eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💖💛💖💛💖💛💖 اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا می‌کرد 🌹 می دیدم که بعد از نمـاز از خدا طلب شهادت می‌کند... نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند، نماز شبش ترک نمی‌شد☝️ دیگر تحمل نکردم ، یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم😐 به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی☝️، شهیـد میشی!😢 حتی جلوی نماز اول‌وقت او را می‌گرفتم! اما چیزی نمی‌گفت .... دیگر هم نماز شب نخواند !😞 پرسیدم : چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟ خندیــد و گفت : کاری‌و که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم☺️ رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره، اینجوری امام‌زمان هم راضےتره ...❤️ بعداز مدتے برای شهادت هم دعا نمی‌کرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشے؟ گفت: چرا ، ولی براش دعا نمی‌کنم! چون خودِ خدا باید عاشقم بشه تا به شهـــادت برسم ...✨ گفتم : حالا اگه تو جوونی عاشقــت بشه چیکار کنیم؟؟ لبخندی زد و گفت: مگه عشق پیر و جوون می‌شناسه؟!🕊🌺 🌷 💚 @Asheghaneh_halal 💖💛💖💛💖💛💖
[• ღ •] ••🦋 بحث و مجادله به وسیله پیام نوشتارے بدترین نوع بحث ڪردن است. زیرا طرفین نمیتوانند لحن و حالت صحبت ڪردن یڪدیگر را بشنوند و این مسئله در اڪثر موارد باعث سوءتفاهم میشود! ••🦋 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•ღ•] @asheghaneh_halal
○●🦋●○ 🌷♡|.. •« گفتند شَهیــــد گُمنامه پِلاڪ هَم نَداشتـــ اصلا هیچ نشونه‌اۍ نَداشتــ اُمیدوار بودَم روۍِ زیر پیراهَنیش اِسمِش رد نوشته باشه نَوشته بود: اگر بَراۍِ خُداستـــ بُگذار گُمنام بِمانم »• @asheghaneh_halal 🕊 ○●🦋●○
🍃🕊🍃 #چفیه | #خادمانه 📿|ختم صلوات امروز 🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓ ❣| زینب‌ڪمایے ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇 •🌷• @F_Delaram_313 تعداد صلواٺ ها •• ۱۶۰۰ •• هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇 |❤️| @asheghaneh_halal 🍃🕊🍃
﴾﷽﴿ #ریحانه آرایشـ💄 فقط برای شوهـر ↫ پیامبر عزیز خـدا(ﷺ): بهترین زنان شما آن زنی است که برای شوهرش آرایش و زینت میکند☝️ اما از بیگانگان خود را می پوشاند. دختـران چـادری دقت کردید ؟!!🤔 همونایی که میگن چرا باید به خاطر مردا حجاب کنیم؟؟ حاضرن به خاطر همون مردا ساعتها وقت بذارن و آرایش کنن ؟؟😑😵 #نَمیرید_از_این_همه_تناقض !😏 #وات_د_فاز؟!🤨 @Asheghaneh_halal \•☔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 #پشتک خیال•|💭 در همه عالم برفت و بازآمد... که از حضور تو•|💚 خوش تر ندید جایی را... #سعدی•|👤 #یااَلله•|✨ خوشگل ــسازے😌👇 @ASHEGHANEH_HALAL 🍃🌹
خانه‌ها و خيابان‌ها را رها ڪرده‌ام ! دانه هاے گندم را ، بر پشت بام‌ها فراموش ڪرده‌ام من‌ ڪبوترِ توام ☺️ به شانه هاي تو عادت دارم ...! 💛 🍁| @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنے_شو|🐝° با اینته حیلی حیلی خَسه سُده بوتَم و داست حوابم میبُلد😴 اما لَفتَم لاهپیمایی🇮🇷 تا دُسمن بدون ته خستِجے پَقَطُ پَقَط دُسمنو خونه نسین میتُنه ما هیچ بَقت نمیزالیم خَستِجی😏 بایِسه ضعفمون بِسه و چَسی جُلعَت 😠 پِتنه سازے پیدا تُنه بلههه💪 ماشاالله به شما که الحق و الانصاف😍 آقازاده شمایی نونهال انقلابے😘💚 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_شصت_و_هشت بعد هم طرح منظره غروب رو به سمت فاطمه گرفت، فاطمه با تعج
💐•• 💚 -بله، ایشون از خاله سیما خواست که طرح رو به من بدن، تازه سها میدونستی من فعلا تا هفته بعد که کلاسها شروع بشه تو خونه کار میکنم و تو اینجا تنهایی؟ سها که دیگه تحمل این یکی رو نداشت بلند شد و گفت: تو غلط میکنی، یعنی چی؟ میای همینجا میشینی کار میکنی ،فکر کردی من میذارم بری ، آقای اصغری که با سها توی یک اتاق کار میکردند همون زمان وارد شد و با چشمهای متعجب به سها نگاه کرد که سها فورا خودش رو جمع کرد و گفت: خوب عزیزم، فدای تو بشم، نمیگی من اینجا تنهام -برو... ما رو سیاه نکن، ما خودمون ذغال فروشیم، من که میدونم تو واسه این که یک روز در میون ماشین نداری منو میخوای سها که حرسش گرفته بود دندون غروچه ای کرد و زیر لب گفت: ذغال فروشی هم بهت میاد فاطمه که داشت به زور خندش رو کنترل میکرد گفت: به هر حال خانم نادی، من الان باید برم خونه، شما باید با تاکسی برگردید. بعد هم بدون این که منتظر جواب سها بشه از آقای اصغری خداحافظی کرد و رفت. +++ خاله سیما که وارد اتاق محسن شد با حالت اعتراض آمیزی گفت: آقای خانی شما چرا اصرار داشتید این طرح رو خانم شاه حسینی انجام بدن، شما که خیلی روی این طرح حساسیت داشتید، من باورم نمیشد وقتی از پشت تلفن به من همچین دستوری دادید -چرا نگرانی خاله سیما، از پسش بر میاد -اگر نیومد چی؟ شما مگه عاشق این طرح نبودید؟ -هنوزم هستم -متوجه نمیشم آقای خانی -مهم نیست خاله سیما، فقط من به هیچ وجه نمیخوام کسی بفهمه اون طرح رو خودم سفارش داده بودم، فهمیدی؟ ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_شصت_و_نه -بله، ایشون از خاله سیما خواست که طرح رو به من بدن، تازه
💐•• 💚 خاله سیما که عصبانی بود، بدون هیچ حرفی از اتاق خارج شد، محسن هم سرش رو تکون داد و لبخندی زد و مشغول بررسی کارهای کارگاه شد. فاطمه مشغول بررسی طرح تابلو فرش بود که در اتاق باز شد و سهیل وارد شد و گفت: چیه چار ساعت چپیدی تو این اتاق؟ فاطمه لبخندی زد و گفت: خوب وسایل کارم رو آوردم اینجا که خونه بهم نریزه، اینجا میشه اتاق کار من و تو -جا خواستیم، جانشین نخواستیم، ما نخوایم اتاقمون رو با کسی قسمت کنیم باید کی رو ببینیم؟ -میتونی منو ببینی، اما از همین الان باید بهت بگم فایده ای نداره، چون من تصمیم ندارم از این اتاق برم بیرون ،خودت میتونی بری تو یک اتاق دیگه کار کنی، مثلا تو اتاق بچه ها بعدم شروع کرد به خندیدن و گفت: فکر کن، با اون همه سر و صدای اونا -ا؟ میخندی؟ وقتی رفتم اتاق خواب رو تصرف کردم و شوتت کردم شبا بری تو اتاق بچه ها بخوابی می بینم می خندی یا نه؟ -تو که بدون من خوابت نمیبره که، توام میای اونجا -آره خب، پس بهتره بچه ها رو شوت کنیم تو هال -فکر خوبیه هر دو با هم خندیدند و فاطمه مشغول ببرسی دار قالیش شد، تصمیم داشت از فردا شروع کنه، سهیل هم پشت میز کارش نشست و مشغول تماشای فاطمه شد. -سهیل؟ -هوم؟ -چرا چند روزه تو خودتی، اتفاقی افتاده؟ سهیل که از سوال فاطمه جا خورده بود گفت: نه، خوبم. ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
[• #آقامونه😌☝️ •] °🌃| ‏"شــب" گشـت... °🌑| ‏چـه غـم از شــب!؟ °🌙| ‏بـا مــاه درخشـانـت... ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• ✍| #مولانا #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(611)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🍁•° @Asheghaneh_Halal