eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . ✍امام رضا علیه السلام هر گـاه مے خواهۍ دعایت به عرش برسد و مستجاب گـردد ، اول در حق پـدر و مادرت دعا ڪن .☺️❤️ ✍بحار الانوار ج‌ ۶۱ ص‌ ۳۸۱📚 . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
•‌<💌> •< > . . ☎️• کاش زمانی که تلفن آخرش را زد می‌توانستم جواب بدهم. شاید دلیل اینکه نشد جواب بدهم این بود که به واسطه من دلش اینجا می‌ماند و نمی‌توانست دل بکند. 🌟• همه این‌ها نشانه است. اینکه خبر شهادتش را در سالگرد عقد به من می‌دهند. نشانه است یعنی من در همان تاریخ دارم زندگی جدیدی را شروع می‌کنم. 🥺• مادرم حتی به من گفت که کم کم لباس‌های حمیدآقا را جابه جا کن. گفتم برای چی این کار را بکنم؟ گفتم: جا دارم می‌خواهم زندگی کنم چیزی از من کم نشده است. 🌱• هرکسی هم می‌آید می‌گویم امیدوارم انرژی و ایمانی که دارم همچنان ادامه داشته باشد. 🪴• افکار و اعتقادات همسرم خیلی زیباتر و وسیع تر از این بود که با زیرخاک رفتن تمام شود. من باید این افکارها را حفظ کنم تا بتوانم حمیدهای دیگری تربیت کنم. 🌷شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal1
‡🎀‡ ‡ ‡ ✨حجاب وصیـــت شهدا✨ وصیت من به دخترانی است ڪه عڪس هایشان در فضای مجازی پخش میڪنند❗️❌ این ڪار شما باعث میشود ~ امام زمان عج خون گریه کند...💔 [شهید مدافع حرم محسن رعد] ‡💎‡چادرت، ارزش‌است، باورڪن👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ‡🎀‡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|•👒.| |• 😇.| . . • تو ازدواج نه افراط خوبه نه تفریط✌🏻🌱 یه عده تفریط میکنن ، بدون هر چون و چرایی جواب مثبت میدن. یه عده هم افراط میکنن و به وسواس دچار میشن . تو زندگی خوبه که کامل گرا باشیم . 👌 یعنی اقدام کنیم و به مرور زمان خود و زندگی خودمون رو کامل کنیم نه اینکه منتظر کامل شدن بمانیم و سپس بخواهیم شروع کنیم . . . |•🦋.|بہ دنبال ڪسے، جامانده از پرواز مےگردم👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |•👒.|
‌ °✾͜͡👀 🙊 💬 ‌‌‏سلام و احترام؛ عیدتون مبارک و ان شاءالله امسال سال ظهور حضرت حجت باشه و پر خیر برای هممون... شب عید ما همه خونه‌ی یکی از اقوام دور جمع شده بودیم... خونشون یه مقدار نقلی بود اما شدیدا با صفا... همگی دور که نشسته بودیم اما همه توی دل همدیگه بودیم😂💔 من برای سال تحویل قرار شد برم نماز بخونم ... و چون نماز حضرت زهرا باید سال تحویل رو بین نماز باشی، من هی طولانی میکردم که نماز تموم نشه... وقتی سلام رو دادم همه بلند شده بودن برای روبوسی و تبریک🙄😬 توی اون فسقل جایی که بود ۲۵ نفر آدم قیام کردن یهو... همه می‌خندیدن میگفتن الان خانوما آقایون قاطی میشه... بعد که همه رو بوسی کردن خواهرم اومدن من رو بغل کنند و تبریک بگن 😍 من حس کردم یه دور رو بوسی کرده بودیم😂 گفتم آبجی من هم الان بغلت نکردم؟🤣 جالبیش این بود که خواهرم هم یادشون نمیومد در نتیجه ما دوباره شروع کردیم به روبوسی کردن... و اگر یکی از آقایون دست به شیرینی نمی‌شدن این چرخه تا صبح طول می‌کشید... ''📩'' [ 590 ] سوتےِ قابل نشر و بفرستین 🆔| @Daricheh_Khadem •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
enc_16372030929800793648515.mp3
3.91M
↓🎧↓ •| |• . . 🎙 احتیاجی به حضور واعظ و مداح نیست. . . روضه ات شبهای جمعه ذکر میخواهد فقط :) . . •|💚| •صد مُــرده زنده مےشود، از ذڪرِ ( ؏)👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ↑🎧↑
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•[🎨]• •[ 🎈]• 💚سالِ تحویلِ ما لحظه‌ی سبز شیدایی 💛هم دعا می‌کنم هم حدس می‌زنم اینجایی •[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •[🎨]•
∫°🍊.∫ ∫° .∫ . . 📝به جای بهانه‌گیری با همسرتون صحبت کنید. برای عنوان کردن شکایاتتون زمان مناسبی رو انتخاب کنید. 📝 سر سفره غذا، هنگام مهمونی رفتن و یا موقع دیدن تلویزیون فرصت خوبی برای طرح شکایات نیست. 📝 به همسرتون فرصت استراحت و آرامش بدین و بعدش به طرح دلگیری‌ها و شکایت‌ها بپردازید. #پ.ن:همسر‌بهانه‌گیر‌نباشید.😉 . . ∫°🧡.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍊.∫
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . . حسام رو به حاج خانم گفت: _ مادر... خدا میدونه اندازه مادر خودم براتون احترام قائلم. میفهمم می خواید حوریا جان سربلند باشه و خیالتون از بابتش راحت باشه. من الانم توی آپارتمانم به هیچ وسیله ای احتیاج ندارم. چند ساله دارم تنها زندگی می کنم و همیشه لوازم و مایحتاجمو از جاهای مرغوبی تهیه کردم و مدرن زندگی کردم. حوریا جان آپارتمانمو دیده. میدونه منظورم چیه. به غیر از چند تا وسیله ی جزئی، به هیچ وسیله ای احتیاج نیست. حاج خانم خودش را جا به جا کرد و گفت: _ نمیشه دخترمو بدون جهاز بفرستم خونه ی بخت. حسام لبخندی زد و گفت: _ بدون جهاز نفرستید. فقط یه زحمت بکشید تشریف بیارید آپارتمانم همه رو وارسی کنید، هر کدوم احتیاج به معاوضه داشت جایگزین می کنیم و هر چی لازم بود و من نداشتم لیست بگیرید و فقط اونا رو بخرید. من درک میکنم که این مراسم یهویی تحت شرایطی که الان درگیرش هستیم هزینه زیادی می طلبه چون در حال درمان حاج رسول هم هستید. حاج رسول با طمأنینه گفت: _ نگران چیزی نباش حسام جان. برای حوریا همیشه پس انداز داشتم که توی همچین شرایطی لنگ نمونم. حسام به سمت حاج رسول چرخید و گفت: _ مطمئنم همینطوره که می فرمایید. اصلا غیر از این بود تعجب می کردم. با این همه درایت و آینده نگری و برنامه ریزی، قطعا همین کار رو انجام دادید. اما حاجی... به خدا که اصرافه. بعضی وسایلم انقدر مرغوبن و تمیز نگهشون داشتم که حتی با این مرغوبیت توی بازار دیگه پیدا نمیشه. ضمنا... من که خانوادم نیستن بخوان ببینن عروسشون چی داره چی نداره. این جهیزیه های مجلل فقط برا چشم مردمه وگرنه خیلی از مواردی که تهیه می کنن اصلا براشون کاربرد نداره. شما یه روز همراه خانواده قدم رنجه کنید و بیاید خودتون از نزدیک ببینید. اینجوری هم من شرمندتون نمیشم بابت خرید کل جهیزیه هم خرید موارد کمتر، وقت و هزینه ی کمتری صرف میشه و وسایل مرغوب منم همچنان قابل استفاده می مونن. حاج خانم گفت: _ فامیل خودمون که میان جهیزیه رو ببینن چی؟ حسام گفت: _ قرار نیست کسی بفهمه نصف جهیزیه مال منه. سخت نگیر مادر. شما خیلی فهمیده تر هستید که حرف مردم براتون مهم باشه. مطمئنم جهیزیه ی حوریا جان از تموم دخترای فامیل بهتر و مرغوبتر و شیک تر میشه. من حوریا رو با همین یه دست لباس تنش قبول دارم و هیچی جز عشق و زندگی ازش نمیخوام. حوریا با حرف های حسام سرخ شده بود و علی رغم اینکه دلش غنج می رفت، سرخی خجالت تمام صورتش را احاطه کرده بود. [⛔️]ڪپےتنها‌باذڪرمنبع‌‌ونام‌نویسنده‌ موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . . حسام آپارتمانش را برق انداخته بود و منتظر حوریا و خانواده اش بود که به خانه اش بیایند. میوه و شیرینی و تنقلاتی که خریده بود، روی میز چید و با پوشیدن لباسی آراسته خودش را توی آینه دید می زد که زنگ آپارتمان به صدا درآمد. مثل دختری که خاستگارش بیاید هول کرده بود و برای آخرین بار توی خانه نگاهش را چرخاند و در را باز کرد. انگار نه انگار که هر روز ناهار و شامش را با آنها بود. محجوب و خجالتی تعارفشان کرد که بنشینند. سینی لیوان های شربت را آورد و روی میز گذاشت. خوش و بش معمول و هر روزه رد و بدل شد و مأخوذ به حیا تلویزیون را روشن کرد و با حاج رسول گرم صحبت شد. حوریا بلند شد و مادرش را به تک تک اتاقها و آشپزخانه برد که وسایل را چک کند. حق با حسام بود. هم سلیقه اش در خرید وسایل خوب بود هم وسایل هنوز برق و درخشندگی نو بودن را داشتند. لوازم برقی آشپزخانه، فرش و تلویزیون مشکلی نداشتند. فقط می ماند تعویض مبلمان و خرید سرویس خواب و وسایل جزئی غذاخوری و چیدمان دو اتاق. حسام از حوریا خواهش کرد غذا درست کند و آنها برای شام بمانند. از فردا طبق برنامه ریزی حاج رسول باید به کارها می رسیدند و وقت را هدر نمی دادند. اولین کار هم نظافت منزل حسام و فروش لوازمی بود که باید تعویض می شدند. حوریا مشغول پخت قیمه بادمجان بود که صدای قهقهه ی خنده ی حاج رسول و حسام توجهش را جلب کرد. از آشپزخانه سرک کشید. از دیدن رابطه ی پدر و پسری که بین حسام و پدرش ایجاد شده بود راضی بود و به حال خوبشان لبخند زد. تمام سعی اش را کرد که بهترین قیمه بادمجان عمرش را درست کند. سفره را به کمک حسام پهن کرد و با دقت غذا و سالاد و نوشیدنی را به همراه وسایل غذا خوری روی سفره چید. حال عجیبی داشت. انگار واقعا پدر و مادرش مهمان خانه اش بودند. دلش غنج می رفت. نه می توانست تعارفشان کند نه اینکه بی تفاوت باشد. حس دوگانه ی جذابی بود که هم خودش را صاحبخانه و میزبان فرض می کرد و هم مهمان. حسام رو به حوریا گفت: _ خودت برای پدر و مادرت غذا بکش و تعارفشون کن. من حواسم پرت بشقابمه و هول غذایی ام که شما پختی خانوم. خودت که این وجه اخلاقمو میدونی. هیجان زده م. یادم میره تعارف کنم. خودت حواست باشه دیگه... و خندید و مشغول غذایش شد. انگار حرف دل حوریا را زده بود که از این حس دو گانه خلاصش کند و به او اجازه ی میزبانی می داد و با ذوق حسام را نگاه می کرد که دیس پلو را خالی کرد و با ولع از غذا می خورد. حاج رسول با خنده گفت: _ حسام جان عجله نکن، خفه نشی یه وقت. لیوان نوشابه را دستش داد و گفت: _ اینجوری پیش بری سر ماه نکشیده از این در تو نمیای. و قهقهه زد. حسام خندید و لپ های بادکرده اش که سبک شد گفت: _ تقصیر دخترتونه که انقدر دست پختش معرکه س... و رو به حاج خانم گفت: _ همیشه گفتن مادرو ببین دخترو بگیر... بی راه نگفتن. دست پرورده ی ایشونن. و با این حرف حسام، هم حوریا و هم حاج خانم لبخند زدند. همه به این حال خوب احتیاج داشتند و هر کس در ذهنش مشغول یک خیالپردازی و دلخوشی بود و حسام این حال و هوای خانه اش را دوست داشت. [⛔️]ڪپےتنها‌باذڪرمنبع‌‌ونام‌نویسنده‌ موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦ ◦「 🕗」 . شوق پابوسی‌تان برده از این قلب، قرار🌙 کاشکی زائرتان باشم هر فصل بهار🌸 . ◦「🕊」 حتما قرارِشـــاه‌وگدا، هست‌یادتان👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 「💚」◦
◖┋💍┋◗ ◗┋ 💑┋◖ . . مثل جامي توجه‌ت رو ابراز کن ؛ گرچه باشم ناظر از هر منظری جز تو در عالم نبینم دیگری .. . . ◗┋😋┋◖ چنان‌ ، در دلِ‌من‌رفتہ،ڪہ‌جان‌، در بدنۍ👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◖┋💍┋◗
|. ❄️'| |' .| . •|: ‌ما عکس تو را🥰 به کوی و میدان زده‌ایم👌 تصویر تو را🌱 به پرده جان زده‌ایم💖 •|: ‌در صفحه‌یِ👇 قاموس لغت، بعد از تو😌 بر معنی عشق💚 خط بطلان زده‌ایم❌ |✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|💛 |🔄 بازنشر: |🖼 «1751» . |'😌.| عشق یعني، یڪ رهبر شده👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |.🌸'|
.🌙 ⃟💛'' 『 ‌』 • • آوای خوشی از آسمان می‌آید.. مهمانی یارِ مهربان می‌آید برخیز ڪه با نسیم جان افزایی بوی خوش ماه رمضان می‌آید☺️ |'✨دعاے روز ماه زیباے خدا✨'| 🤓 • • +چنـد روزے آسمـان نزدیـڪ اسٺـ‌ لحظـہ ها را دریــابــ :)‌🌱 .🌙 ⃟💛'' Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°💓|💌° 🦋‌سے‌روز قدم بہ قدم با خدا کنیم و حس‌های نآب رو برای زندگےمون بہ ارمغان بیاریم با کلام قرآن کریم🤩 خوش‌اومدید‌ بہ مهمانے خدا🌸🌱 🍀 قرآن بخوان کہ باݪ پرواز است... •☺️•دلبرےکن،خدآمنتظرتہ👇🏻 •✨| @asheghaneh_halal °💓|💌°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . ‍ خدایا 🙏 در آستانه حلول ماه مبارک رمضان🌙 برایمان بنویس :✍ ، و از همــه گناهـــان ونیــکیِ و 🍃 یَـارَبْ 🍃 اگرمرگ مان دراین ماه فرارسید ماراشامل رحمت هایت بگردان🙏🏻 و اگر بعد از آن زنــــــده ماندیم مارا دائم درراه راست قــــرار بده🙏🏻 و هر لحظــه ذکـــرما برای ♥️ تا دوباره متــولد بشویم { آمیـــن } . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
Tahdir joze1.mp3
4.13M
シ⟯ • • فرا رسیدن بهار طبیعت و بهار معنویت مبارک باد🌸✨ تندخوانی جز ۱/استاد معتز آقایی • • +شهرُ الرَمضان الّذی اُنزِل فیهِ القُرآن..♥️ 📖⃢💫 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•‌<💌> •< > . . 🕊|• شاید باور نکنید 19 سال با داود زندگی کردم روزی نبود که آرزوی شهادت نداشته باشد. انگار تمام روحش در جبهه و جنگ جا مانده بود. ❤️‍🩹|• بارها این جمله را می‎‌گفت و از او شنیده بودم، مخصوصا آن موقع که جنگ 33 روزه و 6 روزه اسرائیل با لبنان بود؛ می‌‎گفت: «چی می‎‌شد آقا فرمان بده بریم با این اسرائیلی‎ها بجنگیم». ⚔|• همیشه یک مرد جنگی این را در خودش می‎‌بیند که می‎‌تواند بجنگد، و من این را هر روز در داود می‎‌دیدم... 🦋|• که مثلا آرزو می‎کند ای کاش می‌‎شد، و حرص می‎‌خورد که اینجاست و نمی‌‎تواند با اسرائیل بجنگد. 🌷شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal1
•••🛤💎••• ‡🎀‡ ‡ امام‌علی‌(علیہ‌السلام): پوشیده‌و‌محفوظ‌داشتن‌زن‌ مایع‌آسایش‌بیشتر‌،و‌دوام‌زیبایی‌است.... ‡💎‡چادرت، ارزش‌است، باورڪن👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ‡🎀‡ •••🛤💎•••
|•👒.| |• 😇.| . . •🌼 روش اسلام بهتر است... 🌸 نحوه و نوع در اسلام، بهتر از ازدواج در بقیه ادیان و بقیه ملل است.✌️🙂 هم مقدماتش، هم اصلش، و هم ادامه و استمرارش بر طبق مصلحت انسان گذاشته شده است.😇 البته ازدواج‌های بقیه ادیان هم از نظر ما معتبر و محترم است ... لکن این روشی که اسلام معین کرده، بهتر است.🥰 🌸 برای مرد حقوقی، برای زن حقوقی، برای ادامه زندگی آدابی، و برای ازدواج روش و شیوه‌ای معین کرده است.🤗 اصل هم این است که خانواده و باشد.☺️😊 نائب المهدی امام خامنه ای خطبه عقد مورخه ی 1377/1/19 . . |•🦋.|بہ دنبال ڪسے، جامانده از پرواز مےگردم👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal |•👒.|
∫°🍊.∫ ∫° .∫ . . با همدلے، هم فڪرے، همڪارے ومشورت با یڪدیگر میان خود، روابط سالم و صمیمے پدید آورید.🌺 ✍ هر یڪ از زوجین، دیگرے را نزدیڪ ترین و محرم ترین فرد نسبت به خود بداند و او را نیمه تن، حامے و پشتیبان خود تلقے ڪند.🙂 . . ∫°🧡.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍊.∫
قسمت اول رمان ازسوریه تا منا🌸👇 https://eitaa.com/heiyat_majazi/50883
‌ °✾͜͡👀 🙊 💬 ‌‌‏سلام. تو این ماه عزیز، برای همه مخاطبان کانال و از جمله من دعا کنین. پارسال ماه رمضون، یه روز من خونه پدرم اینا بودم. نزدیک افطار به دختر کوچولوم گفتم بریم سفره رو پهن کنیم بابا بزرگ روزه بودن افطار کنن. دخترم گفت چه جوری بابا بزرگ روزه گرفته؟😒 اینجوری که نمیشه روزه گرفت وقتی کسی میخواد روزه بگیره باید بره بازار از اون چیزای قلقلی و از اون چیزای دیگه بخره😀 این رو که میگفت با حرکت دست هم نشون میدادشون. فکر میکنید اونا چی بودن که آدم روزه دار باید از بازار بخره وگرنه روزش درست نیست ؟ بله زولبیا و بامیه😂😂😂 انقدر که دخترم زولبیا و بامیه دوست داره و ماه رمضون دیده سر سفره هست فکر کرده در صورت خریدن اونا روزه میشه گرفت☺️ ''📩'' [ 591 ] سوتےِ قابل نشر و بفرستین 🆔| @Daricheh_Khadem •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal