eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🍻🌿 🌿 😎•| #خندیشه |•😎 آقـاااا نــزدیڪه عیده😁 بیاااا این ور باااازار ڪه داریم خـــبرهای خوووووب😎 حــیفه چشمـها و گوشهاتون نیست ڪه خرج خبر بد و ناامیدڪننده مےڪنید😅 بیا دمے با ما بــشین بهت #هزار_سے_سے_امیدواری تــزریق ڪنیم ڪه تا خوده ڪـــره #مـــاه سینــه خیز بــری😌💪 پـــس خــودت و آمــاده ڪن هــر هفته #سه_شنبها با #هــزار_سے_سے_امیدواری همــراهمــون باشے😍😍 امــروز دعوتتون مےڪنم به تزریق انـــرژی با حضرت آقا😍 عالےتر از این نداریم😎 🇮🇷 امــام خامنه ای(دامه برڪاه) امــروز در دیدار مــداحان اهل بیت فــرمودند: ☀️خــدا با مــاست به شرط،آنڪه برای خدا باشیم😍 هــر ڪس به وعده نصرت الهے باور ندارد، به چهل سال انقلاب نگــاه ڪند، ڪه دشمنان مــا ڪه مــرڪز قدرت های دنیای مادی بودند، با همه ی وجود در مقابل این انقلاب ایستادند و هر ڪار توانستند ڪردند. بعله حضرت آقا😍 این دشمــنا تا آخر عمــرشون بدون یا چرا راه دور بریم تا آخرین نسلشون اگــه با مــا دشمن باشن به هیچ جــایے نمـیرسن😁 ناسلامتے مــا ملت ایرانیم🇮🇷🇮🇷💪 ڪم چیزی نـیست😎 بدووو بدو😉 بدوووو بدو😂 بدووو بدو😄 بپــا نری تو دیوار😎 عڪس و اول باز ڪن📥 وای دیدی چه انرژی ای داره😍 حــالا بشین 5 دقیقه نگــاش ڪن😌 تا 5 مــاه فوول انرژی باش☺️ مگــه خوشتپتـــر از ایشونم داریم😉 •|😎|• @asheghaneh_halal 🍻🌿 🌿
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍻🌿 🌿 😎•| #خندیشه |•😎 آقـاااا نــزدیڪه عیده😁 بیاااا این ور باااازار ڪه داریم خـــبرهای خوووووب😎 حـ
یادت نـره ها هــر هفته با چنین هشتڪ دلبری با مــا همــراه باشید😍😍 با مــا با نشاط،و پــرانرژی باشید برای تلاش ڪردن و دویدن برای آینده💪😍 😎
🍃☂🍃 دل آمده از غمتـ ، بہ جانـ ادرڪنے♨️ جانـ آمده بر لب، الأمانـ ادرڪنے🌀 ترسمـ ڪہ بمیرمـ و نبینمـ رویتــــــــ🌙 یا مهدےصاحب الزمانـــ ادرڪنے💚 •° @asheghaneh_halal •° 🍃☂🍃
🍃🎊 #بکانه غرق‌در عَطر یاسـ|🌼لب‌هآیَـتـ|☺️ #ولادت‌حضرت‌مادرمبارکاا😍 #همه‌مادرابه‌فدای‌تویادخت‌نبے❤️ @ASHEGHANEH_HALAL 🍃🎊
S1395011208 [AVAYESOOZ.BLOG.IR].mp3
3.32M
🎈🎂 🎂 #ثمینه در آسمون وا شد☄|•° یه ستاره پیدا شد💫|•° برای فاطمیون ، شب شب یلدا شد🍉|•° فاطمہ💛|•° دوای دردامه ، قسم مولامه✨|•° فاطمہ💙|•° همه رویامه ، مادر آقامه💎|•° #میلاد‌مادر‌اربابـــــــــ🌹🍃 #عیدتون‌مبارڪ🍰 #امیرعباس_ناهیدے🎵 🎂 @asheghaneh_halal 🎈🎂
🕗🍃 🍃 #قرار_عاشقی ○🌸○مادر سلام، گوشه‌ے چشمے به ما ڪنید ○🍃○مادر سلام، درد مرا هم دوا کنید ○🌸○با این امید در زده‌ام تا ڪه وا ڪنید ○🍃○لطفے به این اسیر یتیم گدا ڪنید.. #السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا #مادرجان_تولدت_مبارک🎉 🍃 @asheghaneh_halal 🕗🍃
💜☂ ☂ #آقامونه درباره زهراے اطهر(س) هر چه انسان بیشتر فکر کند و در حالات آن بزرگوار بیشتر تدبّر کند، بیشتر دچار شگفتی خواهد شد. تعجب ‌😳 انسان نه فقط از این جهت است که چطور یک موجود انسانی☺️ در سنین جوانی می‌تواند به این رتبه 🎗 از کمالات معنوی و مادی نایل بشود😌 #سخن_جانانــــ❤️ #روز_مادر_مبارڪ😊 ☂ @asheghaneh_halal 💜☂
#همسفرانه •[💛تـو مرامت حیدرے •[🍃و من حجابـم مادرے •[👌مےشـــود با جمعشــان •[😌رضـوان طوبـــے مال ما •[ #زیرسایھ_مادریم😍🎈 •[💓 @asheghaneh_halal💓]•
°🐝| #نےنے_شو |🐝° [😊] یه دسته ژُلـ💐 سُدم من [😍] گلـ🌼دختر ڪه میگن ایشونن😘 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_halal
🍃🎉 🎉 #عیدانه 💚《تورا هرڪس ندارد، دلـ ندارد ✋《میانِ سینه‌ جز باطـل ندارد 🎁《دلمـ را هدیـه دادمـ برتو مـادر 😍《نوشتمـ روے آن قابل ندارد #عیدڪـم‌مبروڪ🎈 🎉 @asheghaneh_halal 🍃🎉
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_وچهل_وسه ♡﷽♡ میخندد و میگوید: چی شده مگه؟ _ماشاءالله این آقای جابری
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ پریناز از آشپزخانه صدایش می آید که میگوید: آیه تو حالت خوبه؟ کل دیشبو یه سره خوابیدی ترسیدم... لبخند میزنم و جانماز را پهن میکنم و مامان عمه جایم جواب میدهد: این همون فاز کرگدنی معروفه پریناز جان چیزیش نیست فقط وقتی خیلی خسته است مثل خرس میخوابه! تکبیر میگویم و نمازم را شروع میکنم.آخه که چقدر دلم برای نماز خواندن با این جا نماز و سجاده تنگ شده بود. ارثیه خان جون برای پریناز بود.عطر مریم همیشگی! سیر و سلوکی داشت خان جون با این جانماز و سجاده ! همیشه ی خدا عطرخدا میداد. پریناز صبحانه را چیده بود. نگاهی به ساعت انداختم که نزدیک شش بود. عادت خانوادمان بود بین الطلوعین را نمیخوابیدند. البته به استثناء من و سامره! از بس که لوس بودیم. ابوذر هم با سر و صدا آمد و سر میز نشست: به به! آیه خانم. بالاخره بیداری شدی؟ لبخند میزنم و با همان چشم خمار میگویم: سلام داداش صبحت بخیر. کمیل که می آید همگی به جز سامره سر میز نشسته بودیم. سراغ زهرا را میگیرم و میگوید گرفتار کارهای عقد است.جواب آزمایششان را دیروز خودم گرفته بود و خدا را شکر مشکلی نبود. شیر و عسل داغم را مینوشم و میگویم: بهش بگو شرمندشم که نمیتونم کمکش کنم میبینی که چقدر کار رو سرم ریخته! کمیل میگوید: بله مشخصه! از ۱۱ ساعت خوابیدنتون کاملا مشخصه! چشم غره ای میروم و میگویم:صدای منو در نیار مطرب!!! منم چیزایی دارم برای رو دایره ریختن! پریناز چای میریزد و میگوید:خب حالا اول صبحی دعوا راه نندازید. ابوذر زود صبحانتو بخور آیه رو برسون. میگویم: نه بابا چیکارش داری خودم میرم. ابوذر لقمه ای نون و پنیر و گردو میخورد و بعد از نوشیدن جرعه ای چای الهی شکر گویان بلند میشود. داد میزنم: نمیخواد ابو ... خودم میرم. بی توجه سمت اتاق میرود و بابا محمد میگوید: پول داری برای خرید لباس؟ _آره هست بابایی دستت درد نکنه. بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_چهل_وچهار ♡﷽♡ پریناز از آشپزخانه صدایش می آید که میگوید: آیه تو حا
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ پریناز با ذوق میگوید:خرید چیه...یه مدلی دیدم تو تنت محشر میشه خودم میخوام برات بدوزم. _دستت درد نکنه !مگه شما به فکر باشی.... ابوذر روبه ی بیمارستان پارک میکند. _مرسی داداشی زحمت کشیدی. _خواهش میکنم...مواظب خودت باش میخواهم پیاده شوم که میگوید:راستی آیه یه سوال شما دخترا از چه چیزایی خوشتون میاد.؟ مینشینم و با لبخند معنا داری نگاهش میکنم. _چیه چرا اونجوری نگاه میکنی؟ _میخوای براش کادو بخری؟ _آره... فکر میکنم و میگویم:یه شاخه گل رز قرمز خیلی قشنگ میشه! نگاهم میکند و میگوید: اونو که خیلی خریدم براش یه چیز بهتر. _اووومممم بزار فکر کنم... آهان یه جعبه پر از رژ و لب و الک های رنگی رنگی! متفکر میگوید: یعنی چیز خوبیه؟ _آره بابا منکه خیلی ذوق میکنم اگه یکی برام از اینا بخره. ماشین را روشن میکند و میگوید: مرسی از راهنماییت. خداحافظی میکنم و سمت بیمارستان راه میوفتم. عمو مصطفی چند روزی است که به مرخصی رفته و جایش حسابی خالی است. خب اینبار دیرم نشده بود و با آرامش بیشتری حیاط بیمارستان را طی میکردم. گل کاری های تازه عمو مصطفی جالی خاصی به حیاط اینجا داده بود. اواخر تابستان بود و کمی هوا رو به سرما میرفت. نزدیک درب ورودی بخش بودم که دخترک سر به زیر نشسته روی پله های بیمارستان توجهم را جلب کرد. بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃