eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ آرام جانی تو💚😌 . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰#⃣ | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1533 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝
🍳 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . بـہ خدا گفتم: خـیلـے دیره‌؛ برام‌ دیر شده!😢 خدا گفت: سـاعت‌ مـن‌ بـا‌ تــو یڪے نیسـت..🙂🕰 . 𓂃صبح‌رو‌عاشقانه‌بخیرکن𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🍳 ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ ♡ در انتخاب همسر کمتر اتفاق می افتد که یک فرد تمام حسن ها و ویژگی های مثبت را داشته باشد؛ چنانچه ما درباره خودمان هم نمی توانیم ادعا کنیم که هیچ عیب و نقصی نداریم💯 ♡ پس بهتر است ویژگی همسر ایده آل را امتیاز بندی کنیم با این فرض که بالاترین امتیاز را به ایمان و اخلاق بدهیم و در مجموع کسی را که از امتیازات بیشتری نسبت به بقیه است انتخاب کنیم👌☺️ . 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 🧣 ⏝
پروفایل‌مون عوض شدا💖🌈 گُم‌مون نکنید😍🤭🌱
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مهربان همسر من ☺️💚 چقدر زیباست حضورت درکنار من وقتی در میان مشکلات و دغدغه های روزمره زندگی به تو فکر میکنم😌 جانم تازه میشود چون میدانم در پس همه این سختی ها یک تکیه گاه محکم، من را امیدوار میکند😍 😉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . با این ترفــند چاقوتـــون از روز اولــــم تیــزتر میشہ😌🌱 . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
👜 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 امروز، پسرم با تعجب اومد بهم گفت: مامان یکی از بچه‌های مهدکودک دوتاست😢 هیچ چی دیگه یکساعت طول کشید تا بهش توضیح بدم بچه دوقلو یعنی چی😫🤣 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𓈒 1067 𓈒 "شما و مامانتون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃دونفره‌هاےویژه‌بامامان‌بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 👜 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . هرکجا آسایش روحت را پیدا کردی بمان... آنجا وطن توست🙂🫀 . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
🪖 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . راویت همسر بزرگوار شهید: از وقتی که بچه‌ها کمی بزرگ‌تر شدند به پیشنهاد شهید در خانه مان رسم شد که برای هر کار و هر تصمیمی نظرسنجی کنیم و نظر جمع را اجرا کنیم. اما از ده روز قبل از شهادت شان هر بار که قرار بود تصمیمی بگیریم، ایشان فقط نگاه می‌کردند و می‌گفتند شما سه نفری نظر بدهید و به نتیجه برسید؛ خیال کنید من اینجا نیستم! حالا که فکر می‌کنم انگار حرف آن روزهایشان بی‌دلیل نبود شاید می‌دانستند رفتنی اند و مراعات دل همیشه نگران من و بچه‌ها را می‌کردند و چیزی نمی‌گفتند ⊹🌷 ❤️ . 𓂃اینجاشهدامیزبان‌عشق‌اند𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🪖 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ 🌱از تو بهترین سرنوشتی که مقدّر شده درخواست می‌کنم🌱 . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویست‌وهفتادوهشت +:ای خدا بگم چی کار کنه این پدرروحانی ر
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . +:اینجا خونه ی شماست.. در واقع مزاحم منم.. من و فاطمه میریم بیرون، شما راحت باشین تند و سریع می گوید:نه،نرو...قراره هم سایه باشیم دیگه،نه اینکه تا یکیمون هست اون یکی نباشه.. من میرم تو اتاقم، شما راحت باشین،قبول؟ سرم را تکان میدهم. مسیح به طرف اتاقش میرود. بدون اینکه برگردد زیر لب میگوید : این بوی قیمه ،از خونه ی کدوم آدم خوشبخت میاد؟ خنده ام میگیرد. راست میگوید،بوی برنج وادویه ی قیمه همه ی خانه را برداشته. وارد آشپزخانه میشوم و نگاهی به قابلمه میاندازم. :_خب غذا آماده است. یک بشقاب برنج و خورش برای فاطمه میریزم و جلویش میگذارم. بشقاب دوم را هم برای خودم. +:واسه پدرروحانی نمیبری؟ نگاهش میکنم،جدی و تند :_نه +:گناه داره..بوی غذات همه ی خونه رو برداشته :_حالا فعلا تو بخور روبه روی فاطمه مینشینم و در چشم هایش نگاه میکنم،میخواهم بینم چطور شده،قبلا زیر نظر منیر قیمه پخته ام،اما تنها،نه.. فاطمه قاشق را به طرف دهانش میبرد و قلب من،منتظر واکنش او. غذایش را میجود و بعد قورت میدهد،نگاهم میکند. +:نیکی نظرم عوض شد،به پدرروحانی نده ناامید میشوم و وا میروم. :_خیلی بد بود؟ +:دیوونه،فوق العاده بود،اگه بخوره میترسم دیگه طلاقت نده میخندم :_خیلی بدجنسی ترسیدم .. +:دختر تو این همه آشپزیت خوبه و من خبر نداشتم؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . :_راست میگی؟ نوش جونت +:ولی نیکی،بی شوخی میگم،یه کم غذا ببر واسه اون بنده خدا.. نمیدانم چه کار کنم... حق با فاطمه است،عطر و بوی غذا همه ی خانه را برداشته،بلند میشوم. به طرف قابلمه های غذا میروم،بشقاب را برمیدارم که صدایش میآید:من میرم بیرون،خداحافظ بشقاب را روی کابینت میگذارم:به سلامت سر تکان میدهد و میرود. در که بسته میشود،فاطمه میگوید +:نیم ساعت شد که اومد؟ :_بیخیال غذات رو بخور +:نیکی من اگه یه روزی ازدواج کنم،باید بیام پیشت کلاس آشپزی... :_دستپخت مامانت عالیه،تو چرا ازش یاد نگرفتی؟ فاطمه،لقمه ی دهانش را میبلعد و لیوان آب را برمیدارد +:بلدم منم.. خیلی چیزا بلدم..نیمرو..... املت....تخم مرغ آبپز لیوان را از دستش میگیرم و میگویم:نه خسته همشهری! بعدم آدم وسط غذا آب نمیخوره فاطمه میخندد +:بیچاره پدرروحانی... نموند ببینه چه کرده این عروس خانم... میخندم. ★ صدای آیفون میآید،نگاهی به ساعت میاندازم و کتاب را از روی پایم برمیدارم. ساعت یازده و نیم شب است.. شالم را سر میکنم،چادرم را برمیدارم و از اتاق بیرون میزنم. مسیح قبل از من در را باز کرده،نگاهم میکند:مانی بود.. سر تکان میدهم و وارد آشپزخانه میشوم. صدای باز کردن در میآید و بعد صدای قدم های مانی در راه پله. کتری را روی اجاق میگذارم و ظرف میوه را از یخچال درمیآورم. صدای سلام و احوال پرسی میآید. صدای مانی را تشخیص میدهم :نیکی کجاست؟ ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . مسیح میگوید:آشپزخونه صدای مانی بلند میشود:زنداداش...زنداداش از آشپزخانه بیرون میروم:سلام :_سلام،خوبین؟بیاین مسیح بدو بیا..بیاین عکسای عروسی تونو نشونتون بدم.. دلم میلرزد... به یاد میآورم تمام آرزوهای دخترانه ام،بر باد رفته اند.. *مسیح* مانی روی مبل مینشیند و آیپدش را در دست میگیرد. نگاهم روی نیکی ثابت میماند،چشمهایش پر شده اند. مانی دوباره صدایش میزند،از جا میپرد:الآن میام از روی کابینت ظرف میوه را برمیدارد و جلو میآید. مانی برایش جا باز میکند:بشین این طرفم زنداداش...خب اینم از این...حالا مسیح جان اون کنترلو بده من... نیکی روی مبل دونفره ی آن طرف مینشیند. کنترل را به دست مانی میدهم، تلویزیون را روشن میکند و با زدن چند دکمه،صفحه ی نمایشگر آیپد روی تلویزیون پدیدار میشود. نیکی پیش دستی برایمان میگذارد و میگوید :آقامانی میوه بفرمایید خوشحالم،مثل اینکه با شرایط کنار آمده،حداقل با این کارها، جلوی دیگران احتمال اشتباهش پایین میآید. مانی،سیب سبزی از ظرف برمیدارد و میگوید:اینم عکسا.. باورتون نمیشه چقدر تدارک دیده بودن... دو تا عکاس اختصاصی،آورده بودن... یه عروسی مجللی براتون گرفتن که نگو و نپرس.... عکس ها جلو میروند،چشم هایم به طرف نیکی میچرخند.. با تأسف به عکس ها نگاه میکند،گاهی سری تکان میدهد و گاهی نگاهش را میدزدد.. شبیه او نیستم ولی با این حال،حیای چشمانش را میستایم. عکس ها جلو میروند و به شام میرسند. میزها پر از غذاهای رنگارنگ و متنوع... مانی تعریف میکند:انواع غذاها بود..جاتون خالی.. چقدر هم خوش مزه بود... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . نیکی،آه میکشد،حال عجیبش را نمیفهمم... هرچه که باشد،حتی اگر صوری،این عروسی به نام او نوشته میشود.. مطمئنا با این همه تجمل و این همه تشریفات،هر دختری حداقل لبخند کوچکی میزند. عکس ها به کیک بزرگ و چند طبقه میرسند که با گل های صورتیو سفید تزئین شده است. مانی میگوید :نمیدونین با چه سختی فرار کردم... مراسم حالا ادامه داشت،نمیدونین چقدر اصرار کردم تا عکاس ها،سریع عکس ها رو برام بفرستن.. یک لحظه یاد چیزی میافتم:وای مانی... سوتی دادیم بدجور... مانی میگوید :چی شده؟ موبایلم را برمیدارم و به عکاس آتلیه اس ام اس میفرستم:لطفا اولین فرصت با من تماس بگیرید. میگویم:مامان امروز سرش شلوغ بود،یادش نیفتاد.. فردا حتما میره آتلیه،تا عکس ها رو تحویل بگیره... باید با صاحب آتلیه صحبت کنم.. نیکی سرش پایین است،بیخیال از هیاهوهای من و مانی،با ریشه های شالش بازی میکند. مانی با افتخار میپرسد:دوست داشتین زنداداش؟ نیکی سر بلند میکند:چیو؟ :_عروسی رو دیگه،مجلل ترین جشن خانواده بود نیکی با آرامش همیشگی اش میگوید:راستشو بگم؟ مانی سرش را تکان میدهد +: حالم بهم خورد... با تعجب سرم را بلند میکنم،مگر ممکن است دختری این حرف را بزند... حال و هوای مراسم،حتی مانی را به وجد آورده... انتظار داشتم نیکی ذوق کند و از مانی بخواهد عکس ها را برایش بفرستد. مانی با تعجب به نیکی زل زده:شوخی میکنی مگه نه؟ نیکی با پوزخند،سرش را تکان میدهد. مانی میگوید:چیشو دوست نداشتی؟؟ این مراسم همه چی تموم بود.. همه،خوششون اومد نیکی میگوید:مهم نیست..فراموشش کنین بلند میشود که برود،صدایش میزنم:نیکی! ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ خاصیت شهادت جذب دلهاست..💞 . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰#⃣ | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1534 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝
🍳 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . محبوب من ...! بیا از آن خانواده‌هایش باشیم که خوشبختی تا در و همسایه‌هاشان نفوذ کرده🥰🤍 و هر روز صبح بیدار می‌شوند به قصدِ دوست داشتن، به قصد عشق😇 . 𓂃صبح‌رو‌عاشقانه‌بخیرکن𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🍳 ⏝
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . «ان الله یحب البیت الذی هو العرس» امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند خانه ای را که در آن عروسی انجام گرفته، دوست می دارد.🫀 منبع:وسائل الشیعه، ج 22، ص 7✍ . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
بیهـوده نگردید بـہ تکرار در این شهر او طرز نگاهَش بـہ خدا شعبه نـدارد +👀🤫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خــفن‌ترین و آسون‌ترین پنکیک دنیا😍😌 مواد لازم : آرد ۳۰۰ گرم روغــن مایع ۳ ق غ شڪـر دانہ ریز ۱۱۰ گرم🤍 شیـر پرچرب ۲۵۰ میلی لیتر🥛 بیڪـینگ پودر ۱ ق غ تخـم مرغ ۲ عدد🥚 وانیـل ½ ق چ نوتــلا ۱۰۰ گرم🤎🍫 . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ عشق ورزیدن رو از شاملو یاد بگیرید که به آیدا میگه :😁 "محبوبِ من! در آغوشم زندگی کن آینده از آنِ ماست😌🤌 دیروز دوستت داشتم امروز دوستت دارم فردا و فردا های دیگر دوستت خواهم داشت این دل به فدای بودنت☺️💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
🥤 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 ‏‏‏‏‏‏روز جمعه ای دوستم پیام داده و میگه: اگه صبح بیدار بشی ببینی میلیاردر شدی چکار میکنی!؟🧐 میخواستین چی جواب بدم😎 گفتم دوباره میگیرم میخوابم😴🤭 وقتی ثروتمندم واسه چی برم سرکار😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 𓈒 1068 𓈒 "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃پاتوق‌مجردے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🥤 ⏝