#حدیث_روز
✔امام علی علیه السلام:
اهل دنیا چون کاروانی باشندکه هنوز بارانداز نکرده، کاروانسالارشان بانگ برمی دارد که بار بندند و بروند
{قسمتی از حکمت 415 نهج البلاغه}
✅@Asheghanezohoor
🌸 ﷽🌸
#سلام_امام_زمانم ✋
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلامی تقدیم به ساحت مقدس ولی امر،مهدی موعود(عج)👇👇
السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان*
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#یا_صاحب_الزمان_عج
🦋 @Asheghanezohoor🦋
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که زمین و زمان در ید قدرت توست.
سلام بر تو و بر زمان آمدنت...
📚 صحیفه رضویه، زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام.
#اللهمعجللولیکالفرج
@Asheghanezohoor
♡♥️ ✧❥꧁ یامهدی ꧂❥✧♥️ ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاران چه غریبانه..........👆
رفتن از این خانه..........👆
حتما ببینید👌👌
شاید به خود اومدیم که... 😭😭
♥️ کانال #عاشقان_ظهور ♥️
@Asheghanezohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان
با نوای سید قاسم موسوی قهار
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@Asheghanezohoor
🌹عاشقـــ♡ــان ظهور 🌹
دعای عهد با صدای فرهمند هر روز با خواندن دعای عهد با آقا صاحب الزمان عهد ببندیم بسیار زیبا و دلنش
فضیلت خواندن دعای عهد👇👇
دعای عهد یکی از دعاهای پر فضیلت با مضامین بلندی است که در عصر غیبت خوانده می شود. این دعا را علامه مجلسی(ره) در سه بخش از «بحار الأنوار» آورده است که در دو بخش آن، سند ذکر کرده است.
دعای عهد از امام صادق (ع) روایت شده و مشتمل بر تجدید بیعت با امام زمان (عج) است.
خوندن دعای عهد رو فراموش نکنیم!!!
همه بخونن👆👆
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
🌹عاشقـــ♡ــان ظهور 🌹
🌸 #داستانبیتوهرگز 🌸 #قسمتچهلوهشتم کیش و مات دست هاش شل و من رو ول کرد … چرخیدم سمتش … صورتش
🌸 #داستانبیتوهرگز 🌸
#قسمتچهلونهم
خداحافظ زینب
تازه می فهمیدم چرا علی گفت … من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه … اشک توی چشم هام حلقه زد … پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال …
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم …
- بی انصاف … خودت از پس دخترت برنیومدی … من رو انداختی جلو؟ … چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟ …
برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره … دنبالش راه افتادم سمت دستشویی … پشت در ایستادم تا اومد بیرون… زل زدم توی چشم هاش … با حالت ملتمسانه ای بهم نگاه کرد … التماس می کرد حرفت رو نگو … چشم هام رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم …
- یادته 9 سالت بود تب کردی …
سرش رو انداخت پایین … منتظر جوابش نشدم …
- پدرت چه شرطی گذاشت؟ … هر چی من میگم، میگی چشم …
التماس چشم هاش بیشتر شد … گریه اش گرفته بود …
- خوب پس نگو … هیچی نگو … حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه …
پرده اشک جلوی دیدم رو گرفته بود …
- برو زینب جان … حرف پدرت رو گوش کن … علی گفت باید بری …
و صورتم رو چرخوندم … قطرات اشک از چشمم فرو ریخت … نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه …
تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طریق سفارت انجام داد … براش یه خونه مبله گرفتن … حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم … هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود …
پای پرواز … به زحمت جلوی خودم رو گرفتم … نمی خواستم دلش بلرزه … با بلند شدن پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد … تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود …
بچه ها، حریف آرام کردن من نمی شدن …
@Asheghanezohoor