از شهدا به شما: 📞📞📞
قرارمون این نبود.
بی حجابی نبود.
بی غیرتی نبود.
قرارشدبعدازماها <راهمان> روادامه بدید اما دارید(راحت) ادامه میدید...
چفیه هامون خونی شدتا چادری خاکی نشود
عکس ماهارومیبینید عکس ما عمل میکنید
ماشهیدنشدیم که مرغ ومیوه ارزان بشه ماشهیدشدیم که بی حیایی ارزان نشود
حرف اخر ....این رسمش بود
@A9922783697
🌼شوخی با امام زمان (عج)!!
✍سید عبدالکریم کفاش، شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»، سید عرض کرد: «آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم».
حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد. پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»، سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت: «قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید “کفش مرا پینه می زنی” داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید!»
حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.»
📚کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛
آیت الله سید محسن خرازی
@A9922783697
#طنزدرجبهه
اولین عملیاتی بود که شرکت میکردم.😰 بس که گفته بودند ممکن است موقع حرکت به سوی مواضع دشمن، در دل شب عراقیها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بکنند، دچار وهم و ترس شده بودم.😣😣😣😣
ساکت و بی صدا در یک ستون طولانی که مثل مار در دشتی میخزید جلو میرفتیم. جایی نشستیم. یک موقع دیدم یک نفر کنار دستم نشسته و نفس نفس میزند.😳 کم مانده بود از ترس سکته کنم.😱 فهمیدم که همان عراقی سرپران است. 😤تا دست طرف رفت بالا معطل نکردم با قنداق سلاحم محکم کوبیدم توی پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم.😁🏃🏃🏃
لحظاتی بعد عملیات شروع شد. روز بعد در خط بودیم که فرمانده گروهان مان گفت: «دیشب اتفاق عجیبی افتاده، معلوم نیست کدام شیر پاک خوردهای به پهلوی فرمانده گردان کوبیده که همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه بیمارستان شده.»😱😱😱😤😤😡
از ترس صدایش را در نیاوردم که آن شیر پاک خورده من بوده ام.😂😶😰😨
#یادشهداباصلوات
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
چند دقیقه مطالعه.....
ساعت به وقت دلتنگی😔....:
بـسْـمِ رَبِّ الْـشُّـهَـداءِ وَالْـصِّـدّیـقـیـنْ
❣️✨دوستِ شهیدت کیه...؟
تا حالا فکر کردی با یه #شهید رفیقشی؟🤔
از اون رفیق فابریکا؟
از اونا که همیشه باهمن؟
خیلی حال میده!!!😍
امتحان کردی؟
هرچی ازش بخوای بهت میده!!!😌
آخه خاطرش پیشِ خدا خیلی عزیزه...🤗
میخوای باهاش رفیق شی؟؟!😃
🌸گـامِ اول:
انتخاب #شهید..
به آلبومِ #شهدا❤️ نگاه کن.. به عکسشون..🖼 به لبخندشون..😊
ببین کدوم رو بیشتر دوس داری.. با کدوم یکی بیشتر راحتی؟!؟🙄
🌸گـامِ دوم:
عهد بستنِ با دوستِ شهیدت؛
یه جایی بنویس:✏️ با #دوستِ_شهیدم عهد میبندم پای رفاقتِ او تا لحظهی مرگم خواهم بود و از تذکرات دوستانهی او به هیچوجه روی برنمیگردانم...✋
🌸گـامِ سـوم:
شناختِ #شهید...❤️
تا میتونی از دوستِ شهیدت اطلاعات📚 جمعآوری کن..
عکس🖼، فیلم🎞، صوت📻، وصیتنامه📝 و...
🌸گـامِ چـهـارم:
هدیه🎁 ثوابِ اعمالِ خود به #شهید...
از همین الان هر کارِ ثوابی که انجام میدی فقط یه جمله بگو: خدایا! ثوابِ این عملم برسه به #دوستِ_شهیدم...💜
طبقِ روایات نه تنها ثواب چیزی کم نمیشه بلکه با برکتتر هم میشه!!!☺️
بچهها!
#شهید اونقدر مقامِ بالایی داره که نیازی به ثواب کارِ ما نداشته باشه!
تو با این کار، خلوص نیت🌺 و علاقهات رو به #شهید نشون میدی!!!
🌸گـامِ پـنـجـم:
درگیر کردنِ خود با #شهید...❤️
سریع همین الان بَک گراندِ گوشیتو📱 عوض کن و عکسِ🖼 دوستتو بذار!!
در طولِ روز بـاهاش درد و دل کن..🤗
باهاش حرف بزن.. آرزوهاتو بهش بگو...😌
🌸گـامِ شـشـم:
عدمِ گناه در حضورِ رفیقِ...💚
روحِ #شهید تا گامِ پنجم بسیار از شما راضیه؛ ولی آیا در حضورِ دوستِ معنویت میتونے گناه کنی؟ 🙄
حجابمون... رابطهامون با نامحرم🚫..
چت با نامحرم📵.. غیبت❌.. دروغ❌.. نمازامون و...
🌸گـامِ هـفـتـم:
اولین پـاسخِ #شهید...
کمی صبر و استقامت در گامِ ششم آنچنان شیرینی برای شما😍 خواهد داشت که در گامِ بعدی گناه کردن براتون سخت میشه!!!...🙃
خواب دوستِ شهیدتو میبینی...
دعایی که کرده بودی برآورده میشه..
دعوت به #قبورِ_شهدت و راهیانِنور و...😉
🌸گـامِ هـشـتـم:
حفظ و تقویتِ رابطه تا #شهادت(مرگ)...
گامهاے سختے رو انجام دادید درسته؟!؟🤔
اما مطمئنا با شیرینے قلبے همراه بوده...🙃😇😉
راستی😃
اسمِ #دوستِ_شهیدت چی بود؟
😌🙄🤔
#اولین_و_آخرین_نماز_شهید
✍یه لات بود تو مشهد. داشت میرفت دعوا شهید چمران دیدش، دستشرو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم #جبهه.👀
🍁به #غیرتش برخورد و به همراه شهید چمران رفت جبهه. تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق شهید چمران.
🍁رضا شروع میڪنه به #فحش دادن به شهید چمران،😐 وقتی دید ڪه شهید چمران به فحش هاش توجه نمیڪنه. یه دفعه داد زد ڪچل با توأم!😳
🍁شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت😊: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه #سیگاری میڪشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.
🍁رضا ڪه تحت تأثیر رفتار شهید چمران قرار گرفته میگه: میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! ڪشیده ای، چیزی!😞
شهید چمران: چرا؟ 🤔رضا: من یه عمر به هرڪی #بدی ڪردم، بهم بدی ڪرده. تاحالا نشده بود به ڪسی فحش بدم و اینطور برخورد ڪنه!☹️
🍁شهید چمران: اشتباه فڪر میڪنی! یڪی اون بالاست، هرچی بهش بدی میڪنم، نه تنها بدی نمیڪنه، بلڪه با خوبی بهم جواب میده. هی #آبـرو بهم میده. گفتم بذار یه بار یڪی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. #یڪم_مثل_اون_بشم.😉😊
🍁رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار #گریه میڪرد. اذان شد، رضا #اولین_نماز عمرش بود. سر نماز موقع قنوت صدای گریش بلند بود،😳 وسط نماز، صدای سوت #خمپاره اومد. صدای افتادن یڪی روی زمین شنیده شد رضا اولین و آخرین نماز عمرش را خواند و پرڪشید...!🕊😔
#شهید_مصطفی_چمران
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت