eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
°🐝| #نےنے_شو |🐝° 😛{ چِلا نیمیـسہ اینا اِز اون پُست بلدالَم؟ 😳| اون پشت میگه چی چیه؟! 😧{فِت تونَم یدونہ، عَلوسِکام اون پُسـت باسه! 🙁|آخـہ دریا خانوم عروسِکی تو برا چی چی بایِد اون پشت باشه؟!! 😕{چیمیدونَم، یهو اُپتاده اون پُست دیگہ! راسی دَلیا کیه؟ 😀| دریا توی دیگہ! هم چشاد آبیه، هم لباسِد مـثـے موجـا🌊 دریا راه راهیه. 😕{بِدا این تَعبیلات بیا تُمِتے من تون. 😬✋|چشم. استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وهشتاد_وپنج - متوجه منظورت نمی شم. بروسر اصل مطلب. چرا واضح حرف ن
🍃🍒 💚 چند دقیقه بعد در حالیکه هردویشان ساکت بودند توی پارک قدم میزدند. شاهرخ دست هایش در جیب هایش بود و به انتهای راه خیره شده بود و شروین دست هایش را به سینه زده بود، توی خودش مچاله شده بود، نگاهش را به زمین جلوی پایش دوخته بود و توی فکر بود. کمی که گذشت آرام پرسید: - پس این چند وقت که تو فکر بودی برای همین بود؟ شاهرخ سر تکان داد: - اوهوم - حالا کی باید بری؟ - حدوداً آخر ترم - کجا می ری؟ - نمی دونم . هنوز معلوم نیست شروین نفسش را بیرون داد: -تازه داشت یه کم اوضاع خوب میشد. آدم بد شانس بد شانسه شاهرخ نگاهش کرد و چون میدانست حرف زدن بیفایده است چیزی نگفت... آن شب شروین تا صبح بی هدف توی خیابان پرسه زد. هنوز نمی دانست حرف های شاهرخ را باور کند یا نه. انتظار هر اتفاقی را داشت جز این. امیدوار بود صبح وقتی خورشید بالا آمد از خواب بیدار شود و بفهمد همه چیز خواب بوده اما خودش هم می دانست که این فقط یک آرزوست. هرچه بیشتر فکر می کرد کمتر می فهمید. تا صبح راه رفت و در و دیوار شهر را دید زد. برای همین وقتی به دانشکده رسید خواب آلود بود و شاید بیشتر گیج. شاهرخ مثل همیشه توی اتاقش بود و برخلاف شروین کاملاً سرحال. از پشت عینک نگاهی به شروین کرد و درحالی که مشغول نوشتن میشد گفت: -دیشب نخوابیدی؟ -تا صبح راه رفتم. فقط صبح رفتم خونه دوش گرفتم - با چند پاس کردی؟ - چی رو؟ -واحد متراسیون رو. انگاری کامل پاس شده! - بایدم خوشحال باشی. خلاص شدن از دست یه آدم نق نقوی بی خاصیت خوشحالی هم داره شاهرخ سر بلند کرد و چند لحظه ای به شروین خیره ماند. شروین با اینکه نگاهش به شاهرخ نبودمتوجه شد که نگاهش می کند. فهمید که حرف بی ربطی زده. با حالتی کلافه گفت: بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وهشتاد_وشش چند دقیقه بعد در حالیکه هردویشان ساکت بودند توی پارک قد
🍃🍒 💚 - ببخشید. هم ناراحتم هم خسته. نمی فهمم چی می گم - حالا چرا اینجور عزا گرفتی؟ مردم کل دارائیشون رو از دست میدن اینقدر ناامید نمی شن - اگه از بیرون نگاه کنی همه چیز ساده است. باید جای من باشی تا بفهمی. یه آدم تنها یه آدمی که به ته خط رسیده، یهو یکی سر راهش سبز می شه و یه چیزایی تغییر می کنه. اما درست وقتی اوضاع داره یه کم بهتر میشه دوباره باید تنها باشه - این آدم تنها اون اول قبول نداشت که این تغییرات به نفعشه اما کمی که گذشت فهمید بعضی چیزای به ظاهر ناخوشایند می تونه نتایج خوبی داشته باشه. فقط کافیه صبر داشته باشه و از همه چیز استفاده کنه - ولی سخته - همیشه باید دستت رو بگیرن تا راه بری؟ نمی خوای راه رفتن رو یاد بگیری؟ -تنهایی مشکل منه نه راه رفتن. اینجوری برمی گردم سر خونه اول - برای اینکه برنگردی سر خونه اول فقط کافیه به چیزایی که میدونی درسته عمل کنی.تو دیگه یاد گرفتی چطور تنها نباشی.در ثانی آدم های زیادی هستن که جای منو بگیرن. خیلی بهتر از من. بستگی به انتخاب خودت داره - اما من با اونا صمیمی نیستم - با من هم نبودی شاهرخ این را گفت و بعد با لحنی ملایم و حسرتبار اضافه کرد. - باز خوبه. اقلاً تو یکی رو داری شروین نگاهش کرد و گفت: -اما من با علی و هادی چه نقطه مشترکی دارم؟ -همون نقاط مشترکی که با من داشتی - اما هادی از یه دنیای دیگه است - تجربه یه دنیای جدید که بد نیست شروین خندید. - توجیه شدی که با من حرف می زنی؟ هادی وقتی نماز می خونه انگار داره مستقیم با خدا حرف می زنه اما من حتی بلد نیستم درست وضو بگیرم. تو یا هنوز منو نمیشناسی یا خیلی خوش خیالی بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وهشتاد_وهفت - ببخشید. هم ناراحتم هم خسته. نمی فهمم چی می گم - حالا
🍃🍒 💚 - خب شروع کن! همه چیز از یه نقطه شروع می شه از نقطه ای که تصمیم می گیری - امکان نداره - هر چیزی رو که باور کنی امکان پذیر میشه. اگر بهت ثابت شد که اشتباه می کنی چی؟ -چیو اشتباه می کنم؟ اینکه من مثل اون نیستم؟ - اینکه هادی هم از دنیای توئه. یکی درست عین تو فقط تصمیم گرفته - بی خیال شاهرخ. ما رو گرفتی؟ به اندازه کافی خسته هستم. حوصله شوخی ندارم بعد با حالتی که حاکی از ناباوری بود گفت: - اونم مثل توئه! حتما ! شاهرخ فقط لبخند زد... دم در خانه شاهرخ از ماشین که پیاده شد کیفش را روی صندلی گذاشت و کتابی را بیرون آورد و به طرف شروین گرفت و گفت: -اینو بخون شروین کتاب را گرفت. - بخون و نظرت رو راجع بهش بهم بگو شروین نگاهی به حجم کتاب انداخت. خیلی قطور نبود. شاهرخ گفت: -وقت زیادی نمی خواد - باشه، فعلا - خداحافظ بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
[• 😌☝️ •] •| بر خاڪ ڪوی خامنـه‌اے💚 |• گر نوڪـر شوم، خوشـم😌 |• حتے فدای عینـڪِ تو👓 •| گر شـوم، خوشـم✋ 😍 (460)📸 ⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
•••🍃••• #صبحونه |.🙊.|صبح در ڪوچھ ے ما |.😍.|منتظر خندھ ے توست |.😇.|وقت آن است ڪھ |.🌤.|خورشيد مجدد باشے... ✍| #ابراهيم_فراهانى 😌| #صبحتون_بخیر @Asheghaneh_halal •••🍃•••
#همسفرانه ☝️/ یڪ چــیــــزۍ هســت، 🌺/ به اســــم ﴿نَــفَـــس﴾ 😌/ تا تــو میــگــویی ❣/ دوســتت دارم 😬/ بند می آید! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #آهــای_دنیــا_عــــاشــــقــــشم💞 بھ وقت ـعاشقے😉👇 •°❤️•° @Asheghaneh_Halal
[• ♡•] \\👒 یڪے از عوامل زیاد شدن طلاق، بالا رفتن سن ازدواج است! افزایش سن ازدواج باعث بالا رفتن توقعات طرفین میشود؛ هماهنگے و همانندے در سنین پایین بهتر صــــورت میگیرد... \\👒 مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
[• ღ •] \\🌼🍃 اگر در زنــــدگے محبّت وجود داشت، سختے هاے بیرون خانه آسان خواهد شد... براے زن هم سختےهاے داخل خانه آسان خواهد شد... \\🌼🍃 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•🍹•] @asheghaneh_halal
..|🍃 ..|🕊 اے خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست...✨ ..| آرے، آن كس كه درد ندارد كجا درپے مداوا و طبيب مےرود! ✨ ..| و برعكس شخصى كه خود را بيمار تشخيص دهد در صدد معالجه خويش برمے آيد و نمے تواند آرام باشد. ✨ ..| خواجه با اين بيان مى خواهد بگويد: آتش عشق جانان چون دردى است كه چون در سالك شعله ور گردد، لازم نيست وى به حضرتش براے مداوا رجوع نمايد؛ او خود درپى وى مى آيد و با ديدارش معالجه اش مى نمايد.✨ ..| كنايه از اينكه: اى خواجه! اگر هجران دامنگيرت شده، علّت آن است كه هنوز عاشق نيستے.✨ : جـمال آفــتاب☀️؛ جـــ۲ـ؛ صــ۱۱۲ـ •• @asheghaneh_halal •• ..|🍃
#چفیه رفیق‌شهیدیعنے: ٺـوے اوجِ ‌نا امیدے..، یڪ ‌پارٺے بین ٺو و خـدا بشھ و جـورے دستٺ رو بگیرھ کھ متوجه نشے (: #شهادت‌یعنے #صاف‌بری‌توبغل‌خدا.. 🕊.. @asheghaneh_halal 🕊..
😜•| |•😜 فـــرمانده نیروی های نظامے آمـــریڪا در منطقه گفته ڪه:) مطمئن هستیـم یه دونه پهبــاد ایرانے رو زدیم!😄 بلـــــڪه دوتا رو زدیم😜 حالا ڪه هر ڪے به هر ڪے من میـــگم چرا 2 تا؟؟ اصلا به افتخـار شیش تایےها بگــوو شیش تا😂😁 📌| طــــرف فرمانـده ی یڪ ڪشور ابــــرقدرتِ!! به قول خودشون!😅 بعـــد سره یه دونه با ما بحث میڪنه!😂 داداش چےزدی! جنسش خوب نبوده!😉 سیاست در طنزترین حالت ممڪن😎👇 •|😜|• @asheghaneh_halal