7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جز کوی تو دل را نبود منزل دیگر...
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
♨️به یاد امام زمان باشیم...
💠آیت الله جاودان
🔸ببینید همه شما امام زمان تان را می شناسید.
ما یک امام زنده داریم که حی و زنده است. امروز روی همین کره زمین زندگی می کند، در میان ما رفت و آمد می کند.
ممکن است شب احیاء به ده جا ، صد جا از مجالس احیاء سر زده باشد.
ما یک امام زنده داریم. او دائما به فکر ماست. باور کنید غصه شما را می خورد. برای شما و همه دعا می کند.
🔸حالا در بیست و چهار ساعت دو دقیقه به یاد ایشان باشید، دو دقیقه.
تجربه کنید و امتحان کنید ببینید چه می شود. آن روز آدم بهتر می شود، پاک تر می شود،مشکلاتش کمتر می شود، دلخوش تر است، راحت تر است.
🔸 بعد از نماز صبح یک دعای خیلی مختصر در اواخر مفاتیح هست که زیارت #امام_زمان است.
اولش این است: «اللهم بلغ مولای صاحب الزمان» [اگر در منزل مفاتیح داشته باشید، آخرهایش را نگاه کنید، دعای ندبه در اواخرش هست و ندبه که تمام می شود این زیارت است] اگر همت کنید و این را بیاورید جزء برنامه های زندگی تان نتیجه اش را می بینید.
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙شیخ حسین انصاریان
🔸پادکست زیبای «قدمی برای رضایت او بردار...»
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتما ببینید و نشر دهید
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌌#استوری
🌱دیریست که از روی دلآرای تُو دوریم
🌱محتاجِ بیان نیست که مشتاقِ حضوریم..
#اللهمعجللولیکالفرج #امام_زمان
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙 استاد رائفی پور
🔸واسطه تغییر قلبها روی زمین امام زمانه...
👌بسیار زیباست
👈حتما ببینید و نشر دهید.
#امام_زمان
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
♨️دو ذکر فوق العاده آسان از پیامبر برای رفع گرفتاری
برای برآورده شدن حاجات و نجات از شداید و سختی ها و گره های زندگی، ۵۴۴ مرتبه دو ذکر "یا رئوف و یا رحیم" را بخواند.
از جمله مجربات است و حضرت رسول در موقع گرفتاری این دو ذکر را زیاد میخواندند.
📚منبع صحیفه مهدیه ص ۱۰۳
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
💐روزی یک صفحه از قران برای
#سلامتی_تعجیل_در_فرج_آقا_امام_زمان_عج
و هدیه به چهارده معصوم،
رفع بیماری ،گرفتاری ، به نیت شهدا ،اموات کانال، و حاجات همگی💐 همه عزیزان لطفا تلاوت کنید اجرتون با امام زمان عج
#اللهمعجللولیکالفرج
♥️اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم♥️🍃
🌺🍃🌼🍃🌺🍃🌼🍃🌺🍃
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت شصت و هشتم
▫️درد از پهلو تا ستون فقراتم میدوید و مطمئن بودم دیگر هیچ راهی برای فرار ندارم که به اجبار با زینب از ماشین پیاده شدیم و طفل معصوم زبانش به لکنت افتاد: «من میترسم... بابا کجاست؟... بریم پیش بابا...»
▪️و همین لحن معصومانه و شنیدن نام مهدی کافی بود تا دلم از غصۀ نبودنش بمیرد و یک قطره اشک گوشه چشمانم کِز کند که فقط توانستم دستش را محکمتر بگیرم و آهسته زمزمه کردم: «نترس عزیزم. زود برمیگردیم پیش بابا!»
▫️فائق جلوتر میرفت، رانا پشت سر ما با اسلحه کشیک میکشید و من میترسیدم این خانه مقتل من و زینب باشد که در هر قدم فقط چشمان مهدی و نگاه نگرانش در قلبم جان میگرفت و با هر نفس، حسرت حضورش جانم را آتش میزد.
▪️گامهای کوچک زینب پیش نمیرفت، به زحمت او را دنبال خودم میکشیدم و در این برزخ وحشتناک، شرمندۀ فاطمه بودم که خوب امانتداری نکردم و دخترش را به این معرکه کشانده بودم.
▫️وارد خانه شدیم؛ از در و دیوارش وحشت میبارید و انگار هیچکس در این ساختمان بزرگ حضور نداشت که سکوت ترسناک فضا دلم را بیشتر خالی کرد.
▪️جز یک دست مبل ساده و چند کمد قدی و بزرگ، وسیلهای در خانه نبود و فائق اشاره کرد تا روی یکی از مبلها بنشینم.
▫️باورم نمیشد این مرد ترسناکی که روبرویم ایستاده، همان راننده تاکسی مقابل بیمارستان باشد که زیرلب فقط دعایم میکرد و حالا تنها شباهت فائق به آن پیرمرد، ریش و موی سفیدش بود و مثل اینکه دنبال مدرکی باشد، با چشمانی خیره، سر تا پایم را برانداز میکرد.
▪️رانا روسریاش را از سرش برداشته و با موهایی طلایی و مثل یک سگ نگهبان با اسلحه بالای سرم ایستاده بود.
▫️فائق مقابلم نشست و انگار میخواست اعتمادم را با کلامش بخرد که با لبخندی کمرنگ عذرخواهی کرد: «اگه تو مسیر اذیت شدید، متاسفم!»
▪️سپس نفس بلندی کشید و مثل اینکه صحبتهایش از قبل آماده باشد، شمرده شروع کرد: «ما از نیروهای مبارزه با تروریسم هستیم. همونطور که میدونید ایران تشکیلات مخفی تروریستی در عراق ایجاد کرده و همسر شما یکی از نیروهای اصلی این تشکیلاته. شما یه عراقی هستید و قطعاً امنیت کشورتون براتون خیلی مهمه. ما میدونیم بنا به شرایطی مجبور شدید با این آدم ازدواج کنید، اما الان باید به ما کمک کنید.»
▫️از اینکه دنبال مهدی بودند، حالم به هم ریخته و او فهمید تمام تنم برای همسرم به لرزه افتاده که با آرامش تاکید کرد: «نگران نباشید! ما نمیخوایم بهش آسیب بزنیم. فقط اطلاعاتی داره که برای ما خیلی مهمه.»
▪️حرفهایش به ردیف و بیقافیه از دهانش بیرون میزد و از اراجیفی که به هم میبافت، فکرم زیر و رو شده بود؛ یک کلمه پاسخ نمیدادم و از سکوتم خیال کرد خامم کرده که با لبخندی فاتحانه، تکلیفم را مشخص کرد: «ما کار سختی از شما نمیخوایم. فقط انتظار داریم در چند مورد ساده با ما همکاری کنید.»
▫️من و زینب را از مقابل بیمارستان ربوده و انتظار داشت خیرخواهیاش را باور کنم که فقط زینب را محکم در آغوشم گرفته بودم و باز هم چیزی نگفتم تا با اعتماد به نفس بیشتری ادامه دهد: «امشب یکی از دوستان ما مقابل در خونه منتظر شماست. فقط کافیه تلفن همراه مهدی رو با خودتون بیارید دم در. گوشی چند دقیقه دست همکار ما میمونه و بعد بهتون تحویل میده.»
▪️میدانستم همسرم از نیروهای نظامی ایران است؛ در همین مدت زندگی مشترکمان متوجه شده بودم تلفن همراهش لحظهای از دستش جدا نمیشود و مطمئن بودم اطلاعات مهمی در موبایلش دارد که تمام ترس و وحشتم را با نفسی کوتاه فرو خوردم و صدایم همچنان میلرزید: «اگه گوشیاش رو بردارم متوجه میشه. من نمیتونم این کارو بکنم.»
▫️فائق سرش را بالاتر گرفت، ریشخندی نشانم داد و به طعنه پرسید: «دنبال دردسر که نمیگردی؟»
▪️مظلومانه نگاهش کردم که زن هر دو دستش را سر شانهام فشار داد، سرش را پایین آورد و کنار گوشم تهدیدم کرد: «اگه امشب موبایل رو تحویل ندی، جنازه هر سه نفرتون فردا صبح تو خونهتون پیدا میشه! همونجوری که جنازه اون یارو رو پیدا کردن!»
▫️از تهدیدش تمام تنم تکان خورد، طوری که متوجه کنایۀ کلام آخرش نشدم و انگار نقشهایشان را تقسیم کرده بودند که رانا تهدید میکرد و فائق با مهربانی راهکار پیشنهاد میداد: «بلاخره شما تو اون خونه زندگی میکنید، یجوری برنامهریزی کنید تا چند دقیقهای همسرتون مشغول کاری بشه و هر ساعتی مناسب بود، به ما اطلاع بدید.»
▪️سپس با چشمان باریکش به صورتم دقیق شد و با حالتی بهظاهر دلسوزانه نصیحت کرد: «جونتون انقدر ارزش داره که گوشی همسرتون رو چند دقیقه با خودتون بیارید دم در. خیالتون راحت، ما نمیخوایم گوشی رو سرقت کنیم، دوباره میتونید گوشی رو از همکارم تحویل بگیرید و بیسر و صدا بذارید سر جاش.»...
📖 ادامه دارد...
❣#هشــــت_عاشقی...❣
💌 #یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر #حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره ♥️💚💜
🔆 امشب هم،
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️😍♥️
سلام وصلوات به نیابت از جمیع شهدا و رفتگان به محضر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام
🦋بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🦋
♥️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الاِْمامِ التَّقِىِّ النَّقِىِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَْرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلوةً کَثیرَةً تآمَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ♥️
🕊یا جواد الائمه ادرکنی🕊
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#اللهمصلعليمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
#کپی_باذکر_صلوات
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
هدایت شده از حوزه علمیه اسلام آباد غرب
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 لزوم سجده #شکر برای طلبه ها
🌷خدا را شکر
که آمدیم در طریق
اهلبیت علیهم السلام
که حرف اینها را یاد بگیریم
❌ خیلی ها خواستند بیایند حوزه و نشد
⛔ خیلی ها آمدند و نتوانستند ادامه بدهند
🎙حضرت آیت الله العظمی
جوادی آملی دام ظله العالی
https://eitaa.com/Hozehislamabadgharb