eitaa logo
[در مَسیرِ عاشقـے♡]
380 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
286 فایل
خیبر شکن و شجاع و بی واهمه‌ایم... در معرکه، سرباز یل علقمه‌ایم! گفتید: پدافند شما جنسش چیست؟! گفتیم: که زیر چادر فاطمه‌ایم😎 #وعده_صادق کپی؟! با ذکر صلوات🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
✍یه لات بود تو مشهد. داشت می‌رفت دعوا شهید چمران دیدش، دستش‌رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم .👀 🍁به برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه. تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران. 🍁رضا شروع میڪنه به دادن به شهید چمران،😐 وقتی دید ڪه شهید چمران به فحش هاش توجه نمی‌ڪنه. یه دفعه داد زد ڪچل با توأم!😳 🍁شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت😊: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه میڪشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. 🍁رضا ڪه تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! ڪشیده ای، چیزی!😞 شهید چمران: چرا؟ 🤔رضا: من یه عمر به هرڪی ڪردم، بهم بدی ڪرده. تاحالا نشده بود به ڪسی فحش بدم و اینطور برخورد ڪنه!☹️ 🍁شهید چمران: اشتباه فڪر می‌ڪنی! یڪی اون بالاست، هرچی بهش بدی می‌ڪنم، نه تنها بدی نمی‌ڪنه، بلڪه با خوبی بهم جواب میده. هی بهم میده. گفتم بذار یه بار یڪی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. .😉😊 🍁رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار می‌ڪرد. اذان شد، رضا عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود،😳 وسط نماز، صدای سوت اومد. صدای افتادن یڪی روی زمین شنیده شد رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرڪشید...!🕊😔
گفت: عاشقے را چگونہ یاد گرفتہ اے؟! گفتم: از آن شهید گمنامے ڪہ معشوق را حتے بہ قیمتِ از دست دادن هویتش ، خریدار بود... 🕊 🕊🥀
✨🍃 😓وضعیت زنان سوریه ناراحتش کرده بود. نمیتوانست ببیند یک کشور اسلامی به چنین روزی افتاده باشد. گفت : «نباید باشیم.» 📝نامه ای انتقادی نوشت و اولش را با این آیه شروع کرد: «إنّ اللهَ لا یُغَیر ما بقومٍ حتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم...»(رعد،۱۱) ✉️داد دست یکی از مسئولان سوری. زین الدین معتقد بود به هر میزان که از دستمان بر می آید باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم. 🌱 🕊🥀✨ 🌷 @Asheghaneh_Shahadat
🌱وعده‌ی شهید:↓ •°•شما چهل روز دائم الوضو •°•باشید خواهید دید که درهای •°•رحمت خداوند چگونه یک به •°•یک در مقابل شما باز خواهد شد. •°•نمازهای واجب خود را دقیق و •°•اول وقت بخوانید، خواهید •°•دید که چگونه درهای خداوند •°•در مقابل شما باز خواهد شد. •°•سوره واقعه را هر شب یک •°•مرتبه بخوانید، خواهید دید •°•که چگونه فقر از شما روی •°•برمی گرداند. •°•انسان اگر می خواهد به جایی •°•برسد، با نماز شب می رسد. •°•برادران و خواهران من، اگر ما •°•در راه امام زمان(عج) نباشیم •°•بهتر است هلاک شویم و اگر •°•در راه امام زمانمان استوار •°•بمانیم بهتر است آرزوی •°•شهادت کنیم، زیرا شهادت •°•زندگی ابدی است. •°•برادران و خواهران من، امام •°•زمان(عج) غریب است. نباید •°•آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا •°•هیچ وقت ما را فراموش نمی •°•کند و مدام در رحمت دعای •°•خیرش هستیم. از شما •°•بزرگواران خواهشی دارم، بعد •°•از نمازهای یومیه دعای فرج •°•فراموش نشود و تا قرایت •°•نکردید از جای خود بلند •°•نشوید زیرا امام منتظر دعای •°•خیر شما است. •°•هر گناه ما، مانند سیلی است •°•برای حجت ابن الحسن •°•(ارواحنا فداه) •°•سه چیز را هر روز تلاوت کنید •°•1- زیارت عاشورا •°•2- نافله •°•3- زیارت جامعه کبیره •°•اگر درد و دل داشتید و یا •°•خواستید مشورت بگیرید •°•بیایید سر مزارم، به لطف •°•خداوند حاضر هستم. 🕊🥀 🌷 @Asheghaneh_Shahadat
خــودتان را براے ظهــور امــام زمــان (روحے لـك الفـدا) و جنـگ با ڪفار، بہ خـصوص اســرائيل آماده ڪنيد ڪہ آن روز خیلے نـزديڪ است.🌱✨ •||👤شهـید محــسن حـجـجے||• 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁 🕊🥀 🌷 @Asheghaneh_Shahadat
•------------------------------------ 💛🌿 💥 🥀 یاسر‌به‌گوشے!؟ به‌بچه‌ها‌بگو‌ما‌ڪه‌رفتیم ولے حواسشوݧ به‌"حیات‌عندرب" شهدا‌باشه خط‌به‌خط‌چیزے‌ڪه توفضاے‌مجازے‌مےنویسݧ رو‌همہ‌شهدا‌مےبینݧ نڪنه‌شرمنده‌شهدا بشݧ..(: 🕊🥀 🌷 @Asheghaneh_Shahadat
عاشقانه_های_شهدا🌹 حتمـا_بخونیـد☺️☺️ داستان ازدواج شهید مدافع حرم مرتضی زارع 💍عروسی بدون گناه ... 🌷ازدواج به سبک شهدا زیباترین عروسی با دعوت اهل بیت و حضور ۲ شهید مدافع حرم در شب میلاد امام حسین (ع) ...💕 ↩️جملاتی تکان دهنده از همسر شهید مرتضی زارع 💝من و همسرم قصد داشتیم تا آغاز زندگیمان را در شب میلاد بهترین سرور کائنات حضرت سیدالشهداء علیه السلام آغاز کنیم. ✍دعوتنامه را خودمان نوشتیم. آقا مرتضی با اشتیاق تمام اصرار داشت تاریخ عروسیمان شب میلاد امام حسین (ع) باشد و روز پاسدار اشتیاقش را دوچندان می کرد. 💌کارت های عروسی را که توزیع می کردیم، جای برخی میهمانان را خالی دیدیم، شروع به نوشتن دعوتنامه کردیم برای امام علی علیه السلام، امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسی کاظم، امام هادی و امام حسن عسگری علیهم السلام و دعوتنامه ها را به عموی آقا مرتضی که راهی کربلا بودند دادیم تا در حرم این بزرگواران بیندازند و برای حضرت مهدی (عج) هم نامه ای مخصوص نوشتیم.😍 از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم. 😇چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند.❤️ خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید. 👰عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت، مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود. 📜برگه هایی را که در آن احادیث و جملات بزرگان نوشته بودیم، بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد! برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، شاید تاثیرگذارتر باشد تا روی منبر… عروسیمان متفاوت بود و شاید به خاطر حضور دو شهید بزرگوار شهیدسجادمرادی و شهیدمرتضی زارع در این جشن بود…🎊 آقا مرتضی همیشه می گفت: ازدواجم را مدیون حضرت زهرا (س) هستم و برای همیشه مدیون حضرت هستم. 😅شاید خنده دار باشد اما احتمالا ما اولین عروس و دامادی بودیم که قبل از آن که مهمانان به تالار بیایند ما آن جا حضور داشتیم، دلمان نمی خواست مهمانان را معطل کنیم. با گل زدن به ماشین عروس، مخالف بودیم و آن را خرج اضافه می دانستیم البته یکی از همسایه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشین عروسمان زد. 🚗در راه آرایشگاه به تالار، زندگیمان را با شنیدن کلام وحی آغاز کردیم. یادم می آید چون نزدیک اذان مغرب بود، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می کرد که فیلمبردار به او تذکر داد. در ماشین به من می گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فیلمبرداری! و وقتی وارد تالار شدیم آقا مرتضی به مهمانان گفت: برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید.🌹 🌧آن شب باران شدید می بارید عده ای گفتند ته دیگ خوردن های زیادی کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من یادآوری می کرد که همسرت سرسبد نعمت هایی است که من از روی رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانه روی گل ها بی صداست… 😌حدود دویست غذای اضافه، تاوان عروسی مذهبی گرفتنمان بود😐 عده ای نیامدند و اظهار کردند چگونگی عروسی شما قابل پیش بینی است! صبح فردای عروسی آقا مرتضی غذاهای باقیمانده را بسته بندی کرد و به خیریه داد، همان شد خیر و برکت در زندگیمان… همسر عزیزم،❤️ خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روی زمین ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسین (ع) با تمام برکاتش…🌺🍃 پس بیراه نیست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاری کردی… برای همسفر جا مانده ات دعا کن😔 🕊🥀 🌷 @Asheghaneh_Shahadat
شب‌قبل‌شهادتش‌ارباب‌تو❣ خواب‌بهش‌گفت‌سرتورو👤 میبرن‌ولی‌دردنمیکنه‌سر🔪 منم‌بریدن‌درد‌نداشت😭 🕊🥀 🌷 @Asheghaneh_Shahadat
‏ایام محرم بود تکفیری ها حمله کرده بودن و چراغ های حرم حضرت رقیه خاموش بود فرمانده محمودرضا بیضایی یک تنه با تکفیری ها مقابله کردن و اونها رو عقب زدن. گفتند چرا اونا رو عقب زدین گفتند چون ایام محرمه می خوام چراغهای حرم حضرت رقیه رو روشن کنم😭 🕊🕊🕊 🕊🥀 🌷 @Asheghaneh_Shahadat
•••: ~🕊 💍💕 🔹ازدواج که کرد، یه جلد قرآن براے همسرش خرید 🔸توے صفحه اول نوشت: ❣امیدم در این است که این کتاب اساس حرکت مشترڪ ما باشد نه چیزے دیگر .' ڪه همه چیز فنا پذیر است جز این کتاب📚 ❤️🕊 🕊🕊🕊 🕊🥀 🌷 @Asheghaneh_Shahadat