eitaa logo
💚‌عـاشقان‌امـام‌زمـان‌(عج)💚
1.8هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
11.5هزار ویدیو
125 فایل
بسم رب الذی خلق المهدی❤ 🔹ارتباط‌بامرڪزپاسخگویےومشاوره‌‌رایگان‌حوزه‌ علمیہ‌قم‌درزمینہ‌هاےدینے،اعتقادے،خانوادگےو احکام و تربیت کودک و. @pasokhgo313 کپی باذکرصلوات برای تعجیل فرج ❤ همسایهامون @golljin// @ibrahim_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷 💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 💚 ♥️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ♥️وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ♥️وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ♥️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️زیارت امام (عليه السّلام) در روز :❤️ ❣﷽❣ 💚السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ خَالِصَتَهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ 🔆يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلًى لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ، وَ هَذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ ، وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيَافَتِي وَ إِجَارَتِي بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ💚 ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
4_5846057214116105607.mp3
11.59M
خیال کن پسری مادرش زمین بخورد به پیش چشم ترش یاورش زمین بخورد؛ ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🥀 ▪️شهادت سَیّدةُ النِساءِالعالَمین، انسیّةالحوراء، اُم ابیها، روح ابیها، قلب ابیها، ولیَّةُ الله، سِرُالله، امینة الوحی، عین الله، شَرَفُ الاَنبیاء، لیلةُ القدر، مجهولة القدر، مُمتَحَنَه، کوثر، قُرَّةُ العَین المصطفی، حضرت زهرا سلام الله علیها را به ساحت مقدس صاحب الامر و الزمان (عج)، اولیاء فاطمی و دوستداران بانوی دو عالم تسلیت عرض می‌نماییم▪️ ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
°دیشب تاصبح گریه کردی [حاج محمود_کریمی]_۲۰۲۲_۰۱_۰۵_۲۰_۲۵_۱۸_۸۴۰.mp3
6.05M
ټٰایـمِـ⏰ ؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞🥀 💔🖤 دیشب تاصبح گریه کردی حاج محمود کریمی ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
▪️مثل حسن تو هم به دلت داغ مادر است ای چون حسن غمین غم کوچه ها، بیا... 🤲 یا محسن بحقّ الحسن، عجّل لولیّک الفرج... 🏴 سالروز شهادت بانوی دو عالَم، حضرت زهرا سلام الله علیها بر حضرت صاحب الزّمان و تمام دوستداران اهل بیت، تسلیت باد. علیه‌السلام ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
🔥در میان دود و آتش مادر به تو می‌اندیشد، به تو که آخرین گل باغچه‌اش هستی، به تو که نگه داشته بودت برای روز مبادا، حتما به تو می‌اندیشد که پشت در صدایت زده! حالا مباداترین روزهای جهان است.✋ دنیا در سیلاب غمِ از دست دادن مادرت تا عمق جان فرو رفته است. ولی هنوز از تو خبری نیست. کاش بیش از این نگاه تارِ مادر به راه آمدنت نماند. 🏴 شهادت بانوی دو عالم، حضرت زهرا سلام الله علیها بر حضرت صاحب الزمان و تمام دوستداران اهل بیت، تسلیت باد. 🖤 🏴 ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
4_5945141748857574190.mp3
2.32M
🔻چرا سیاه بپوشیم؟! در بیان اهمیت سیاهپوشی و سوگواری در ایام حزن صاحب‌الزمان علیه السلام ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
🏴 زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها در روز شهادت ایشان ▪️سید بن طاووس می‌نویسد: روایت شده هرکس این زیارت را بخواند و از خدا آمرزش بخواهد خدا او را می‌بخشد و بهشتی‌اش می‌کند. السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا والِدَةَ الْحُجَجِ عَلَى النّاسِ أَجْمَعِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَمْنُوعَةُ حَقُّها. اللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ أَمَتِكَ وَ ابْنَةِ نَبِيِّكَ وَ زَوْجَةِ وَصِيِّ نَبِيِّكَ، صَلاةً تُزْلِفُها فَوْقَ زُلْفى‏ عِبادِكَ الْمُكْرَمِينَ مِنْ اهْلِ السَّماواتِ وَ اهْلِ الأَرضِين‏ 👈بهتر است قبل از این زیارت، دو رکعت نماز زیارت خوانده شود: در رکعت اول حمد و توحید و در رکعت دوم حمد و کافرون. 📚إقبال الأعمال، ج‏۲، ص: ۶۲۳. 📚 مستدرك الوسائل، ج‏۱۰، ص: ۲۱۰. 🔸دعا برای تعجیل فرج منتقم مادر فراموش نشه🤲 ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 اولین جمله حضرت زهرا سلام الله علیها در بین درب و دیوار و آتش 🔵 علامه امینی رحمه الله علیه: 🌕 بعد از تحقیق های بسیار یافتم اولین جمله ای که حضرت زهرا سلام الله علیها از میان درب و دیوار و آتش فرمودند: ⚫️ ولدی مهدی بود ... 🌷 الهی به حق مادر سادات الساعه عجل لولیک الفرج الساعه ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
🏴السَّلاَمُ‌عَلَیْکِ‌أَیَّتُهَا‌الصِّدِّیقَةُ‌الشَّهِیدَةُ ▪️داغی به قلب عالم امکان نشاند و رفت عالم در التماس بمان ، او نماند و رفت... ▪️دنیای خاک , چادر او را گرفته بود دستی کشید و چادر خود را؛ تکاند و رفت...😭 🔸با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛ فرا رسیدن و شهادت مظلومانهٔ بانوی عالمیان سلام الله علیها را خدمت شما منتظران مولا صاحب الزمان عجل الله تسلیت عرض می‌کنیم. 🔸به همین مناسبت ختم صلواتی به نیت سلامتی و فرج مولا هدیه به بانوی عالمیان حضرت زهرا سلام الله علیها برگزار می‌کنیم ان شاءالله با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید. دعای خیر حضرت مادر شامل حالتان. لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ربات زیر وارد کنید👇👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/zmu0 با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏 ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙حجت الاسلام مؤمنی 🔸 دغدغهٔ اصلی سلام الله علیها 📌 ما چقدر دغدغه‌ی امام زمانمان رو داریم؟! ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
4_5945141748857574190.mp3
2.32M
🔻چرا سیاه بپوشیم؟! در بیان اهمیت سیاهپوشی و سوگواری در ایام حزن صاحب‌الزمان علیه السلام ✋نشر دهیم ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با حال مناسب تماشا کنید ❌ بمیرم؛ این گزارش خط به خط خون است و خاکستر... 🥀💔😭 کلیپ زیبای «گزارش یک قتل» با نوای‌حاج‌محمود تقدیم نگاهتان 🏴 شهادت و ایام تسلیت باد... ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
Hossein Taheri - Madar Salam.mp3
4.74M
مداحی بسیار زیبای کربلایی حسین طاهری ســـلام‌ ای‌ مـــــادر...💔 🥀 بسیار زیبا پیشنهاد دانلود و نشر✅ ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀صلوات خاصه حضرت فاطمه،زهرا               (سلام الله علیها)🥀 ✨ 💔اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ ✨ 💔اَللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها ✨💔 اَللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ. ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ❤️            ☘ التمـــــاس‌دعـــــا☘ ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
🍄رمان جذاب 🍄 قسمت ۹۳ فاطمه روز به روز زیباتر میشد.‌ و به قول معروف، زیر پوست سفیدش آب جمع شده بود. پیدا بود که او از زندگیش رضایت داره. قرار بود بعد از ماه مبارک جشن عروسی بگیرند و همش با هول و ولایی شیرین از کارهایی که هنوز انجام نشده صحبت میکرد و نگرانی هاش از تهیه ی مسکن و لباس عروسی بزرگترین دل مشغولیهای این روزهاش بود!!‌ و من آرزو میکردم کاش من هم دغدغه‌های او را داشتم.او دیگر حال منو نمیپرسید.. یعنی مجال پرسیدن نداشت.. چون بخاطر دیدارهای محدود، کلی حرف ناگفته برای هم داشتیم.و اغلب من ساکت بودم و او حرف میزد یا فقط درباره ی او حرف میزدیم. شاید او گمان میکرد حال و روز من خوب است و با رفتن کامران پبدا کردن کار دیگر مشکلی تهدیدم نمیکند! 🍃🌹🍃 حاج مهدوی از پشت میکروفون سخنرانی میکرد.از گناه میگفت و درهای باز توبه... ناگهان میان جملاتش حرفهایی زد که احساسم میگفت که مخطابش منم! میگفت: _ایمان وهر عمل خیری باید برای شخص خدا باشه.. اینکه ما بخاطر جلب توجه یکی مسجد بریم..نماز بخونیم..روزه بگیریم که مثلا فلانی از این کار ما خوشش بیاید این ارزشی نداره! پس فردا بخاطر یکی دیگه عکس همون کارها رو میکنی! خداوند در آیه‌ی ۳۱سوره ال عمران میفرمایند بگو اگر خدا رو دوست دارید از من اطاعت کنید تا خدا هم شما رو دوست بدارد وگناهانتان رو ببخشد.این یعنی اینکه وقتی هدف رسیدن به محبوب باشه تو انگیزه داری.باید خدارو دوست داشته باشی، درکش کنی تا گوش به اوامرش باشی.وگرنه اگر حب چیزهای دیگه در دلت باشه به ذات اقدس الهی نمیرسی... شاید بقول فاطمه من حساس شده بودم. شاید او منظورش به من نبود.ولی به فکر فرو رفتم.واقعا من جزو کدوم دسته بودم؟آیا من بخاطر حب به خدا توبه کرده بودم یا حاج مهدوی؟؟ 🍃🌹🍃 بعد از اون سخنرانی در شبهای قدر تمام دعای من این بود: خدایا فقط و فقط حب خودت رو در دلم بنداز..و منو از گزند مصایب و مشکلات نجاتم بده..ومهر این روحانی رو از دلم بیرون کن و بجای او مردی پاک ومومن رو روزی من کن که با دیدنش حب تو در دلم زنده بشه و به او تکیه بزنم و روزگار تنهایی و بی پناهیم سر برسه.. بله من از خدا دیگر حاج مهدوی رو نمیخواستم. چون او خیلی پاک و مقدس بود و من اصلا لیاقت او را نداشتم.اگرچه این دعا خیلی برام کشنده وجان فرسا بود ولی باید واقعیت رو می‌پذیرفتم.. عشق حاج مهدوی، یک عشق محال بود و من میخواستم هدفم خدا باشه نه حاج مهدوی… 🍃🌹🍃 بعد از مراسم با فاطمه کنار ورودی مسجد مشغول خداحافظی بودیم که چشمم افتاد به کامران و مسعود.آنها در حالیکه ظرف غذای هیئت در دستشون بود به ماشین کامران تکیه زده بودند.با وحشت به فاطمه گفتم: _فاااطمه..اونجا رو ببین… فاطمه به اون سمت نگاه کرد ولی اونها رو نشناخت.گفتم _کامران ومسعود اونجان… فاطمه با تعجب نگاهشون کرد و پرسید: _تو بهشون آدرس دادی؟؟ من که در حال سکته بودم گفتم: _نه چی میگی تو آخه؟ _پس اینجا چیکار میکنند؟از کجا میدونستن تو اینجایی؟ من با استرس گفتم: _نمیدونم..اونها مدتیه تعقیبم میکنند.. بالاخره این مسعود ونسیم زهرشون و ریختن.. فاطمه بی خبر از همه جا پرسید _از چی حرف میزنی؟ من چشم از اون دو بر نمیداشتم.گفتم: _یه اتفاقهایی افتاده که تو ازشون بیخبری. _خب چرا؟؟ _چون..هیچ وقت فرصت گفتنش پیش نیومد. _حالا میخوای چیکار کنی؟ اینها برای تو واستادن که ببیننت؟؟ ذهنم مشوش بود.قطعا اونها از ایستادن دراون نقطه هدفی داشتند.چون اگر قصدشون تعقیب من بود بصورت نامحسوس در اتومبیل کامران مینشستند. دلم نمیخواست اونها منو ببینند .رو به فاطمه با التماس گفتم. _میشه برام با یک تاکسی تلفنی تماس بگیری و بگی اینجا بیاد؟قبل از اینکه اونها منو ببینند باید برم. فاطمه زنگ زد به حامد گفت: _عجله کن حامد جان..دیره.. و بعد خطاب به من گفت: _مگه من مردم که تو با آژانس بری.ما میرسونیمت. من با جدیت دعوت او را رد کردم ولی مرغ فاطمه هم یک پا داشت.من در عقب ماشین انها نشستم و بی آنکه کامران و مسعود متوجه حضورم شوند به خانه بازگشتم. این لطف فاطمه خیلی ارزشمند بود.تا سحر زمان کمی باقی مانده بود و آنها اگر خیلی زود هم به منزل میرسیدند باز بی سحری میماندند. خیلی اصرار کردم که بالا بیایند و با من سحری بخورند. فاطمه تمایل داشت ولی حامد معذب بود.بناچار با اصرار فراوان گفتم صبر کنند تا من برگردم.سریع داخل خونه رفتم و در ظرفی زیبا وتمیز کل محتوی غذای سحرم رو خالی کردم و با یک سینی پایین رفتم .اونها با دیدن من با شرم وخجالت میخندیدند ولی چاره ای نداشتند. به آنها گفتم فقط اینطوری خودم رو از زیر بار شرمندگیشون بیرون میارم. واگه قبول نکنند سحر مهمان من باشند دلم میشکند. 👈 ادامه_دارد.... 🌷رمان رهایی_از_شب ✍ نویسنده ؛ « ف_مقیمی » کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرجهم🌟
🍄رمان جذاب 🍄 قسمت ۹۴ غذای داخل ظرف برای دونفر بود. گفتم: _من  دارم میرم بالا شما راحت باشید.ولی کاش منزل من رو قابل میدونستید.. اینطوری خیلی شرمنده شدم. فاطمه با خنده گفت: _ما باید شرمنده باشیم که تو رو تو زحمت انداختیم سید خدا. 🍃🌹🍃 از آنها جدا شدم تا راحت در ماشین سحری بخورند و خودم با شوقی مضاعف به خانه برگشتم وبایک لیوان شیر وخرما سحری خوردم. فاطمه زنگ آیفون رو زد.ظرف غذا رو میخواست برگردونه. اومدبالا.گفت: _رقیه سادات تو در آشپزی محشری..باید قول بدی راز لوبیاپلوی خوشمزه ت رو بهم بگی! سینی رو ازش گرفتم: _نوش جونت..ببخشید کم بود _عالی بود.اینا رو ول کن..اومدم بالا به بهانه ی سینی که بهت بگم اصلا نگران نباش.اونا هیچ غلطی نمیتونن بکنن.البته شاید هم  ما داریم شلوغش میکنیم و اونها از اومدنشون به مسجد قصد دیگری داشتند. با تمسخر گفتم: _ارهههه… مثلا اومده بودن توبه کنند.. اون هم تو همین مسجد..آخه هیچ مسجدی تو تهران وجود نداره!!! فاطمه هم با لحن من ادامه داد: _ارههه دیگه..ان شالله که هدایت شدند والان از رستگاران هستند خدا رو چه دیدی؟! خندیدیم.او از ته دل..من از سر جبر!!! میان خنده با عجله گفت: _من زود برم دیر شد.دستت درد نکنه بابت غذا.فردا بهت زنگ میزنم برام تعریف کنی من نبودم چه خبر بوده.. وبا بوسه ای رفت. 🍃🌹🍃 بازهم من ماندم و آغوش خدایی که وعده داده در این شبها سرنوشت رو میشود از سر نوشت! بلند شدم قلم وکاغذ برداشتم و کنار سجاده ام بعد از نماز حاجت، برای خدا حرفها و حاجتهام رو نوشتم.بعد درنامه ای خطاب به حاج مهدوی از خودم دفاع کردم....وبا هربار خواندنش اشک ریختم.... 🍃🌹 ✍سلام دختری از دل تاریکی به مردی از جنس نور!!..خیالتان راحت! این یک نامه ی عاشقانه نیست.نامه‌ی ملتمسانه هم نخواهد بود. این فقط درد دل دختری تیره روز است که قرار بود همیشه پاک زندگی کند..پاک بماند..اما سرنوشت برایش اینگونه نخواست.حاج آقای مهدوی..روزی که شما را دیدم به واسطه ی نور شما دل از تاریکی کندم و عاشق روشنایی شدم! از آن روز نزدیک به یکسال میگذرد و من الان در نور هستم! شما فرمودید کسی که بواسطه‌ی دیگری از تاریکی رهانیده شود و به نور پناه ببرد وقتی از آنکس ناامید شود دوباره به سمت تاریکی میرود. خواستم بهتون بگم که ابدا اینگونه نیست لااقل درمورد من اینگونه نیست. من قریب به چند ماه است که از منشا نوری که زمینه ساز هدایت من شد ناامیدم و او از من با انزجار فرار میکند..اما ''من هنوز در نورم"من میدانم که دختری مثل من که گذشته اش تاریک وسیاهه لیاقت مردی از جنس نور را ندارد ولی حق دارد که عاشق نور باشد. چون عمرش رو در تاریکی گذرانده و نور به او امید و شور زندگی می‌دهد...من زیر امواج این نور ریشه کردم..سبز شدم..شکوفه دادم…و حالا دارم روز به‌روز بلندتر و سبزتر میشم. خیلی حرفها شنیدم..خیلی طعنه‌ها خوردم.. ولی من امیدم به انوار مطلق خدایی بود که روزی نوری رو سر راهم قرار داد تا با دیدن انوارش یادم بیفتد چقدر از تاریکی بیزارم. به من میگن تو تاریکی..تو سیاهی لیاقت رسیدن به نور رو نداری شاید آنها راست بگن.کسی که مدتهاست مرد خدا بوده و از گناهان بری حقش نیست که مزدش دخترکی ناپاک و غافل از خدا باشد!همانگونه که خداوند در آیه ی ۲۶ سوره نور فرمودند:مردان پاک برای زنهای پاک و زنهای ناپاک برای مردان ناپاک...وقتی این آیه رو خواندم ادامه👇👇 👈 ادامه_دارد.... 🌷رمان رهایی_از_شب ✍ نویسنده ؛ « ف_مقیمی » کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟