#شور جدید #حاج_مهدی_رسولی #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 شب 3 فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

قصه ی سوسو زدنت یه گوشه زانو زدنت خونه رو بی تاب میکنه صدای جارو زدنت فدای این زار زدنت بدجوری انگار زدنت چهل نفر چهل دفعه به در و دیوار زدنت دست به پهلو شدنت بی هیاهو شدنت توی قنوت معطلِ حرکت بازو شدنت عشق تو سرنوشتمه زندگی و سرشتمه آب که میدادی باغچه رو گفتم همین بهشتمه خونمو روشنی تویی همیشه موندنی تویی شیرزن من با ذوالفقار همشیره ی تنی تویی چی شد منو چشمم زدن توی خونم قدم زدن نمیگذرم من ازشون زندگیمو بهم زدن ای فاطمه خواستن همه بی سپرم کنن زدن خواستن منو این چل نفر بی پسرم کنن زدن فاطمه ی صبور من فاضله ی غیور من چقدر می ارزید واسشون شکستن غرور من خونه که شد محاصره مضطر شدی به خاطر حسین یه وقت یه چکمه پوش نکنه رو سینش بره والشمر جالس علی صدر الحسین بکربلا واسش بمیرم که تنش میمونه زیر دست و پا برات بمیره حیدرت میخی که رفت تو جگرت نیزه میشه میره یه روز توی گلوی پسرت #روضه جدید #سید_رضا_نریمانی #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 هفتگی فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#روضه جدید #سید_رضا_نریمانی #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 هفتگی فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

صدامو میشنوی جوابمو بده چشاتو وا کن و ببین حسین اومده صدامو میشنوی جوابمو بده جوابمو ندی بَده حسین رو زده باشه برو ولی یادت باشه برو میخوای حسینت خیلی تنهاشه برو باشه برو ولی یادت باشه برو خونمون از هم بی تو میپاشه برو چادر خاکی پیرهن خونی نیازی نیست دیگه خودت روضه بخونی ابروی زخمی بازوی زخمی پهلو به پهلو نشو با پهلوی زخمی مادرم ای وای **** چند روزه که درست نفس نمیکشی من که امیدم به خداست ایشالله خوب میشی مادر حسین تو داره یه خواهشی خیلی دلم تنگ شده برا نوازشی مارو ببین اشکای بابارو ببین علی و گریه کار دنیا رو ببین مارو ببین اوضاع اینجارو ببین روی درِ خونه جای پارو ببین این همه هیزم خونِ رو مسمار روضه میباره برا ما از در و دیوار بار مصیبت رو دوشمونه صدای داد قنفذ تو گوشمونه مادرم ای وای **** راستی یه بار دیدم مادر خوب من با دستای شکسته میدوختی یه پیروهن اون پیرهن کیه اصلاً برا چیه چرا باهاش روضه میخوندی این چه سِریه باشه نگو توی دلت باشه نگو اگه باید زینب مهیاشه نگو زاری نکن دیگه عزاداری نکن تو پره زخمی واسه من کاری نکن نیای تو گودال تو میری از حال میبینی این پیراهنو که میشه پامال مادر میبینی عطشانم عطشان حسینِ باحیای تو عریانه عریان #زمینه جدید #حاج_محمدرضا_طاهری #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 شب 4 فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#زمینه جدید #حاج_محمدرضا_طاهری #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 شب 4 فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ای شیشه ی عمر علی خوردی ترک پیش چشم از چادر خاکی تو زهرا خجالت میکشم از جنگ برگشتی مگه انقدر که زخمات کاریه از چادر خاکی تو انگار هنوز خون جاریه جای غلاف مونده رو پیکرت ای باخبر از غم حیدرت سخته بگم پیش چشم همه خوردی زمین بی هوا فاطمه فاطمه یا فاطمه فاطمه **** جوری میون کوچه ها زد با غلافش بی هوا دیگه بعیده بعد از این دستای تو بالا بیاد از لحظه ی افتادنت هرچی بگم بازم کمه کاشکی میشد من جای تو آتیش بگیرم فاطمه میبینمت روی خاک توی دود میبینمت صورتت شد کبود موندم با این حسرت و واهمه جوری زدن پا نشی فاطمه **** باشه قرار ما دو تا تنگ غروب تو کربلا اونجایی که شمر و سنان دارن میان تو قتلگاه این پیکر خسته چقدر تیر و سنان میخواد مگه دفن تنی که بی سره چند روز زمین میخواد مگه سنگین شده سینه ی تو حسین گریون شده از غمت عالمین از روی تل میبینه خواهرت خنجر داره میبُره حنجرت #واحد جدید #حسین_سیب_سرخی #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 روز شهادت فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#واحد جدید #حسین_سیب_سرخی #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 روز شهادت فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

حی علی فاطمیه فصل عزا فاطمیه سنگ تموم بذار فقط شیعه برا فاطمیه دم بگیریم این دمُ با آذریا فاطمیه ننه زهرا ننه زهرا ننه زهرا فاطمیه فصل روضه است روزای بی مادریه فاطمیه غصه داره هر دلی که حیدریه فاطمیه مارو بازم صاحب الزمان صدا زد نوکری تو روضه هاشو فاطمه به نام ما زد بسم الله بسم الله سینه زن آماده رزق اشکامونو خود مولا داده وقتشه این شبها سینه زن غوغا کن از کسی نترس و لعن قاتل زهرا کن لعن الله قاتلیک یا زهرا **** اشک و جنون فاطمیه ساکت نمون فاطمیه کاش بمیریم تو روضه ی مادرمون فاطمیه اینجوری با آذریا روضه بخون فاطمه ننه زهرا ننه زهرا ننه زهرا فاطمیه یادمون داد موندنِ پای امامو فاطمیه باز با گریه میپوشم پیرهن سیامو فاطمیه کل حرفِ حضرت زهرا علیه فاطمیه یادمون داد همیشه حق با علیه بسم الله بسم الله نوکرای مادر خط قرمز یعنی حب مولا حیدر پاشو از جا بازم شیعه ی با غیرت بگو بر قاتل صدیقه ی کبری لعنت لعن الله قاتلیک یا زهرا #شور جدید #وحید_شکری #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 هفتگی فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#شور جدید #وحید_شکری #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 هفتگی فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

به سمت زهرا از حجره دویدم من تنش تو آتیش سوخت دیر رسیدم من تا رو زمین افتاد نفس بریدم من ناموسمو کشتن دیر رسیدم من تو رو با لگد زدن نامردا پهلو و سینه شکست واویلا پیش چشم من زمین افتادش رد شدن از روی جسم زهرا وای من وای من ای زهرا جان **** یه جای سالم رو تنش ندیدم من محسنمو کشتن دیر رسیدم من صدای نالش رو تا که شنیدم من دویدم اما حیف دیر رسیدم من پیش چشم من جسارت کردن توی خونم هتک حرمت کردن نانجیبای مدینه با هم بین کوچه ها جنایت کردن وای من وای من ای زهرا جان #شور جدید #نریمان_پناهی #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 هفتگی فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#شور جدید #نریمان_پناهی #حضرت_زهرا #فاطمیه_1404 هفتگی فاطمیه اول 1404 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

نیمه شب است و مانده علی که چه ها کند باید بساط غسل کسی را به پا کند حیدر بنا نداشت که بی فاطمه شود اما بناست خانه ی قبری بنا کند با گریه کار غسل خودش را شروع کرد باید که مثل شمع نباید صدا کند بعد از سه ماه رو زدن رو ندیدنش وقتش رسیده فاطمه را رو نما کند هر عضو شستو شوش یکی را ز هوش برد مانده علی چه با جگر بچه ها کند دستش کجا رسید که دادش بلند شد مجبور شد که کار خودش را رها کند مانده که گرم شستن زخم تنش شود یا فکر جا به جا شدن دنده ها کند زهرا چه راحت است علی پر جراحت است دنیا نخواست با جگرش خوب تا کند بی تو این شب شب غم بار مرا میبیند درد این درد چه بسیار مرا میبیند جز تو یک شهر دل ازار مرا میبیند چشمت انگار که این بار مرا میبیند ولی انگار نه انگار مرا میبیند باز کن پلک که از خانه خجالت نکشم بی تو از اه یتیمانه خجالت نکشم شانه ای زن که از این شانه خجالت نکشم چشم بیمار تو ای یار مرا میبیند زحمت دختر تب کرده تو را خوب نکرد اشکش افسوس که سر درد تو را خوب نکرد روی نیلی شده ی زرد تو را زخم های جگر مرد تو را چه کنم دخترکت زار مرا میبیند با که گویم تن بیمار چرا خونین است سنگ غسلت در و دیوار چرا خونین است باز می شویم و هر بار چرا خونین است انهنای نوک مسمار چرا خونین است وای از آن میخ که خونبار مرا میبیند قاتلت گفت که دشمن شکنش را کشتیم خوب شد پای علی سینه زنش را کشتیم نه فقط او که کنارش حسنش را کشتیم میزند داد به لبخند زنش را کشتیم تا که در مسجد و بازار مرا میبیند اه از ان روز که کارم به تماشا افتاد رد پایی به روی چادرت انجا افتاد من زمین خوردم و بانوی من از پا افتاد ضربه ای امد و بر بازوی تو جا افتاد باز این روضه ی دشوار مرا میبیند قنفذ از راه از ان لحظه که امد میزد تازه می کرد نفس را و مجدد میزد وای از دست مغیره چقدر بد میزد جای هر کس که در ان روز نمیزد می زد باز با خنده در انظار مرا میبیند میروی زخمی و زخم دل من باقی ماند راز سر بسته ی چشمان حسن باقی ماند کفنت میکنم اما دو کفن باقی ماند کهنه پیراهن یک پاره بدن باقی ماند پسرت بی سر و دستار مرا میبیند #پیشنهادی #روضه آرشیو #حاج_محمود_کریمی #حضرت_زهرا #نوستالژی شام غریبان فاطمیه 1391 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #حضرت_زهرا #ایام_فاطمیه #فاطمیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌