هر دردی دوا دارد رقیه
♦️مرض او را ز پا انداخت ،امّا
♦️مریضان را شفا دارد رقیه
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشسته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
🔸رقیه دخترزهرا اطهر
🔸دل جان می شود از او مطهر
🔸رقیه جان توی دوردانه عشق
🔸بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه بی بی با این دستهایکوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محببانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشاءالله هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین را گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس و محفل فیض ببرند اما گریزی هم داشته باشیم به روضه آقا ابوالفضل(ع)
، اما بمیرم کربلا؛ تا صدای اخا ادرک اخا رو حسین شنید...
 ابی عبدالله در بین نخلستان پیاده شد، شیئی را برداشت و آن را به چشم هایش مالید و بوسید. جلو رفتم دیدم دست های عباس که در بغل ابی عبدالله است و...
راوی می گوید: دیدم که ابی عبدالله از آن جا تا نهر علقمه پیاده رفته و به کنار بدن و جسم پاره پاره ی عباس رسید و فرمود:«الان انکسر ظهری و .. »
همین که به سمت خیمه ها آمد، با خواهرش ملاقات کرده است! خواهرش صدا زد داداش!
ز میدان آمدی پشتت خمیده
بگو با من چرا رنگت پریده
برادر جانم! چرا دست بر کمر گرفتی! چرا عمود خیمه را برداشتی!
فرمود: زینب جان! به خدا عباسم را کشتند. برو به اهل خیمه بگو که دیگر لباس های اسیریشان را بپوشند و آماده ی اسارت باشند!
حسین آرام جانم حسین روح روانم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
تایپ مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
متن شعر نوحه ترکی گل اوغول گون باتدی ربابی تک قویدون
گَل اوغول گون باتدی ربابی تک قویدون
یوباندون میداندا گوزل جیرانیم
قوجاقیم بوش قالدی اوغولسوز جانیم وای
بوغازون اوخلاندی سوسوز قربانیم
مَلَشوللر قیزلار مَلر آهولر تک
توکوللر گوزدن یاش عزیزیم ای وای
یغیشوب خیمونده وئروبلر باش باشه
اوغولسوز لار مثلی دیوللر لای لای
قره معجر باشدا رقیه ام آغوشه
آلوبدور گهوارون دیور گَل قارداش
اِوی آباد اولسون دیور بیر گهواره
منه چاتدی عمه نگاریمدن پای
گئدرم یثربده نقدری عمر اولسا
خانم زهرا مثلی قرا باغلارام
یازارام پرچمده شهید اولدی اوغلوم
ئولونجک پرچمدن ئوپوب آغلارام
اگر اولسا قسمت رقیّملن با هم
امان وئرسه قمچی اوزون یوللاردا
دوه لر اوستونده قرا معجر باشدا
سینیق محمللرده عزا ساخلارام
شاعر: حسین غفاری
هدایت شده از تبلیغات شهید باکری 🌹
3.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایشون کسیه که خودش با ریزش مو جنگیده و بالاخره یه جواب پیدا کرده👆
تا خودت درگیرش نشی،نمیفهمی چقدر اذیت کننده است❗️
منم اول فکر میکردم طبیعیه،استرسه،ارثیه...
😔هر راهی رو رفتم،هر برندی رو امتحان کردم،ولی نتیجه؟هیچی
اما یه چیزی بود که فرق داشت...
تو این ویدیو شنیدی چی شد؟
نه تبلیغه،نه ادعا.فقط یه تجربهست که ممکنه زندگی موهات رو عوض کنه❤️
شاید این دقیقا همون راهیه که دنبالش بودی👇
bam30.com/ads/landings/a33f-1f806
bam30.com/ads/landings/a33f-1f806