eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩🥸𓆪• . . •• •• 💬 ‌‏دیشب به پسرم گفتم. شبا تشنه ات میشه، منو بیدار نکن که برات آب بیارم خودت برو آب بخور. ساعت ۳ نصفه شب منو بیدار کرده بابا من دارم میرم آب بخورم. میگم خب چرا منو بیدار میکنی!؟ میفرمایند میخواستم نترسید که من سر جام نیستم😭😄 . . •📨• • 821 • "شما و باباتون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩با‌بابا،حال‌دلم‌خوبه𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🥸𓆪
هدایت شده از رصدنما 🚩
•◟🗞◞• . . •• ؟!! •• دستگیر شدگان تظاهرات ۳۰ خرداد حتی بدون احراز هویت تیرباران شدند. ◞ایرانِ‌نایسِ‌پهلوی◟ Eitaa.com/Rasad_Nama •◟🗞◞•
•𓆩☀️𓆪• . . •• •• امام رضا(ع) فرمودند: علامَتُهُ أَن یکوُنَ شَیخَ السِّنِّ شَابَّ المَنظَرِ حتّی أَنَّ النّاظِرَ اِلَیهِ یحسَبُهُ اِبنَ اَربعینَ سنةً نشانه‌ مخصوص مهدی(عج) چهره جوان داشتن او در سن کهولت است؛ به گونه‌ای که هر کس حضرت را می‌بیند، او را چهل ساله می‌پندارد 🌻 📗 اِعلامُ الوَری، ص ٤٣٥ . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو #قسمت_دویست‌ودهم محمد علی کلافه نفسش را بیرون داد
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• خانباجی گفت: چه طور میگی فردا بهترین موقعیته اگه شاه بیاد حرم که همه جا پر از نیروی امنیتی و ساواکیه محمد امین دوباره چهار زانو نشست و گفت: همه جا پر از آژان و ساواک هست ولی توجه همه به تامین امنیت شاه و همراهاشه ما هم نباید خطر کنیم رفتار مشکوکی بکنیم توجه کسی بهمون جلب بشه فردا صبح رقیه مثل بقیه روزها خیلی عادی میره حرم ولی نه سر صبح همون ساعتی که شاه اومده حرم رو به محمد علی کرد و گفت: رضا رفیق احمد رو می شناسی؟ فکر کنم قبلا دیدیش محمد علی کمی فکر کرد و گفت: آره می شناسم محمد امین ادامه داد: فردا که رفتی حرم دقت کن رضا کنار یکی از خادما ایستاده اون خادم کسیه که وقتی ازدحام و شلوغ شد باید رقیه رو بفرستی بره پیشش خودت نباید بری فقط رقیه محمد علی با تعجب گفت: یعنی ناموسم رو بفرستم با غریبه تنها بره؟ محمد امین گفت: اون خادم فقط تو شلوغی رقیه رو می بره می رسونه پیش اسماعیل بقیه اش با اسماعیله که رقیه رو ببره روستا پیش احمد محمد علی گفت: داداش من نمی تونم ناموسم رو بسپرم دست غریبه و نامحرم خودمم باهاش میرم محمد امین گفت: تو نگران نباش من خودم از دور حواسم به رقیه هست فقط تو نباید همراهش بیای تو باید تو همون شلوغی بمونی فکر کنن رقیه هم پیش توئه رو به من کرد و گفت: تو هم فردا مثل بقیه روزا خیلی عادی میری حرم هیچ وسیله اضافه ای بر نمی داری فقط یه چادر رنگی بذار تو کیفت تو شلوغی ها چادر مشکیت رو در بیار اونو بپوش روت رو هم محکم بگیر چادرت رو که عوض کردی میری پیش اون خادم. متوجه شدی؟ به تایید سر تکان دادم که مادر گفت: وسایلاش رو چه جوری میخواین براش ببرین؟ محمد امین گفت: من قبلا به رقیه گفتم هیچی نمیشه با خودش ببره خانباجی گفت: این طوری که نمیشه پسرم حداقل یه بقچه لباس که باید برداره محمد امین گفت: کوچک ترین چیز ممکنه ساواک رو مشکوک کنه هیچ چیز اضافی نباید همراهش باشه مادر با تعجب گفت: یعنی با همین یه دست لباس بره؟ بعد اون راه دور بدون رخت و لباس بدون وسیله چی کار کنه محمد امین رو به من گفت: نه میشه خودت وسیله ببری نه میشه ما بعد رفتنت به حرم وسیله برات برداریم نهایت سه چهار دست از لباسات رو روی هم بپوش هر چی که فکر می کنی واقعا لازمت میشه و تو کیفت جا میشه هم بردار غیر این هیچ چیز دیگه به ذهنم نمی رسه محمد حسن که تا آن زمان ساکت و تماشاچی بود گفت: داداش هوا گرمه آبجی می پزه این همه لباس روی هم بپوشه مادر گفت: راست میگه بچه ام می پزه بعدم تو اون شلوغی ممکنه برای خپدش یا توراهیش اتفاقی بیفته این طوری نمیشه یه فکر دیگه بکنید الان لباسای خودش رو روی هم بپوشه بره لباسای بچه اش رو چه جوری ببره این بچه دنیا بیاد حداقل چهار تا کهنه و قنداق لازم داره. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• محمد امین گفت: فعلا مهم اینه خودش رو به سلامت بفرستیم وسایلاش مهم نیست بچه اش هم که به این زود دنیا نمیاد ان شاء الله تا اون موقع خدا بزرگه برمیگردن مشهد مادر گفت: ان شاء الله ولی حداقل بعضی چیزا رو باید ببره محمد امین با صدا نفسش را ببرون داد و پرسید: وسایلای لازمت چه قدره؟ آهسته گفتم: یه ساک مادر در ادامه حرفم گفت: یه ساک وسایلای خودشه یه ساکم برای بچه اش بسته محمد امین کمی در فکر فرو رفت و بعد رو به خانباجی پرسید: گونی برنج دارین؟ مادر با تعجب گفت: وا ... تو این هیر و ویر برنج میخوای چه کار؟ خانباجی گفت: تو زیر زمین سه تا گونی برنج کلات دست نخورده هست آقات گرفته تولد حضرت زهرا نذری بپزیم. محمد امین گفت: بی زحمت گونیاش رو خالی کنید وسایلای رقیه رو بریزین توش سرش رو هم مرتب بدوزین و ببندین که من الان به عنوان گونی برنج با خودم ببرم و بعدا به دستش برسونم رو به من گفت: ولی چون معلوم نیست کی بتونم برات بفرستم تو همون چند دست لباس رو روی هم بپوش زیر لب چشم گفتم که آقاجان گفت: بابا جان چرا بریزن تو گونی؟ همین ساک ها رو ببر دیگه محمد امین گفت: الان ساک ببرم مشکوک میشن بعد رفتن رقیه هم که دیگه اصلا نمیشه چیزی از این خونه بیرون برد می فهمن و ممکنه ردش رو بزنن ولی من الان گونی برنج ببرم کسی مشکوک نمیشه محمد علی گفت: بالاخره فردا تو حرم رقیه بره و من تنها برگردم خونه می فهمن رقیه رفته و نیست و دنبالش می گردن محمد امین نگاه به محمد حسن دوخت و گفت: این که حداقل ساواک فردا متوجه رفتن رقیه نشه و رقیه به سلامت از شهر خارج بشه دست آقا داداش رو می بوسه محمد حسن با تعجب پرسید: من؟! محمد امین سر به تایید تکان داد که محمد حسن پرسید: من چه کاری می تونم بکنم که ساواکیا نفهمن رقیه رفته؟ محمد امین گفت: الان که من خواستم برم تو هم همراهم میای فردا من و تو هم تو دیدار مردم با شاه میریم حرم تو شلوغیا تو خودت رو می رسونی به محمد علی و رقیه و بعد رفتن رقیه تو جای رقیه با محمد علی بر می گردی خونه محمد حسن خندید و گفت: داداش معذرت میخوام ولی ساواکیا کور یا خر که نیستن می فهمن من رقیه نیستم من چه ربطی به رقیه دارم؟ من پسرم اون دختره محمد امین گفت: بله شما پسری ولی از نظر قد و قیافه با رقیه شباهت زیادی داری ماشاء الله تو رشد افتادی و داری قد می کشی و الان هم قد و قواره رقیه شدی یه چادر سرت کنی روت رو بگیری با رقیه مو نمی زنی محمد علی بلند خندید که محمد حسن عصبانی گفت: داداش این چه حرفیه؟ مگه من دخترم چادر بپوشم؟ محمد امین به روی برادرم لبخند زد و گفت: نه داداش شما دختر نیستی فقط برای کمک به خواهرت برای این که بدون جلب توجه بتونه از مشهد خارج بشه لازمه شما یه چادر سرت کنی و جای رقیه با محمد علی برگردی خونه محمد حسن عصبانی گفت: داداش پوشیدن لباس زنونه حرامه چه توقعی از من داری که این کار رو بکنم شما جای من بودی این کارو می کردی؟ حاشا و کلّا. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . . •• •• ••᚜‌‌‌‌‌زیبای من🪴 با من بگو📞 در نگاهت🥰 چه جادویی نهفته است😉 که حتی برف‌های زمستان را❄️ ذوب می‌کند☃️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌᚛•• . . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •📲 بازنشر: •🖇 «1264» . . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• منِ سـ🥶ـرما زده را گـ🔥ــرم در آغـوش بگیر😍 به هواے بغلـ🙈ـت بود که سرما خوردم🤧 😬☃️ 🤗🥰 ❄️❤️ . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
•𓆩💌𓆪• . . •• •• هرکسی روحیاتی داره و جذب روحیات خاصی می‌شه بعضیا درونگرا هستند و بعضیا برونگرا 💜 افراد برونگرا برای بالا نگه داشتن سطحِ فعالیت مغزی خودشون، دنبالِ هیجانات هستند و از يكنواختی دوری می‌کنند در مقابل اونها 💙 افراد درونگرا، دنبالِ محیطهای آروم و با هیجاناتِ کمتر هستند افراد برونگرا 🔆 آمادگی درگیر شدن توی فعالیتهای پرخطر رو دارند اما درونگراها معمولا از این موقعیتها اجتناب می‌کنند خوبه توی جلسه‌های اول به طرف مقابل، 🌿 از روحیاتمون بگیم و روحیات او رو خوب متوجه بشیم آخه هم درونگراها هم برونگراها، هرکدوم استعدادها و تواناییهای خودشون رو دارن اما مهمه که برای کسی رو انتخاب کنیم که با روحیاتش سازگاری بیشتری داریم... ‌‌‌. . 𓆩ازتوبه‌یڪ‌اشارت‌ازمابه‌سردویدن𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💌𓆪•
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• مردا دلشون اینجوری غش میره:🧡🙈" مردادلشون‌غش‌میره‌وقتی‌خانومشون میگه‌باشه‌ چشم هرچی‌توبگی!♥️ و معمولاًجمله‌ممنونم‌عشقم‌زیادتراز دوستت‌دارم‌رومرداتاثیرداره☺️ تشکرکردن‌‌،درخواست‌پول‌‌و تعریف‌ازقدرت‌بدنی‌و..💪 تاثیرغیرقابل‌وصفی‌توروحیه‌مرداداره😍 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
•𓆩🧕𓆪• . . •• •• 💬 ‌‏تغذیه مهد کودک پسرم، براش بيسکوئيت گذاشته بودم؛ امروز اومده تو خونه میگه: مامان دوستم محمد حسین بهم گفته هیچ وقت نوشته های روی بيسکوئيت رو نخور😁 نگو اینو گفته که قسمت های نوشته دار بيسکوئيت رو از طفلک من کف بره😒😂 . . •📨• • 822 • "شما و مامانتون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩با‌مامان،حال‌دلم‌خوبه𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🧕𓆪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• تا حواس همه‌ی‌شهر به برف است بیا...❄️🤍 . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
•𓆩☀️𓆪• . . •• •• دختران آسمان این بار❄️ چادر سپید سر کردند🌙 تا بیایند به زیارت تان🌸 سوی صحن حرم سفر کردند🥰 . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•