eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°🐝| |🐝° لالا تُنَم این مامانم از تَلسه😴 این تُلونا هی میسنه تو خونه🏡 ننیتوته بِله بیلون خونه تتونیسو💨 سُولوع تلده و کل خونه رو هی ژده عُپونی💉 میتُنه دیجه ها هَلاچَم😪 هلچیم به زبون بی زبونی میدَم مادله من ما تُلونا لو شکستس میدیم 💪 مُتُبجهه صحبتم نمیسه☹️ حالا سُما بدونین ما تلونا لو شکستس میدیم خِلاص✋ خداقوت عزیزم حالا راحت استراحت کن حتما همینطوره عزیزم به حق جوادالائمه"ع"💚 🌸💚 💪 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_چهل_و_سه مرد پرستار مستقیم توی چشمهای سهیل نگاه کرد و گفت: متاس
💐•• 💚 بالاخره دکتر از اتاق عمل بیرون اومد، سهیل خسته و با چشمهایی پف کرده فورا به سمتش دوید: دکتر چی شد؟ -شما چه نسبتی با خانم فاطمه شاه حسینی دارید؟ سهیل که از این سوال متنفر بود، با صدایی که لرزش محسوسی داشت گفت: شوهرشم... انگار امیدش ناامید شده بود ... انگار منتظر بود این دکتر هم بهش بگه متاسفم ... بقیه هم چشم دوخته بودند به دهن دکتر که مادر فاطمه فورا رفت جلو و گفت: جون عزیزتون بگید چی شده؟ من مادرشم دکتر لبخندی به مادرفاطمه زد و گفت: نگران نباشید، دخترتون خوب میشه... ان شاالله تا چند ساعت دیگه به هوش میاد ... نگران نباشید مادر انگار آب یخی روی افکار سهیل ریخته باشند: دستش رو به صورتش زد و از ته دل گفت: خدایا شکرت... گرچه غم علی هنوز روی دلش بود، اما خوشحال بود که مجبور نیست دو غم بزرگ رو باهم تحمل کنه. همه نفس راحتی کشیدند و خدا رو شکر کردند... تن ناز خانم گفت: علی چی شد؟ عمل اون کی تموم میشه؟ سهیل که اشکهاش بی اختیار می اومد، به مادرش نگاهی انداخت و آروم گفت: علی .. علی رفت مامان ... رفت... بعد هم در میان نگاههای مبهوت بقیه بلند شد و گریه کنان از بیمارستان خارج شد، سوار ماشینش شد و رفت... +++ صدای قرآنی میشنید که بهش آرامش میداد، انگار همون صدا ازش میخواست بیدار بشه، چشمهاش رو به سختی باز کرد، درد خفیفی توی قفسه سینش احساس میکرد، اما نمی تونست حرف بزنه، یادش نمی اومد چی شده، که با دیدن مادرش که کنارش مشغول قرآن خوندن بود به سختی لباش رو تکون داد و گفت: مامان زهرا خانم سرش رو بالا آورد و با دیدن فاطمه چشمهای اشک بارش رو پاک کرد و گفت: جان مامان، عزیز دل مامان ... بیدار شدی؟ -چی شده؟ من کجام؟ ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_چهل_و_چهار بالاخره دکتر از اتاق عمل بیرون اومد، سهیل خسته و با
💐•• 💚 -توی بیمارستانی عزیزم، چیزی نشده، داشتن خونه کناریتون رو گود برداری میکردن، دیوار خونتون ریخت... همین فاطمه که انگار یادش اومده بود ، مضطرب در حالی که از درد به خودش میپیچید گفت: علی... مامان علی کجاست.. زهرا خانم دوباره اشکهای چشمهاش رو پاک کرد و گفت: علی تو آی سی یو بستریه، حالش خوبه نگران نباش.. فاطمه نفس راحتی کشید و دوباره چشمهاش رو بست و خدا رو شکر کرد... دو ماه بعد... حرفهای زهرا خانم هم فایده ای نداشت، انگار روح از بدن فاطمه رفته بود و تنها چیزی که مونده بود رباتی از جسم بود که فقط غذا میخورد و میخوابید، گاهی هم گریه میکرد، اما به جز در حد ضرورت حرف هم نمیزد... سهیل کلافه بود، غم از دست دادن علی از یک طرف و ترس از دست دادن فاطمه از طرف دیگه اذیتش میکرد .... از اینکه میدید فاطمه داره خود خوری میکنه و دم نمیزنه ... از اینکه میدید فاطمش داره جلوی چشمهاش آب میشه ... از اینکه هیچ کاری از دستش بر نمیاد ... دلش میخواست هر جور شده فاطمه رو برگردونه به زندگی، دلش میخواست تنها با فاطمه حرف بزنه، بهش بگه به خاطر خودش بود که نخواسته بود جسد علی رو ببینه، به خاطر خودش بود که خبر مرگ علی رو بهش نداده بود، به خاطر خودش بدون وجود اون علی رو به خاک سپرده بودند ... گرچه زهرا خانم دلش راضی نمیشد، اما وقتی میدید اینجوری زندگی دخترش داره از هم میپاشه تصمیم گرفت از پیش فاطمه بره، شاید تنها شدن سهیل و فاطمه بهشون بفهمونه که زندگی ای هست و باید ادامه داد... موقع رفتن به سهیل نگاهی کرد و با چشمانی اشک بار گفت: پسرم، من فاطمم رو خوب میشناسم، الان لجبازی میکنه، حتی با خودش، تو صبوری کن، تنها راه درمان فاطمه صبوری سهیل جان ... نکنه یک موقع صبرت تموم بشه ... بعد هم به گریه افتاد، سهیل که غم زیادی از چشمهاش میبارید گفت: نگران نباشید مادر جون، تا اینجای زندگی فاطمه در مقابل کارهای من صبوری کرد، از اینجا به بعدش نوبت من... -خدا پشت و پناهت باشه پسرم ... فاطمم رو به تو سپردم سهیل وقتی زهرا خانم رو به ترمینال رسوند با یک شاخه گل رز برگشت خونه، خونه ای که بعد از خراب شدن خونه قبلی اجاره کرده بود و همه وسایلش رو به توصیه پزشک عوض کرده بود، در اتاق رو باز کرد و گفت: سلام خانوم خانوما ... خوبی؟ ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
[• #آقامونه😌☝️ •] 😉|• چگونه مهر نورزد دلم به ساحت تو!؟ 💚|• تویے ڪه مهـر به هر مهربان می‌آموزی.. ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #حسین_منزوی/✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(674)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🦋•° @Asheghaneh_Halal
4_6001517141692514306.mp3
2.46M
🍃💕 { 💌 } 🖍آقاجان‌شما‌خیلےجوان‌بودید هـــــوای‌ما‌جوان‌ها‌رو‌خیلےداشته باشید. الهےڪه‌به‌آبروی‌این‌روز‌عزیز همه‌جوونامون‌عاقبتشون‌ختم به‌شهادت‌بشه. خدایا‌دستمونو‌بگیر‌ڪه‌برای . ولادت‌آقاجانمون‌خجسته‌باد. الهےکه‌عیدی آقاجانمون ، امام‌رضاجانمم بگـــیرید.🍃🌸🍃🌺🍃❣ 🎙 صلوات بر حضرت جوادالائمه (علیه السلام) 🔺با نوای: حاج میثم مطیعے لطفا‌لطفا‌لطفا دعــــامون‌ڪنید. 🍃🌸🍃 الحمدلله که در پناه امام‌جواد‌هستیم💕👇 🍃🌙|@Asheghaneh_halal
روز خواستگاری💍 دختره گفت: بلد نیستم غذا درست کنم🤷‍♀️ کارای خونه هم طول میکشه یاد بگیرم🙃 بچه داریم زیاد بلد نیستم😩 از ظرف شستنم بدم میاد…😖 پسر گفت: روزه بلدی بگیری؟؟؟😊 نماز بلدی بخونی؟؟؟😇 قرآن خوندنو دوست داری؟؟؟📗 دختره گفت: آره😍 پسره گفت: همین بسه،✋️ من میخوام نصف دین و زندگیم بشی نه کنیزم...😊 پسره گفت: پس اندازم کمه💰 حقوقمم آب باریکه ست🤦‍♂️ خونه و ماشینم زیادی مدل بالا نیست🚗 دختره گفت: خدارو میشناسی؟؟؟🌈 غیـــــــــرت داری؟؟؟❣️ چشمات پاکه؟؟؟🤗 اخلاقت خوبه؟؟؟😁 ایمانت قوی هست؟؟؟💚 پسره گفت: آره😍 دختر گفت: همین بسه،✋️ بقیه رو خودمون میسازیـــم💪 باهمدیگه میریم جلــو،مهم اینه…👇 پـــــــــرِ پروازِ همدیگــــــه بشیم سمت خدا…🕊💛 🌿🌼 💗 [💝:🍃] @Asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• ღ •] 🎧 | وادار کردن همسر به تماشای فیلم مبتذل 💞استاد عباسے ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•ღ•] @asheghaneh_halal
[• #مجردانه♡•] 🍃 امام باقر (ع) فرمودند: «مصیبتی از این بدتر نیست که جوان مسلمانی، به خواستگاری دختر برادر مسلمانش برود، اما پدر دختر به خاطر فقر و کم پولی خواستگار را رد کند و بگوید: من از تو ثروتمندترم و تو هم شأن و هم مرتبه من نیستی».🍃 مستدرک الوسائل، باب۱۷ #مال‌واندوخته‌معنوےبخوایم‌نه‌مادے💐 #نمازجوادالائمه‌فراموش‌مجردانشه☺️ مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
 🎉🍃 🍃 گشود ديده چو بر اين جهان امام جواد به روى‌خلق در مرحمت‌خداى گشاد|💚| شكفت تا گل رويش ز بوستان رضا (ع) بداد مژده به اهل نياز، پيك مراد|🎁| عيان تجلّى حق شد ز روى اين مولود    جهان پير جوان‌شد‌‌ ز‌شوق اين‌ميلاد|🎈| 🍃 @asheghaneh_halal 🎉🍃
🌼🍃 🍃 #طلبگی ✨میدونی تو باطن عالم،چیه؟ علامه طباطبایی (ره) : باطن عالم ، صلوات بر محمد و آل محمد است✨ 🌼🍃 🍃 @asheghaneh_halal
🍃🇮🇷🍃 🇮🇷🍃 🍃 #ریحانه 📡|° پوشش خبری واکنش سلبریتیهایی که 💻|• چتشون با سالومه؛ مجری ضدانقلاب شبکه بهائی "من و تو" لو رفت در خبرگذاری جام جم.... #لرزه_بر_اندام_سلبریتیها #سلبریتیهای_بیشرف #جام_جم_خبرگذاری_مدافع_منافقین @Asheghaneh_halal 🍃 🇮🇷🍃 🍃🇮🇷🍃